به گزارش مشرق، آنکارا به عنوان حامی گروههای تروریستی در سوریه سرانجام در حال رسیدن به ایستگاه «آستانه» است. به راستی چه عواملی باعث شد که ترکیه با طرح مسکو برای مسئله سوریه همراه شود؟ تحولاتی که اخیراً درباره آتش بس سوریه اتفاق افتاد، یک پایه تعجب برانگیز داشت.
ابتدا توافقی میان روسیه و ترکیه بر سر آتش بس در سوریه خبرساز شد و به دنبال آن چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه حضور ایران در این توافق را به صورت مبهم عنوان کرد. با این حال سیر تحولات نشان داد که سه بازیگر اصلی در بحران سوریه به توافقاتی دست پیدا کردهاند. نکته مبهمی که ذهن هر ناظر بیرونی را به خود جلب میکند، حضور جدی آنکارا در میان گفتوگوهای مسکو و تهران است.
ابهام بر سر حضور ترکیه در نقش تصمیمگیرنده برای آتش بس در سوریه در حالی است که آنکارا یکی از مهمترین عوامل ایجاد بحران در سوریه به شمار میرود. حال ترکیه با حضور جدی خود در این بازی جدید چه نقشهای در سر دارد؟ آیا چنین اتفاقی ناشی از استیصال ترکها برای سرنگونی نظام مشروع بشار اسد است؟
سناریوی نخست میتواند با پرسش اخیر مطرح شود که آنکارا دیگر سرانجامی برای خصومت خود با دمشق نمیبیند؛ لذا در عاقلانه ترین راه ممکن به دنبال تأثیرگذاری سیاسی بر روند آتی در سوریه است. با این حال این سناریو ممکن است چندان جامع نباشد.
گرچه تأثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی سوریه میتواند به عنوان یکی از آمال آنکارا به حساب آید؛ اما به نظر میرسد که ترکها مشوقهای دیگری نیز برای اقدام اخیر خود داشتهاند. بر این اساس باید دانست که ترکیه احتمالاً چه امتیازهایی در سر میپروراند که این کشور را برای بازی در نقش جدید هدایت میکند. این فرضیه حاکی از سناریوی دوم در این زمینه است.
سناریوی دوم بیان میدارد که ترکیه تنها به دنبال استیصال خود پا در میدان بازی جدید نگذاشته است، بلکه مشوقهایی وجود داشته که آنکارا را برای تصمیم جدید مشتاق کرده است. حال باید پرسید که ترکها چه امتیازهایی میتوانند در عرصه کنونی کسب کنند؟
به نظر میرسد صحبت از محرکهای ترکیه برای ورود به بازی جدید بدون توجه به مسئله کردی در شمال سوریه ناممکن است. حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (PYD) که هم اکنون در قامت سیستمی برای اداره کانتونهای شمال سوریه موضع گیری میکند، نگرانی اصلی ترکیه در این منطقه به حساب میآید؛ بنابر این یکی از مهمترین مشوقهای ترکیه مربوط به این مسئله است. حال اینکه طرفهای دیگر مؤثر چگونه بر سر این موضوع به اجماع میرسند، نیاز به بحثی مستقل دارد.
منافع اقتصادی میتواند دومین مشوق ترکیه برای حضور در نقش جدید باشد. محتمل است که بازیگران جبهه مقاومت، آنکارا را با منفعت اقتصادی بر سر عقل آورند. بیشک اقتصاد بحرانزده کنونی ترکیه به دنبال راه تنفسی برای خود میگردد. حضور آنکارا در بازسازی سوریه بعد از بحران میتواند چنین راهی را پیش روی اقتصاد آسیب دیده ترکها باز کند.
به نظر میرسد سناریوی جامعتری نیز میتواند بیانکننده اقدام جدید آنکارا باشد. استیصال ترکیه و مشوقهای تصمیم جدید هر کدام به بخشی از واقعیت اشاره دارند؛ اما مؤلفه بازیگران منطقهای و بینالمللی نیز باید مدنظر قرار گیرد. سرد شدن مناسبات آنکارا با اروپا، تغییر احتمالی رویکرد واشنگتن در قبال گروههای تروریستی و پیروزی میدانی جبهه مقاومت میتواند سناریوی سوم را کامل کند.
سناریوی منتخب چندین مؤلفه را به عنوان چرایی نزدیک شدن رویکرد ترکیه به روسیه در بحران سوریه بیان میکند. بدین ترتیب معادلهای که آنکارا پیش روی خود داشت، متغیرهای مختلفی در بر دارد. متغیرهای استیصال، مشوقها و نقش بازیگران منطقهای و فرا منطقهای در این معادله پاسخی جز همراهی ترکیه با روسیه و ایران در پی ندارد. حال تا زمانی که متغیرها در وضعیت کنونی باقی باشند، رفتار سیاست خارجی ترکیه قابل پیشبینی است؛ اما تغییر آنها میتواند پاسخ دیگری برای آنکارا داشته باشد.
