به گزارش مشرق به نقل از فارس، آنچه در پي ميآيد مشاهدات مستقيم نگارندهاي از سوريه است كه مربوط به سفر اخير وي به بلاد شامات ميشود.
متن كامل اين نوشتار در پي ميآيد.
* * *
سفر اين جانب همزمان با بخش مهمي از وقايع سوريه از جمله مناقشات لاذقيه، درعا و دمشق بود. اميد كه بتوانم چيزي از حقيقت را به خواننده عزيز منتقل كنم.
1.روي صندلي هواپيما نشسته بوديم كه همسفرم سر صحبت را با صندلي كناري باز كرد. زن از اهالي سوريه بود و برايمان از تظاهراتي در مسجد اموي گفت كه 4 كشته داشته است. تاكيد مي كرد كه نيروهاي امنيتي سوريه عامل اين كشتار بودهاند. اين حادثه در واقع شروع فاز جدي درگيريها در سوريه بود. گوشه ذهنم صدقهاي كنار گذاشتم.!
2.در واقع پيش از آن هم يك خيزش فيس بوكي براي اجتماع در شهرهاي حلب و دمشق اعلام شده بود، كه به دليل عدم حضور مردم حتي نيازي به حضور نيروهاي امنيتي هم نشد. كشتار در مسجد اموي نخستين فاز از رسانهاي شدن تحولات در دمشق بود.
3. 3 روز بعد جمعه بود و من از كنار مسجد اموي ميگذشتم. فضا به شدت امنيتي بود و محيط پر از نيروهاي قوات الامن سوري! بياييد يك تصور را اصلاح كنيم. وقتي از نيروهاي قوات الامن نام ميبريم نبايد يكسري نيروي ضد شورش سياه پوش توي ذهنمان بيايد كه چهار شانهاند و منظم و به رديف كنار هم ايستادهاند. بر عكس، لباس فرم خردلي رنگي دارند و در بسياري از موارد حتي مسلح نيستند. به اندازهاي كه از يك نظامي ميتوان انتظار داشت خوش مشربند. بيشتر كاركرد تاميني دارند تا كاركرد تهاجمي، يك جور انتظاماتند خلاصه.
4. دوستم دوان دوان و فراري از مسجد اموي به سوي حرم حضرت رقيه آمده است. نقل ميكند كه امام جمعه بالاي منبر از ارض شام ميگفته و از لزوم وحدت و اينكه آدمها چه موافق حكومت چه مخالف بايد حرمت وحدت كشور را حفظ كنند. كلاً اينجا با نماز جمعههاي مسجد النبي و مسجد الحرام فرق دارد. در عربستان حتي در ايام كودتاي بندر بن سلطان كه خيابانها پر از تانك بود هم خطيب جمعه درباره اوقات فراغت جوانان حرف ميزد! ...
5. دوستم كه آرام شد گفت وسط سخنران خطيب جمعه مسجد اموي يك گروه ريختهاند وسط نماز جمعه در حدود 200 نفر و فرياد كشيدهاند «بروح بالدم نفديك يا درعا» و يكيشان هم آمده جلوي منبر و ليچار بار خطيب لرازن كرده. البته بايد دانست كه نماز جمعه آنجا كلاً 1000 نفر جمعيت دارد و 200 عدد قابل توجهي است بين 1000 تن. واكنش نيروها هم بستن درب مسجد بوده. خدا رحم كرد كه رفيق ما به موقع از مسجد بيرون آمده بود و گرنه به جرم سركوب خونين مردم توسط ايرانيها الان هدلاين فاكس نيوز بود!
6. همان ظهر كذايي در ميدان مرجع، تظاهرات مخالفان بشار جان گرفته بود، شعارها همه طيفي داشت، سلفي بود، اقتصادي بود، آزادي هم. و اين روزگاريست كه سلفيون از آزادي سخن ميگويند! درست دويست متر آنطرفتر طرفداران بشار اسد ايستادهاند. هم تعداد تظاهرات مخالفان و حتي كمي بيشتر. عكس او را در دست گرفتهاند و رقص عربي ميكنند! پليس نظارهگر است و حائل. در هيچ يك از طرفين هيچ شعاري عليه حزب ا... و ايران نيست.
