گروه فضای مجازی مشرق - حجت الاسلام زائری با انتشار تصویر زیر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
نخستين نياز و ضرورت در فهم و تحليل پديده هاى اجتماعى و محصولات فرهنگي واقع گرايي است. با ذهنيت آرمانى و توقع مطلق انگارانه حداكثري نمي توان به واقعيت ملموس و عيني نظر كرد.
ايده آل ها و آرمانها براي اينكه سطح توقع و انتظار ما را تعيين كنند و ما را به حركت و پويش وادارند خوب و لازم هستند اما در تحليل واقعيت عيني نمي شود با خط كش آرمان و آرزو يا ذهنيت ها و توهم هاي تخيلي محاسبه كرد. وقتي از يك سريال تلويزيوني صحبت مي كنيم بايد ببينيم با اين صداوسيما ، با اين امكانات مالي ، با اين فضاي فرهنگي و محدوديتهاي مختلف ، با اين شرايط و حساسيت هاي عجيب اجتماعي ، با اين روند و شيوه رايج مديريتي چه مي توان كرد و اگر قرار باشد در اين چارچوب يك سريال صدقسمتي ساخته شود چه اتفاقي رخ مي دهد ؟
راستي اگر اسپيلبرگ و جيمز كامرون را بياوريم كه با مدل مديريتي و قواعد و شيوه هاي كاري ما براي صداوسيما سريال بسازند چه خواهند كرد ؟ واقعا فكر مي كنيد تايتانيك مي سازند؟
مگر نبايد همه چيزمان به همه چيزمان بيايد ؟ مي گوييد اين سريال آني نيست كه بايد باشد ؟ خوب ، قبول دارم ، ولي منصفانه قضاوت كنيد ! آيا دانشگاه ما همان است كه بايد باشد ؟ دولت ما همان است كه بايد باشد ؟ نمايندگان مجلس ما همان هستند كه بايد باشند؟ اصلا خود من و شما در هر يك از ابعاد زندگي فردي و اجتماعي مان همانيم كه بايد باشيم؟
سريال كيميا ضعف و اشكال كم ندارد ، بي ترديد اگر من فقط بخواهم ايرادهاي خودم را بگيرم بيش از همه شما براي گفتن حرف و انتقاد دارم ، اما نخست از خودم مي پرسم : توي هپروت ذهن و خيال خودت داري حرف مي زني يا در فضاي واقعيت بيروني جامعه و محيطي كه مي شناسي؟
نخستين نياز و ضرورت در فهم و تحليل پديده هاى اجتماعى و محصولات فرهنگي واقع گرايي است. با ذهنيت آرمانى و توقع مطلق انگارانه حداكثري نمي توان به واقعيت ملموس و عيني نظر كرد.
ايده آل ها و آرمانها براي اينكه سطح توقع و انتظار ما را تعيين كنند و ما را به حركت و پويش وادارند خوب و لازم هستند اما در تحليل واقعيت عيني نمي شود با خط كش آرمان و آرزو يا ذهنيت ها و توهم هاي تخيلي محاسبه كرد. وقتي از يك سريال تلويزيوني صحبت مي كنيم بايد ببينيم با اين صداوسيما ، با اين امكانات مالي ، با اين فضاي فرهنگي و محدوديتهاي مختلف ، با اين شرايط و حساسيت هاي عجيب اجتماعي ، با اين روند و شيوه رايج مديريتي چه مي توان كرد و اگر قرار باشد در اين چارچوب يك سريال صدقسمتي ساخته شود چه اتفاقي رخ مي دهد ؟
راستي اگر اسپيلبرگ و جيمز كامرون را بياوريم كه با مدل مديريتي و قواعد و شيوه هاي كاري ما براي صداوسيما سريال بسازند چه خواهند كرد ؟ واقعا فكر مي كنيد تايتانيك مي سازند؟
مگر نبايد همه چيزمان به همه چيزمان بيايد ؟ مي گوييد اين سريال آني نيست كه بايد باشد ؟ خوب ، قبول دارم ، ولي منصفانه قضاوت كنيد ! آيا دانشگاه ما همان است كه بايد باشد ؟ دولت ما همان است كه بايد باشد ؟ نمايندگان مجلس ما همان هستند كه بايد باشند؟ اصلا خود من و شما در هر يك از ابعاد زندگي فردي و اجتماعي مان همانيم كه بايد باشيم؟
سريال كيميا ضعف و اشكال كم ندارد ، بي ترديد اگر من فقط بخواهم ايرادهاي خودم را بگيرم بيش از همه شما براي گفتن حرف و انتقاد دارم ، اما نخست از خودم مي پرسم : توي هپروت ذهن و خيال خودت داري حرف مي زني يا در فضاي واقعيت بيروني جامعه و محيطي كه مي شناسي؟