به گزارش مشرق، روزهای سرد زمستان درحالی به پایان میرسد که تمام مسابقات اسکی لغو شده است. مسابقاتی که سالهای گذشته برگزار میشد و ایران حتی میزبانی مسابقات آسیایی جوانان را نیز برعهده گرفته بود. حال سوال اینجاست که چرا حتی یک مسابقه اسکی برگزار نشده است؟ آیا مدیریت فدراسیون اسکی ضعیف است؟ یا دستهایی پشت پرده مانع برگزاری مسابقات و حتی فعالیت فدراسیون اسکی میشود؟
ناصر طالبی حدود دو سال است ریاست فدراسیون اسکی را برعهده گرفته است و اگرچه مدیریت وی ضعفهایی دارد و انتقادهایی بر ریاستش وارد است، اما مدیریت اسکی را از انحصار افراد خاصی گرفت. در حقیقت بعد از 30 سال مدیریت اسکی از دست فامیلگری و طایفهگری گرفته و به دست فرد دیگری سپرده شد.
حال پشت پرده لغو برگزاری مسابقات چیست؟ درست است که مدیریت فدراسیون پس از 30 سال به یک "غیرخودی" داده شده ولی هنوز دوستانی که در این مدت طولانی مدیریت اسکی را برعهده داشتند ضریب نفوذ بالایی در این رشته ورزشی دارند و هنوز هم پیستهای اسکی از جمله پیست دیزین، شمشک و کیادربندسر با واسطه یا بی واسطه دست مدیران قبلی فدراسیون است و آنها میتوانند با هر بهانهای مسابقات را برگزار نکنند.
سوال اصلی این است که در این 30 سال که خانوادههایی خاص مدیریت اسکی را برعهده داشتند چرا فقط چند پیست خاص که متعلق به خودشان بود تجهیز شدند و عنوان "بینالمللی" گرفتند؟ یعنی شهرهای دیگر ایران پتانسیل داشتن پیست خوب و بینالمللی را ندارند؟
استانهایی چون فارس، ارومیه و همدان که برف خوب و کافی برای اسکی دارند، چرا تجهیز نشدهاند؟ مگر ایران استانهای کوهستانی و سردسیر ندارد؟ چرا پیستهای بینالمللی باید در سه چهار نقطه که وابستگیهای خانوادگی خاص دارد، قرار داشته باشد؟
دو سال است که با مدیریت جدید در فدراسیون اسکی، دوره فامیلی در این رشته ورزشی به پایان رسیده است ولی چون 30 سال قدرت در این گروه محدود و خاص بود، وزارت ورزش و فدراسیون اسکی کاری سخت برای مبارزه با آنها دارند. هنوز هم این گروه فامیلی قدرت زیادی در اسکی دارند و به عناوین مختلف درصدد این هستند تا با ضربه زدن به این رشته دوباره مدیریت این فدراسیون را از آن خود کنند و میطلبد که وزارت ورزش حساسیت بیشتری بر روی این فدراسیون داشته باشد.
ورزش کردن حق همه مردم است و اگر هم اسکی را جزو یکی از ورزشها بدانیم، چرا باید این حق فقط در دستان چند گروه خاص که با هم فامیل هستند باشد. چرا فروغ عباسی، اسکیباز شیرازی برای انجام تمرینات خود باید راه طولانی را طی کند و مجبور شود، هزینه اجاره اسکان در "شمشک" را دهد تا خود را برای مسابقات بینالمللی آماده کند؟ آیا تسلط این وابستگان فامیلی بر اسکی ایران به پایان نرسیده است؟ چرا پیستهای اسکی فقط به این اقشار "خاص" تعلق دارد؟ المپیک زمستانی در پیش است و اگر اوضاع همینگونه پیش برود نمیتوانیم توقع حضور پر رنگ اسکیبازان ایرانی را در این رویداد بزرگ داشته باشیم. به نظر میرسد زنگ خطر در اسکی ایران مدتهاست به صدا درآمده است و مسئولان باید فکر چارهای برای حل مشکلات ورزشکاران و دوستداران این رشته کنند.
ناصر طالبی حدود دو سال است ریاست فدراسیون اسکی را برعهده گرفته است و اگرچه مدیریت وی ضعفهایی دارد و انتقادهایی بر ریاستش وارد است، اما مدیریت اسکی را از انحصار افراد خاصی گرفت. در حقیقت بعد از 30 سال مدیریت اسکی از دست فامیلگری و طایفهگری گرفته و به دست فرد دیگری سپرده شد.
حال پشت پرده لغو برگزاری مسابقات چیست؟ درست است که مدیریت فدراسیون پس از 30 سال به یک "غیرخودی" داده شده ولی هنوز دوستانی که در این مدت طولانی مدیریت اسکی را برعهده داشتند ضریب نفوذ بالایی در این رشته ورزشی دارند و هنوز هم پیستهای اسکی از جمله پیست دیزین، شمشک و کیادربندسر با واسطه یا بی واسطه دست مدیران قبلی فدراسیون است و آنها میتوانند با هر بهانهای مسابقات را برگزار نکنند.
سوال اصلی این است که در این 30 سال که خانوادههایی خاص مدیریت اسکی را برعهده داشتند چرا فقط چند پیست خاص که متعلق به خودشان بود تجهیز شدند و عنوان "بینالمللی" گرفتند؟ یعنی شهرهای دیگر ایران پتانسیل داشتن پیست خوب و بینالمللی را ندارند؟
استانهایی چون فارس، ارومیه و همدان که برف خوب و کافی برای اسکی دارند، چرا تجهیز نشدهاند؟ مگر ایران استانهای کوهستانی و سردسیر ندارد؟ چرا پیستهای بینالمللی باید در سه چهار نقطه که وابستگیهای خانوادگی خاص دارد، قرار داشته باشد؟
دو سال است که با مدیریت جدید در فدراسیون اسکی، دوره فامیلی در این رشته ورزشی به پایان رسیده است ولی چون 30 سال قدرت در این گروه محدود و خاص بود، وزارت ورزش و فدراسیون اسکی کاری سخت برای مبارزه با آنها دارند. هنوز هم این گروه فامیلی قدرت زیادی در اسکی دارند و به عناوین مختلف درصدد این هستند تا با ضربه زدن به این رشته دوباره مدیریت این فدراسیون را از آن خود کنند و میطلبد که وزارت ورزش حساسیت بیشتری بر روی این فدراسیون داشته باشد.
ورزش کردن حق همه مردم است و اگر هم اسکی را جزو یکی از ورزشها بدانیم، چرا باید این حق فقط در دستان چند گروه خاص که با هم فامیل هستند باشد. چرا فروغ عباسی، اسکیباز شیرازی برای انجام تمرینات خود باید راه طولانی را طی کند و مجبور شود، هزینه اجاره اسکان در "شمشک" را دهد تا خود را برای مسابقات بینالمللی آماده کند؟ آیا تسلط این وابستگان فامیلی بر اسکی ایران به پایان نرسیده است؟ چرا پیستهای اسکی فقط به این اقشار "خاص" تعلق دارد؟ المپیک زمستانی در پیش است و اگر اوضاع همینگونه پیش برود نمیتوانیم توقع حضور پر رنگ اسکیبازان ایرانی را در این رویداد بزرگ داشته باشیم. به نظر میرسد زنگ خطر در اسکی ایران مدتهاست به صدا درآمده است و مسئولان باید فکر چارهای برای حل مشکلات ورزشکاران و دوستداران این رشته کنند.