هدف از تحقیقات، مقابله با تهدید احتمالی است
آژانس خبری بلومبرگ امروز خبر داد که تحقیقاتی که کنگره آمریکا حتی قبل از مراسم تحلیف دونالد ترامپ، مبتکر انجام آن بود، باید شامل این شود «اطلاعات مربوط به محل دقیق استقرار تاسیسات حساس زیرزمینی و روی زمینی که برای رهبران روسیه و چین اهمیت زیادی دارند، ویژگیهای آنها و همچنین کارآیی آنها در وضعیت بحرانی و یا جنگ». نظریه مطالعه روی توان هستهای روسیه و چین مورد حمایت هم جمهوری خواهان و هم دموکراتهای آمریکایی قرار گرفته است و نمایندگان هر دو حزب اعلام کردند که نگران جسارتهای نظامی چین در منطقه و اهداف پشت پرده ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری هستند.
فرماندهی راهبردی پنتاگون همچنین موظف شده است «احتمال بقای رهبران روسیه و چین در صورت وقوع جنگ هستهای» را بررسی کنند. "بروک دیولت" رئیس ستاد فرماندهی راهبردی وزارت دفاع آمریکا گفته است: «کارشناسان ما تلاش می کنند که پاسخ مناسبی برای این سئوال پیدا کنند. البته فعلا برای ارائه نتیجه بسیار زود است.» به گفته وی، آمریکا باید بداند که روسیه و چین در صورت حمله هستهای چه اقداماتی خواهند نمود و رهبران آن چه دستوراتی خواهند داد و این مسئله «کلید توانایی ما برای مقابله به تهدیدات در این زمینه» است.
به نوشته «کامرسانت»، این در حالی است که هفته گذشته رئیس جمهوری جدید آمریکا حکمی را در مورد «بازسازی بزرگ توان نظامی آمریکا» امضاء کرد. دونالد ترامپ طی آن مدرنیزه سازی توان هستهای و تجهیز کامل ارتش آمریکا با افزودن هواپیماها، کشتی ها و تجهیزات نظامی جدید را وعده داده است.
مقامات واشنگتن به خوبی درک می کنند که قابلیتهای اقتصادی، نظامی و سیاسی روسیه و چین در خارج از مرزهای آنها، دیر با زود منافع آمریکا را به چالش خواهد کشید. و رویارویی نظامی مستقیم در قاره اروپا، شبه جزیره کره، دریای چین جنوبی و خاورمیانه و حتی در فضا دور از انتظار نخواهد بود.
توان واقعی روسیه و چین در اتحاد آنهاست
در روسیه 1790 تجهیزات هستهای در وضعیت آمادگی رزمی قرار دارند، چین دارای 260 عدد تجهیزات هستهای است و در آمریکا هم 1930 تجهیزات هستهای آمادگی شلیک را دارند.
توان بالقوه راهبردی به روز رسیده این قدرتها آهنگی بسیار بالا دارد. مسکو در حال افزایش توان هستهای نیروهای دریایی و نیروی زمینی است. پکن تکیه خود را به روی تجهیز سامانههای موشکی گذاشته و واشنگتن هم در حال تبدیل اروپا به «انبار تسلیحاتی» خود است. ایجاد تاسیسات زیرزمینی با پیش بینی امکان وقوع جنگ هستهای در روسیه، چین، ایالات متحده و حتی کره شمالی، توسعه قابل توجهی یافته است.
هرچند چین سعی دارد هرگونه تعهدات نظامی و سیاسی خود به روسیه را محدود سازد، ولی با این وجود روابط دوجانبه دو شریک راهبردی، «در بالاترین سطح در حال توسعه و بسیار فعال» ارزیابی می شود. همکاریهای نظامی-فنی دو کشور برای مقابله مشترک با تهدیدات خارجی در حال افزایش است. صحبت تنها بر سر خرید تسلیحات نظامی نیست، روسیه و چین دارای فضای ژئوپلیتیکی مشترک برای انجام اقدامات نظامی و هماهنگی مواضع در زمینه مسائل امنیتی مربوط به شمال شرق و مناطق مرکزی آسیا و حتی در منطقه خاورمیانه هستند. مانورهای نظامی مشترک روسیه و چین بطور عینی توان دفاعی دو کشور را تقویت می کند و هر نوع اعمال فشار سیاسی یا نظامی از خارج، با هماهنگی مواضع مسکو و پکن مواجه می شود.
