***
آیا زحمات محمود صادقی و عادل فردوسیپور نتیجه میدهد؟
«شعار تند بدهید»! نقشه جریان خاص برای تشییع شهدای آتشنشان...
روزنامه اصلاحطلب شرق در شماره پنجشنبه گذشته خود گفتوگویی کوتاه را با «عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاحطلب پیرامون فاجعه پلاسکو انجام داده است.
شرق که در شماره چهارشنبه خود خواستار «استعفای شهردار تهران»! به دلیل این حادثه شده بود، در نخستین سؤال از عبدی میپرسد: «با وجود پیگیری گسترده مردم، فکر میکنید شعارها و مطالبات آنها در روز تشییع جنازه شهدای آتشنشانی چه خواهد بود؟» و عبدی نیز پاسخ میدهد: خواستهها و مطالبات مردم در روز تشییع جنازه نیز مسئله چندان پیچیدهای نیست؛ همه مردم و حتی مسئولان هم میخواهند اتفاقاتی مانند حادثه آتشسوزی و ویرانی پلاسکو تکرار نشود.
شرق همچنین در ادامه سؤال دیگری مطرح میکند و میگوید: آیا مردم میتوانند خواستهها و مطالبات مدنی خود را در حوزه اداره شهر و مدیریت بحرانهای مشابه در قالب مراسمهای اینچنینی بیان کنند؟ که عبدی نیز در پاسخ اظهار میدارد:
از آنجا که مردم متشکلی عهدهدار مراسم تشییع پیکر شهدای آتشنشان نیستند، طبیعی است که شعارهای آن روز با لحن تندی طرح شود. در هر حال خوب بود حتی منشی دفتر یکی از ادارات ناحیه شهرداری منطقه حادثه استعفا میداد تا بلکه جامعه گمان کند کاری شده است!
سؤال و جواب قابل تأمل دیگری هم در این گفتوگو وجود دارد که آنرا در ادامه میخوانید:
شرق: فکر میکنید با توجه به بیاطلاعی مردم و تناقضهای بسیاری که در اخبار پلاسکو وجود داشت، در مراسم تشییع جنازه مردم چه رویکردی داشته باشند؟
عبدی: متأسفانه این نحوه اداره بحران نمره قبولی نگرفت. اطلاعرسانی مدیریت بحران بسیار نادرست و اشتباه بود و از آن بدتر، رفتار رسانه رسمی است که اطمینان مردم را نسبت به موضوع جلب نکرد و نتوانست آنها را با خود همراه کند[1]
*بهتر بود روزنامه شرق زحمت انجام این گفتوگو و تنظیم و چاپ آن را به خود نمیداد و تنها در یک سرمقاله از مردم میخواست که در مراسم تشییع آتشنشانها علیه نظام اسلامی و شهردار تهران شعار بدهند!
به سخن دیگر اینکه خط «نظامسوزی» و ایضاً «تخریب شهردار تهران» که طی یکهفته گذشته از جانب برخی اعضای اصلاحطلب شورای شهر، رسانههای جریان خاص و افرادی نظیر محمود صادقی و حتی آقای «عادل فردوسیپور» در برنامه نود آغاز شده؛ طبیعتاً منتظر بود تا محصول خود را در تشییع این شهدای بسیجی درو کند و نیازی به اینهمه صغری و کبری در یک مصاحبه نبود.
راهبرد «در مراسم تشییع شهدای آتشنشان شعار تند بدهید»! از سوی عبدی و روزنامه شرق در حالی طرح میشود که جریان سیاسی خاص در مراسم تشییع مرحوم هاشمی نیز شاهد حرکت چشمگیری از جانب مشایعتکنندگان نبود و به مقاصد شوم خود برای مصادره آن مراسم و تقویت حرکات براندازانه علیه نظام اسلامی نرسید.
یادآور میشود با وجود آنکه عباس عبدی در این گفتوگو، خواستار استعفای مسئولان شهرداری تهران شده است اما اولاً در حادثه ساختمان پلاسکو هیچیک از شهروندانی که به توصیههای شهرداری و آتشنشانهای شهید توجه کردند آسیب ندیدند، ثانیاً شهرداری تهران به گواه اسناد موجود از 2 سال قبل تمام تکالیف قانونی خود درباره ساختمان ناایمن پلاسکو را انجام داده بود و ثالثا بر طبق قوانین موجود و مصوبات هیئت دولت نیز مسئول پلمب ساختمانهای ناایمن، «وزارت کار» است نه شهرداری...
