به گزارش مشرق، هرچند موضوع شادی، حرف روز و ماه نیست و یک روند است، ولی این روزها روز شادی است و پرسش این است که آن را چگونه پاس بداریم.
شادی ملی
ما انسانها در بسیاری از مولفهها متفاوتیم: فرهنگ، طبیعت، مذهب و قومیت. فارغ از همه این تفاوتها و تمایزها یک اشتراک بزرگ داریم که همه ما را زیر یک چتر جمع میکند: انسان بودن. همان که استاد سخن، سعدی شیرین کلام از آن به عنوان یک پیکره واحد یاد کرده است و سخن نغزش بر تارک سازمان ملل میدرخشد.
ما انسانها در جوامع مختلف، جنس شادیهایمان متفاوت است. در این شکی نیست، اما در اصل آن یکسانیم. یکی از راههای پیشنهادی «برنامه عمل شادی» پیوستن به جمعهای بزرگتر است. ما انسانها برای شاد زیستن نیاز داریم به گروههای بزرگتر بپیوندیم. نخست خانواده، سپس جمع دوستان و همین طور اجتماعهای بزرگتر.
امید 33 ساله است، اما تعداد موهای سپیدش اندک نیست. راننده تاکسی است. میگوید حدود پنج سال است به تهران آمده و با همسر و تنها فرزندش زندگی میکند. او میگوید: غیر از خانواده که در کنار آنها احساس شادی و آرامش میکنم، در جمعهای بزرگتر مثل همکارانم که قرار میگیرم، احساس میکنم خستگیام در میرود. او میگوید: بعضی روزهای هفته با همکاران قرار میگذاریم. هر کسی غذای خودش را میآورد، اما در یک پارک دور هم مینشینیم و غذا میخوریم و این با هم بودن حس خوبی به من میدهد.
عبدالرزاق کارگر است، در یک کارخانه قطعه سازی کار میکند. عاشق تیم تراکتورسازی است. میگوید: بازیهای تراکتور را وقتی در تهران برگزار میشود، سعی میکنم در ورزشگاه ببینم. خانواده پرجمعیتی هستیم، بازیهای حساس مثل بازی هفته گذشته را قرار میگذاریم خانه یکی از فامیلها. مهمانی را خیلی ساده برگزار میکنیم. هفته گذشته حدود 50 نفر خانه یکی از اقوام جمع شدیم برای دیدن فوتبال قهرمانی لیگ، خیلی روز خوبی بود.
شادی اجتماعی
بخشی از شادی، بعد اجتماعی دارد به آن معنا که بدانیم برای دیگران مفید بودهایم. این روند ما را وارد چرخهای آرامشبخش میکند. یکی دیگر از پیشنهادهای برنامه عمل شادی مفید بودن برای دیگران است.
حسن نظری، کارشناس ارشد علوم تربیتی است. او میگوید: شادی باید بخشی از زندگیمان باشد. باید برای دیگران مفید باشیم، این برای ما احساس رضایت به همراه میآورد. در این صورت حتی وقتی سختترین شغل دنیا را داشته باشیم، خسته میشویم، اما آرامش خواهیم داشت؛ به سبب این که خود را برای جامعهمان مفید مییابیم.
ناصر مرزبانی، مشاور سازمانهای صنعتی است. خودش میگوید، سخت کار میکند، اما وقتی میبیند حاصل کارش ایجاد فرصتهای شغلی و درآمدزایی برای جوانان است همین به او آرامش میدهد. او میگوید: روزی که دیگران را محزون نبینم، شادترین روز زندگیام است.
امید، مثبتاندیشی و شادی
امید علاوه بر این که در ادبیات مدرن روانشناسی با واژههایی مانند مثبتاندیشی بیان شده، با مذهب نیز آمیخته و عجین است. امید، روزنه پیوند ما با فرداست، فردای بهتر. امید از یک سو برای حرکت کردن به سمت یک روز بهتر انرژیآفرینی میکند و از سوی دیگر مانعی برای اشاعه تفکرات منفی که مانع شادی است محسوب میشود.
راه زیادی تا تبدیل شدن به شادترین کشور دنیا نمانده است
رویای دور از دسترسی نیست که روزی ایران زیبا به شادترین کشور دنیا بدل شود و حتی تحقیقات جامعه شناختی نشان می دهد مردم ایران میل زیادی به شاد بودن و فراغتگذرانی با نشاط دارندبه عبارتی دیگر ما آنقدر ارزشهای شادیآفرین در چنته داریم که بتوانیم وضعیت روحی و روانی مان را با معیارها و اسلوب فرهنگی خودمان ارتقا بدهیم و در زمینه شادکامی از کشورهای دیگر عقب نمانیم. البته برای رسیدن به این هدف باید به فقر اطلاعاتمان درباره لزوم شادی و دیدگاه دین و بزرگانمان درباره شادی غلبه کنیم.
در کنار سعدی و حافظ که شاید بیشتر نگاه تئوریک به موضوع دارند، مولانا و شاگردان امروزینش برای جامعه امروز حرفها دارند. نگاه مولانا به زندگی بسیار به آیه 201 سوره بقره شباهت دارد، همان که ذکر بندگان عاشق است که از او میطلبند خیر را هم برای دنیا و هم برای آخرت.
ما انسانهایی که پایمان بر زمین است و بر معنوی شدن با اعمال دنیاییمان پیوند داریم، مسیر نیکبختیمان از همین گذار دنیا میگذرد. مکتب مولانا هم نشاط دارد و هم حذر از لذاتی که شاید وزن سختی فردایشان بیشتر از آسانی امروزشان باشد.