7.عصر، بي بي سي عربي برنامه ويژه گذاشته درباره درعا و دمشق. يكي زنگ ميزند و با بغض زوركي- خيلي هم زوركي!- سيدتي العزيزه بار مجري بي بي سي ميكند و شرح ميدهد كه نيروهاي ايراني چطور مردم را به خاك و خون كشيدهاند.با همسفرم به هم نگاه ميكنيم و به دستهامان كه خوني است يا نه!
8. دروغها درباره سوريه گل درشت است از درعا به عنوان يك شهر 300000 نفره ياد ميشود كه مركز مهمي است و همه ميدانند كه درعا يك شهر مرزي است با 75000 نفر جمعيت. پس فردا رويترز از بابت آنكه طي يك اشتباه تظاهرات يك جاي ديگر را به جاي درعا نشان داده عذر ميخواهد. جنگ رسانههاست و صدا و سيما هم به سبك احمد شاه اعلام بي طرفي مطلق كرده. سكوت كاملي كه با توجه به همپيماني ايران و سوريه جمعي از ايرانيان را به يقين ميرساند كه در سوريه الان حمام خون است و چه سركوبها كه نميشود.
9. با همه حرف ميزنم، هتلدار، تاكسي و مغازه دار. موافق و مخالف بشار درشان پيدا ميشود. موافقان لااقل بين راننده تاكسيها پر تعدادترند. مخالفان هم از اوضاع بد اقتصادي مينالند و معتقدند هر كس به حزب نزديكتر باشد بيشتر به پول ميرسد و اين كه يافتن شغل دستكم 9 ماه زمان ميبرد.
10. سوريه سرزمين عجيبي است. يك تكه از شامات كه بعد از كنده شدن فلسطين و لبنان نوعي تنوع قومي عجيب در آن باقي است. سنيهايش همه جوري هستند. سلفي و شافعي و...قدرت در اختيار يك رئيس جمهور علوي است. علويان به فتواي امام موسي صدر شيعه حساب ميشوند. نكته مهم آن است كه علويان مقيم سوريه و جنوب تركيه به دليل سالها فشار مذهبي تركهاي عثماني اولين مستقبلان سكولاريسم در منطقه بودهاند. چرا كه در سايه سكولاريسم امكان پيشرفت اداري براي آنها هم مهيا بود. از همين رو حكومت امروز سوريه هر چه نباشد سكولار است و كسي هم مدعي تبعيض قوميتي نيست. در سوريه قدرت بيش از آنكه در اختيار علويون باشد در اختيار ارتش است و اين دو مفهوم عليرغم همپوشاني دو اتفاق حقوقي جدايند.
11. ليست سايت اسرائيل نيوز را نگاه ميكنم. تعداد كشتهشدگان نظامي وقايع اخير بيشتر از غير نظاميان است! با اين همه بيشترين مانور رسانهاي روي سفاكي ارتشيهاست. بشار از شدت عمل نيروهاي نظامي عذرخواهي ميكند هر چند كه اين سؤال جدي و مهم وجود دارد كه آيا همه ارتش به يكسان پشتيبان رئيس جمهور است؟
12. طبقه متوسط سوريه عوض شده است. اين را هر مسافري كه سري به پاساژهاي تازه ساز سوريه ميزند، ميفهمد. به وضوح نسل جديد نقش موتور محركه جامعه را ايفا ميكند. سالهاي توام با آرامش نسبي و بدون جنگ باعث شده تا شبيه به آنچه در تركيه اتفاق افتاد بخشي از بدنه پايين جامعه تا حد طبقه متوسط بالا بيايند. اين نسل تازه به طور نسبي طرفدار بشار اسد هستند و اين موقعيت او را از وضعيت كاملاً نظامي پدرش جدا متمايز ميكند. شما ميتوانيد آنها در مجتمعهاي تجارياي كه به وضوح با حمايت دولت ساخته شدهاند، ببينيد. اين گروه تازه محجبه هستند. رويكرد مثبتي به مقاومت دارند. تغييرات اجتماعي سالهاي بعد از حافظ اسد را خيليها بر نميتابند. ارتشيها كه اميدوار بودند بشار يك عامل اجراي فرامين شوراي انقلاب باشد، سلفيها كه از مقاومت و آرامش به يك اندازه بدشان ميآيد. تكنوكراتهاي رژيم حافظ اسد كه نسل تازه قدرت گرفته را تهديد ميانگارد و منافع ملي آخرين موضوع مورد توجه است.
