پس از شکستهای اخیر گروههای تروریستی که مهمترین آن، شکست در «حلب» بود، سرکردگان برخی گروههای تروریستی خواستار ادغام و تشکیل یک گروه قویتر با فرماندهی واحد شدند، ولی این مسئله به سبب موانع بزرگی که مانع تحقق آن شد، شکست خورد که رسانههای وابسته به تکفیریها هم به آن اعتراف کردند.
عجیب نبود که «عبدالله المحیسنی» تروریست سعودی و قاضی به اصطلاح شرعی «جیشالفتح» در آخرین نوار صوتی خود به شکست اعتراف کند به اینکه ادغام گروههای مسلح شکست خورده است. وی کسانی را که رهبران خواند، مسئول این شکست دانست، کسانی که هر کدام یکدیگر را مسئول شکستهای پیاپی گروههای تروریستی دانستند.
جبهه النصره به دنبال این است که تمام تصمیمگیریهای گروههای تروریستی دیگر چه در ادلب و حتی خارج از آن در انحصارش باشد که این انحصارطلبی سبب مخالفت گسترده دیگر گروهها شده است که مهمترین این گروهها، گروه تروریستی «احرار الشام» است که معتقد است که النصره شایستگی رهبری گروههای تروریستی جمع شده در یک تشکل واحد را ندارد و سبب شد تا بسیاری از گروهها از زیر چتر النصره خارج شوند و گروههای تروریستی جدیدی تشکیل شدتا آغازی برای شعلهور شدن آتش جنگ ترورها در ادلب علیه عناصر النصره و اعتراض به سیاستهای انحصارطلبانه و تکروی این گروه تروریستی علیه دیگر گروههای تروریستی باشد.
هر چند جبهه النصره در ظاهر و علنا برای ادغام با دیگر گروههای تروریستی تلاش میکند، ولی در عین حال به صورت مخفیانه برای ساکت کردن و سرکوب هر گروه تروریستی که با رویکرد و دستوراتش مخالفت کند، تلاش میکند که این مسئله در حمله اخیر النصره به مقرهای یکی از گروههای وابسته به باند تروریستی الجیش الحر موسوم به «الفرقه 13» نمایان شد که طی آن، اعضای النصره،سرکردگان این گروه را در ادلب کشتند و مقرهای آن را ویران کردند.
جبهه النصره همچنین، جنگ ترورها را علیه گروه موسوم به «فیلقالشام» در محلههای شرقی حلب چند هفته پیش از موفقیت بزرگ ارتش سوریه در آزادسازی کامل این مناطق آغاز کرد و وبه غارت مقرهای آن پرداخت.
تمام این عوامل، دیگر گروههای تروریستی را واداشت تا عملیات ترور و حمله به مقرها و سرکردگان جبهه النصره در ادلب را به راه اندازند و این مسئله وضعیت جنگی غیر اعلام شدهای را که ادلب شاهد آن است، تفسیر میکند که به کشته شدن دهها تروریست در درگیریهای داخلی و به ضرب گلوله افراد ناشناس یا خودروهای بمبگذاری شده یا بمبهای کارگذاشته شده منجر شده است، بدون اینکه یک گروه یا باند تروریستی مسئولیت آن را برعهده بگیرد.
علاوه بر وجود تعداد زیادی گروه مسلح در ادلب، باید به گروههای مسلحی اشاره کرد که از مناطق دیگر همچون درعا، حومه دمشق، حماه یا حلب وارد شده اند، گروههایی که پس از روند آشتی دولت سوریه در برخی شهرها و شهرکها به این شهر رسیدند، چرا که به سبب مخالفت با روند آشتی در این مناطق، اخراج شدند.
این مسئله سبب شده است تا شهر ادلب به تجمع ایدئولوژیها و افکار مختلف و متناقض تبدیل شود و منجر به روشن شدن آتش جنگ سخت و شدید شده میان تروریستهایی شده که هر کدام به یک جریان فکری وابسته بوده که با جریانهای دیگر به شدت اختلاف دارد و این مسئله جنگ ترورهای آشکار و متقابل در میان گروههای تروریستی را تفسیر میکند.
صرف نظر از اختلافات موجود میان گروههای تروریستی، به نظر میرسد که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا میخواهد با کسب یک دستاورد منحصر به فرد و کسب عنوان «مبارز با تروریسم» در سوریه به ویژه در ادلب، میز قدرت را ترک کند به طوری که جنگندههای ائتلافی که واشنگتن فرماندهی آن را برعهده دارند، مقرهای وابسته به جبهه النصره را هدف قرار داده است که آخرین آن، حمله به جاده شهرک «سرمدا» در حومه شمالی ادلب است که به کشته شدن دو سرکرده النصره و برخی اعضای آن منجر شده است، همچنین اخیرا یک پهپاد، یکی از سرکردگان جبهه النصره و همراهانش در داخل شهرک «سراقب» هدف قرار گرفت تا اینگونه القا شود که آمریکا پرچمدار جنگ با تروریسم در سوریه است.