عبدی همچنین در حالی از نامقبول بودن اداره این بحران و نادرست بودن اطلاعرسانی درباره آن صحبت کرده است که مشخص نیست از نظر وی که تخصصی نه در مدیریت و نه در بحران ندارد، اداره مطلوب یک بحران چیست؟!
زیرا در فاجعه پلاسکو، شهردار تهران بصورت علیالرأس در محل حادثه حضور یافت و تا چند روز بصورت شبانهروزی مدیریت عملیات امداد و نجات را بر عهده گرفت.
از طرف دیگر هیچیک از شهروندان آسیب ندیدهاند، تمام عوامل امداد و نجات پس از ریزش ساختمان با وجود شدت عملیات اما در سلامت هستند و عملیات آواربرداری نیز که بر اساس تجربیات موجود از زلزلههای رخ داده در کشور میتوانست تا چند هفته به طول بیانجامد، در کمترین زمان ممکن به پایان رسیده است.
درباره شبهه اطلاعرسانی که پیش از این توسط «رحمتا... حافظی» منتقد همیشگی شهردار تهران طرح شده بود نیز بایستی پاسخ و قضاوت را به مردم واگذار کرد.
عملیات امداد و نجات در ساختمان پلاسکو از لحظات اول تا روز آخر در حال پخش مستقیم از رسانه ملی بود و تمام رسانهها حتی رسانههای خارجی نیز در پوشش اخبار مربوط به مدیریت بحران و عملیات امداد و آواربرداری از آزادی کامل برخوردار بودند. به نحوی که حتی نزدیک بود چند خبرنگار نیز به دلیل حضور خودخواسته در عمق حادثه و عملیات امداد دچار آسیب شوند.
برای فهم بهتر مطلوب بودن یا نبودن مدیریت بحران در حادثه پلاسکو همچنین میتوان به سرگذشت عملیات امداد و نجات در جریان «انفجار برجهای دوقلو در آمریکا» نیز توجه کرد. با گذشت 15 سال از 11 سپتامبر هنوز بیش از 1100 نفر «مفقودالاثر» هستند. طی عملیات 100 روزه خاموش کردن آتش و هشت ماه آواربرداری نیز 411 امدادرسان کشته شدند که 343 نفر از آنها آتشنشان بودند.
به این اطلاعات همچنین میتوان به حادثه سقوط بهمن بر روی هتلی در منطقه ابروتزو در «ایتالیا» نیز اشاره کرد که یک روز قبل از فاجعه پلاسکو رخ داد.
نیروهای امدادی ایتالیا به علت بارش برف دیر به محل حادثه رسیدند و گفته میشود که چند ده نفر در این حادثه کشته و مفقود شدهاند.
شاهدان صحنه میگویند در صورتی که امدادگران ایتالیایی زودتر به محل حادثه رسیده بودند، انسانهای بیشتری نجات پیدا میکردند.[2]
***
مرحوم هاشمی «به اندازه 4 شهید» و «مدرس انقلاب» بود و لقب امیرکبیر هم برای او کم است!
چهرههای اصلاحطلب و برخی کسانی که دلی در گرو مرحوم هاشمی رفسنجانی داشتند، از ساعاتی پس از اعلام درگذشت آن مرحوم، صحبتها و صفات مختلفی را درباره وی به کار بردند که در ادامه به تعدادی از این گفتهها به همراه گویندگان آنها اشاره میکنیم:
1_غلامعلی رجایی(مشاور مرحوم هاشمی): لقب امیرکبیر برای ایشان کم است. امیرکبیر بیش از سه سال صدر اعظم نبود در حالی که آقای هاشمی عمری را مبارزه کرد.
2_حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی:آیتا... هاشمی را شهید میدانم. ایشان را به اندازه 4 شهید میدانم.
3_حمید انصاری(قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام): «مدرّسِ» عصر انقلاب اسلامی به جاودانگی پیوست.
4_سعید لیلاز: او «از تبار خواجه نظامالملک...» بود.