13. سوريه كشوريست كه سالهاست تحت وضعيت فوق العاده به سر ميبرد. اما اگر گمان كنيد كه با فضاي بستهاي شبيه به عراق دوران صدام مواجهيد اشتباه بزرگي است. حتي در سالهاي پاياني اسد بزرگ هم، به راحتي با مغازه دارهايي مواجه ميشديد كه بي ترس از ايراني بودن شما از اسد و مقاومت و ايران به يكسان انتقاد ميكردند( فحش ميدادند!) و قسم ميخوردند كه برقي كه ديشب از لامپهاشان رفته به جنوب لبنان صادر شده است! وضعيت حالت فوق العاده بيشتر يادوارهاي از سنت دوران پيش از اسد است.
14. شب نا آراميها درعا بشار اسد به تلويزيون آمد و از طرفدارانش خواست كه به هواداري او به خيابانها بيايند. شب بود كه به ميدان مرجع بازگشتم. قطار ماشينهايي از همه شكل از هيوندا و پژو تا وانت قراضه پشت هم قطار بودند. تظاهرات به وضوح خودجوش بود و هيچ نظم و ترتيب دولتياي در آن به چشم نميخورد. مردم عصباني بودند كه رويترز تظاهرات هواداران بشار را به عنوان تظاهرات مخالفان بشار نشان داده است!
15. ناآراميهاي سوريه بيش از هر كس براي بشار يك فرصت است. اين وقايع باعث شد او به طور كامل از زير نام پدر بيرون آيد. از شدت عمل خارج از كنترل ارتش به شدت انتقاد كند و همسلكان پدر را كه او را يك نا آزموده سياسي ميدانند به جرم همين شدت عمل كنار بگذارد. نقطه قوت آن است كه حتي هنوز هم اكثريت سوريها اگر حكومت را هم مقصر بدانند شخص بشار را هدف نميگيرند و شعارها بيشتر حول ماهر الاسد و ... چرخ ميخورد تا خود بشار.
16. مردي زنگ زده بود به بي بي سي عربي و ميگفت اينها كه ما را قتل عام ميكردند اصلاً عربي بلد نبودند، فارسي حرف ميزدند. ياد وقتي افتادم كه ميگفتند اينها كه در تهران در نقش پليساند اصلاً فارسي بلد نيستند، عربند!
متن كامل اين نوشتار در پي ميآيد.
* * *
سفر اين جانب همزمان با بخش مهمي از وقايع سوريه از جمله مناقشات لاذقيه، درعا و دمشق بود. اميد كه بتوانم چيزي از حقيقت را به خواننده عزيز منتقل كنم.
1.روي صندلي هواپيما نشسته بوديم كه همسفرم سر صحبت را با صندلي كناري باز كرد. زن از اهالي سوريه بود و برايمان از تظاهراتي در مسجد اموي گفت كه 4 كشته داشته است. تاكيد مي كرد كه نيروهاي امنيتي سوريه عامل اين كشتار بودهاند. اين حادثه در واقع شروع فاز جدي درگيريها در سوريه بود. گوشه ذهنم صدقهاي كنار گذاشتم.!
2.در واقع پيش از آن هم يك خيزش فيس بوكي براي اجتماع در شهرهاي حلب و دمشق اعلام شده بود، كه به دليل عدم حضور مردم حتي نيازي به حضور نيروهاي امنيتي هم نشد. كشتار در مسجد اموي نخستين فاز از رسانهاي شدن تحولات در دمشق بود.
3. 3 روز بعد جمعه بود و من از كنار مسجد اموي ميگذشتم. فضا به شدت امنيتي بود و محيط پر از نيروهاي قوات الامن سوري! بياييد يك تصور را اصلاح كنيم. وقتي از نيروهاي قوات الامن نام ميبريم نبايد يكسري نيروي ضد شورش سياه پوش توي ذهنمان بيايد كه چهار شانهاند و منظم و به رديف كنار هم ايستادهاند. بر عكس، لباس فرم خردلي رنگي دارند و در بسياري از موارد حتي مسلح نيستند. به اندازهاي كه از يك نظامي ميتوان انتظار داشت خوش مشربند. بيشتر كاركرد تاميني دارند تا كاركرد تهاجمي، يك جور انتظاماتند خلاصه.
