به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی نوشت: روزهای اول برای شروع مذاکره با امریکا و 1+5 حرفهای زیادی زده شد و به جز گره خوردن همه حوایج ملت و دولت و سپس توصیف نتایج مذاکره به بازی فوتبال و اینکه چیزی نزدیک به هم را در حاصل بازی باید انتظار داشت و چقدر سرزنشها که نصیب تیمهای قبلی مذاکره نشد و آنها را افرادی دانستند که درک صحیحی از نظام بینالملل ندارند و بازیگران و جامعه بینالملل را نمیشناسند!! آنقدر این خودشفیتگی ریشه در جان برخی دوانده که اکنون هم توفیق اقتصاد مقاومتی را به برجام و نتایج آن گره میزنند!!
این یعنی اقتصاد مقاومتی را هم نفهمیدهاند و یا هنوز اصرار دارند که حیات و ممات کشور را باید به مذاکره و عدم تقابل با آمریکا و غرب مرتبط بدانند. آقایان افاضه کردند که ما با جهان سر جنگ نداریم و چه تعابیری نسبت به امریکا که آنها را نرم کند ولی همزمان از سوی مقامات آمریکایی، تاکید بر عدم اعتماد به ایران، معیوب بودن ژن ایرانی و حقه باز بودن ایرانیها و اینکه در برجام، مبنا بر راستی آزمایی است! مبنا بر راستی آزمایی است! از سوی مقامات آمریکایی شنیده شد. به هر حال پس از سه سال مذاکره و توافق و بیش از 7 ماه از اجرایی شدن برجام، در نقطهای هستیم که آن تحریمهایی که قرار بود یکباره و بدون تاخیر برداشته شود، هنوز باقی هستند و بنا به تعبیر مکرر مقامات مذاکره کننده، نتیجه برجام تقریبا هیچ است!!
البته روشن است که عدهای چرا ناشیانه و شاید گستاخانه از کرامات برجام برای ایران سخن میگویند و در همین اواخر دنبال نمره دادن به برجام و رفتار برجامی امریکا هستند ولی توضیح نمیدهند که چرا برجام برای ما تقریبا هیچ شده است؟! اگر بگوئیم تیم مذاکره کننده، در گزارشهایی که به رهبری هم دادهاند، رعایت صداقت را نکردهاند و همواره با بزرگنمایی و یا ارائه توهمهای خود از نتایج برجام، شرایط فعلی را تولید کردهاند زیاده نگفتهایم، آمارهای من در آوردی را تکرار میکنند!! و تا به حال چند بار از رکود عبور کردهایم، تورم را یک رقمی و اقتصاد را با رشد 4.4 سامان دادهاند ولی آن مردمی که از برجام خوشحال هستند!! از برکات برجام محروم هستند و همان تقریبا هیچ را با گوشت و پوست احساس میکنند.
اینکه به برجام نمره خوبی دادهاند، جای سوال اصلی است و اینکه امریکا بدعهدی میکند چندان کشف بزرگی نکردهاند که از ابتدا هم رهبری هشدار داده بودند.
مسئله ایناست که مذاکره کننده ایرانی که خود را سرداران دیپلماسی نامگذاری کردند چرا متوجه نشدند که در مقابل تعهدات کاملا دقیق و قابل اندازه گیری که به امریکا در بر چیدن دستاوردهای هستهای دادهاند، چرا تعهدات دقیق برای طرف امریکایی دریافت نکردهاند و اقدامات بخشنامهای کاخ سفید را کافی دانستهاند!؟
این موضوع آنقدر روشن است که اگر دکتر روحانی به امریکا واقعا بدبین بود که در سخنرانی آخر یاسوج تاکید کردند، باید مثل تحلیلگر BBC تا زمانیکه موانع بانکی تجارت خارجی برطرف نمیشد، توقف غنی سازی 20 درصد را نمیپذیرفتند، اینکه ما بیش از دو میلیون بشکه نفت صادر میکنیم، در زمانیکه نمیتوانیم پول آنرا در دسترس قرار دهیم چه اهمیتی دارد؟! تمام آن چیزی که اصول و مبانی مذاکره بوده و از سوی دلسوزان تاکید شده، از سوی تیم مذاکره کننده، حتی شنیده هم نشده و دقیقا هر چه رهبری از ابتدا تاکید کردند، نقطه مقابل آنرا به دلیل خوشبینی و اعتماد به امریکا و اصل دانستن مذاکره و هر توافقی با امریکا و 1+5، اجرا کردهاند. اکنون هم در مقابل تاکید رهبری و همه دلسوزان مبنی بر اینکه برجامهای دیگری را انجام نخواهیم داد و تیم مذاکره کننده در ظاهر آنرا قبول دارد، ولی وزیر اقتصاد در زیر توافق بانکی، امضا گذاشته که طبق ادبیات آنها باید، پولشویی و مبارزه با تروریسم (از نگاه آنها) و گزارش از کلیه عملیات بانکی جاری و یا درخواست شد از سوی آنها، بعنوان یک تعهد اجرا شود که تقریبا برجام جدیدی خواهد بود.
