به گزارش مشرق، عقربهها ساعت 5 و 15 دقیقه سحرگاه شنبه 25 اردیبهشت را نشان می داد که سیما 57 ساله ساکن آپارتمانی در طبقه 13 ساختمان «آ 3» خیابان عابدی صدای خس خس نفس های همسرش را از اتاق شنید.همان موقع سیما بسرعت به اتاق خواب رفت و در اوج ناباوری دید که میهمان خانه اش روی سینه شوهرش نشسته است و ادعا می کند که شوهرش سیامک کابوس دیده و از او خواسته تا برایش آب قند بیاورد.
زن میانسال سراسیمه به آشپزخانه رفت و با لیوان آب قند وارد اتاق شد اما وقتی به یک قدمی همسرش رسید دید بدن او غرق خون است و با صدای آرامی از پسر داییاش مهران می خواست که از روی سینهاش بلند شود.
صحنه هولناکی بود، سیما شروع به داد و فریاد کرد تا ساکنان ساختمان برای کمک وارد آپارتمان شماره 131 شوند که در این لحظه مهران به سمت زن پسر عمه اش حمله کرد که آن شب میهمان این خانواده بود. در حالی که سیما خود را در یـــک قدمی مرگ می دید، توانست با گاز گرفتن انگشت دست مهران از مرگ نجات پیدا کند.
مهران که چهره ای جنون آمیز داشت از سیما خواست آرام باشد وگرنه با کشتن او و خودش به این سناریو پایان می دهد و سپس از این زن خواست تا جای پول و کلید خودروی شوهرش سیامک را به او نشان دهد که زن بهت زده اظهار بی اطلاعی کرد.
در ادامه مهران اسلحه اش را از زیر لباسش بیرون کشید و سیما که از ترس به آرامی حرف می زد النگو و انگشترش را درآورد همراه پولهایش در اختیار این مرد قرار داد.
سیما اصرار داشت که با اورژانس تماس بگیرد تا شوهرش را از مرگ نجات دهد اما مهران با تهدید به مرگ گفت پس از رفتنش می تواند به هـــــر کسی که می خواهد زنگ بزند. مهران که چاقوی خونینی در دست داشت به سراغ لباسهایش رفت تا پا به فرار بگذارد که در این لحظه سیما از فرصت استفاده کرده و از خانه بیرون زد و از یک مرد همسایه که پزشک است درخواست کمک کرد.
مرد همسایه بسرعت برای کمک وارد واحد 131 شد و در همین لحظه مهران با چهره ای آرام از کنار دکتر عبور کرد و بـــــــه آرامی گفت« سیامک قلبش درد می کند» بعد هم پا به فرار گذاشت.
وقتی پزشک همسایه پا در اتاق گذاشت متوجه مرگ سیامک (صاحبخانه) شد که با ضربه چاقو به سینه اش به قتل رسیده بود. همین کافی بود تا بازپرس حسین پور از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران همراه ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای تحقیق در صحنه قتل این مرد 56 ساله از راه برسند.
بازپرس پس از بررسی در صحنه جنایت به بازجویی از سیما پرداخت و پس از شنیدن اظهارات این زن دستور بازداشت وی راصادر کرد و جستوجوها برای دستگیری پسردایی صاحبخانه آغاز شد.
گفتوگو با سیما
سیما که هنوز باور ندارد همسرش از سوی یکی از بستگان به قتل رسیده به آرامی اشک می ریخت و می خواست که هر چه زودتر قاتل فراری را دستگیر کنند.
چند سال است که با سیامک ازدواج کردی؟
15 سال پیش، سیامک پس از طلاق همسرش با من ازدواج کرد.
بچه دارید؟
نه ولی سیامک از همسر اولش یک دختر 22 ساله دارد.
علت جدایی شان را میدانی؟
عدم تفاهم .
سیامک چه کاره بود؟
شرکت فــــروش وسایل و تجهیزات آتش نشانی داشت.
قاتل را می شناختی؟
پسردایی سیامک بود.
تنها زندگی می کرد؟
جایی برای زندگی نداشت و بعضی شبها به خانه ما می آمد. بیکار و معتاد بود 10 روز پیش به در خانه ما می آمد و شوهرم او را به داخل خانه دعوت کرد. مهران ادعا می کرد که به جز ما کسی را ندارد و از روی بدبختی چند بار تصمیم به خودکشی گرفته است.
آیا در این مدت این میهمان بیکار و شوهرت با هم اختلاف داشتند؟
نه، از همان روز نخست شوهرم دستش را گرفت و در تماس یکی از دوستانش مهران را برای نگهبانی پاساژ معرفی کرد اما شبها جایی برای خوابیدن نداشت به همین خاطر مهران سرکار نرفت و شوهرم هر روز با مطالعه روزنامه به دنبال کار برای مهران بود.
مهران اعتیاد داشت؟
بله، اما شوهرم نه .
چه مدت است در آن برج زندگی می کنید؟
4 سال است که در این برج سکونت داریم.
مهران قصد کشتن تو را هم داشت؟
بله ، داشت خفه ام می کرد که توانستم با گاز گرفتن دستش، خودم را نجات دهم.
چرا زمانی که مرد همسایه وارد خانه شد مهران را لو ندادی؟
همه فکرم نجات همسرم بود و از اینکه مهران مرا با اسلحه تهدید کرده بود می ترسیدم با لو دادنش، به مرد همسایه هم آسیب برساند و نتوانیم جان شوهرم را نجات دهیم.
انگیزه قتل را می دانی؟
نه، هنوز باور ندارم کسی که حمایتش کرده بودیم دست به این جنایت زده است.