4. دوستم دوان دوان و فراري از مسجد اموي به سوي حرم حضرت رقيه آمده است. نقل ميكند كه امام جمعه بالاي منبر از ارض شام ميگفته و از لزوم وحدت و اينكه آدمها چه موافق حكومت چه مخالف بايد حرمت وحدت كشور را حفظ كنند. كلاً اينجا با نماز جمعههاي مسجد النبي و مسجد الحرام فرق دارد. در عربستان حتي در ايام كودتاي بندر بن سلطان كه خيابانها پر از تانك بود هم خطيب جمعه درباره اوقات فراغت جوانان حرف ميزد! ...
5. دوستم كه آرام شد گفت وسط سخنران خطيب جمعه مسجد اموي يك گروه ريختهاند وسط نماز جمعه در حدود 200 نفر و فرياد كشيدهاند «بروح بالدم نفديك يا درعا» و يكيشان هم آمده جلوي منبر و ليچار بار خطيب لرازن كرده. البته بايد دانست كه نماز جمعه آنجا كلاً 1000 نفر جمعيت دارد و 200 عدد قابل توجهي است بين 1000 تن. واكنش نيروها هم بستن درب مسجد بوده. خدا رحم كرد كه رفيق ما به موقع از مسجد بيرون آمده بود و گرنه به جرم سركوب خونين مردم توسط ايرانيها الان هدلاين فاكس نيوز بود!
6. همان ظهر كذايي در ميدان مرجع، تظاهرات مخالفان بشار جان گرفته بود، شعارها همه طيفي داشت، سلفي بود، اقتصادي بود، آزادي هم. و اين روزگاريست كه سلفيون از آزادي سخن ميگويند! درست دويست متر آنطرفتر طرفداران بشار اسد ايستادهاند. هم تعداد تظاهرات مخالفان و حتي كمي بيشتر. عكس او را در دست گرفتهاند و رقص عربي ميكنند! پليس نظارهگر است و حائل. در هيچ يك از طرفين هيچ شعاري عليه حزب ا... و ايران نيست.
7.عصر، بي بي سي عربي برنامه ويژه گذاشته درباره درعا و دمشق. يكي زنگ ميزند و با بغض زوركي- خيلي هم زوركي!- سيدتي العزيزه بار مجري بي بي سي ميكند و شرح ميدهد كه نيروهاي ايراني چطور مردم را به خاك و خون كشيدهاند.با همسفرم به هم نگاه ميكنيم و به دستهامان كه خوني است يا نه!
8. دروغها درباره سوريه گل درشت است از درعا به عنوان يك شهر 300000 نفره ياد ميشود كه مركز مهمي است و همه ميدانند كه درعا يك شهر مرزي است با 75000 نفر جمعيت. پس فردا رويترز از بابت آنكه طي يك اشتباه تظاهرات يك جاي ديگر را به جاي درعا نشان داده عذر ميخواهد. جنگ رسانههاست و صدا و سيما هم به سبك احمد شاه اعلام بي طرفي مطلق كرده. سكوت كاملي كه با توجه به همپيماني ايران و سوريه جمعي از ايرانيان را به يقين ميرساند كه در سوريه الان حمام خون است و چه سركوبها كه نميشود.
9. با همه حرف ميزنم، هتلدار، تاكسي و مغازه دار. موافق و مخالف بشار درشان پيدا ميشود. موافقان لااقل بين راننده تاكسيها پر تعدادترند. مخالفان هم از اوضاع بد اقتصادي مينالند و معتقدند هر كس به حزب نزديكتر باشد بيشتر به پول ميرسد و اين كه يافتن شغل دستكم 9 ماه زمان ميبرد.
10. سوريه سرزمين عجيبي است. يك تكه از شامات كه بعد از كنده شدن فلسطين و لبنان نوعي تنوع قومي عجيب در آن باقي است. سنيهايش همه جوري هستند. سلفي و شافعي و...قدرت در اختيار يك رئيس جمهور علوي است. علويان به فتواي امام موسي صدر شيعه حساب ميشوند. نكته مهم آن است كه علويان مقيم سوريه و جنوب تركيه به دليل سالها فشار مذهبي تركهاي عثماني اولين مستقبلان سكولاريسم در منطقه بودهاند. چرا كه در سايه سكولاريسم امكان پيشرفت اداري براي آنها هم مهيا بود. از همين رو حكومت امروز سوريه هر چه نباشد سكولار است و كسي هم مدعي تبعيض قوميتي نيست. در سوريه قدرت بيش از آنكه در اختيار علويون باشد در اختيار ارتش است و اين دو مفهوم عليرغم همپوشاني دو اتفاق حقوقي جدايند.