اگرچه شورای عالی امنیت ملی از یک منظر و مجلس شورای اسلامی از زاویهای دیگر در قبال محتوا و روندهای برجام و برجامهای جدید و بی سروصدا، مسئولیت دارند و باید با استدلال و روشنی پاسخگوی اهمال در مذاکره و بی مسئولیتی در قبال بدعهدی آمریکا و تمایل برخی برای تکرار برجامهای بی سروصدا باشند ولی مردم با بصیرت میتوانند با تکیه بر جایگاه واقعی و قدرتمند خود که همه دستگاهها وظیفه خدمت به آنها را داشته و باید منافع آنها را تامین کنند از ارائه تصویر وارونه و راندن کشور و ملت به دام و ابزارهای استعماری دشمن، از وقوع فاجعه ملی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و امنیتی جلوگیری کنند. همانگونه که مقامات مداخله گر امریکایی علناً تاکید کردند، از هم اکنون نگران نتیجه انتخابات یکسال بعد در ایران هستند، در ایران نیز برخی دستگاههای مسئول به جای اهتمام به مطالبات فوری و معیشتی و اقتصادی، در حال تدارک برگهای سیاسی برای تبلیغات خود هستند و فضای کشور را به جای پرداختن به تلاشهای اقتصاد مقاومتی و جهادی، مصروف شرایط فرمایشی و بی ثمر برای مردم و کشور میکنند.
اگر سه سال گذشته بهای سنگینی به مردم و نظام در مدیریت کلان تحمیل کرده، نمیتوان نسبت به بازیها و یا رویکردهای عنادگونه و در مقابل نظام و رهبری و منافع مردم و یا بی تدبیری و سستی در اداره کشور، در جایگاه تماشاچی غیرفعال نشست.
این یعنی اقتصاد مقاومتی را هم نفهمیدهاند و یا هنوز اصرار دارند که حیات و ممات کشور را باید به مذاکره و عدم تقابل با آمریکا و غرب مرتبط بدانند. آقایان افاضه کردند که ما با جهان سر جنگ نداریم و چه تعابیری نسبت به امریکا که آنها را نرم کند ولی همزمان از سوی مقامات آمریکایی، تاکید بر عدم اعتماد به ایران، معیوب بودن ژن ایرانی و حقه باز بودن ایرانیها و اینکه در برجام، مبنا بر راستی آزمایی است! مبنا بر راستی آزمایی است! از سوی مقامات آمریکایی شنیده شد. به هر حال پس از سه سال مذاکره و توافق و بیش از 7 ماه از اجرایی شدن برجام، در نقطهای هستیم که آن تحریمهایی که قرار بود یکباره و بدون تاخیر برداشته شود، هنوز باقی هستند و بنا به تعبیر مکرر مقامات مذاکره کننده، نتیجه برجام تقریبا هیچ است!!
البته روشن است که عدهای چرا ناشیانه و شاید گستاخانه از کرامات برجام برای ایران سخن میگویند و در همین اواخر دنبال نمره دادن به برجام و رفتار برجامی امریکا هستند ولی توضیح نمیدهند که چرا برجام برای ما تقریبا هیچ شده است؟! اگر بگوئیم تیم مذاکره کننده، در گزارشهایی که به رهبری هم دادهاند، رعایت صداقت را نکردهاند و همواره با بزرگنمایی و یا ارائه توهمهای خود از نتایج برجام، شرایط فعلی را تولید کردهاند زیاده نگفتهایم، آمارهای من در آوردی را تکرار میکنند!! و تا به حال چند بار از رکود عبور کردهایم، تورم را یک رقمی و اقتصاد را با رشد 4.4 سامان دادهاند ولی آن مردمی که از برجام خوشحال هستند!! از برکات برجام محروم هستند و همان تقریبا هیچ را با گوشت و پوست احساس میکنند.