بنابر این گزارش، بازپرس حسین پور پس از تحقیقات ویژه از سیما در پلیس آگاهی تهران دستور آزادی وی را صادر کرد و تجسسها برای دستگیری قاتل فراری ادامه دارد.
زن میانسال سراسیمه به آشپزخانه رفت و با لیوان آب قند وارد اتاق شد اما وقتی به یک قدمی همسرش رسید دید بدن او غرق خون است و با صدای آرامی از پسر داییاش مهران می خواست که از روی سینهاش بلند شود.
صحنه هولناکی بود، سیما شروع به داد و فریاد کرد تا ساکنان ساختمان برای کمک وارد آپارتمان شماره 131 شوند که در این لحظه مهران به سمت زن پسر عمه اش حمله کرد که آن شب میهمان این خانواده بود. در حالی که سیما خود را در یـــک قدمی مرگ می دید، توانست با گاز گرفتن انگشت دست مهران از مرگ نجات پیدا کند.
مهران که چهره ای جنون آمیز داشت از سیما خواست آرام باشد وگرنه با کشتن او و خودش به این سناریو پایان می دهد و سپس از این زن خواست تا جای پول و کلید خودروی شوهرش سیامک را به او نشان دهد که زن بهت زده اظهار بی اطلاعی کرد.
در ادامه مهران اسلحه اش را از زیر لباسش بیرون کشید و سیما که از ترس به آرامی حرف می زد النگو و انگشترش را درآورد همراه پولهایش در اختیار این مرد قرار داد.
سیما اصرار داشت که با اورژانس تماس بگیرد تا شوهرش را از مرگ نجات دهد اما مهران با تهدید به مرگ گفت پس از رفتنش می تواند به هـــــر کسی که می خواهد زنگ بزند. مهران که چاقوی خونینی در دست داشت به سراغ لباسهایش رفت تا پا به فرار بگذارد که در این لحظه سیما از فرصت استفاده کرده و از خانه بیرون زد و از یک مرد همسایه که پزشک است درخواست کمک کرد.
مرد همسایه بسرعت برای کمک وارد واحد 131 شد و در همین لحظه مهران با چهره ای آرام از کنار دکتر عبور کرد و بـــــــه آرامی گفت« سیامک قلبش درد می کند» بعد هم پا به فرار گذاشت.
وقتی پزشک همسایه پا در اتاق گذاشت متوجه مرگ سیامک (صاحبخانه) شد که با ضربه چاقو به سینه اش به قتل رسیده بود. همین کافی بود تا بازپرس حسین پور از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران همراه ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای تحقیق در صحنه قتل این مرد 56 ساله از راه برسند.
بازپرس پس از بررسی در صحنه جنایت به بازجویی از سیما پرداخت و پس از شنیدن اظهارات این زن دستور بازداشت وی راصادر کرد و جستوجوها برای دستگیری پسردایی صاحبخانه آغاز شد.
گفتوگو با سیما
سیما که هنوز باور ندارد همسرش از سوی یکی از بستگان به قتل رسیده به آرامی اشک می ریخت و می خواست که هر چه زودتر قاتل فراری را دستگیر کنند.
چند سال است که با سیامک ازدواج کردی؟
15 سال پیش، سیامک پس از طلاق همسرش با من ازدواج کرد.
بچه دارید؟
نه ولی سیامک از همسر اولش یک دختر 22 ساله دارد.
علت جدایی شان را میدانی؟
عدم تفاهم .
سیامک چه کاره بود؟
شرکت فــــروش وسایل و تجهیزات آتش نشانی داشت.
قاتل را می شناختی؟
پسردایی سیامک بود.
تنها زندگی می کرد؟
جایی برای زندگی نداشت و بعضی شبها به خانه ما می آمد. بیکار و معتاد بود 10 روز پیش به در خانه ما می آمد و شوهرم او را به داخل خانه دعوت کرد. مهران ادعا می کرد که به جز ما کسی را ندارد و از روی بدبختی چند بار تصمیم به خودکشی گرفته است.
آیا در این مدت این میهمان بیکار و شوهرت با هم اختلاف داشتند؟
نه، از همان روز نخست شوهرم دستش را گرفت و در تماس یکی از دوستانش مهران را برای نگهبانی پاساژ معرفی کرد اما شبها جایی برای خوابیدن نداشت به همین خاطر مهران سرکار نرفت و شوهرم هر روز با مطالعه روزنامه به دنبال کار برای مهران بود.
مهران اعتیاد داشت؟
بله، اما شوهرم نه .
چه مدت است در آن برج زندگی می کنید؟
4 سال است که در این برج سکونت داریم.
مهران قصد کشتن تو را هم داشت؟
بله ، داشت خفه ام می کرد که توانستم با گاز گرفتن دستش، خودم را نجات دهم.
چرا زمانی که مرد همسایه وارد خانه شد مهران را لو ندادی؟
همه فکرم نجات همسرم بود و از اینکه مهران مرا با اسلحه تهدید کرده بود می ترسیدم با لو دادنش، به مرد همسایه هم آسیب برساند و نتوانیم جان شوهرم را نجات دهیم.
انگیزه قتل را می دانی؟
نه، هنوز باور ندارم کسی که حمایتش کرده بودیم دست به این جنایت زده است.
بنابر این گزارش، بازپرس حسین پور پس از تحقیقات ویژه از سیما در پلیس آگاهی تهران دستور آزادی وی را صادر کرد و تجسسها برای دستگیری قاتل فراری ادامه دارد.