همه کسانی که خدمت اهلبیت (ع) رسیدند از جهت معرفت، ایمان و ولایت در یک سطح نبودند. گاهی اهلبیت (ع) مطالبی را به بعضی از اصحاب میفرمودند که اجازه نقل آن را به دیگران نداشتند. از جمله اصحاب سرّ ائمه اطهار (ع) جابر بن یزید جعفی است. از ایشان نقل شده است که: «پنجاه هزار حدیث از امام باقر و صادق (ع) شنیدهام که اجازه نقل حتی یکی از آنها را هم ندارم.» اجمالا از اینگونه روایات میتوان به دست آورد که هر مطلب حقی را برای هر کسی نباید گفت؛ چراکه ظرفیت اشخاص متفاوت است. گاهی مسایل اجتماعی اقتضا میکند که بعضی مطالب گفته نشود. احادیثی که این بزرگوار اجازه داشتند نقل کنند در میان سایر روایات برجستگیهایی دارد. لحن روایاتی که ایشان نقل کرده است با بسیاری از روایات دیگر متفاوت است؛ یعنی نکتههای لطیفتر، عمیقتر و پرمغزتری دارد.
حضرت آیت الله مصباح یزدی روایاتی را که در تحف العقول توسط جابر از امام باقر(ع) نقل شده است را شرح دادهاند که یکی از این روایات را در ادامه میخوانید:
امام باقر علیهالسلام در ادامه نصایح خویش به جابر میفرمایند:«اگر دیگران در حق تو خیانتی مرتکب شدند تو درباره آنها خیانت نکن.» البته خیانت یکی از مصادیق ظلم است؛ اما ذکر آن به طور خاص، به خاطر اهتمامی است که به بعضی از مصادیق ظلم است که گاهی ذهن متوجه آنها نمیشود.
معنا و مفهوم خیانت
خیانت در اصل به مواردی گفته میشود که نسبت به امانتی خیانت شود. قرآن میفرماید: إِن اللهَ یأْمُرُكُمْ أَن تُؤدواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا.(1) اما در مقابل این دستور الهی کسانی در امانت خیانت میکنند؛ یعنی به جای اینکه امانت را به صاحبش رد کنند، یا انکار میکنند یا از آن کم میکنند یا در نگهداری آن کوتاهی میکنند. این خیانت است. موارد شایع خیانت درباره امانتهاست. بنابراین معنای روایت این خواهد بود که: اگر کسانی به تو خیانت کردند یعنی اگر مالی را نزد کسی امانت گذاشتی و آنها امانت را به تو رد نکردند یا آن را تضییع کردند تو در حق دیگران این طور رفتار نکن.
گاهی مفهوم خیانت نسبت به هر تعهدی توسعه داده میشود. گاهی دو فرد یا دو گروه تعهداتی نسبت به همدیگر دارند و یک طرف نسبت به تعهدی که دارد عمل نمیکند و به این عهد خیانت میکند. این اصطلاحاً خیانت در امانت نیست، بلکه خیانت در تعهدی است که داده است.
این دو مفهوم (امانتداری و وفای به عهد) از عامترین ارزشهایی است که قوامبخش زندگی اجتماعی هستند. اگر عدهای هیچ دین و مذهبی نداشته باشند، به هیچ مکتب اخلاقی هم پایبند نباشند و تابع هیچ حکیم یا شخص بزرگی هم نباشند اما بخواهند زندگی اجتماعی داشته باشند باید این دو چیز را رعایت کنند.
دومین ارزش قوام دهنده به زندگی اجتماعی، امانتداری است. حضرت سجاد(ع) فرمودند: «اگر قاتل پدرم شمشیری را که با آن پدرم را به شهادت رساند نزد من امانت میگذاشت آن را به صاحبش برمیگرداندم.»(2) البته ممکن است شخص از ابتدا امانت را نپذیرد، اما اگر قبول کرد باید با تمام قوا از آن حفاظت کند و آن را به صاحبش برگرداند. اینها عامترین اصول اخلاقی در زندگی اجتماعی انسان است. خیانت در یک چنین مواردی مصداق پیدا میکند و معنای آن زیر پا گذاشتن این عامترین و محکمترین اصول اخلاقی است که همه انسانهای عاقل به آن پایبند هستند.
جایگاه نصیحت امام باقر(ع)
گفتیم خیانت مربوط به قراردادی طرفینی است و وقتی یک طرف این قرارداد را رعایت نکرد در این صورت، طرف دیگر هم حق دارد که مقابله به مثل کند. حال سؤال اینجاست که آیا نصحیت امام باقر(ع) که فرمودند: وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ، منظور ایشان چنین مواردی است؟ به احتمال قوی حضرت چنین مواردی را نمیخواهند بفرمایند؛ چون وقتی یک طرف قرارداد را نقض کرد، دیگر قراردادی به عهده طرف دیگر نیست تا پایبند نبودنِ وی، خیانت محسوب شود. بلکه منظور همان نکتهای است که درباره نصیحت اول گفتیم که وقتی به انسان ظلم میشود انگیزه پیدا میکند که مقابل به مثلِ مضاعفی نسبت به طرف خود انجام دهد. در این صورت ظلم کرده است. این نصیحت هشدار برای چنین مواردی است که انسان انگیزه برای ظلم پیدا میکند. در هنگامی که به انسان خیانت میشود هم معمولا انسان انگیزه پیدا میکند که پای از حق فراتر نهد. وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ، نیز هشداری است برای اینکه در چنین جایی از حق تجاوز نکنی. اما آن قراردادی که به واسطه خیانت طرفِ مقابل لغو شده است الزامی به پایبندی به آن نیست.
