به گزارش مشرق به نقل از شبکه ايران، حجت الاسلام سيد حميد روحاني، رئيس بنياد تاريخ پژوهشي ايران معاصر، با اشاره به اينکه اخيراً جلد سوم کتاب خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني منتشر شده که در برخي موضوعات مثل شعار «مرگ بر آمريکا» مطالبي در اين کتاب آمده که موجب واکنشهاي مختلف شده است گفت: اصولاً در خاطرات آقاي هاشمي مسائل بسيار زيادي وجود دارد که جاي نقد و بررسي دارد و من به ياري خداوند طبق وظيفه اسلامي به نقد خاطرات او خواهم نشست. اما اجمالاً در نقد خاطره ايشان مبني بر موافقت امام با حذف شعار «مرگ بر آمريکا» دلايلي وجود دارد که به بعضيها اشاره مي کنم:
?- در مورد ادعاي آقاي هاشمي مبني بر حذف شعار «مرگ بر امريکا» و موافقت امام، بايد گفت؛ اين ادعا به يک شوخي نزديکتر است، چرا که اولاً موضع امام در برابر شيطان بزرگ تا آن پايه ريشهاي، مبنايي و منطقي بود که نميتوان تصور کرد که امام در مقطعي در اين موضع الهي ـ انقلابي خويش تجديد نظر کرده باشند.
?- به فرض اگر امام مصلحت اسلام و ايران را در حذف شعار «مرگ بر امريکا» تشخيص ميدادند، بيدرنگ آن را اعلام ميکردند و در اعلام آن کوچکترين ترديدي به خود راه نميدادند.
?- امام(ره) پنج سال پس از آنچه در خاطره آقاي هاشمي آمده است در قيد حيات بودند. با نگاهي به سخنرانيها، پيامها و نوشتههاي امام ميبينيم که نه تنها کوچکترين نشانهاي از تغيير مشي امام نسبت به شيطان بزرگ پديد نيامد، بلکه استوارتر و پايدارتر از گذشته بر ضد آن شيطان جهانخوار موضعگيري داشتند و ديگران را به خطر امريکا متوجه ميساختند و هشدار ميدادند.
?- در خاطرات آقاي هاشمي، تاريخ گفتگو با امام(ره) و جلب به اصطلاح موافقت ايشان بازگو نشده است. آقاي هاشمي که خاطرات خود را به صورت روزانه و لحظه به لحظه يادداشت ميکند، چگونه آن روز و ساعتي را که با امام پيرامون حذف شعار «مرگ بر امريکا» گفتگو کرده است يادداشت نکرده و در کتاب خاطرات نياورده است؟
?- ادعاي موافقت امام با حذف شعار «مرگ بر امريکا» با آنچه در ?? اسفند همان سال در خاطرات ايشان آمده که «نظر من اين است که در صورت پيروزي در عمليات بدر، امام دستور بدهند شعار «مرگ بر امريکا» و «مرگ بر شوروي» از موضع قدرت حذف شود» چگونه همخواني دارد؟ آيا اين خاطره نيز تأييد نميکند که جريان حذف شعار مرگ بر امريکا نظر شخصي آقاي هاشمي بوده و به امام ارتباطي نداشته است؟
رفقاي گرمابه و گلستان حضرت امام خميني(ره)
حجت الاسلام روحاني در ادامه ضمن اشاره به اين موضوع که جريانهاي داخلي به ? دسته خلاصه ميشوند گفت: يک دسته افرادي هستند که دنبالهروي کاخ سفيد هستند و تمام حرفهايي که از آنجا صادر ميشود را تکرار ميکنند و فکر ميکنند اگر بتوانند امام را به زير سؤال ببرند نانشان تو روغن است اما اينها صد در صد اشتباه ميکنند، همانطور که مصدق اشتباه کرد. مصدق هم نسبت به آمريکا ديد مثبت داشت اما آمريکا نسبت به او وفادار نبود. افرادي که الان دنبالهروي سياست آمريکا هستند فکر ميکنند اگر روحانيت و نظام جمهوري اسلامي از بين رفت اينها در رأس قدرت قرار ميگيرند! اما غافل از اين مطلب که آمريکا تنها از اين افراد به عنوان پياده نظام استفاده ميکند و تنها از قلم و جوسازي آنها در جهت اهداف خود بهره ميگيرد. اما قدرت را به مزدوران خودفروختهاي ميسپارد که در آستين دارد و پرورش داده است.
وي در ادامه افزود: دسته دوم افرادي هستند که خودشان را وابسته به امام(ره) ميدانند و سعي ميکنند از موقعيت امام به نفع خودشان سوء استفاده کنند. اگر به کتابهاي خاطراتي که در حال حاضر منتشر ميشود نگاه کنيد، چيزي نمانده که بگويند ما با امام کشتي ميگرفتيم! و به گونهاي صحبت ميکنند که انگار يار گلخانه، گلستان امام بوده و شبانه روز با امام بودهاند. اين از بدبختي اين افراد است. اين افراد در خاطرات و مصاحبههاي خود به گونهاي از شخصيت و جايگاه امام هزينه ميکنند که حتي اگر بتوانند اعلام ميکنند که، رهبر ما بوديم و امام(ره) هم به عنوان يک مرجع نظر ما را اجرا ميکرد. اينها به عقدههاي دروني اين افراد بر ميگردد که احساس ميکنند پايگاههاي مردميشان متزلزل است يا موقعيت مردمي ندارند و از اين طريق ميخواهند براي خود پايگاه کسب کنند.
کد خبر 6859
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۰
- ۰ نظر
- چاپ
حجت الاسلام سيد حميد روحاني گفت: اگر به کتابهاي خاطراتي که در حال حاضر منتشر ميشود نگاه کنيد، چيزي نمانده که بگويند ما با امام(ره) کشتي ميگرفتيم! و به گونهاي صحبت ميکنند که انگار يار گلخانه، گلستان امام بوده و شبانه روز با امام بودهاند.