5_غلامحسین کرباسچی: او «همچون شیخ مفید» بود.
*مرحوم هاشمی اگرچه در دهههای پایانی عمر خود به نفع یک جریان سیاسی خاص وارد صحنه شد اما خدمات کثیری به انقلاب اسلامی هم داشت.
در این میان اما بزرگنمایی درباره آن مرحوم، سوابقش و سخنان عجیب و غریبی که درباره زندگان هم نمیتوان گفت چه رسد به درگذشتگان! کاریست که نمیتوان هیچ توجیه عقلانی برای آن متصور بود مگر آنکه پای «بهرهبرداری سیاسی» در کار باشد.
شاید یادآوری این نکته خالی از لطف نباشد که اصلاحطلبان طی 15 سال گذشته در هیچ انتخاباتی نتوانستهاند پیروز اکثریتی باشند.
این جریان همچنین در دهه 70 تا آن اندازه بر آتش انتقادات علیه مرحوم هاشمی دمید که حتی وی را به قتل منتقدان سیاسی نیز محکوم کرد و حتی تلاش کرد تا با تقلّب از ورود مرحوم هاشمی به مجلس ششم جلوگیری کند.
***
چرا «حسین فریدون» رویینتن است؟
حواشی مربوط روابط مالی و رفتارهای سیاسی «حسین فریدون» برادر رئیس جمهور روحانی جنجال زیادی به پا کرده است.
سخنگوی دستگاه قضایی نیز چندی قبل از محرز بودن روابط یکی از دستگیرشدگان اقتصادی با وی خبر داد.
در همین راستا اما علیرضا زاکانی، نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به تازگی در یک مصاحبه به وجود چتری برای جلوگیری از رسیدگی به تخلفات برادر رئیس جمهور اشاره کرده است!
او همچنین میگوید: مقام بیان با عمل و رفتار فرق دارد و ممکن است برخی در بیان از برخورد سخن بگویند اما تا بخواهد برخوردی انجام شود با موضعگیریهایشان سبب ایجاد تکانه و تنش در جامعه و دو قطبی کردن بین مردم و مسئولان میشوند که خود این یک مانع و عدم برخورد را به دنبال خواهد داشت.
به گزارش مشرق، زاکانی میافزاید: امیدواریم همانگونه که دولت محترم به این موضوع اشاره کرد راه برای رسیدگی به پرونده حسین فریدون باز شود.[3]
*درباره روابط مالی و رفتارهای سیاسی آقای «حسین فریدون» چند سؤال مهم وجود دارد.
یکم: اگر این روابط و رفتارها سوء نبوده و جملگی چارچوب قانونی داشتهاند و اصطلاحاً حسابها پاک است؛ چرا رئیسجمهور روحانی و شخص آقای فریدون نسبت به این رخدادها صحبت نمیکنند و خواستار ورود فیالفور قوه قضائیه به ماجرا برای تنویر افکار عمومی نیستند.
دوم: چرا قوه قضائیه تکلیف این قضیه را روشن نمیکند تا سوء ظن پیشآمده در افکار عمومی رفع شود؟!
این عدم ورود اگر به دلیل بررسی پرونده و جمعآوری اسناد موجود است که فبها... اما اگر به دلیل وجود همان چتری است که دکتر زاکانی به آن اشاره کرده است، تأملات مهمی رخنمون میشود که یادآور ماجرا «خط قرمز آقای رئیسجمهور» در دولت قبل است.
و سوم: در حواشی مربوط به آقای فریدون این سؤال مطرح است که امکانات و رانتهایی که گفته میشود در اختیار وی قرار گرفته چه کاربردی دارند و کجا خرج شده یا میشوند؟!
خاصه آنکه وی یک چهره نزدیک به رئیسجمهور روحانی نیز هست و همچنین از وی خبری نقل شده که نسبت به تأمین هزینههای انتخاباتی اخوی خود ابراز نگرانی داشته است.
آیا این مقولات و آن «چتر» اشاره شده با یکدیگر ارتباطی دارند یا خیر؟!
***
1_ http://sharghdaily.ir/News/113485
2_ http://www.presstv.ir/DetailFa/2017/01/19/506867/Avalanche-hits-Italian-hotel-many-feared-dead-under-snow
3_http://www.mashreghnews.ir/fa/news/683616