11. ليست سايت اسرائيل نيوز را نگاه ميكنم. تعداد كشتهشدگان نظامي وقايع اخير بيشتر از غير نظاميان است! با اين همه بيشترين مانور رسانهاي روي سفاكي ارتشيهاست. بشار از شدت عمل نيروهاي نظامي عذرخواهي ميكند هر چند كه اين سؤال جدي و مهم وجود دارد كه آيا همه ارتش به يكسان پشتيبان رئيس جمهور است؟
12. طبقه متوسط سوريه عوض شده است. اين را هر مسافري كه سري به پاساژهاي تازه ساز سوريه ميزند، ميفهمد. به وضوح نسل جديد نقش موتور محركه جامعه را ايفا ميكند. سالهاي توام با آرامش نسبي و بدون جنگ باعث شده تا شبيه به آنچه در تركيه اتفاق افتاد بخشي از بدنه پايين جامعه تا حد طبقه متوسط بالا بيايند. اين نسل تازه به طور نسبي طرفدار بشار اسد هستند و اين موقعيت او را از وضعيت كاملاً نظامي پدرش جدا متمايز ميكند. شما ميتوانيد آنها در مجتمعهاي تجارياي كه به وضوح با حمايت دولت ساخته شدهاند، ببينيد. اين گروه تازه محجبه هستند. رويكرد مثبتي به مقاومت دارند. تغييرات اجتماعي سالهاي بعد از حافظ اسد را خيليها بر نميتابند. ارتشيها كه اميدوار بودند بشار يك عامل اجراي فرامين شوراي انقلاب باشد، سلفيها كه از مقاومت و آرامش به يك اندازه بدشان ميآيد. تكنوكراتهاي رژيم حافظ اسد كه نسل تازه قدرت گرفته را تهديد ميانگارد و منافع ملي آخرين موضوع مورد توجه است.
13. سوريه كشوريست كه سالهاست تحت وضعيت فوق العاده به سر ميبرد. اما اگر گمان كنيد كه با فضاي بستهاي شبيه به عراق دوران صدام مواجهيد اشتباه بزرگي است. حتي در سالهاي پاياني اسد بزرگ هم، به راحتي با مغازه دارهايي مواجه ميشديد كه بي ترس از ايراني بودن شما از اسد و مقاومت و ايران به يكسان انتقاد ميكردند( فحش ميدادند!) و قسم ميخوردند كه برقي كه ديشب از لامپهاشان رفته به جنوب لبنان صادر شده است! وضعيت حالت فوق العاده بيشتر يادوارهاي از سنت دوران پيش از اسد است.
14. شب نا آراميها درعا بشار اسد به تلويزيون آمد و از طرفدارانش خواست كه به هواداري او به خيابانها بيايند. شب بود كه به ميدان مرجع بازگشتم. قطار ماشينهايي از همه شكل از هيوندا و پژو تا وانت قراضه پشت هم قطار بودند. تظاهرات به وضوح خودجوش بود و هيچ نظم و ترتيب دولتياي در آن به چشم نميخورد. مردم عصباني بودند كه رويترز تظاهرات هواداران بشار را به عنوان تظاهرات مخالفان بشار نشان داده است!
15. ناآراميهاي سوريه بيش از هر كس براي بشار يك فرصت است. اين وقايع باعث شد او به طور كامل از زير نام پدر بيرون آيد. از شدت عمل خارج از كنترل ارتش به شدت انتقاد كند و همسلكان پدر را كه او را يك نا آزموده سياسي ميدانند به جرم همين شدت عمل كنار بگذارد. نقطه قوت آن است كه حتي هنوز هم اكثريت سوريها اگر حكومت را هم مقصر بدانند شخص بشار را هدف نميگيرند و شعارها بيشتر حول ماهر الاسد و ... چرخ ميخورد تا خود بشار.
16. مردي زنگ زده بود به بي بي سي عربي و ميگفت اينها كه ما را قتل عام ميكردند اصلاً عربي بلد نبودند، فارسي حرف ميزدند. ياد وقتي افتادم كه ميگفتند اينها كه در تهران در نقش پليساند اصلاً فارسي بلد نيستند، عربند!
* يادداشت از مجيد شاكري