یادداشت: رامین ولی زاده میدانی
ابتدا توافقی میان روسیه و ترکیه بر سر آتش بس در سوریه خبرساز شد و به دنبال آن چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه حضور ایران در این توافق را به صورت مبهم عنوان کرد. با این حال سیر تحولات نشان داد که سه بازیگر اصلی در بحران سوریه به توافقاتی دست پیدا کردهاند. نکته مبهمی که ذهن هر ناظر بیرونی را به خود جلب میکند، حضور جدی آنکارا در میان گفتوگوهای مسکو و تهران است.
ابهام بر سر حضور ترکیه در نقش تصمیمگیرنده برای آتش بس در سوریه در حالی است که آنکارا یکی از مهمترین عوامل ایجاد بحران در سوریه به شمار میرود. حال ترکیه با حضور جدی خود در این بازی جدید چه نقشهای در سر دارد؟ آیا چنین اتفاقی ناشی از استیصال ترکها برای سرنگونی نظام مشروع بشار اسد است؟
سناریوی نخست میتواند با پرسش اخیر مطرح شود که آنکارا دیگر سرانجامی برای خصومت خود با دمشق نمیبیند؛ لذا در عاقلانه ترین راه ممکن به دنبال تأثیرگذاری سیاسی بر روند آتی در سوریه است. با این حال این سناریو ممکن است چندان جامع نباشد.
گرچه تأثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی سوریه میتواند به عنوان یکی از آمال آنکارا به حساب آید؛ اما به نظر میرسد که ترکها مشوقهای دیگری نیز برای اقدام اخیر خود داشتهاند. بر این اساس باید دانست که ترکیه احتمالاً چه امتیازهایی در سر میپروراند که این کشور را برای بازی در نقش جدید هدایت میکند. این فرضیه حاکی از سناریوی دوم در این زمینه است.
سناریوی دوم بیان میدارد که ترکیه تنها به دنبال استیصال خود پا در میدان بازی جدید نگذاشته است، بلکه مشوقهایی وجود داشته که آنکارا را برای تصمیم جدید مشتاق کرده است. حال باید پرسید که ترکها چه امتیازهایی میتوانند در عرصه کنونی کسب کنند؟
به نظر میرسد صحبت از محرکهای ترکیه برای ورود به بازی جدید بدون توجه به مسئله کردی در شمال سوریه ناممکن است. حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (PYD) که هم اکنون در قامت سیستمی برای اداره کانتونهای شمال سوریه موضع گیری میکند، نگرانی اصلی ترکیه در این منطقه به حساب میآید؛ بنابر این یکی از مهمترین مشوقهای ترکیه مربوط به این مسئله است. حال اینکه طرفهای دیگر مؤثر چگونه بر سر این موضوع به اجماع میرسند، نیاز به بحثی مستقل دارد.
منافع اقتصادی میتواند دومین مشوق ترکیه برای حضور در نقش جدید باشد. محتمل است که بازیگران جبهه مقاومت، آنکارا را با منفعت اقتصادی بر سر عقل آورند. بیشک اقتصاد بحرانزده کنونی ترکیه به دنبال راه تنفسی برای خود میگردد. حضور آنکارا در بازسازی سوریه بعد از بحران میتواند چنین راهی را پیش روی اقتصاد آسیب دیده ترکها باز کند.
به نظر میرسد سناریوی جامعتری نیز میتواند بیانکننده اقدام جدید آنکارا باشد. استیصال ترکیه و مشوقهای تصمیم جدید هر کدام به بخشی از واقعیت اشاره دارند؛ اما مؤلفه بازیگران منطقهای و بینالمللی نیز باید مدنظر قرار گیرد. سرد شدن مناسبات آنکارا با اروپا، تغییر احتمالی رویکرد واشنگتن در قبال گروههای تروریستی و پیروزی میدانی جبهه مقاومت میتواند سناریوی سوم را کامل کند.
سناریوی منتخب چندین مؤلفه را به عنوان چرایی نزدیک شدن رویکرد ترکیه به روسیه در بحران سوریه بیان میکند. بدین ترتیب معادلهای که آنکارا پیش روی خود داشت، متغیرهای مختلفی در بر دارد. متغیرهای استیصال، مشوقها و نقش بازیگران منطقهای و فرا منطقهای در این معادله پاسخی جز همراهی ترکیه با روسیه و ایران در پی ندارد. حال تا زمانی که متغیرها در وضعیت کنونی باقی باشند، رفتار سیاست خارجی ترکیه قابل پیشبینی است؛ اما تغییر آنها میتواند پاسخ دیگری برای آنکارا داشته باشد.
یادداشت: رامین ولی زاده میدانی