شاگردان مکتب مولانا شادند و آزاد. زنی خیر را میشناسم که دوست ندارد از او جایی نام برده شود؛ هیچ جا. او هر مهر و هر اسفند، از هزینه شخصی خود حدود 100دانش آموز فقیر را تامین میکند. بارها در برنامههای خیریه با او همکاری داشتهام. او از کسانی که به آنها کمک میکند، به عنوان فرزندانش یاد میکند و میگوید: الان 75 سال دارم ولی بیش از 50سال است ـ یعنی از همان ابتدای جوانی ـ که شادی شب عید و اول مهرم دیدن بچهها در لباس نو است یا سر سفره هفت سین یا سر کلاس مدرسه.
این زن ، راه شادکامی را این گونه یافته است و حالا نوبت آن است که ما هم از خودمان بپرسیم راه شادی ما چیست ؟
خودخواه باشید
از معنویات وقتی میگوییم، خیلی وقتها تناسب و تعادل خود را از دست میدهیم. این آسیبی است که امروز بیش از هر زمانی گریبانگیرمان شده است. حسن نظری در همین ارتباط میگوید: سرشت آدمی به توجه به تمام ابعاد نیاز دارد.
برنامه عمل شادی، یک مجموعه دستورالعمل دارد، مانند توجه به زیبایی، پاسداشت سلامت تن و پذیرش خود؛ نه با نگاه بدبینانه، بلکه با یک نظر واقعبینانه میتوان نام این ویژگیها را خودخواهیهای خوب گذاشت. اینها شاید سهم ما از دنیا باشد که برای این که در خدمت دیگران باشیم. به آنها نیاز داریم.
شادی و زیبایی
ویژگیهای مطلوب خودخواهی را که برشمردیم، به نظر میرسد در بعضی ابعاد آن جامعه ما دچار سوء برداشت شده است. به عنوان مثال وقتی از زیبایی سخن میگوییم، شاید به نظر برسد جامعه ما مفتخر به آن است که یکی از پنج بازار برتر مصرف لوازم آرایش را در اختیار دارد یا این که همین چند روز پیش، رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی کشور، رتبه ایران را در زمینه جراحی پلاستیک رتبه چهارم اعلام کرد؛ این آمار به شرطی جای افتخار دارد که منافاتی با پذیرش خودمان نداشته باشد.
یکی از رموز شادن بودن، دلشاد بودن به آن چیزی است که هستیم و حرکت کردن به سمت بهتر و بهتر بودن. برای شاد بودن باید خویشتن را دوست داشته باشیم و خود را ارزشمند بدانیم و بواقع ارزشمند باشیم برای خود و دیگران؛ در این نوشتار هر چند نمیتوان قضاوت کرد که آیا رقم بالای خرید لوازم آرایش یا مظاهر اینچنینی خوب است یا بد، فقط باید به این نکته توجه داشت که برای شاد بودن نباید از خود فرار کنیم. از ضروریات ابتدایی شادی، مهربان بودن با خود است. پذیرش آنچه هستیم و پروراندن بیشتر خوبیهایمان.
شادی و حرکت
در کنار همه اینها، شادی تحت تاثیر فعل و انفعالات فیزیولوژیک نیز قرار دارد. حسن نظری، کارشناس علوم تربیتی در همین ارتباط به جامجم میگوید: شادی، غم و خشم هر کدام بخشی از واکنشهای طبیعی انسان و هر کدام در جایگاه خود ضروری هستند و بخش مهمی از اینها حاصل فعل و انفعالات شیمیایی درونی و تابعی از وضعیت هورمونی افراد است. بر همین اساس، یک نگاه فیزیولوژیک به شادی نیز ضروری است و از این منظر برای شاد بودن نیاز به حرکت داریم، تغییر شرایط، سفر کردن، انس بیشتر با طبیعت و هر چیزی که ما را از روزمرهها دور میکند و آرامشهای ساده و سهل برای ما به همراه میآورد.
به سرزمین مشترک انسانها وارد شوید
انسانها فارغ از نژاد و مذهب و ملیت، یک سرزمین مشترک دارند که بخشی از آن شادی است. شادی اتفاق دوری نیست. حس آزادی است که هیچ کسی نمیتواند از انسان سلب کند. اگر یک مسیر بسته شود، امید مسیر دیگری را میگشاید.
شادی یعنی تنها ندیدن خویش، پیوند خوردن با دیگران و حتی اگر در پی تغییر هستیم، این تغییر را در مسیر و مبادی مقبولش به جریان بیندازیم.
شادی یعنی زندگی را بیشتر مطلوب دیدن تا نامطلوب، این یکی از شاخصهای علمی تعریف شده برای شادی بوده و چقدر نزدیک است به آنچه از کودکی از قرآن آموختهایم که به ما میگوید: شکر گویید تا بر شما افزون کنم.
شادی راه دوری نیست؛ اتفاقی در همین نزدیکی هاست. شادی در درون ما رقم میخورد و با دیگران به اشتراک گذاشته میشود.
و در این روزهای شاد، یک روز مثل غروب نیمه شعبان که شهرمان پر میشود از امید به روزهای خوب، میتوان امیدوارانه به زندگی نگریست و شاد بود و زمزمه کرد که روزی کسی میآید از کوچههای باران.