پاسخ مسکو و پکن به هر تهدیدی قاطع است
بدین ترتیب تنها پاسخ عاقلانه روسیه و چین به هر نوع تهدید هستهای، ادامه خط مشی نزدیکی سیاسی و ادامه افزایش توان دفاعی مشترک و موثر است، البته اقدامات جبرانی که جنبه پیش گیرانه داشته باشند نیز ممکن است.
می توان تصور نمود که توان راهبردی هستهای روسیه و چین عملا مصون سازی شده است و هر نوع حمله هستهای قطعا با حمله پاسخگویانه روسیه و حمله پیشگیرانه چین روبرو خواهد شد و اگر این حمله به چین صورت بگیرد که عکس قضیه رخ می دهد (چین حمله پاسخگویانه و روسیه حمله پیشگیرانه خواهد داشت).
دلیل این مسئله هم این واقعیت است که دو قدرت بزرگ جهانی آنقدر از لحاظ جغرافیایی به یکدیگر نزدیکند که آینده ملتهای خود را به هیچ قیمت به خطر نمی اندازند. احتمالا به همین دلیل هم در واشنگتن روسیه و چین بعنوان یک هدف واحد مورد بررسی قرار می گیرند.
نامشخص بودن دورنمای خلع سلاح هستهای
پیمان کاهش تسلیحات هستهای بین آمریکا و روسیه در تاریخ سوم ژانویه سال 1993 در مسکو امضاء شد. طرفین متعهد شدند که تا سال 2003 زرادخانه های تسلیحات راهبردی خود را به میزان دوسوم کاهش دهند و در این سال تعداد کلاهکهای هستهای دو کشور نمی بایست بیشتر از سه هزار و پانصد واحد می رسید.
بعد از خروج آمریکا از پیمان مربوط به سپر موشکی در تاریخ 13 جولای سال 2002، مسکو اجرای تعهدات خویش بر اساس پیمان کاهش تسلیحاتی را متوقف کرد. در ماه ژوئن سال 2002 وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که مسکو با توجه به اقدامات واشنگتن، دیگر لزومی برای به قوت خویش باقی ماندن پیمان فوق نمی بیند و این پیمان لغو می شود.
این در حالی است که نه کشور جهان دارای بیش از 15 هزار کلاهک هستهای هستند و در صورت بروز جنگ جهانی سوم، تمدن انسانی در روی کره زمین از بین رفته و در خوش بینانه ترین حالت ممکن است فقط واحه هایی کوچک در برخی بیابانها باقی بمانند.
بعد از امکان تبادل حملات هستهای روسیه و چین با آمریکا، توانایی حیات هر سه کشور بشدت کاهش می یابد، چرا که هرچند تسلیحات هستهای بسیار دقیق هستند، ولی حملات هسته ای نمی توانند دقیق بوده واثرات تخریبی آنها بسیار گسترده است.
هزینههای نظامی آمریکا و روسیه
ایالات متحده سالانه صدها میلیارد دلار برای تجهیز نیروهای مسلح خود هزینه می کند. همچنین در غرب گفته می شود که میزان هزینه دفاعی روسیه از میزان 3،6 درصد درآمدناخالص ملی در سال 2005 به 5،4 درصد در سال 2015 رسیده است.
آیا بهتر نیست که این منابع برای موفقیتهای علمی-فنی و توسعه اقتصاد ملی صرف شود؟ اگر افرادی که در راس تصمیم گیریهای سیاسی-نظامی هستند عاقل باشند، باید بدانند که این به نفع همه مردم کره زمین است که به فکر جنگ نبوده، بلکه درصدد همکاری صلح آمیز باشند. آیا بمباران هستهای کشورهای دیگر کمکی به اقتصاد جهانی خواهد کرد؟
آمریکاییهایی که درصدد «ارزیابی توان هستهای روسیه و چین» هستند، قبل از هرچیز باید «امکان ادامه حیات خود در صورت بروز حمله هستهای» را مورد ارزیابی قرار دهند.