البته ممکن است انسان به خاطر یک نکته اخلاقی و تربیتی حتی در اینجا هم عهدش را رعایت کند تا به طرف مقابل درسی بدهد و او را متنبه کند، مانند آنچه توضیحش در مسأله عفو گذشت. اگر چنین نکاتی در میان باشد اینها مواردی استثنایی خواهند بود که با عناوین دیگری مطلوبیت پیدا میکند.
پی نوشت:
1- سوره نساء، آیه 58
2- سوره توبه، آیه 7
حضرت آیت الله مصباح یزدی روایاتی را که در تحف العقول توسط جابر از امام باقر(ع) نقل شده است را شرح دادهاند که یکی از این روایات را در ادامه میخوانید:
امام باقر علیهالسلام در ادامه نصایح خویش به جابر میفرمایند:«اگر دیگران در حق تو خیانتی مرتکب شدند تو درباره آنها خیانت نکن.» البته خیانت یکی از مصادیق ظلم است؛ اما ذکر آن به طور خاص، به خاطر اهتمامی است که به بعضی از مصادیق ظلم است که گاهی ذهن متوجه آنها نمیشود.
معنا و مفهوم خیانت
خیانت در اصل به مواردی گفته میشود که نسبت به امانتی خیانت شود. قرآن میفرماید: إِن اللهَ یأْمُرُكُمْ أَن تُؤدواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا.(1) اما در مقابل این دستور الهی کسانی در امانت خیانت میکنند؛ یعنی به جای اینکه امانت را به صاحبش رد کنند، یا انکار میکنند یا از آن کم میکنند یا در نگهداری آن کوتاهی میکنند. این خیانت است. موارد شایع خیانت درباره امانتهاست. بنابراین معنای روایت این خواهد بود که: اگر کسانی به تو خیانت کردند یعنی اگر مالی را نزد کسی امانت گذاشتی و آنها امانت را به تو رد نکردند یا آن را تضییع کردند تو در حق دیگران این طور رفتار نکن.
گاهی مفهوم خیانت نسبت به هر تعهدی توسعه داده میشود. گاهی دو فرد یا دو گروه تعهداتی نسبت به همدیگر دارند و یک طرف نسبت به تعهدی که دارد عمل نمیکند و به این عهد خیانت میکند. این اصطلاحاً خیانت در امانت نیست، بلکه خیانت در تعهدی است که داده است.
این دو مفهوم (امانتداری و وفای به عهد) از عامترین ارزشهایی است که قوامبخش زندگی اجتماعی هستند. اگر عدهای هیچ دین و مذهبی نداشته باشند، به هیچ مکتب اخلاقی هم پایبند نباشند و تابع هیچ حکیم یا شخص بزرگی هم نباشند اما بخواهند زندگی اجتماعی داشته باشند باید این دو چیز را رعایت کنند.
دومین ارزش قوام دهنده به زندگی اجتماعی، امانتداری است. حضرت سجاد(ع) فرمودند: «اگر قاتل پدرم شمشیری را که با آن پدرم را به شهادت رساند نزد من امانت میگذاشت آن را به صاحبش برمیگرداندم.»(2) البته ممکن است شخص از ابتدا امانت را نپذیرد، اما اگر قبول کرد باید با تمام قوا از آن حفاظت کند و آن را به صاحبش برگرداند. اینها عامترین اصول اخلاقی در زندگی اجتماعی انسان است. خیانت در یک چنین مواردی مصداق پیدا میکند و معنای آن زیر پا گذاشتن این عامترین و محکمترین اصول اخلاقی است که همه انسانهای عاقل به آن پایبند هستند.
جایگاه نصیحت امام باقر(ع)
گفتیم خیانت مربوط به قراردادی طرفینی است و وقتی یک طرف این قرارداد را رعایت نکرد در این صورت، طرف دیگر هم حق دارد که مقابله به مثل کند. حال سؤال اینجاست که آیا نصحیت امام باقر(ع) که فرمودند: وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ، منظور ایشان چنین مواردی است؟ به احتمال قوی حضرت چنین مواردی را نمیخواهند بفرمایند؛ چون وقتی یک طرف قرارداد را نقض کرد، دیگر قراردادی به عهده طرف دیگر نیست تا پایبند نبودنِ وی، خیانت محسوب شود. بلکه منظور همان نکتهای است که درباره نصیحت اول گفتیم که وقتی به انسان ظلم میشود انگیزه پیدا میکند که مقابل به مثلِ مضاعفی نسبت به طرف خود انجام دهد. در این صورت ظلم کرده است. این نصیحت هشدار برای چنین مواردی است که انسان انگیزه برای ظلم پیدا میکند. در هنگامی که به انسان خیانت میشود هم معمولا انسان انگیزه پیدا میکند که پای از حق فراتر نهد. وَ إِنْ خَانُوكَ فَلَا تَخُنْ، نیز هشداری است برای اینکه در چنین جایی از حق تجاوز نکنی. اما آن قراردادی که به واسطه خیانت طرفِ مقابل لغو شده است الزامی به پایبندی به آن نیست.
البته ممکن است انسان به خاطر یک نکته اخلاقی و تربیتی حتی در اینجا هم عهدش را رعایت کند تا به طرف مقابل درسی بدهد و او را متنبه کند، مانند آنچه توضیحش در مسأله عفو گذشت. اگر چنین نکاتی در میان باشد اینها مواردی استثنایی خواهند بود که با عناوین دیگری مطلوبیت پیدا میکند.
پی نوشت:
1- سوره نساء، آیه 58
2- سوره توبه، آیه 7
منبع: برنا