به گزارش مشرق، تیم فوتبال امید ایران شب گذشته در مرحله انتخابی رقابتهای المپیک که در دوحه قطر برگزار شد یک بار دیگر از رسیدن به این مسابقات باز ماند تا حسرت رسیدن تیم فوتبال به المپیک به بیش از 4 دهه برسد.
امیدها در حالی در این رقابتها یک بار دیگر ناامیدمان کردند که طی یک سال گذشته به واقع میتوان گفت یکی از بهترین تدارکها برای رسیدن به المپیک را پشتسر گذاشتند که البته این موضوع هم برمیگردد به انتخاب درستی که از سوی فدراسیون فوتبال انجام شد و حبیب کاشانی توانست با ایجاد فدراسیونی مستقل (به قول کفاشیان) امیدها را از هر لحاظ پشتیبانی کرده تا حداقل مردم نیز در این دوره به این تیم امیدوار شوند.
امیدهای ایران برای رسیدن به المپیک ریو این بار سفرهای متعدد و اردوهای خارجی فراوانی را پشتسر گذاشتند. کاشانی از لحاظ تشکیلاتی تیم امید را واقعاً رو به راه کرده بود؛ از مسائل مالی گرفته تا حل مشکل بازیکنان سرباز و تدارک برای حضور در اردوهای خارجی. با این حال همه اینها هم برای رسیدن به المپیک کافی نبود و امید ایران یک بار دیگر از رسیدن به المپیک باز ماند.
از همه این حرفها که بگذریم باید یک فلشبک به حدود یک سال و نیم قبل از برگزاری این رقابتها بزنیم یعنی از همان زمانی که بحث انتخاب سرمربی تیم امید داغ بود. در آن زمان یک عده موافق مربی ایرانی بودند هر چند که هیچ گاه محمد خاکپور در بین گزینههایشان قرار نداشت و یک عده نیز در این بین موافق مربی خارجی بودند که شاید بتوان حبیب کاشانی را هم در بین این نفرات جای داد.
کاشانی از همان ابتدا و با ورودش به تیم المپیک قصد داشت تا کرانچار را به عنوان سرمربی این تیم انتخاب کند اما ورود بیموقع وزارت ورزش ماجرا را پیچیده کرده تا مربیای که سالها در فوتبال ایران کار میکرد این بار به دلایل اخلاقی اجازه همکاری با تیم امید را پیدا نکند!
به واقع عجیب بود که در حساسترین مقطع برای تیم امید، دست وزارت ورزش از آستین این تیم بیرون بزند و آنها در نهایت رأی به ممنوعالکاری کرانچار با تیم امید دادند و جالب اینکه هیچ گاه پس از این تصمیم، دیگر از کمیته بررسی مربیان خارجی وزارت ورزش خبری نشد.
در واقع اگر گودرزی و همکارانش در خیابان سئول در آن مقطع این اجازه را میدادند تا تیم امید با کرانچار کار را آغاز کند، شاید امشب یک بار دیگر حسرت به دل رفتن به المپیک نمیماندیم.
از سوی دیگر قهرمانی تیم امید ایران در رقابتهای غرب آسیا و در حالی که به واقع مشخص بود تیمها با قدرت کامل به این رقابتها نیامده چراکه قصد نداشتند دستشان را برای رقبای آسیایی رو کنند، باعث شد تا یک بار دیگر غرور، آفت این تیم شده و باز هم فکر کنیم که دیگر در این مقطع واقعاً بهترین تیم امید در بین ادواری را داشتهایم که همواره ناکام بودهایم. در نهایت هم این قهرمانی عاملی شد تا چشمها را بر روی نقاط ضعف ببندیم و هیچگاه نتوانیم تحلیل درستی از مسابقات انتخابی المپیک داشته باشیم.
در این بینابین و در حالی که عوامل داخلی یا خارجی همواره مانعی برای پیشرفت تیم امید بودند نکته جالب این بود که یکی از ارکان داخلی تیم امید یعنی مدیر فنی این تیم گویا این مأموریت را داشت که با ایجاد حاشیههای فراوان شاید به طور ناآگاهانه کاری کند که این موانع حتی برجستهتر هم بشود.
بله درست حدس زدید، منظورمان محمد مایلیکهن است که با دعواهای بیخود و بیجهت و کلکلهای الکی با کیروش کاری کرد کارستان و شاید بتوان این گونه توجیه کرد که او بزرگترین ضربه بر پیکره تیم امید را به این تیم وارد کرد و از سوی دیگر هم کیروشی بود که بازیکنانش در تیم امید بودند و میتوانستند به بهترین شکل ممکن این تیم را همراهی کنند اما او هم با پاسخهای گاه و بیگاه به مایلیکهن همان راه آقای مدیر فنی را رفت و کاری کرد تا حسرت رفتن به المپیک برای یازدهمین دوره پیاپی به دل همه ما بماند.
شاید جالب باشد اگر بخواهیم به نقش فدراسیون در این دعواها هم اشاره کنیم؛ که آن هم میشود هیچ. در واقع فدراسیون تماشاگر بود و آتش این دعواها دودی را به راه انداخت که به چشم تیم امید، اهالی فوتبال و تمام ملت ایران رفت.
