به گزارش مشرق به نقل از شرق، اگر نمايندگان مجلس ديروز به هر دليلي پذيرفتهاند كه امضاهاي طرح ارايه شده براي سوال از رييسجمهوري را پس بگيرند يا اين طرح همچنان مسكوت بماند در واقع پذيرفتهاند آنگونه كه محمدرضا باهنر نايب رييس اول مجلس گفت: «دولت تا پايان دوره قانوني كارش را با آرامش ادامه دهد.» اما معناي وقايع و اتفاقات اخير، پس از اظهارات مجتبي ذوالنور، جانشين سابق نماينده مقام معظم رهبري در سپاه كه گفته است: «مشايي و احمدينژاد، لاله و لادن هستند كه با عمل جراحي از هم جدا نميشوند»
شايد بدين معناست كه رييسجمهوري، دولتش را تا آخر با حضور «مشايي» به پايان خواهد رساند. محمود احمدينژاد آشنايي با مشايي را «نعمت خداوند» به او ميداند و به هزارويك دليل به او علاقه دارد و به او غبطه ميخورد.
حميدرضا رسايي، نماينده تهران، او را «الياس» دولت لقب ميدهد. علي بنايي، نماينده قم از «چك سفيد امضاي احمدينژاد براي مشايي» سخن ميگويد. برخي با يادآوري همپيوندي وثيق احمدينژاد با مشايي، او را «اسكندر» كابينه دهم ميدانند و گروهي با رجوع به فشار همهجانبه اصولگرايان عليه رييسدفتر رييسجمهوري و تزلزل جايگاه كنونياش، مشايي را «چشم اسفنديار» دولت دهم معرفي ميكنند. با اين وجود، تقريبا قاطبه موافقان و مخالفان وي بر اين نكته تاكيد دارند كه رقم خوردن تحولات آتي كشور، متاثر از چگونگي فرجام سياسي مشايي خواهد بود.
اين روزها جرياني در سايتهاي خبري از غيبت مشايي سخن ميگويد. گاهي خبر حصر خانگي او را منتشر ميكنند و گاهي از بازداشتش خبر ميدهند.
اسفنديار رحيم مشايي، يار رييسجمهوري كه از زمان فرمانداري احمدينژاد در خوي با او آشنا شده و تا شهرداري تهران و پس از آن در كاخ رياستجمهوري از هم جدا نشدهاند، در 14 برنامه مهم هفتههاي اخير غيبت داشته است.
از روزي كه محمود احمدينژاد در نشست مطبوعاتي خود در خردادماه گفت كه «سكوت الهام بخش» را در پيش گرفته است و موضع دولت در قبال جريان انحرافي و انتسابش به او «سكوت» است، گرچه حضور مشايي در تصاوير دوربينها و عكس عكاسان كم و كمتر شد و در واقع سكوت كرد، اما الهامش هست.
آخرين حضور رييسدفتر احمدينژاد در 23 خرداد و در حاشيه جلسه هيات دولت بوده كه شانهبهشانه رييسجمهوري از جلسه هيات دولت خارج شده و عكاسان تصويرشان را ثبت كردهاند.
پس از آن مشايي در هيچ برنامهاي حضور نداشته اما نشانههاي حضور و فعاليت او همچنان در دولت ديده ميشود. صدور حكم جانشيني براي ميثم طاهري بهجاي ملكزاده بازداشت شده، از سوي مشايي گرچه خبر از ادامه فعاليتهاي رييس دفتر احمدينژاد كمافيالسابق دارد اما سادهانگارانه است كه تصور شود فعاليتهاي مشايي، مشاور ارشد رييس دولت محدود يا كم شده باشد.
اما بحث بر سر مشايي در بين جريانات مختلف و در ميان سخنان مسوولان پاياني ندارد. مجتبي ذوالنور دوشنبه شب گذشته در يكي از جلسات سلسله نشستهاي بصيرت در مسجد اهل بيت (ع) قم در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه چقدر احتمال ميدهيد اسفنديار رحيممشايي براي انتخابات مجلس كانديدا شود؟ گفته است: «بعيد ميدانم؛ چرا كه ايشان شأن خودش را بالاتر از اين ميداند؛ فكر ميكنم او به رياستجمهوري فكر ميكند.»
اظهارات ذوالنور تقريبا آخرين موضعگيري يكي از مسوولان درباره مشايي است و پس از آن صورتگرفته كه تنها خبر اين هفته درباره فعاليت مشايي، صدور حكم براي دبيركل شورايعالي ايرانيان خارج از كشور بوده است. اين غيبتهاي دنبالهدار در حالي اتفاق ميافتد كه پيش از اين رييس دفتر رييسجمهور در قريب به اتفاق برنامههاي احمدينژاد حضور داشته است. اما سايت مشرق در گزارشي مدعي شده كه درباره دلايل اين غيبتها و پردهنشينيها، حرفوحديثها و گمانههاي بسيار است.
