متن کامل این گفت و گو پیش روی شماست:
نخست وزیر انگلیس صحبت هایی را در شورای همکاری خلیح فارس علیه جمهوری اسلامی مطرح کرده است. جدا از اینکه چنین اظهاراتی روند ثابت مقامات غربی خصوصا انگلیس هست، دلایل و ریشه های این گونه اظهارات را چه می دانید و اهداف برگزاری چنین نشست هایی از سوی گروه های عربی چیست؟
تفرقه انداز و حکومت کن. این قاعده روباه پیر در برهه های مختلف زمانی است. آن ها همواره ضمن دخالت در امور کشورهای مختلف درصدد گل آلود کردن روابط بین کشورهای اسلامی بوده تا ماهی خود را از این شرایط صید کنند.
به نظر می رسد برخی کشورهای عربی به صورت خودخواسته فضا و بسترهای لازم را برای دخالت غربی ها فراهم می آورند. اگر با این نکته موافق هستید دلایل این امر را چه می دانید؟
همین طور است. فضا برای تنفس برخی دول عربی و حکم رانان شان تنها با نفوذ و دخالت کشورهای غربی میسور خواهد بود. این مهم دلایل مهم و اساسی ای را به خود اختصاص می دهد. اگر اجازه دهید به دور از بیان کلیشه ها، به ریشه های این مهم بپردازم. همان طور که مستحضر هستید، مقامات کشورهای عربی در داخل کشور توسط ملت هایشان انتخاب و برگزیده نمی شوند و ساختارشان، ساختار شاهنشاهی به حساب می آید. بسیاری از مقامات حاشیه خلیج فارس اعتقادی به وجود ملت ندارند، بر همین اساس این ها در وقت مشکل و احساس تهدید و خطر که البته ممکن است برگرفته از خیالات و اوهامات شان باشد، باید به نیروی خارجی متکی باشند؛ مثل شاه ایران که کشورهای خارجی او را بر سر کار آوردند. شاه نیز به خارجی ها متکی بود، این ها نیز این گونه هستند.
علی الخصوص که ساختار سعودی در اوایل قرن بیستم توسط استعمارگر پیر بنیان نهاده شد.
همین طور است. انگلیسی ها این شاهنشاهی را ایجاد کردند، برای اینکه حکومت عثمانی را ساقط کنند. به هر ترتیب حکومت عثمانی، حکومت مسلمان ها به حساب می آود، در یک چنین ساز و کاری دو اتفاق مهم و اساسی افتاد. یکی اینکه حکومت سعودی ایجاد کردند و یکی اینکه رژیم صهیونیستی را تاسیس و به رسمیت شناختند. پس از گذشت سال ها انگلیسی ها ضعیف شدند و منطقه را ترک کردند. آن ها پس از خروج، منطقه را به دست آمریکایی ها سپردند. الان امریکایی ها به خاطر ارتباطی که با چین دارند توجه شان را بیشتر به شرق آسیا جلب کرده اند. همان طور که قبل تر عرض کردم کشورهای حوزه خلیج فارس به ملت خودشان متکی نیستند. آن ها یک روز به آمریکا یک روز به انگلیس و روز دیگر خود را به کشوری دیگر متکی می کنند تا مدت زمان بیشتری بر کرسی حکومت داری تکیه بزنند.
برآیندی که می توان از فرمایشات شما داشت این است که انگلیس به دنبال احیای نقش گذشته خود در منطقه است. این نکته را تایید می کنید؟
بله همین طور است. انگلیسی ها می خواهند مجددا همان نقش را در منطقه ایفا کنند، اما قطع به یقین در این بازه زمانی این امر محقق نخواهد شد. آن ها برای دسترسی به این فرآیند راه دور و درازی دارند و رقابت نامحسوس و خاصی با ایالات متحده در این زمینه پیش روی خود می بینند.
دلیل این امر را چه می دانید؟
ببینید. آمریکایی ها در سال ۲۰۱۵ در کمپ دیوید با روسای شورای هماهنگی به توافق رسیدند و قراردادی را در این زمینه امضا کردند. نهایتا امریکایی ها اعتقاد داشتند که مشکل اصلی ای که در مسیر دستیابی به اهداف بلندمدتش در کشورهای عربی فراهم شده بود، بیداری اسلامی بود که اثراتش را بر بدنه کشورهای عربی و جوامع ایشان گذاشته بود. اوباما اعتقاد و اذعان داشت که کمپ دیوید نتوانسته است به طور منسجم منافع آمریکا را تامین نماید. اگر چه امریکایی ها قول و قرارهایی با کشورهای مرتجع عربی گذاشت و ساختارهای امنیتی و نظامی و پشتیبانی سیاسی آن ها را تامین و تجهیز کرد. انگلستان همچنان خیال می کند کشوری است که خورشید در سرزمینش غروب نخواهد کرد، اما تاریخ ثابت کرده است که این فقط یک خیال خام است. مصداق بارز و مشخص آن این روزها در حلب در حال رخ دادن است. واقع امر این است که نه تنها انگلستان بلکه همه کشورهای غربی با تشریک مساعی هم نتوانستند در حلب و سوریه جلوی خط مقاومت پایداری کنند. این تنها ژستی است که انگلیسی ها و سران غربی به خود گرفته اند و آن ها به خوبی می دانند این ژست مشکل حکومت های عربی دست نشانده را حل نمی کند. سران کشورهای حوزه خلیج فارس به خوبی می دانند تا مشکلات خود را با مردمان شان حل نکنند و دست از زورگویی و استبداد و دیکتاتوری برندارند، ساختار مردم سالاری در این کشورها ایجاد نخواهد شد و مشکلات شان با ملت ها حل نمی شود.