به گزارش فارس، يكي از حوادث مهم تاريخ اسلام كه موجي عظيم در ميان مردم به وجود آورد، مسأله تغيير قبله است؛ پيامبر اسلام (ص) به مدت 13 پس از بعثت در مكه، و چند ماه بعد از هجرت در مدينه به امر خدا به سوي «بيت المقدس» نماز ميخواند، ولي بعد از آن قبله تغيير يافت و مسلمانان مأمور شدند به سوي «كعبه» نماز بگزارند.
در اين كه مدت عبادت مسلمانان به سوي بيتالمقدس در مدينه چند ماه بود، مفسران اختلاف نظر دارند، كه از 7 ماه تا 18 ماه ذكر شده است، ولي هر چه بود در اين مدت مورد سرزنش يهود قرار داشتند چرا كه بيتالمقدس در اصل قبله يهود بود، آنها به مسلمانان ميگفتند اينان از خود استقلال ندارند و به سوي قبله ما نماز ميخوانند، و اين دليل آن است كه ما برحقيم.
اين گفتوگوها براي پيامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از يك سو مطيع فرمان خدا بودند، و از سوي ديگر طعنههاي يهود از آنها قطع نميشد، به همين جهت پيامبر (ص) شبها به اطراف آسمان مي نگريست، گويا در انتظار وحي الهي بود.
بنابر نقل ابن هشام هيجده ماه از هجرت مبارك رسول الله (ص) به مدينه ميگذشت كه در 15 رجب قبله مسلمين از بيت المقدس به سوي كعبه تغيير پيدا كرد.
اما اين تغيير قبله موجب شكلگيري سؤالهاي متعددي در اذهان مسلمان و غير مسلمانان شد، از جمله فلسفه تغيير قبله چه بوده است؟ اگر از ابتدا بنا بر تغيير قبله بوده است؛ چرا از روز اول بعثت چنين امري رخ نداد؟ چرا انبياء پيشين از ابتدا بر بيتالمقدس نماز گزارده بودند، ولي نبي مكرم اسلام، پس از مدتي كه بر بيتالمقدس نماز را ادا ميكردند رو به سوي كعبه آوردند؟ چرا ...
پاسخهاي متعددي از سوي خداوند تبارك و تعالي در قرآن و نبي و اهلبيت گرامش و همچنين متكلمان متعدد جهان اسلام داده شده است.
در اين كه مدت عبادت مسلمانان به سوي بيتالمقدس در مدينه چند ماه بود، مفسران اختلاف نظر دارند، كه از 7 ماه تا 18 ماه ذكر شده است، ولي هر چه بود در اين مدت مورد سرزنش يهود قرار داشتند چرا كه بيتالمقدس در اصل قبله يهود بود، آنها به مسلمانان ميگفتند اينان از خود استقلال ندارند و به سوي قبله ما نماز ميخوانند، و اين دليل آن است كه ما برحقيم.
اين گفتوگوها براي پيامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از يك سو مطيع فرمان خدا بودند، و از سوي ديگر طعنههاي يهود از آنها قطع نميشد، به همين جهت پيامبر (ص) شبها به اطراف آسمان مي نگريست، گويا در انتظار وحي الهي بود.
بنابر نقل ابن هشام هيجده ماه از هجرت مبارك رسول الله (ص) به مدينه ميگذشت كه در 15 رجب قبله مسلمين از بيت المقدس به سوي كعبه تغيير پيدا كرد.
اما اين تغيير قبله موجب شكلگيري سؤالهاي متعددي در اذهان مسلمان و غير مسلمانان شد، از جمله فلسفه تغيير قبله چه بوده است؟ اگر از ابتدا بنا بر تغيير قبله بوده است؛ چرا از روز اول بعثت چنين امري رخ نداد؟ چرا انبياء پيشين از ابتدا بر بيتالمقدس نماز گزارده بودند، ولي نبي مكرم اسلام، پس از مدتي كه بر بيتالمقدس نماز را ادا ميكردند رو به سوي كعبه آوردند؟ چرا ...