برخي نزديكان وي (مشايي) ميگويند: «مشايي كه از بيماري ديابت رنج ميبرد، اين روزها تحت فشار ناشي از هجمههاي منتقدان و افكار عمومي، بيمارياش شدت گرفته و در دوره استراحت و درمان به سر ميبرد.»
گمانهزنيهاي ديگري هم در اين خصوص مطرح شده است: «برخي ديگر غيبت مشايي در برنامههاي اخير رييسجمهور را دستور شخص احمدينژاد ميدانند تا حساسيتها به حضور وي در كنارش به تدريج كاهش يابد و سنگيني فشار ناشي از حملات هم از روي دوش دولت برداشته شود.»
اما مروري بر نقش و عملكرد مشايي در دولتهاي احمدينژاد فرضيه كنار گذاشتن او براي رفع فشار و تنش از دولت را رد ميكند. در سالهاي اخير همواره نام مشايي براي هر انتصاب و اخراجي در دولت مطرح شده است. چه آن زمان كه محسنياژهاي وزير بركنار شده اطلاعات دولت نهم در بيان خاطراتش از دوران بركناري از وزارت گفت كه «رييس دفتر رييسجمهور (مشايي) او را حتي براي خداحافظي با ساير اعضاي كابينه به هيات دولت راه نداده است» و چه زماني كه منوچهر متكي از نقش مشايي در بركنارياش در سنگال به دليل اختلافات با مشايي گفت.
انتخاب ملكزاده و طاهري، دو انتخاب اخير در دولت نيز منتسب به مشايي و تاثير آشنايي او با اين افراد در انتخابها بوده است. اين داستان در بركناري و انتخاب تقريبا تمامي اعضاي كابينه تكرار شده است. اما مشايي باب گفتمان جديدي را در دولت احمدينژاد كه با شعار عدالت و مهرورزي و حمايت اصولگرايان بر سر كار آمده بود، گشود.
با تشكيل شورايعالي ايرانيان خارج از كشور و پرداختن به بحث مكتب ايراني و آوردن كتيبه كوروش به ايران پس از 33 سال تلاش شد به گفتمان جديدي پرداخته شود.
اينگونه بود كه مشايي در قالب تئوريسين اين جريان نشست و با وجود تمام انتقاداتي كه در جريان اصولگرايي برانگيخت به راه خود ادامه داد. اما پاسخ احمدينژاد به همه انتقادات و حملات به مشايي، دفاع قاطعانه بوده است.
آخرين بار احمدينژاد در مراسم توديع مشايي و معرفي بقايي به صراحت به توصيف رابطهاش با مشايي پرداخت و گفت: «يكي از افتخاراتم در زندگي و يكي از بزرگترين نعمتهايي كه خداوند به من داد، آشنايي با آقاي مشايي، اين مرد بزرگ و برادر پاك و مومن است.»به گزارش ايسنا، رييسجمهوري با بيان اينكه ايشان مثل چشمهاي زلال هستند كه يك ذره غش برايشان معنا ندارد، ادامه داد: ديدم به ايشان هجوم ميشود، علت را جويا شدم، پاسخي نيافتم و به حال ايشان غبطه خوردم.» اما پاسخ مشايي براي منتقدان و معترضانش در فيلمي بود كه به صورت غيررسمي در بسياري از سايتها منتشر شد.
مشايي در اين فيلم ميگويد: «من سكته نميكنم، اما برخيها را سكته ميدهم.» اين سخنان مشايي و دفاع همه جانبه احمدينژاد شايد بهتر بتواند دلايل سخنان ذوالنور درباره احمدينژاد و مشايي را مشخص كند وقتي كه گفت: «احمدينژاد و مشايي لاله و لادن هستند كه با عمل جراحي از هم جدا نميشوند.»
به نظر ميرسد آنچه رييسجمهوري با مشايي را به هم گره زده آنقدر محكم است كه نتوانسته با وجود همه انتقادات و حملات اين رابطه را همچنان ضعيف كند و ظاهرا اصولگرايان بايد بپذيرند و شايد بهتر باشد، بگوييم پذيرفتهاند كه دوره احمدينژاد با مشايي تمام ميشود. سايه مشايي بر سر دولت و سياست ايران همچنان سنگين است و اين موضوع تاثيري در حضور يا غيبت اين روزهاي مشايي ندارد.