اینکه به برجام نمره خوبی دادهاند، جای سوال اصلی است و اینکه امریکا بدعهدی میکند چندان کشف بزرگی نکردهاند که از ابتدا هم رهبری هشدار داده بودند.
مسئله ایناست که مذاکره کننده ایرانی که خود را سرداران دیپلماسی نامگذاری کردند چرا متوجه نشدند که در مقابل تعهدات کاملا دقیق و قابل اندازه گیری که به امریکا در بر چیدن دستاوردهای هستهای دادهاند، چرا تعهدات دقیق برای طرف امریکایی دریافت نکردهاند و اقدامات بخشنامهای کاخ سفید را کافی دانستهاند!؟
این موضوع آنقدر روشن است که اگر دکتر روحانی به امریکا واقعا بدبین بود که در سخنرانی آخر یاسوج تاکید کردند، باید مثل تحلیلگر BBC تا زمانیکه موانع بانکی تجارت خارجی برطرف نمیشد، توقف غنی سازی 20 درصد را نمیپذیرفتند، اینکه ما بیش از دو میلیون بشکه نفت صادر میکنیم، در زمانیکه نمیتوانیم پول آنرا در دسترس قرار دهیم چه اهمیتی دارد؟! تمام آن چیزی که اصول و مبانی مذاکره بوده و از سوی دلسوزان تاکید شده، از سوی تیم مذاکره کننده، حتی شنیده هم نشده و دقیقا هر چه رهبری از ابتدا تاکید کردند، نقطه مقابل آنرا به دلیل خوشبینی و اعتماد به امریکا و اصل دانستن مذاکره و هر توافقی با امریکا و 1+5، اجرا کردهاند. اکنون هم در مقابل تاکید رهبری و همه دلسوزان مبنی بر اینکه برجامهای دیگری را انجام نخواهیم داد و تیم مذاکره کننده در ظاهر آنرا قبول دارد، ولی وزیر اقتصاد در زیر توافق بانکی، امضا گذاشته که طبق ادبیات آنها باید، پولشویی و مبارزه با تروریسم (از نگاه آنها) و گزارش از کلیه عملیات بانکی جاری و یا درخواست شد از سوی آنها، بعنوان یک تعهد اجرا شود که تقریبا برجام جدیدی خواهد بود.
اگرچه شورای عالی امنیت ملی از یک منظر و مجلس شورای اسلامی از زاویهای دیگر در قبال محتوا و روندهای برجام و برجامهای جدید و بی سروصدا، مسئولیت دارند و باید با استدلال و روشنی پاسخگوی اهمال در مذاکره و بی مسئولیتی در قبال بدعهدی آمریکا و تمایل برخی برای تکرار برجامهای بی سروصدا باشند ولی مردم با بصیرت میتوانند با تکیه بر جایگاه واقعی و قدرتمند خود که همه دستگاهها وظیفه خدمت به آنها را داشته و باید منافع آنها را تامین کنند از ارائه تصویر وارونه و راندن کشور و ملت به دام و ابزارهای استعماری دشمن، از وقوع فاجعه ملی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و امنیتی جلوگیری کنند. همانگونه که مقامات مداخله گر امریکایی علناً تاکید کردند، از هم اکنون نگران نتیجه انتخابات یکسال بعد در ایران هستند، در ایران نیز برخی دستگاههای مسئول به جای اهتمام به مطالبات فوری و معیشتی و اقتصادی، در حال تدارک برگهای سیاسی برای تبلیغات خود هستند و فضای کشور را به جای پرداختن به تلاشهای اقتصاد مقاومتی و جهادی، مصروف شرایط فرمایشی و بی ثمر برای مردم و کشور میکنند.
اگر سه سال گذشته بهای سنگینی به مردم و نظام در مدیریت کلان تحمیل کرده، نمیتوان نسبت به بازیها و یا رویکردهای عنادگونه و در مقابل نظام و رهبری و منافع مردم و یا بی تدبیری و سستی در اداره کشور، در جایگاه تماشاچی غیرفعال نشست.