پاسخهاي متعددي از سوي خداوند تبارك و تعالي در قرآن و نبي و اهلبيت گرامش و همچنين متكلمان متعدد جهان اسلام داده شده است.
* گزارشي از نحوه تغيير قبله مسلمين از بيتالمقدس به كعبه
پيامبر اسلام (ص) با دلي زخمخورده از طعنههاي يهود، همواره در انتظار تغيير قبله به سمت كعبه بود. از اين رو شبها به آسمان مينگريست و در انتظار وحي بود، تا اين كه فرمان تغيير قبله يعني؛ «قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ.... » نازل شد. اين درحالي بود كه پيامبر (ص) دو ركعت از نماز ظهر را به سوي بيتالمقدس خوانده بود؛ جبرئيل امين بازوان پيامبر خدا (ص) را گرفت و او را به سوي كعبه معظمه برگرداند و اين امر در مسجد «بنيسالم» مدينه انجام شد كه بعدها به مسجد «ذوقبلتين» (دو قبلهاي) مشهور شد.
يهوديان پيشتر به مسلمانان طعنه ميزدند كه شما از خود قبلهاي نداريد و به قبله ما نماز ميخوانيد. بعد از تغيير قبله نيز وسوسههاي جديد يهوديان، مشركان و منافقان از سويي و ترديد تازه مسلمانان از سوي ديگر براي پيامبر (ص) مشكلآفرين شده بود. آنها ميگفتند: اگر اين قبله صحيح بوده، پس دستور تغيير براي چيست؟ هم چنين ميگفتند: كساني كه به قبله منسوخ نماز گزاردهاند، عملشان ضايع شده است.
پيامبر اسلام (ص) با دلي زخمخورده از طعنههاي يهود، همواره در انتظار تغيير قبله به سمت كعبه بود. از اين رو شبها به آسمان مينگريست و در انتظار وحي بود، تا اين كه فرمان تغيير قبله يعني؛ «قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ.... » نازل شد. اين درحالي بود كه پيامبر (ص) دو ركعت از نماز ظهر را به سوي بيتالمقدس خوانده بود؛ جبرئيل امين بازوان پيامبر خدا (ص) را گرفت و او را به سوي كعبه معظمه برگرداند و اين امر در مسجد «بنيسالم» مدينه انجام شد كه بعدها به مسجد «ذوقبلتين» (دو قبلهاي) مشهور شد.
يهوديان پيشتر به مسلمانان طعنه ميزدند كه شما از خود قبلهاي نداريد و به قبله ما نماز ميخوانيد. بعد از تغيير قبله نيز وسوسههاي جديد يهوديان، مشركان و منافقان از سويي و ترديد تازه مسلمانان از سوي ديگر براي پيامبر (ص) مشكلآفرين شده بود. آنها ميگفتند: اگر اين قبله صحيح بوده، پس دستور تغيير براي چيست؟ هم چنين ميگفتند: كساني كه به قبله منسوخ نماز گزاردهاند، عملشان ضايع شده است.
* فلسفه نماز به دو قبله
شايد بتوان گفت كه اگر رسول الله (ص) پيش از هجرت، به جانب كعبه نماز ميگزارد، مشركان تبليغ ميكردند كه محمد به بتهاي ما سجده ميكند! از اين رو مصلحت در اين بود كه همچنان به سوي بيتالمقدس نماز بگزارد. اين عمل تا چند ماه بعد از هجرت نيز ادامه يافت؛ اما يهوديان مدينه، رفته رفته تبليغ كردند كه محمد به قبله يهود نماز ميخواند! و در اين زمان بود كه از هر جهت شرايط مناسب براي تغيير قبله به وجود آمد و آيات تغيير قبله در اين موقعيت نازل گرديد و به رسول الله (ص) فرمان داد كه تو و مسلمانان هر جا بوديد، بايد به سوي كعبه نماز بگزاريد.
شايد بتوان گفت كه اگر رسول الله (ص) پيش از هجرت، به جانب كعبه نماز ميگزارد، مشركان تبليغ ميكردند كه محمد به بتهاي ما سجده ميكند! از اين رو مصلحت در اين بود كه همچنان به سوي بيتالمقدس نماز بگزارد. اين عمل تا چند ماه بعد از هجرت نيز ادامه يافت؛ اما يهوديان مدينه، رفته رفته تبليغ كردند كه محمد به قبله يهود نماز ميخواند! و در اين زمان بود كه از هر جهت شرايط مناسب براي تغيير قبله به وجود آمد و آيات تغيير قبله در اين موقعيت نازل گرديد و به رسول الله (ص) فرمان داد كه تو و مسلمانان هر جا بوديد، بايد به سوي كعبه نماز بگزاريد.
* شأن نزول آيات قبله
روايت شده كه «كعبه» براي پيامبر (ص) محبوبترين قبله بود. او به جبرئيل گفت: دوست دارم كه خداوند مرا از قبله يهود برگرداند. جبرئيل عرض كرد: حقيقت اين است كه من هم مانند تو بندهاي بيش نيستم و شما نزد خدا عزيز و گرامي هستي؛ پس از خدا درخواست كن كه چنين كند؛ سپس جبرئيل بازگشت. پيامبر پيوسته چشم به آسمان مي دوخت كه شايد جبرئيل پاسخ مثبتي بياورد، كه اين آيه نازل شد و به تبليغات سوء يهوديان پايان داد و فرمود: ما توجه تو را به آسمان، به انتظار حكم تغيير قبله، ميبينيم؛ پس به يقين تو را به جانب قبلهاي كه خواهان آن بودهاي بر ميگردانيم؛ «فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها». پس اكنون روي خود را به جانب مسجدالحرام بگردان؛ «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» و شما مسلمانان نيز هر جا هستيد روي خود بدان سو كنيد؛ «فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ».
* يهوديان ميدانستند كه يكي از نشانههاي پيامبر آخرين، نمازگذاردن بر دو قبله است، اما باز بهانهتراشي كردند
«وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ...» و اهل كتاب حقانيت اين حكم را به خوبي ميدانند. اهل كتاب در تورات و انجيل خوانده بودند كه پيامبر اسلام (ص) به دو قبله نماز خواهد خواند و اين از نشانه هاي اوست، ولي به جاي اين كه اين تغيير قبله را به عنوان نشانه صدق پيامبري او بدانند و ايمان بياورند، همين موضوع را دستمايه تخريب اسلام ساخته، براي ايجاد ترديد در تازه مسلمانان گفتند: اگر اين قبله صحيح بود، چرا تغيير يافت؟ و تكليف كساني كه به قبله اول نماز خواندهاند چه ميشود؟ آري خداوند از آنچه مي كنند غافل نيست؛ «مَا اللهُ بِغافِل عَمّا يَعْمَلُونَ».
* حكم تغيير قبله، تخلفناپذير است
اين آيات نيز درباره قبله و تأكيد بر رعايت حكم جديد است. اين تأكيدهاي پيدرپي، حاكي از اهميت پذيرش مسأله نسخ قبله سابق و حكم قبله جديد است. از اين رو آيات مذكور به عنوان تهديدي نسبت به مخالفان و هشداري به مؤمنان ميفرمايد: در حقانيت اين حكم ترديد نكنيد و مواظب كردار خود باشيد. اين تأكيد و تهديدهاي پيدرپي به گفتوگوهاي مغرضانه دشمنان و ترديدهاي عاميانه ناآگاهان پايان ميدهد و تكليف دوست و دشمن را مشخص ميكند.
البته اين تكرارها علاوه بر منظور فوق، شامل دستوراتي تازه و توضيحاتي لازم درباره نقطههاي ناشناخته اين حكم است. به عنوان مثال؛ آيات پيشين، تكليف مسلمانان را درباره اصل قبله بيان كرده و آيات بعد، تكليف آن ها را در مسافرتها و نقاط ديگر جهان تعيين ميكند تا تصور نشود كه اين حكم به گروهي از اشخاص و يا به زمان و مكان خاص تعلق دارد و چون استقلال مسلمانان با داشتن قبله اي مستقل و پيامبري از ميان خود، نعمت بزرگي است، به همين جهت در پايان، امر به شكرگزاري و نهي از ناسپاسي ميكند؛ «وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ» .
* جوسازيهاي منافقان و يهوديان
وقتي پيامبر خدا (صل) روبه بيتالمقدس نماز ميخواند، مشركان به عنوان حجت ميگفتند: پيامبر كه ادعا ميكند بر آيين ابراهيم است، چرا به سوي كعبه نماز نميگزارد، در حالي كه ابراهيم و اسماعيل به سوي آن نماز ميخواندند؟ از سوي ديگر اهل كتاب حجت ميآوردند كه آنچه در كتب ما آمده، اين است كه پيامبري از ذريه اسماعيل مبعوث خواهد شد و به سوي كعبه نماز خواهد خواند، نه بيتالمقدس؛ پس ما چگونه پيامبري او را بپذيريم؟ بنابراين مشركان و اهل كتاب هر يك عليه حقانيت اسلام و مسلمانان حجت ميآوردند، ولي همه حجتها و اعتراضها با حكم تغيير قبله باطل شد.
اين آيات نيز درباره قبله و تأكيد بر رعايت حكم جديد است. اين تأكيدهاي پيدرپي، حاكي از اهميت پذيرش مسأله نسخ قبله سابق و حكم قبله جديد است. از اين رو آيات مذكور به عنوان تهديدي نسبت به مخالفان و هشداري به مؤمنان ميفرمايد: در حقانيت اين حكم ترديد نكنيد و مواظب كردار خود باشيد. اين تأكيد و تهديدهاي پيدرپي به گفتوگوهاي مغرضانه دشمنان و ترديدهاي عاميانه ناآگاهان پايان ميدهد و تكليف دوست و دشمن را مشخص ميكند.
البته اين تكرارها علاوه بر منظور فوق، شامل دستوراتي تازه و توضيحاتي لازم درباره نقطههاي ناشناخته اين حكم است. به عنوان مثال؛ آيات پيشين، تكليف مسلمانان را درباره اصل قبله بيان كرده و آيات بعد، تكليف آن ها را در مسافرتها و نقاط ديگر جهان تعيين ميكند تا تصور نشود كه اين حكم به گروهي از اشخاص و يا به زمان و مكان خاص تعلق دارد و چون استقلال مسلمانان با داشتن قبله اي مستقل و پيامبري از ميان خود، نعمت بزرگي است، به همين جهت در پايان، امر به شكرگزاري و نهي از ناسپاسي ميكند؛ «وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ» .
* جوسازيهاي منافقان و يهوديان
وقتي پيامبر خدا (صل) روبه بيتالمقدس نماز ميخواند، مشركان به عنوان حجت ميگفتند: پيامبر كه ادعا ميكند بر آيين ابراهيم است، چرا به سوي كعبه نماز نميگزارد، در حالي كه ابراهيم و اسماعيل به سوي آن نماز ميخواندند؟ از سوي ديگر اهل كتاب حجت ميآوردند كه آنچه در كتب ما آمده، اين است كه پيامبري از ذريه اسماعيل مبعوث خواهد شد و به سوي كعبه نماز خواهد خواند، نه بيتالمقدس؛ پس ما چگونه پيامبري او را بپذيريم؟ بنابراين مشركان و اهل كتاب هر يك عليه حقانيت اسلام و مسلمانان حجت ميآوردند، ولي همه حجتها و اعتراضها با حكم تغيير قبله باطل شد.