سرویس اقتصاد مشرق - 14 سال پیش بیژن زنگنه تصمیم به تاسیس شرکت ملی صادرات گاز ایران گرفت و اکنون از تصمیم خود پشیمان شده؛ اما به روی خود نمیآورد که تصمیمش غلط بوده است
شرکت ملی صادرات گاز که 14 سال قبل با هدف توسعه پروژههای صادرات گاز کشور در زیرمجموعه شرکت ملی نفت تاسیس شده بود، اکنون با هدف یکپارچهسازی سیاستهای نفت و گاز، منحل و در شرکت ملی نفت، ادغام شد.
در سال 1381 در دوره تصدی بیژن زنگنه بر وزارت نفت دولت اصلاحات، با تصمیم وی، شرکت ملی نفت ایران اقدام به تاسیس شرکت ملی صادرات گاز کرد. در آن زمان، مسئولان وزارت نفت از جمله زنگنه برای تشکیل شرکت ملی صادرات گاز اینطور استدلال میکردند که با توجه به ذخایر عظیم هیدروکربوری بهویژه گاز طبیعی کشور، در راستای تثبیت حضور فعال در بازار تجارت جهانی گاز، تشکیل شرکتی با ماموریت توسعه پروژههای صادرات گاز طبیعی، ضروری است. اهم فعالیتهای این شرکت برنامهریزی، بازاریابی و مذاکره جهت عقد قراردادهای تجارت گاز و توسعه سرمایهگذاری در زمینههای مرتبط با این صنعت در ایران و جهان عنوان شد.
اما در دولت یازدهم که زنگنه مجددا به وزارت نفت رسید، تصمیم به انحلال شرکت ملی صادرات گاز گرفت و سرانجام هفته گذشته شرکت ملی صادرات گاز ایران به طور رسمی منحل و مدیریت صادرات گاز در شرکت ملی نفت راهاندازی شد.
زمزمه انحلال قطعی شرکت ملی صادرات گاز از سه ماه پیش به گوش رسید که با وجود بازنشستگی علیرضا کاملی از مدیرعاملی شرکت ملی صادرات گاز ایران، وزارت نفت اقدام به انتصاب جایگزین وی نکرد.
نهایتا هفته گذشته علی کاردر معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران با صدور حکمی «علی امیرانی» را به عنوان سرپرست مدیریت صادرات گاز ایران منصوب کرد.
با این تغییر و تحولات ساختاری در شرکت ملی نفت ایران، مقرر شده تا سایر مدیریتهای تابع شرکت ملی نفت ایران با مدیریت صادرات گاز ایران همکاری کنند.
از سوی دیگر مطابق با تغییرات جدید ساختاری قرار است مباحث مربوط به تجارت گاز ایران از مسیر خط لوله گاز توسط شرکت ملی گاز ایران و مباحث مربوط به صادرت گاز از مسیر ال ان جی توسط مدیریت صادرات گاز ایران پیگیری شود.
اکنون فرصت مناسبی است که زنگنه توضیح دهد علت این تاسیس و انحلالها چه بوده است؟ هزینه تشکیل شرکت ملی صادرات گاز و انحلال آن را چه کسی باید بدهد؟ اگر تصمیم 14 سال قبل او دقیق و کارشناسی بود، چرا اینک اقدام به حذف آن کرده است؟ اگر هم تصمیم 14 سال قبل، نادرست بوده، آیا او شجاعت پذیرش اشتباهش را دارد؟ آیا ژنرال نفتی برای درک اشتباه بودن سایر تصمیماتش هم باید 14 سال معطل بماند و هزینههای سنگین به کشور وارد کند؟
از این نوع تصمیمات سلیقگی و نادرست زنگنه به کرات قابل ذکر است. مثلا قراردادهای بیع متقابل با حمایت او در دولت اصلاحات،اجرایی شد اما در دولت یازدهم، نظر زنگنه برگشت و مدعی شد که بیع متقابل، تامینکننده منافع ایران نیست و باید قراردادهای جدید نفتی مورد استفاده قرار گیرد.
ایراداتی که زنگنه در دو سال اخیر بر قراردادهای بیع متقابل گرفت، همان ایراداتی بود که کارشناسان در زمان طرح این قراردادها مطرح کردند اما مورد بیاعتنایی زنگنه قرار گرفت. گویا ذهن ژنرال نفتی یکی دو دهه از کارشناسان، عقبتر است.