به گزارش مشرق، تابناک نوشت: روشن است که در فکر و انديشه جديد، هر اختراع و ابداع نوع و در فلسفه و الهيات، علاوه بر اين که بر پايه هاي خود و آنچه پيش از آن بوده، متکي است، واژه هاي خاص و نويني را عرضه مي کند و تعريف دقيقي به دست مي دهد؛ اما اين مدعي کوچکترين، تلاشي نمي کند که از زمينه هاي تاريخي و فلسفي و عرفاني يا علمي فرادرماني در اختيار مخاطبان گذارد؛ گويي همه اين اصطلاحات يک شبه به وي الهام شده است!
خوش بود تا محک تجربه آيد به ميان        تا سيه روي شود هر که در او غش باشد

شايد بتوان گفت يکي از روش هايي که فرقه گرايان براي جذب و يارگيري در فضاي فرقه اي بهره مي برند، استفاده از روش هاي کنترل ذهن است.
يکي از مهمترين اهداف بهره گيري از شيوه هاي کنترل ذهني در اعمال فرقه اي، مختل کردن هويت فردي ـ اعتقادات، رفتار، افکار و احساسات فرد ـ و جايگزين کردن هويت کاذب و انحرافي است.
و اما پاسخ اين که چرا؟ و به چه علت؟ به ذهن محققان اين رشته راه مي يابد که يک رشته از فعاليت هاي فرقه گرايانه مرتبط با سرويس هاي جاسوسي غربي است، اين باشد که مي توان با تطبيق روش هاي مورد استفاده اين فرقه ها و تحقيقاتي که در سرويس هاي جاسوسي غرب در اين باره انجام گرفته، يک خط نامرئي ـ که فرقه ها را به آنان وصل مي کند ـ ديد که به صورت طبيعي از ديد مخاطبان عام پنهان است.
در دهه 1950 سازمان سيا، برنامه اي را با کد MKULTRA در برنامه هاي کاري خود گذاشت که شامل تخقيقات درباره برنامه کنترل ذهن بود. در اين برنامه، روي موضوعاتي چون بهره گيري از دارو، شوک الکتريکي، هيپنوتيزم و ارتباط با ارواح تحقيق شد و کارکردهاي اين ابزار درباره کنترل ذهني افراد مورد تحقيق قرار گرفت؛ حال اين که خروجي اين تحقيقات به چه شيوه و چگونه در اختيار ليدرهاي فرقه گرايي قرار گرفت، خود بحث جداگانه دارد، ولي با نگاهي به مدعيان و گروهک هاي فرقه اي، مي توان به روشني به خروجي هاي اين تحقيقات پي برد.
«م. ب»، يکي از اين فرقه گرايان بود که با بهره گيري از ترکيبات دارويي به مريدان خود القا مي کرد که در يکي از شرايط فراانساني قرار گرفته اند.
«م.ط»، يکي ديگر از مدعيان نيز مدعي ارتباط با جن گيران و اجنه و عالم ارواح است و با يک جن گير نيز مدت بسياري ارتباط داشته است. نامبرده در مواردي از هيپنوتيزم نيز براي اعمال فرقه گرايانه بهره برده است.
«م.الف»، نيز بارها از روش هاي استفاده از هيپنوتيزم به جذب مخاطبان خود اقدام کرده است.
يا در برخي از فرق، دراويش نيز آشکارا توصيه به استفاده از مواد افيوني براي قرار گرفتن در حالت خلسه اشاره شده است.

آيا سايمنتولوژي معنا دارد؟!
جناب «م.ط»، بنيانگذار فرقه عرفان کيهاني، مدعي است روشي را با نام فرادرماني ابداع کرده است. وي در يکي از کتاب هاي خود، مي کوشد با نقد جهان طبيعي و کوتاهي عقل و خرد و دانش انساني در فهم جهان، قصه سرايي کند تا بتواند در بخش ديگر از نوشته ها به مطالب غيرعلمي و غير عرفاني خود که بر هيچ مبناي عقلي و تجربي استوار نيست، بپردازد و کالاي خود را با نام فرادرماني به فروش رساند.
وي مدعي است که با روش خود مي تواند همه بيماري هاي کنوني و گذشته (انساني و جانوري و گياهي) را درمان کند.
با توجه به اين که اين مدعي هيچ گونه اطلاعاتي درباره زمينه تاريخي فرادرماني نمي دهد، در واقع مي خواهد اين گونه ادعا کند که اين شيوه را از راه ادراک شهودي کشف کرده است.
بنابراين، روشن است که در فکر و انديشه جديد، هر اختراع و ابداع نوع و در فلسفه و الهيات، علاوه بر اين که بر پايه هاي خود و آنچه پيش از آن بوده، متکي است، واژه هاي خاص و نويني را عرضه مي کند و تعريف دقيقي به دست مي دهد؛ اما اين مدعي کوچکترين، تلاشي نمي کند که از زمينه هاي تاريخي و فلسفي و عرفاني يا علمي فرادرماني در اختيار مخاطبان گذارد؛ گويي همه اين اصطلاحات يک شبه به وي الهام شده است!
اما واژه سايمنتولوژي، ساخته و پرداخته اين ارباب حلقه ها، نه تنها در هيچ يک از فرهنگ هاي انگليسي يافت نمي شود، بلکه حتي اين واژه از نظر دستور زبان انگليسي نيز نادرست است، زيرا از سر هم چسباندن واژه psy (برگرفته از اسم psychology به معناي روانشناسي) صفت mental (برگرفته از mind به معناي ذهن) و پسوند logy به معناي شناخت (برگرفته از واژه لاتين logy) ساخته شده است.
اشکال وارد اين است که نامبرده به جاي اسم در ميان اين کلمه، صفت به کار برده است.
يعني وي اگر کمي به خود زحمت مي دادند و با يک عالم لغت شناس مشورت مي کردند و به معلومات فرابشري خود بسنده نمي کردند، بايد از کلمه psymindlogy استفاده مي کردند.
در پايان اين بخش بايد از جناب آقاي دکتر توکلي از آمريکا که مقاله ارزشمند خود را درباره فرادرماني در اختيار «تابناک» قرار دادند، سپاسگزار بود.
ادامه دارد...