هرچند که نقش فدراسیون و خاکپور در این شکست بزرگ به یک اندازه بود. از سویی خاکپور پس از مسابقه به صراحت اعلام کرد به دانش کم من باختیم و شاید اگر ارنج بد خاکپور در بازی با قطر نبود، تیم امید هیچگاه به ژاپن نمیخورد و اتفاقات دیگری رخ میداد و از سوی دیگر هم فدراسیون در این اتفاقات فقط یک نظارهگر بود. البته شاید هم موضوع قرارداد خاکپور که در نوع خود اتفاق عجیبی بود (خاکپور بدون امضای قرارداد با فدراسیون فوتبال راهی قطر شد) و اتفاقاتی که در شب بدرقه تیم امید رخ داد، جرقهای بود برای آتش زدن به خرمن آرزوهای یک ملت.
در این اثنی شاید یک مورد دیگر هم عاملی شد تا این تیم باز هم رنگ المپیک را نبیند و آن هم عدم همراهی لژیونرهایی بود که در هر صورت به هر بهانهای از همراهی تیم امید باز ماندند. این در حالی بود که سایر تیمها از مهرههای سرشناس خود در رقابتهای انتخابی المپیک استفاده میکردند و فقط این ایران بود که به بهانه اینکه این رقابتها با روزهای فیفادی تطابق زمانی ندارد از همراهی دو بازیکن ارزشمندش یعنی جهانبخش و آزمون محروم شود.
یک بار دیگر به گذشته فلشبک میزنیم یعنی عید نوروز امسال. تیم امید ایران با خوششانسی به مرحله نهایی انتخابی المپیک راه یافت و این یعنی از همان زمان اما و اگر برای صعود این تیم به المپیک آغاز شده بود. همان زمان هم از لحاظ فنی تیم امید در مقابل عربستان نشان داد که در خط دفاعی متزلزل است و از وجود یک بازیساز توانمند بیبهره.
همه کارشناسان به ضعفهای تیم امید از همان زمان اذعان داشتند و جالب اینکه هیچ گاه این نقاط ضعف با وجود فرصت چندین ماهه تا آغاز مرحله نهایی انتخابی المپیک و همچنین برگزاری اردوهای متعدد خارجی برطرف نشد و ماجرا حتی آن جایی عجیبتر شد که تیم امید در مرحله گروهی رقابتها در قطر چندین و چند بار ترکیب خود را متغیر دید تا واقعاً خود خاکپور و کادر فنی هم از ابهاماتی که در ذهنشان برای ایجاد ترکیبی مناسب در راه صعود به المپیک به وجود آمده است هاج و واج بمانند.
وقتی که قرار شد آزمون و جهانبخش به این رقابتها نروند حداقل این انتظار را داشتیم که خاکپور طی 10 ماه تیم اصلیاش را شناخته و با شاکلهای ثابت در مرحله گروهی به میدان برود، اما تغییرات پیاپی نشان داد که این انتظارات واهی بوده و شاید مربی ایرانی که باید در این مقطع با صعود تیم به المپیک حرف خود را به کرسی مینشاند با عدم موفقیتش کاری کرد که حالا حالا نتوان دوباره به مربیان ایرانی اعتماد کرد.
هر چند که در بازی با ژاپن ما بازی بدی را ارائه نکردیم و چه بسا اگر بدشانسی نمیآوردیم این شاگردان خاکپور بودند که شب گذشته به جای ژاپن به جمع 4 تیم برتر مسابقات راه پیدا میکردند اما وقتهای اضافه یکبار دیگر به فوتبال ما ثابت کرد که فوتبال سیستماتیک تیمهایی مثل ژاپن و کره تا چه اندازه با فوتبال دیمی ایران متفاوت است.
ساموراییها به خوبی در 90 دقیقه ایران را محک زدند و با سه تعویض بجا در دقایق پایانی و البته قدرت بدنی بهتر و بالاتر نسبت به شاگردان خاکپور توانستند امید ایران که در وقتهای اضافه به زانو در آمده بود را با سه گل شکست دهند. دریافت سه گل در وقتهای اضافه نمادی از آشفتگی فوتبال امید ایران بود هر چند که ما در این دوره از رقابتها همه چیز داشتیم جز تجربه کافی و اندکی شانس.
امید ایران یکبار دیگر از رسیدن به المپیک باز ماند که با این عدم حضور نه تنها امیدها شکست خوردند بلکه این ورزش ایران از رأس تا به زیر بود که یک شکست بزرگ دیگر را تجربه کرد و چه بسا اگر دخالتهای بیجای وزارت، حضور خنثی فدراسیون فوتبال، دعواهای مسئولان دو تیم بزرگسالان و امید نبود و در نهایت چشم بازتری برای کادر فنی برای برطرف کردن مشکلات وجود داشت، این بار خیلی راحتتر از همه ادوار میتوانستیم به المپیک 2016 ریو راه پیدا میکنیم.