کد خبر 50762
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۶

غلامرضا كه شهيد شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون كر و لالي خودش با ما حرف مي‌زد، ما هم گفتيم: چي مي‌گي بابا؟! هرچي سروصدا كرد هيچ كس محلش نگذاشت. وقتي ديد ما نمي‌فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد و رويش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، خاطره‌اي كه خواهيد خواند به شهيدي مربوط مي‌شود كه از توانايي گفتن و شنيدن بي‌بهره بود. شهيد عبدالمطلب اكبري كسي بود كه قبل از شهادتش قبرش را نشان هم رزمانش مي‌دهد. اين شهيد بزرگوار چندين وصيت نامه نوشته است كه يكي از آنها را ما در ذيل اين مطلب قرار داده‌ايم. شهيد عبدالمطلب اكبري سرانجام در تاريخ 65/12/4 به شهادت رسيد:

 پنچ دقيقه قبل از اينكه برم يك نفر اومد كنارم نشست و گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟

گفتم: بفرمائيد!

عكسي به من نشون داد، يه پسر نوزده - بيست ساله‌اي بود، گفت: اسمش «عبدالمطلب اكبري» ست، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود و در ضمن ناشنوا هم بود.

عبدالمطلب يك پسر عمويش هم به نام «غلامرضا اكبري» داشت كه شهيد شده.‌ غلامرضا كه شهيد شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون كر و لالي خودش با ما حرف مي‌زد، ما هم گفتيم: چي مي‌گي بابا؟! محلش نذاشتيم، هرچي سر و صدا كرد هيچ كس محلش نذاشت.

وقتي ديد ما نمي‌فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد و رويش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري. بعد به ما نگاه كرد و گفت: ‌نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم حتما شوخيش گرفته، ديد همه ما داريم مي‌خنديم، طفلك هيچي نگفت؛ يه نگاهي به سنگ قبر كرد و با دست، نوشته‌اش را پاك كرد. سپس سرش را پائين انداخت و آروم رفت...

فردايش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه‌ عبدالمطلب رو آوردند و دقيقاً توي همين جايي كه با انگشت كشيده بود خاكش كردند.»

*آنچه در ادامه اين مطلب خواهيد خواند وصيت نامه كوتاه شهيد عبدالمطلب اكبري است كه نوشته:

" بسم الله الرحمن الرحيم
يك عمر هرچي گفتم به من مي‌خنديدند، يك عمر هرچي مي‌خواستم به مردم محبت كنم فكر كردند من آدم نيستم و مسخره‌ام كردند، يك عمر هرچي جدي گفتم شوخي گرفتند، يك عمر كسي رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خيلي تنها بودم.
اما مردم! حالا كه ما رفتيم بدونيد، هر روز با آقام حرف مي‌زدم و آقا بهم گفت: "تو شهيد مي‌شي. جاي قبرم رو هم بهم نشون داد. اين را هم گفتم اما باور نكرديد! "

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • بسيجي ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۷
    0 0
    ما وقتي كه كسي رو ازدست ميديم ميفهميم كه چه كسي بوده
  • مجتبی از تنکابن ۱۵:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۷
    0 0
    دلم تنــگ شهیـدان اسـت امشب؛ که همرنگ شهیدان است امشب؛ من از خـون شهیـــدان شـرم دارم؛ که خلقی را به خود سرگـرم دارم؛ «یازهرا»

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس