«ابد و یک روز» اگر به فکر چرخیدن در جشنواره های جهانی بود روی مسیر طبقه متوسط که دست مایه رایج سینمای ایران است دست می گذاشت. اصلا نمایش چنین فقری که در پایان‌بندی به رستگاری می انجامد خاص جشنواره های فرنگی نیست.

گروه فرهنگی مشرق -  در مواجهه با فیلم خوش ساخت و ظریفی مثل ابد و یک روز باید دوباره به سراغ اختراع چرخ برویم تا کمی فضای مسموم گذشته تطهیر شود تا معنا و محتوای فرامتنی از فیلم ابد و یک روز را تحلیل کنیم.

طبیعی است که برخی از منتقدان ابد و یک روز با اسطرلاب سیاه نمایی و واژه هایی از این قِسم به سراغ ارزیابی فیلم خواهند رفت. در مواجهه با سینمای اجتماعی باید تکلیفمان را مشخص کنیم، اگر زبان انتقادی رسانه های تصویری، مبتنی بر نمایش طبقات فرودست، در مسیر مطالبه عدالت اجتماعی را کور کنیم؛ اگر رسانه‌های جمعی، بازتاب دهنده وضعیت معیشتی مردم نباشد، آیا گفتمان عدالت در جامعه جاری خواهد شد؟ و رسانه های جمعی می توانند مطالبه‌گر حقوق اجتماعی - اقتصادی مردم باشند؟!  آنهم در شرایطی که دولتمردان حاکم پس از دهه هفتاد، تاب هیچ انتقادی مبتنی بر عدالت اجتماعی را نداشته و ندارند.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

پس از جنگ جهانی دوم، ایتالیای پس از جنگ دوران تباهی را سپری می کرد و بنیاد های سیاسی – اجتماعی در این کشور فاقد اراده کافی برای اداره کشور بودند. در شرایطی که ایتالیا بدترین شرایط اقتصادی ممکن را پشت سر می گذاشت، جنبش سینمایی نئورئالیسم ایتالیا مبتنی بر ارائه تصویر واقعی از طبقات فرودست اجتماعی، شکل گرفت.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

 این گفتمان شاید به صورت مکتبی، در یک دسته بندی خاص سینمایی ارزیابی شود اما گام های استوار نئورئالیسم به تدریج به گفتمانی اجتماعی و مطالبه گر بدل شد و فراموش نکنیم تحولات صنعتی و اقتصادی در کشور ایتالیا در دهه شصت موجب تحولات اجتماعی – اقتصادی در این کشور شد و به تدریج با تحکیم پایه های اقتصاد ایتالیا، نئورئالیسم ایتالیا رنگ باخت.
 اما مردم ایتالیا نمی توانند منکر تاثیر نئورئالیسم شوند که گفتمانی انتقادی را برای دست یازیدن به وضعیت اقتصادی مطلوب، طرح می کرد. نئورئالیسم تلنگری بود که موجب شد اقتصاد ایتالیا از رکورد و رخوت به صعودی متعالی دست پیدا کند.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

حال با پیش فرض های ارائه شده اگر سینمای اجتماعی - انتقادی را سرکوب را کنیم گویی در مقابل مردم ایستاده ایم. عقیم کردن سینما و افزایش دایره ممیزی در نسبت با سینمای انتقادی، حدود مطالبه گری را نسبت به دولت هایی که اداره کشور را در دست می گیرند به مرزهای ژورنالیستی ختم خواهد شد.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

با پیش فرض های ارائه شده «ابد و یک روز» به هیچ وجه در دایره گفتمان «سیاه نمایی» نمی گنجد. «سیاه نمایی» در شرایطی کاربرد منطقی دارد که اتوپیای اقتصادی – اجتماعی خواست توده ها شکل گیرد. آیا رکود اقتصادی که گروه ها و طیف های سیاسی مختلف بر تاثیرش اذعان دارند و صحه می گذارند، منجر به  تباهی اقتصادی یک خانواده کوچک نخواهد شد؟ آیا باید منکر شویم که جوانان و نوجوانان این مرز و بوم در کلان شهرها، در هر منطقه از تهران، اصفهان، شیراز و ... می توانند در کمتر از 10 دقیقه مواد مخدر تهیه کنند و نمایش این وضعیت در فیلمی صادقانه، سیاه نمایی محسوب می شود؟

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

پس با همین دست فرمان باید وارد فضای منطقی شد و به صراحت نوشت آنچه در ابد و یک روز مطرح می شود نمونه ای محض از واقعیتی است که طبقات فرودست با آن دست و پنجه نرم می کنند. ابد و یک روز فیلمی اساسا مردمی است که بیانیه سیاسی صادر نمی کند، مذهب را نشانه نمی رود و خلاصه  از انگ های رایج مصون است. «ابد و یک روز» بر نمایش تنگناهای حاکم اقتصادی اصرار دارد و نمایش تنگناهای پیچیده اجتماعی- اقتصادی اش، محض دلخوشی جشنواره‌ های  فرنگی نیست.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

حتی در دیالوگ نویسی و حتی نوع شوخی های موجود در متن اثر، سعی می کند مخاطب در تنگنای شخصیت ها گرفتار نشود. اگر به فکر چرخیدن در جشنواره های جهانی بود روی مسیر طبقه متوسط که دست مایه رایج سینمای ایران است دست می گذاشت. اصلا نمایش چنین فقری که در نوع پایان بندی به رستگاری می انجامد خاص جشنواره ها و آکادمی های فرنگی نیست، اما آینده موفق فیلم را نمی توان پیش بینی نکرد حتی تا مرحله برگزیده شدن در جمع مدعیان اسکار.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

اگر منکر گفتمان عدالت از بطن سینمای مردمی نشویم و در مواجهه با چنین اثر نجیبی که به معنای واقعی ایرانی ساخته شده، بایستیم، گویی در مقابل مردم ایستاده ایم. گفتمان لبریز از مهر ابد و یک روز، کاملا در فرم و محتوایش تنیده شده است. محسن (نوید محمدزاده) سمبل و نماد از یک وضعیت حاد اجتماعی است نه می تواند اعتیادش را ترک کند و هم اینکه نمی خواهد خواهرش را از دست بدهد. مرتضی (پیمان معادی) نیز برای خلاصی خودش، با شیربهایی قابل اعتنا خواهرش را وادار به ازدواج با نظیر می کند. سمیه ای( پریناز ایزدیاز) که بدل به حلقه اتصال خانواده شده است و پر واضح است که محسن و حتی خود مرتضی می دانند اگر سمیه نباشد دیگر همین دور هم تلخی هم بی معنا خواهد بود.

ابد و یک روز در تنگنای گفتمان سیاه نمایی نیست، هست؟!/ نیمچه امید ابد و یک روزها دوامی نخواهد آورد/

حالا کمی از بالاتر اگر به فیلم نگاه کنیم به محتوای عالی تری دست خواهیم یافت. در حالیکه اداره امور اقتصادی به شرایط جاری سیاسی در حوزه بین الملل گره زده شده، ابد و یک روزی ها در شرایطی دشوار دست و پا می زنند. برای ابد یک روزی نوری نیست جز نگاه پر محبت نوید به خواهرش سمیه؛ و به همین نور مخاطب اکتفا می کند و اگر سمیه می رفت کام مخاطب چنان تلخ می شد که پرده پر نور نمایش دهنده فیلم، خالی از نور می شد. بازگشت سمیه عطف پایانی درام را در انتهای فیلم به صورت کاملا متعالی رقم می زند و با همه ناخوشی طبقه فرودست اجتماعی نور امید متجلی می شود اما می دانیم که همین نیمچه امید، دوامی نخواهد آورد اما مسکنی اجتماعی خواهد بود بر همه تلخی هایی که در کام طبقه فرودست ریخته شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 5
  • پوریا مالکی فرد ۰۲:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
    0 0
    واقعا متعجب شدم از مشرق که چنین گزارشی کار کرد، کلا دید فرهنگی من نسبت به مشرق عوص شد، شاید قبل از اینکه من هم درس سینما می خواندم این دیدگاه را به راحتی می پذیرفتم اما به مسئولان مشرق توصیه می کنم از مشاوران مطلع ارزشی استفاده کنند تا دیگر چنین مقاله های اسفناکی را نبینیم، اما جواب نویسنده در جایی مرقوم فرموید که آیا بدون پرداخت به نئورئالیسم و ذکر این گونه قضایای اجتماعی منافی با عدالت نیست؟ جواب اینکه خیر نیست، اگر مدیوم سینما را می شناختید متوجه می شدید که سینما جایی برای نشان دادن مریضی های اجتماعی به بیماران نیست(حتی اگر سیاه نمایی های فیلم های ما واقعا توصیف کلی اجتماع ما باشد) این نوع نگاه نه تنها موجب تغییر وضعیت نامطلوب فعلی نمی شود بلکه کاملا نتیجه عکس داده و باعث استمرار وضع موجود میشود، یعنی اگر ما فقر و اعتیاد جامعه را نشان دهیم (آن هم به این شدت که فیلم های جشنواره امسال را نگاه کنید همه اجتماعی و همه از این دست) نه تنها مردم به بدی اعتیاد یا به بدی فقر پی نمبرند بلکه روح این مشکلات در جامعه نهاده می شود، نویسنده به عنوان مثال از نئورئالیسم ایتالیا نام میبرد، غافل از اینکه نهادهای فرهنگی ایتالیا چندی بعد که آثار به شدت مخرب نئورئالیسم را بر جامعه ی خود دیدند دستور توقف این گونه فیلمسازی را دادند، نویسندگان از این دست عوام فریبانه مدعی می شوند که هدف ما از نشان دادن این دست موارد آگاه سازی مسئولان است، اما مردم نباید فریب این ادعا را بخورند، اصلا سینماگر در چه جایگاهی قرار دارد و چه اطلاعات آماری دارد که آن را در اختیار مسئولان قرار دهد، پر واضح است که این کار وظیفه ی روان شناسان، جامعه شناسان و محقاقان است که مسئولان را آگاه کنند نه طیف به شدت بی سواد و به شدت مدعی و به شدت عوام فریب سینمایی کشور ما، حال که نویسنده برای ادعای غلط خود از مثال تاریخی غلطی استفاده کرد جا دارد که من مثال مرتبطی را به نویسنده و مسئولان مشرق یادآوری کنم، بعد از جنگ جهانی آلمان کشور آلمان تحت عهدنامه ورسای با تورم به شدت عجیبی رو به رو شده بود، وضع اقتصادی آلمان آن روز ها به گونه ای شده بود که کارگران در طول روز دو بار گونی می آوردند تا پول حقوقشان را دریافت کنند، پول آن قدر بی ارزش شده بود که مردم برای گرم کردن خود به جای هیزم اسکناس ها را می سوزاندند، خیلی از مردم و اهالی سینما درباره وضع آلمان در آن دوران روزه سکوت گرفته اند، جالب است در این وضع به سینمای آلمان نگاه کنیم، به نظر شما درباره وضع بد جامعه فیلم ساخته می شد؟ به هیچ وجه، مدیران فرهنگی لایق آلمان دریافته بودند که علاج جامعه امید دادن است نه ناامیدی، در فیلم های آلمان آن دوره که خلاف انتظار بسیار گران و بیگ پرداکشن بودند، تصویر سفر آلمانی به فضا!!! با موشک!!! نشان داده می شد، 15 سال بعد یک آلمانی که دوران جوانیش را با فیلم هایی سپری کرد که به او امید داده بودند برای اولین بار در جهان موشک را اختراع کرد، شاید کسی نداند که چگونه ایده آن به ذهنش رسید اما حال می توان تاثیر آن سینما را مشاهده کرد، آلمان قطب اقتصادی و ماوای همین جامعه سینمایی اینگونه از سینما استفاده کرد مسئولان مشرق نیازی به برخورد به این مقاله نیست فقط کاش مجالی بود که جواب های ما هم که مستدل است شنیده می شد
  • ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
    0 0
    مشرق شیطون شدی کلک!!
  • اسماعیل ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
    0 0
    تحلیل خوبی بود ، واقع نمایی بدون آلوده شدن به افکار سیاسی آن چیزی است که کالبد بی روح سینمای ما میخواهد و هیچگاه دو فیلم بچه های آسمان و جدایی نادر از سیمین در یک زمره به عنوان سیاه نمایی قرار نمی گیرند.
  • ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
    0 0
    روز جمعه صبح از خواب بیدار شدی که اینو بنویسی؟!؟!؟!
  • ۱۳:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
    0 0
    با بچه های آسمان موافقم اما جدایی نادر از سیمین نه
  • ۲۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
    0 0
    من هم با بچه های آسمان موافقم اما با جدایی نادر از سیمین خیر...
  • ۰۰:۵۹ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۳
    0 0
    خیلی خوب بود خیلی خوشحالم که آدمای متعهد دارن وارد سینما میشن تو رو خدا به خاطر ما بچه حزب اللهی ها مسیرت رو به نمایندگی ما توی سینما ادامه بده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس