سرویس فرهنگ و هنر مشرق - بیست و نهمین قسمت برنامه تلویزیونی «جهان آرا»، دوشنبه شب 25 بهمن ماه و با موضوع 25 بهمن 89 و حصر سران فتنه و با حضور عباس سلیمی نمین از شبکه افق پخش شد.در این برنامه، وحید یامین پور کارشناس و مجری «جهان آرا» ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون 25 بهمن 89، با عباس سلیمی نمین پیرامون این مسئله و حصر سران فتنه که بعد از آن صورت گرفت به گفت وگو نشست.
متن برنامه بیست ونهم جهان آرا بدین شرح است:
مخالفان جمهوری اسلامی در 25 بهمن 89 به دنبال مقابلسازی برای 22 بهمن بودند
یامینپور: در این چند روز با ترافیک موضوعها مواجه بودیم. ازجمله خیلی مایل بودیم به مطالعه جامعهشناختی و مردمشناختی راهپیمایی 22 بهمن بپردازیم که فرصت نکردیم. همچنین امروز سالگرد صدور پیام امام راحل(ره) در مهدورالدم شناختن سلمان رشدی بود که موضوع مهمی بود، کاش فرصت میشد به آن موضوع هم میپرداختیم. اما به نظرمان رسید با توجه به زمزمههای سیاسی که در همین روزها شنیده میشود، یک موضوع سیاسیتر و متأخرتر و بهروزتری را انتخاب کنیم. بحث امشب را از اتفاقات 25 بهمن 89 آغاز خواهیم کرد. واقعیت این است که 25 بهمن 89 و رخدادهای اینروز یک نقطه کور، سیاه، ناامیدکننده و ناراحت کننده در تاریخ معاصر ایران بود. کمتر رخ داده بود که مخالفان جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی علناً علیه مبانی انقلاب شعار بدهند، علناً مقابل مقدسات نظام موضع بگیرند.
البته نمونههای آن در عاشورای 88 و یا در روز قدس رخ داده بود، ولی تفاوت رخداد 25 بهمن 89 در این بود که گویا بهدنبال گونهسازی متفاوتی در مقابل 22 بهمن بودند؛ کسانیکه با 22 بهمن موافق نیستند، لذا در جشن سالگرد پیروزی انقلاب در 22 بهمن بیرون نمیآیند، در مقابل آن برای خود میتینگی میگیرند و تظاهراتی برقرار میکنند، سه روز پس از آن و با شعارهایی مشابهسازی شده از انقلابهای کشورهای عربی. اینهم در نوع خودش قابل مطالعه و جالب است. از این بحث آغاز خواهیم کرد تا برسیم به مسائل پرکاربرد روزهای اخیر در فضای سیاسی کشور که یکی از پرتکرارترین مفاهیم، مفهوم آشتی ملی است. میخواهیم ببینیم آنهایی که این شعار را بهکار میبرند چه منظوری دارند و چه اهدافی را دنبال میکنند و آنهایی که مخالفت میکنند از چه زاویهای مخالف هستند.
چهرهها و شخصیتهایی که در حدود دو سال پس از شروع فتنه، کمتر موضع گرفته بودند هم در ماجرای 25 بهمن به میدان آمدند و موضعگیری کردند. آش اینقدر شور شد که خیلیها آمدند و تلاش کردند تا نام و راه خود را از اتفاقاتی که در کشور در حال رخ دادن بود جدا کنند.
آقای سلیمینمین! 25 بهمن سال 89 حدود یک سال و 9 ماه پس از انتخابات رخ داد، یعنی نظام دو سال آن وضعیت را تحمل کرد و هیچ واکنش جدی از خود نشان نداد. آقای موسوی و کروبی و سایر کسانی که در فتنهآفرینی و تشنجآفرینی حضور مستقیم داشتند، کار خود را میکردند. تجمع برگزار میکردند و بیانیه میدادند. بهلحاظ تجربه میخواهم مطرح کنم که آیا کشور، نیروهای امنیتی و قضایی نظام و حاکمیت کار درستی کرد که تا این حد تسامح نشان داد و این مدت طولانی را چشم روی هم گذاشت و مواجههای نکرد. این از آن جهت مهم است، چون 25 بهمن مشهور است به تاریخ حصر و محدود کردن سران فتنه. آیا این تصمیم را نباید زودتر میگرفت و یا اصلاً نباید تصمیم میگرفت و باید میگذاشت ماجرا بر همان منوال ادامه پیدا کند؟
سلیمینمین: تقریباً در فرمایشات خود به این قضیه پاسخ دادید. اینکه نظام فرصتی را ایجاد کرد تا حتی کسانیکه کمتر در این قضیه موضع گرفته بودند آنها هم به یک شناخت برسند این پاسخ درخوری است به سئوال شما، یعنی هرچه تحمل بیشتری میکردیم، شناخت در افراد مختلف جامعه فزونی مییافت. این معادله کاملاً مرتبط با همدیگر است. آنچه مسلم است در انتخابات یک تردیدهایی را بعضی در جامعه پمپاژ کردند و این تردیدها باید با گذشت زمان برطرف میشد و ابهامات، پاسخهای خود را بهدرستی دریافت میکرد. اگر این اقدامی که گفتید دیر صورت گرفته، زودتر صورت میدادیم شاید آقای روحانی که از او کد آوردید زودتر از این موضع نمیگرفت. یا بعضی از دیگران همینطور.
یامینپور: یعنی حتی خواص هم نیاز به گذشت زمان داشتند؟
سلیمینمین: قطعاً همینطور است. یکسری مسائل در هم آمیخت. اصلاً فتنه یعنی درهم آمیختن حق و باطل.
یامینپور: خلاصه بیان شما یعنی اینکه ما نیاز به گذشت زمان داشتیم.
سلیمینمین: بله، چون وقتی حق و باطل در هم میآمیزد، تشخیص را سخت میکند، حتی برای بعضی خواص. نمیخواهم بگویم که اگر خواص نمیتوانند تشخیص دهند، برای آنها ضعف نیست، اما در عین حال بعضاً وقتی یک مسئلهای پیچیده شد و لایههای مختلف پیدا کرد، چه اشکالی دارد که زمان بدهیم تا افراد بیشتری را به درون نظام برگردانیم. بعضیها نمیدانم چرا دوست نمیدارند یک مشکل حل شود. هر نیروی انسانی سرمایه کشور است، ولو سرمایه خطاکار باشد. یک نظام که مثل پدر جامعه است و دلسوز است، دوست دارد فرزندانش ولو خطاکار برگردد. نوع مواجهه با افراد خطاکاری که متعلق به او هستند اینگونه نیست که نسبت به آنها بیتفاوت بوده باشد.
یامینپور: بهنظر میرسد بین دو بد گرفتار شده بود، یعنی بین یک بد و بدتر. از یکطرف بخشی از بدنه اجتماعی که متعلق و امیدوار به این جریان بود و به آن اعتماد داشت وجود داشتند که آنها باید به کشور برمیگشتند و اعتماد آنها مجدد جلب میشد. از یکطرف آن جریان دینامیزمی درون خود داشت که همچنان تشنجآفرینی میکرد و بیانیه میداد و مردم را به خیابانها دعوت میکرد و سیاستهای کلان نظام را نقض میکرد؛ این دو طرف در آنِ واحد وجود داشت و اینطور نبود یکی متوقف شده باشد و نظام بخواهد حرکت بعدی را مدیریت کند.
سلیمینمین: همینطور است. من فرمایش شما را کاملاً درست میدانم، اما تعدادی قابل توجه به یک کاندیدا رأی دادند. اینها 13 میلیون به یک کاندیدا رأی دادند. این کاندیدا در مسیری خلاف قانون قرار گرفته، در مسیر ساختارشکنانه قرار گرفته و با خودش بخش اعظمی از این جمعیت رأیدهنده را همراه کرده است. زمان باعث شد که بهتدریج این تعداد رأی دهنده ریزش کرد، تا نظام توانست آن را مدیریت کند.
یامینپور: پس بهنظر شما حصر سران فتنه بهموقع بود؟
سلیمینمین: من یک عامل دیگر را هم بگویم. همواره در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هرموقع یک فرصتی برای بیگانه و دشمن ایجاد کردیم، دشمن درصدد بهرهبرداری حداکثری از آن بود، یعنی خیلی عاقلانه و هوشمندانه عمل نکرده و خواسته منفعت حداکثری را در این قضیه از آن خود بسازد. لذا در آن نقطهای ایستاده که اوج دشمنی با انقلاب اسلامی است. این در تاریخ انقلاب مسبوق به سابقه است که وقتی این فرصت برای او ایجاد شده است، دشمنی خود را با اصل اسلام قرار داده است، چون الان غرب با جمهوری اسلامی و بالاتر از آن انقلاب اسلامی یک مشکلی دارد و آن این است که به ملتها جهتدهنده است. اگر بتواند یک پیامی از ایران منتقل کند که ما دست از اسلام برداشتیم یا رویکرد ما در این قضیه تغییر یافته، طبیعتاً موجب یأس و ناامیدی در کسانی میشود که از ایران الهام میگیرند و ایران برای آنها الگو است. لذا بلافاصله غربیها به این روی میآورند که شعارهای در ایران علیه اسلام داده شود. شاید بعضی فکر کنند یک حماقت است که آگاهی حتی در آن خواصی که دیرتر از دیگران متوجه میشوند، این مسائل میتواند آنها را هم دچار یک شوک کند.
یامینپور: شما معتقدید که ما خیلی عجلهای هم نداشتیم، میتوانستیم صبر کنیم تا در موقع مناسب حرکت جدیتری انجام بگیرد.
سلیمینمین: چون خیلی از کسانی که به در این مسئله حق را به آقای موسوی میدادند، اینها بهتدریج وقتی متوجه شدند که این آقا راه را برای دشمنان قسمخورده اسلام فراهم میکند، کنار کشیدند و یک زاویهای بین اینها ایجاد شد.
9دی ایها خواستار برخورد شدید با سران فتنه هستند
یامینپور: از نظر شما این تحمل و بردباری ثمر داد. آیا این شدت عمل کافی بود، یعنی همین که سران فتنه محصور شوند و از آزادی عمل آنها کاسته شود، کافی بود و لازم نبود یک حرکت جدیتری اتفاق بیفتد؟ شما تاریخ تدریس میکنید و یکی از مشکلات تدریس تاریخ این است که همیشه باید به دانشجو و جوانان این پاسخ را داد که چرا سران کشور در موضع و موقع مناسب تصمیم درستی انتخاب نکردند. الان حجم عظیمی از مردم ما، کسانی که ما به آنها میگوییم 9دیایها، خواستار مواجهه بسیار شدیدی با سران فتنه بودند. پاسخ درخواست آنها تا الان منفی بوده و هیچ حرکتی از سوی نظام جمهوری اسلامی بهسمت محاکمه سران فتنه انجام نشده، هیچ قدمی برداشته نشده، حداکثر قدمی که برداشته شده همین محدود کردن آزادیهاست. دو سئوال مطرح میشود؛ سئوال اول اینکه با این خیل عظیم مردم انقلابی که ممکن است بابت اینکه نظام به درخواست آنها توجه نمیکند دلسرد شوند آیا در درازمدت باعث کاهش مشارکت سیاسی آنها نمیشود؟ سئوال دوم اینکه آن جریانی که همه میگوییم خطاکارند و حالا آزادیهای آنها محدود شده است از این باب که مواجهه جدی از سوی نظام جمهوری اسلامی با اینها نشده، اینها جری نمیشوند و دو باره ادعاهای جدیدی مطرح کنند؟
صبر و تحمل نظام در برابر سران فتنه کارساز بود و جامعه را نسبت به آنها آگاه کرد
سلیمینمین: خیر، ما حتی اگر تعبیر 9 دیها را از شما قبول کنیم، آنها هم باید رشد سیاسی پیدا کنند تا به این جمعبندی برسند که در مسائل پیچیده سیاسی چگونه باید عمل کرد. آنها هم نیاز به یک نوع آموزش در این زمینه دارند. آنها هم باید دعوت به بردباری در مسائل پیچیده شوند. قطعاً اگر نظام خواسته باشد با هیجانات جامعه حرکت کند، کار منطقی نیست. طبیعتاً نظام باید به آنها هم درس دهد که در مسائل پیچیده باید چگونه عمل کرد. این فرصتی که ایجاد شد، امروز آیا موجب شناخت همه اقشار در جامعه شد یا خیر؟ همه اقشار جامعه وقتی آقایان قانونشکنی کردند و ساختارها را زیر پا گذاشتند و اعلام کردند ما به ساختارهای قانونی در ارتباط با انتخابات تن نخواهیم داد، آیا وقتی اینها عملاً در مسیر دیگری حرکت کردند که جوانان را به خیابانها دعوت کردند تا خودشان از رأی خودشان دفاع کنند و اعلام کردند ما از طریق ساختار این مسئله را پیگیری نخواهیم کرد، اگر خود این فرد با فاصله نهچندان طولانی با توجه به بردباری نظام، به ساختار تکیه کند و براساس ساختار دنبال قدرت برود، به نظر شما بهترین راه آگاهیبخشی به جامعه است یا نیست؟
یامینپور: قطعاً ایدهآل است.
سلیمینمین: منتهی در این قضیه این را لحاظ نمیکنیم که آقای میرحسین موسوی که در سال 92 رأی میدهد، این یعنی چه. این یعنی اینکه مردم من به شما ظلم کردم، آنجا برای قدرت شما را بازیچه خود قرار دادم و اینجا برای اینکه احتمال زیادی میدهم که میتوانم به قدرت نزدیک شوم خودم رأی میدهم و به آن ساختار اعتماد میکنم. این ناقض حرف اول است. یا آن حرفیکه جوانها را به خیابانها کشیده بیمبنا بوده و یا مشارکت دوم آن.
یامینپور: این خوانشی که از روند تاریخ این هفت سال دارید، آن جریان هم این خوانش را دارد؟ اگر بله، با چه اسنادی؟
سلیمینمین: قععاً دارد. بهخاطر اینکه ریزش کرده است.
یامینپور: این را از حیث روانشناسی اجتماعی عرض میکنم. بله ریزش کرده است و شکی در آن نیست، ولی آنها تلاش میکنند که آن خوانش اول را برجسته کنند، یعنی میگویند نظام در مقابل ما عقبنشینی کرده است. ما در خیابانها آمدیم و نظام را مجبور کردیم تصمیمهای جدی خود را اصلاح کند، چون میگویند نظام برای این برخورد جدی نکرده که جرئت و توان آن را ندارد، پس من روش خود را ادامه دهم. این زمزمه نیست، اینها تیتر روزنامههاست.
گذشت زمان، تناقض در رفتار فتنه گران را نشان داد
سلیمینمین: چه چیزی را اصلاح کرده است؟ فکر میکنید مخاطب اینقدر دارای تفکر و اندیشه نیست؟! اصلاح نشده است. او گفته شورای نگهبان مورد پذیرش من نیست، شورای نگهبان همان است، تغییری در این قضیه پیدا نکرده است. موضوع همان موضوع است. او اعلام کرده که شورای نگهبان حافظ رأی مردم نیست و از آراء مردم صیانت نمیکند، من با این شورای نگهبان وارد یک تعامل قانونی نمیشوم. آیا نظام برای خوشایند آقایان شورای نگهبان را تغییر داده است؟ تغییری نکرده. آمده براساس همان شورای نگهبان خودش رأی داده است. میخواهم بگویم بهجای اینکه بر طبل پیچیده شدن مسائل بکوبیم، بیایید این را روشن کنیم که بالاخره یکی از این کارها خطا بوده. یا کار اول خطاست که ساختار قانونی را با این تهمت که این ساختار حافظ رأی مردم نیست زیر سئوال برده است، یا این مطلب که ساختار حافظ رأی مردم هست و من دو باره رأی میدهم. هر دوی این که نمیتواند درست باشد، یکی از اینها درست است. این تناقضها چگونه بروز پیدا میکند؟ با گذشت زمان. با تعجیل، شناخت در جامعه ایجاد نمیشود. رشد سیاسی با زمان ایجاد میشود و زمان تعیینکننده است.
یامینپور: از پاسخهای خوب شما ممنون هستم. از مجموع این چند دقیقه گفتوگو، سه گزاره میگویم و نظر شما را میپرسم. نکته اول اینکه گفتید تصمیمی که نظام پس از 25 بهمن 89 در قبال سران فتنه گرفت بهموقع و نتیجهبخش بود. تحمل نظام نتیجهبخش بود که باعث شد بخشی از بدنه اجتماعی و حتی خواص از جریان فتنه جدا شوند و به آغوش ملت برگردند.
سلیمینمین: من همین گزاره اول را اصلاح کنم. بارها گفتم، سران فتنه برای جمهوری اسلامی را تنزل نبخشید.
یامینپور: آمریکا و انگلستان هستند. پس اسم اینها را چه بگذاریم؟
سلیمینمین: کسانیکه از خودخواهی و خودپرستی موجب میشوند که دشمنان قسمخورده اسلام و انقلاب اسلامی فرصت پیدا کنند. من اینها را آدمهای ضعیفالنفس و خودخواه میدانم. البته خودخواهی انسان را کور میکند و به سقوط میکشاند.
یامینپور: تحلیل شما از آن شخصیتها، روانشناختی است.
سلیمینمین: کسیکه حاضر نیست رأی مردم را بپذیرد دچار یک نوع خودپرستی است. وقتی من خودم را در معرض قضاوت مردم قرار میدهم، باید این ظرفیت را داشته باشم که اگر مردم به من رأی ندادند، درهم نریزم و اعمال غیرمنطقی انجام ندهم. کارهای این افراد، غیرمنطقی است. برای اینکه نمیخواهد بپذیرد.
یامینپور: من به اینها نمیگویم سران فتنه، ولی نمیدانم جای آنها چه بگویم.
سلیمینمین: بگویید این آدمهای خودخواه و خودپرست. گاهی اوقات انسان به کشکول خودش اینقدر عشق میورزد که دچار یک عدم تعادل و توازن میشود.
یامینپور: اتفاقاً خاطرم هست رهبر معظم انقلاب بعد از گذشت 9 ماه از فتنه، یعنی پس از انتخابات 88، همین تعبیر را بهکار بردند و گفتند، این آدمها را تحلیل روانشناختی کنید. برخی دوست دارند رفتارهای اینها را صرفاً امنیتی تحلیل کنند و بگویند این جاسوس بود، ما سند داریم که با موساد کار میکرد. من کاری به این ندارم، آدمهای امنیتی باید بگویند که این درست است یا غلط، نفیاً و اثباتاً نمیتوانم در این باره حکمی صادر کنم.
سلیمینمین: متأسفانه برخی از رسانههای ما هم میگویند که بسیار کار غلطی است.
یامینپور: وقتی کسی قضیه را امنیتی میکند و میگوید جاسوس است، یعنی باب تحلیل را بسته است. رهبر معظم انقلاب ماجرا را در چارچوب نظری ریزشها و رویشها تحلیل میکردند و نهایتاً این نظر را مطرح کردند که این آدمها را تحلیل روانشناختی کنید.
سلیمینمین: پس شما قبول دارید برخی از رسانههایی که به اینها اتهاماتی زدند که مسئله را قامضتر کرد.
یامینپور: من اسم اینها را نمیتوانم اتهام بگذارم، چون نمیدانم اینها غلط است یا خیر. من میگویم این کار کمکی به رشد نمیکند.
سلیمینمین: تا موقعیکه اثبات نشود، اتهام است.
یامینپور: ممکن است آنها اسناد امنیتی داشته باشند.
سلیمینمین: تا در محکمهای اثبات نشود، اتهام میشود. من وقتی میگویم اتهام، برای اینکه اثبات نشده است. این ادعاها نهتنها مسئله را حل نمیکند، بلکه برخی از طرفداران را در دفاع مصرتر میکند. اینجا لازم است بگویم که بعضیها میگفتند آقای آیت میخواسته اسناد وابستگی آقای موسوی به فراماسونها را افشا کند. واقعاً آقای آیت چقدر قابل استناد است؟
یامینپور: اصلاً چه کمکی به موضوع میکند؟
سلیمینمین: یا آقای محمد مکری سفیر ما در مسکو میخواسته اسناد فراماسون بودن آقای موسوی را ارائه دهد. خود آقای مکری که خودش مشکل جدی داشت. اولین سفیر ما در مسکو در آن زمان ارتباطاتی با بیگانه داشت، بعد به او استناد کنیم برای اینکه آقای موسوی را آنطور که دلمان میخواهد زیر سئوال ببریم؟ اینکه غلط است و کار را سختتر میکند. وارد این نوع مسیر شدن یعنی اینکه میخواهیم ضعف خودمان را جبران کنیم. ما در تبیین مسائل پیچیده سیاسی دچار مشکل هستیم، بعضاً نمیتوانیم راهی پیدا کنیم.
یامینپور: با نظر شما موافقم و به نظرم کمکی به رشد سیاسی مردم هم نمیکند. این خیلی بیشتر کمک میکند، یکی از خود شما بوده که در این نظام مسئولیت داشته و نخستوزیر بوده، یکی دیگر رئیس مجلس بوده و با این زمینهها ریزش کرده و مثلاً ما از استعارههای تاریخی در این موارد استفاده کنیم، اتفاقاً این مردم را بیشتر آماده میکند، برای اینکه هرکسی ممکن است دچار خطای جدی معرفتی شود.
برخوردهای رسانهای کسانی که فهم دقیق سیاسی نداشتند، موضوع فتنه را پیچیدهتر کرد
سلیمینمین: طرح این موضوعها نهتنها کمک نمیکند، بلکه کار را ساختتر هم میکند. اگر من یک خطایی انجام دادم و شما خطای من را دقیق و منصفانه تبیین کنید، اگر خودم هم نپذیرفتم، اطرافیان من هم میپذیرند. اینقدر انصاف دارند که بپذیرند، اما اگر اتهاماتی زدید که در پی آنها، کار ثقیل شد، حتی پذیرش آن خطا هم در حاشیه قرار میگیرد و برای فرد متهم یک مظلومیت ایجاد میکند و این مظلومیت جلوی تشخیص را میگیرد، یعنی اگر من خطایی در یک زمینه انجام دادم، شما خطای من را تبیین دقیق و مستند کردید این شیوه است، یکی دیگر اتهاماتی بزند که نهتنها خطای من را مشخص نمیکند، بلکه من را در موضع مظلومیت قرار میدهد. بعضی از کارکرد رسانهای افرادی که بهنظرم شاید فهم سیاسی لازم در برخورد با مسائل پیچیده نداشتند، مسائل را پیچیدهتر کرد.
شعارهای 25 بهمن 89 هیچ ارتباطی با انتخابات نداشت
یامینپور: آقای سلیمینمین منتقد بخش کوتاهی بودند که دیدید و به آن جمله انتهایی این بخش که گفته شد حصر اینها ربطی به انتخابات نداشت، اعتراض داشتند که ربط به انتخابات داشت. بهعنوان جریانی که کلید زده شد و استارت آن از انتخابات بود، بله همه میپذیریم که به انتخابات مربوط بود، منتهی معنای این حرکت بهنظر میرسد تغییر کرده بود. شما اتفاقاً همین را فرمودید که آنهایی که نسبت به نتایج انتخابات اعتراض داشتند، تا چند هفته بعد از انتخابات اعتراض خود را در خیابانها نشان دادند و بعد به خانههایشان رفتند. یا توجیه شدند و در یقینی که داشتند شک کردند و گفتند شاید حق با ما نباشد، یا صبر کردند تا فضا شفافتر شود. بههرحال در هر سهحالت بهنفع خودشان، مردم و نظام بود، ولی عدهای دیگر جریان را به بهانه نتایج انتخابات 88 ادامه دادند و معنای حرکت تا 25 بهمن 89، شعارها هیچ ارتباطی با تیم انتخابات نداشت. شعارهای وقیحانهای که نمیخواهم آنها را عنوان کنم. اگر بخواهیم مشابهتسازی کنیم، شبیه درگیری گارد ویژه شاهنشاهی با انقلابیون در بهمن 57 بود، یا شبیه میتینگهای سازمان منافقین قبل از سالهای 60، ولی از آن جهت که این ماجرا دو باره این را بعد از سالها احیا کرد، باید بگوییم ادامه ماجرای پس از انتخابات بود.
دشمنان حتی قتلهایی انجام دادند تا موجب تحریک در جریان فتنه 88 شوند
سلیمینمین: من معتقدم در تحلیل بحث انتخابات، عوامل مختلف را در نظر بگیریم. ضمن اینکه واقعاً معتقدم در این قضیه نظام ما بسیار مظلوم واقع شد، اما برخی پدیدههایی که ذیل نظام خودشان را تعریف یا مخفی کردند، باید نسبت خود را با نظام مشخص کنند. درست است که نیروی انتظامی ما آموزش برای چنین اتفاقاتی از درون خود نظام ندیده بود، یعنی آمادگی برای این مسئله نداشت، چون هرچه توسعه سیاسی صورت میگیرد باید عوامل کنترلکنندهای رشد کردهای باشند که توسعه سیاسی از مسیر خود خارج نشود، یعنی همزمان با توسعه سیاسی آنها هم رشد کنند، ولی در عین حال همین نیروی انتظامی، خیلی اوقات کتک خورد و دست بهسلاح نبرد. خیلی جاها با آنها به بدترین شیوهها برخورد کردند، آنها را عریان میکردند، ولی بازهم وارد این وادی نشد. حتی دشمن مجبور شد یکسری قتلهایی انجام دهد تا بتواند جامعه را تحریک کند. مثل قضیه خانم آقاسلطان که با یک سناریوی کاملاً تعریفشده کشتند، اما آیا تحریک صورت نگرفت؟ آن کسانی که این توهم را داشتند و این ابهام به آنها منتقل شد و وارد میدان شدند، آیا کارهایی برای تحریک آنها بنام نظام برای آنها صورت نگرفت؟ در حالیکه متعلق به نظام نبود. کاری که آقای مرتضوی کرد واقعاً کار نظام بود؟
یامینپور: شما دو باره سراغ دعوای خود با آقای مرتضوی رفتید.
سلیمینمین: نه، من دعوایی با آقای مرتضوی ندارم. من میگویم باید در یک زمانی، رابطه این پدیدهها را با نظام مشخص کنیم.
یامینپور: بهنظر شما نظام با این پدیدهها مواجهه درستی داشت یا خیر؟
سلیمینمین: نه، تا حالا این را تبیین نکرده است، البته نظام چرا تبیین کند؟ رسانهها باید تبیین کنند.
یامینپور: رسانهها که به وظیفه خود عمل میکنند.
سلیمینمین: کسانیکه یکنوع نقش واسطهگری دارند و در هرجایی قرار بگیرند خدمات واسطهای انجام میدهند و فاجعه بهبار میآورند، باید رابطه اینها با نظام تبیین شود.
یامینپور: منظور شما این است که اینها هم بالاخره جزو تجربیات نظام است.
نظام اسلامی قصد اجماع در زمان فتنه را داشت، ولی رئیس جمهور وقت قصد داشت برخی را به سمت مقابل هل بدهد
سلیمینمین: بله، آیا واقعاً نظام موافق این بود که افراد را به کهریزک ببرند؟ یا یک واسطهگریهایی این وسط اتفاق افتاد؟ اگر این تبیین نشود به نظر من به نام نظام تمام میشود، در حالیکه معتقدم هیچ ارتباطی با نظام ندارد. موضعگیریهایی که آقای احمدینژاد انجام میداد، واقعاً متعلق به نظام بود؟ در حالیکه نظام سعی میکرد این پیام را به برخی خواص برسانند و آنها را به مسیر برگردانند، برخی از حرکتهای آقای احمدینژاد بهگونهای بود که آنها را به آنطرف هل دهد یا خیر؟ کاری که آقای احمدینژاد در سالگرد رحلت امام در مرقد انجام داد که بسیار کار زشتی بود آیا عامل هلدادن بعضی افراد به آنطرف نشد؟
یامینپور: من اصلاً حضور ذهن در باره این خاطره ندارم.
سلیمینمین: همان کاری که در مورد سید حسن خمینی انجام دادند که نتواند سخنرانی کند و جلوی سخنرانی او را گرفتند.
یامینپور: آنکه کار گروهی از حاضرین بود، به ایشان ربط داشت؟ چون شما دقت حقوقی دارید و گفتید کار آن روزنامه استناد نداشته است میگویم.
سلیمینمین: قطعاً به ایشان ربط داشت.
یامینپور: چون این موضوع برنامه ما هم نیست، ممکن است مخاطب احساس کند که ما داریم وارد بعضی از دعواهای شخصی شویم.
سلیمینمین: اصلاً بحث شخصی نیست. میخواهم بگویم بعضی از مسائل را هم در نظر بگیرید، چون اگر از همه زوایا نگاه نکنیم، به تحلیل درستی نمیرسیم. نظام بهدنبال این است که افراد را به درون خود برگرداند، ایشان اصرار داشتند که بعضیها را هل دهد. این را که نمیتوانیم رد کنیم که آیا رهبری دنبال این نبودند که مجمع تشخیص مصلحت نظام به حالت عادی برگردد یا خیر؟ آیا علیرغم اینکه به رئیسجمهور چندبار تذکر دادند که در جلسات مجمع شرکت کند، شرکت کرد؟ میگفتند حتماً باید رئیس مجمع عوض شود تا من شرکت کنم. آیا این تدبیر رهبری را تضعیف میکند یا در برابر آن است؟ تدبیر رهبری این است که آقای هاشمی به درون نظام برگردد و یککسی میخواهد هل دهد و او را از نظام بیرون کند. اینها در حلوفصل مسائل بعد از انتخابات 88، مدیریت را سختتر میکرد یا سادهتر؟ اینها را به حساب نظام نمیگذارم، ولی اگر اینها را تبیین نکنیم، علیالقاعده بهپای نظام نوشته میشود.
یامینپور: قبول است که ما باید سعی کنیم همهجانبه ببینیم. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که ظلم بزرگتر از چه ناحیهای متوجه نظام شده است، در عین حال قاعده جذب حداکثری هم جلوی روی ماست.
نظام و رهبری همیشه نسبت به نیروهای انقلاب دلسوز هستند، ولی برخی اینگونه نبودند
سلیمینمین: بحث مدیریت است و اصلاً بحث جذب حداکثری نیست. یک مشکلی پیش آمده و نظام میخواهد آن را با دلسوزی مدیریت کند که به درون برگردند. نظام و رهبری نسبت به آدمها یک دلسوزی دارد، شما در بعضی برخوردها دلسوزی را نمیبینید و میخواهد کاری کند که اینها کاملاً بیرون بروند. کسانیکه به کهریزک میفرستد را میخواهد بیشتر تحریک بهدشمنی کند. دو حرکت است که اصلاً با هم سنخیت ندارند. اینها را باید از هم جدا کنیم که اگر جدا نکنیم چیزهایی پای نظام نوشته میشود که بعدها ماهیت نظام را عوض میکند. نظام یک علاقمندیهایی به شهروند و نیروی انسانی خود دارد، در نوع پیامرسانی این را میتوانید ببینید. رهبر انقلاب مدام پیام میفرستند حتی به آقای موسوی که ببینید، اینهایی که در خیابانها علیه اسلام شعار میدهند، اینها هیچ ارتباطی با تو ندارند و تو خودت را از اینها جدا کن.
یامینپور: تاریخ شهادت میدهد که رهبر معظم انقلاب واقعاً هرکاری که باید میکردند، فراتر هم انجام دادند. خاطرم هست در یکی از روزهای بهمن 88، بعد از 9 ماه از گذشت این حادثه گفتند انگار بعضی اصرار دارند از کشتی نظام پیاده شوند. این تعبیر خیلی غمناک است.
سلیمینمین: یا بعضی اصرار داشتند، بعضیها را از کشتی نظام بیرون کنند.
یامینپور: کسی منکر این نیست که بعضی افراد یا دچار احساسات شده بودند یا چیز دیگری این کار را کردند.
سلیمینمین: اتفاقاً بهطور هدفمند هم میکردند.
یامینپور: حالا بهقول شما هدفمند این کار را میکردند که البته این هم یک بحث امنیتی است و باید در جای خود بحث شود.
سلیمینمین: نه، این امنیتی نیست. این مشاهداتی دارد که طبق آن میتوان به این نتیجه رسید.
یامینپور: من اصلاً برای این موضوع مناقشه نمیکنم، چون موضوع من این نیست، ولی این جمله رهبر معظم انقلاب برای من خیلی الهامبخش بود که بعضی اصرار دارند از کشتی نظام پیاده شوند. ایشان یک سیری را شروع کردند. ایشان در نمازجمعه بعد از انتخابات گفتند که آقای موسوی نخستوزیر ما بوده، فلانی رئیسمجلس ما بوده، خیلی با عطوفت و مهربانی و رأفت به ماجرا نگاه کردند. بعد یکمدت گذشت و در عید فطر گفتند مراقب باشید گردن شما میافتد، راهتان را جدا کنید که بعد از روز قدس بود. بعد از عاشورا باز در 9 دی سکوت کردند و چیزی نگفتند، باز در بهمن که این بیانیهها ادامه پیدا کرد ایشان این حرف را مطرح کردند. بهنظر میرسد این جمله از جملات کلیدی و راهبردی است که موضع نظام را نسبت به آنهایی که من گفتم سران فتنه و شما گفتید عناصر خودخواه نشان میدهد که بالاخره بعد از یکسال و 9 ماه آزادیهای اینها محدود شد که تشنجآفرینیهای کمتری انجام بدهند.
کسانی دم از آشتی ملی میزنند که مصداق جمله رهبریاند؛ همانها که اصرار به پیاده شدن از کشتی نظام داشتند
الان زمزمههای آشتی ملی شنیده میشود. تعبیر جالبی است، حتماً اگر کسی بگوید من با آشتی ملی موافق هستم، حتماً باید به او گفت که تو با قهر موافق هستی. تعبیر درستی است، ولی دلالت تصوری آن با دلالت تصدیقی آن تفاوت دارد. میخواهم این جمله را بپرسم با توجه به اینکه این تعبیر را کسانی بهکار میبرند که مصداق آن جمله رهبری بودند که فرمودند اینها اصرار دارند از کشتی نظام پیاده شوند. یکعده قهر کردند و خودشان رفتند و هرچه آغوش باز کرده، رفتند و نمیآیند که انتهای آن به 25 بهمن میخورد. حالا آنها مدعی آشتی ملی هستند، این تعبیر را چگونه باید بفهمیم؟
سلیمینمین: من قطعاً بخش اول فرمایش شما را قبول دارم که اینها مغرور شدند، یک جمعیتی در خیابان بود، در حالیکه بخش اعظم این جمعیت هیچ تعلقی به اینها نداشت. من خودم در نمازجمعه آخر آقای هاشمی حضور داشتم، خیلی از آنها که اصلاً نماز نخواندند و سبیلهای از بناگوش دررفته داشتند، معلوم بود مارکسیست هستند. تیپهای مختلفی آنجا حضور داشتند. طبیعتاً آنها نیروی آقای هاشمی و موسوی نبودند، اما برای یک آدم سیاستمدار خیلی سخت است بگوید این جمعیتی که به خیابان آمده برای من نیست.
یامینپور: یک قرارداد سیاسی بود؛ تو به ما نیاز داری و ما هم به تو نیاز داریم. در واقع هر دو برای فشار به نظام اشتراک داشتند.
سلیمینمین: همینطور است. این موضوع را باید تحلیل کرد که آقایان با اینکه میدانستند تعداد قابل توجهی از اینها انگیزه ضدیت با اسلام دارند، منتهی یک فردی از درون نظام این فرصت را برای آنها ایجاد کرده که با نظام مقابله کنند، همینطور که برای دشمن این فرصت را ایجاد کرده است. اینکه ما امروز نیاز به آشتی ملی نداریم و همه با هم آشتی هستند، خیلی درست نیست. اجازه بدهید فرمایش رئیس قوه قضائیه در این مورد را خیلی بهجا ندانم.
یامینپور: من عین جمله ایشان را میخوانم. «مردم فهیم و بصیر ما در جاییکه بحث منافع و امنیت ملی ما مطرح است، هیچ اختلاف اساسی و تفرقهای ندارند که نیازمند آشتی ملی باشند، لذا این بحث موضوع ندارد. آشتی ملی در جایی موضوعیت دارد که اختلافات اساسی وجود داشته باشد، میان مردم فهیم و بصیر ما چه اختلاف و تفرقهای است که نیازمند آشتی ملی باشند، هیچکس منکر وجود اختلاف سلایق نیست، اما همه میبینیم وقتی بحث امنیت ملی مطرح است، همه مردم اختلاف سلیقه را کنار میگذارند و در کنار یکدیگر هستند.» مجدد میخواهم به بخشی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب استناد کنم. وقتی یکی از خطبای نمازجمعه که مرحوم شدند، حرف از ترک برداشتن اعتماد ملی زدند، رهبر معظم انقلاب بهشدت موضوع گرفتند که نخیر، اصلاً چنین چیزی صحت ندارد. یعنی بحث ملی بهمعنای اجتماعی نیست.
سلیمینمین: آشتی ملی را کسانی مطرح میکنند که زاویه پیدا کردند، یعنی اینکه میخواهد برگردند...
یامینپور: همان کسانی که از کشتی نظام پیاده شدند.
سلیمینمین: نهاینکه کاملاً پیاده شده باشند، داشتند کشتی را سوراخ کردند.
یامینپور: تلاش شما امشب برای میانه ایستادن قابل تقدیر است!
سلیمینمین: در این قضیه مشکل درست کردند، شاید واقعاً در صف دشمن هم بهصورت علنی قرار نگرفتند.
یامینپور: ولی برائت هم نجستند.
سلیمینمین: خواسته دشمن را در درون نظام برآورده کردند. آیا باید بگوییم آشتی ملی موضوعیت ندارد؟ آیا کسانی نیستند که گرههای ذهنیشان باز نشده باشد؟
یامینپور: من الان کاری به حرف آقای آملی ندارم. سئوالم از شماست؛ در آشتی ملی چه کسی قرار است با چه کسی آشتی کند؟
سلیمینمین: کسانیکه با قانون و مقررات و نظامات و ساختار قهر کردند.
یامینپور: یعنی کسانی که قهر کردند میخواهند آشتی کنند؟
سلیمینمین: قطعاً؛ آنها این موضوع را مطرح میکنند. یکموقع نظام اعلام میکند که بیایید آشتی ملی کنید، الان کسی که خطایی کرده میگوید میخواهم آشتی کنم. آشتی ملی که طرح میکند، یعنی او میخواهد برگردد. البته همواره نظام باید با این مسائل عطوفتآمیز برخورد کند، نمیخواهم بگویم سادهاندیشی کند.
یامینپور: شما وقتی که لازم است سیاسی باشید، خیلی سیاسی هستید.
سلیمینمین: نگذاشتید جملهام کامل شود. عرض کردم نظام نباید سادهاندیش باشد، باید عطوفت داشته باشد.
یامینپور: من میگویم دو سه ماه مانده به انتخابات طرح این موضوع یعنی چه؟ مصداقش چیست؟
سلیمینمین: آنطرف این موضوع را مطرح میکند. او که مطرح میکند موضوعیت دارد.
یامینپور: دنبال چیست؟
سلیمینمین: یک خطایی انجام داده که براساس آن خطا یکعده را با خود همراه کرده و هنوز هم یکعدهای با او همراه هستند.
یامینپور: میخواهد توبه کند؟ منظور شما این است؟ اصلاً از آن فضای کلی بیرون بیاییم که ما میخواهیم آن مفهوم را مصادره کنیم.
سلیمینمین: فردی که سالها ارتباط خود را با رأس نظام قطع کرده و الان به رهبری نامه مینویسد و به ایشان تسلیت میگوید، از این چه استنباطی میکنید؟
یامینپور: آیا بهنظر شما کافی است؟
سلیمینمین: این حرف بعدی است.
یامینپور: خوب است، اتفاق بدی نباید باشد.
سلیمینمین: پس اتفاق خوبی است. کسی یک خطا و غفلتی کرده است.
یامینپور: ربطی به فوت آقای هاشمی دارد.
هاشمی علیرغم برخی ایرادهای اساسی، به هر حال درون نظام اسلامی تعریف میشد
سلیمینمین: آقای هاشمی علیرغم بعضی زاویههایی که با مبانی انقلاب داشت، در عین حال در درون نظام بود. برخی از این حلقه اتصال استفاده میکردند و ارتباط خود را با نظام داشتند، یعنی آقای هاشمی بعضی ایرادهای اساسی داشتند، در عین حال در درون نظام تعریف میشدند و از طرف آقای هاشمی عدهای روابط خود را نظام تنظیم میکردند.
یامینپور: آقای دکتر! اگر برنامه تمام شود و من جواب سئوال خود را نگیرم، خسرانزده میشوم. دو ماه مانده به انتخابات و گروهی که اصرار داشتند از کشتی نظام پیاده شوند و قهره کرده بودند، آشتی ملی را مطرح میکنند. دقیقاً بعد از فوت آقای هاشمی شروع کردند. این گروه دنبال چه هستند؟ در انتخابات با طرح این مفهوم دنبال راه بازگشت به نظام هستند؟ دنبال ابراز توبهشان هستند؟ اینها انگار دارند نظام را دعوت میکنند که با اینها آشتی کند. اینگونه تلقی میشود.
سلیمینمین: هیچکس این تلقی را نمیکند. وقتی او به رهبری نامه مینویسد، یعنی اینکه من اشتباه کردم و ارتباط خودم را با یک کانون وحدتبخش قطع کردم. میخواهم ارتباط برقرار کنم. بنابراین ما نباید اصلاً سادهاندیشی کنیم، در عالم سیاست احتمالات مختلف باید مد نظر قرار بگیرد، اما این نوع اظهارات یعنی ما اشتباه کردیم و گام جدیدی است. امکان دارد شما یک نگاه بدبینانه داشته باشید که من آن را رد نمیکنم که آقایان میخواهند استفاده انتخاباتی ببرند. گرچه من قبول ندارم، یعنی کسانی که این کار را میکنند نمیخواهند در انتخابات کاندیدا شوند و تأیید صلاحیت شوند.
یامینپور: ربطش به فوت آقای هاشمی چیست؟
سلیمینمین: آقای هاشمی محل اتصال اینها بود. این اتصال را از دست دادند، یعنی یک قوت و توانمندی را از دست دادند.
یامینپور: چطور میخواهند جبران کنند؟
سلیمینمین: طبیعی است که مستقیم میخواهند به نظام متصل شوند و از موهبتهای نظام استفاده کنند.
یامینپور: به نظر شما نظام باید شرط بگذارد یا خیر؟
سلیمینمین: به نظر من نظام ضمن اینکه عطوفت و علاقمندی خودش را به اینها نشان دهد، در عین حال باید هوشمندی بهخرج دهد که راه تکرار خطاها را ببندد. مثلاً فرزند شما یک خطای فاحش انجام داده، در حالیکه نظم خانواده را بههم زده و به دشمن خانواده فرصت داده، شما با فرزند خود چه میکنید؟ او را میپذیرید، ولی یک تضمینهایی از او میگیرید.
یامینپور: پس آنها میخواهند از رحمت و مهربانی نظام برای بازگشت استفاده کنند؛ غرامت کاری که کردند را چگونه میپردازند؟ اصلاً لازم است این نظام و این پدر برای بازگشت اینها شرط بگذارد؟
نامه به رهبری نشاندهنده اعتراف به اشتباه و بازگشت به نظام است، ولی باید غرامتش را هم بپردازند
نامه به رهبری نشاندهنده اعتراف به اشتباه و بازگشت به نظام است، ولی باید غرامتش را هم بپردازند
سلیمینمین: معتقدم باید غرامت آنها را پرداخت کنند. غرامت برای خواص گفتن «اشتباه کردم» است که خیلی سخت است و یک سطح او را پایین میآورد. قطعاً باید بگوید من اشتباه کردم...
یامینپور: گره تاریخی را باید باز کند.
با طرح آشتی ملی عملاً اعتراف به اشتباه میکنند، ولی نمیخواهند هزینهاش را بدهند
سلیمینمین: ...اما نمیخواهد این را اظهار کند، چون اگر اظهار کند جامعه خواهد فهمید که تو چه سیاستمداری هستی که چنین اشتباهات فاحشی میکنی؟ او میخواهد عملاً راه خطارفته را اصلاح کند بدون اینکه هزینهای پرداخت کند و بدون اینکه سطح سیاستورزی خود را کاهش دهد.
یامینپور: یک جمله از امام بخوانم؛ آغوش کشور و ملت همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند، گشوده است، ولی نه به قیمت طلبکاری آنها از همه اصول.
سلیمینمین: من در این طلبکاری نمیبینم.
رهبر انقلاب یکی از سران فتنه را که قصد عیادت ایشان در بیمارستان را داشت، باغی بر انقلاب دانست
یامینپور: در موقعی که رهبر معظم انقلاب در بیمارستان بستری بودند، یکی از سران فتنه -ببخشید که این را گفتم! رهبر انقلاب در یکی از فرمایشات خود از این عبارت استفاده کردند با این مضمون که در آن ایام یکی از سران فتنه را خواستم- درخواست ملاقات کرده بود، چون این مطرح شد و در روزنامهها منتشر شد و تکذیب نشد عرض میکنم، رهبر معظم انقلاب به ایشان اجازه عیادت ندادند و آن آیه را تلاوت کردند که «إلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا» (سوره بقره، آیه 160) و بعد گفته بودند که آن آدم باغی بر انقلاب است و بغی کرده است. سه مرحله دارد، هم باید توبه کند، همان اصلاح کند و هم اشتباه خود را تبیین کند. نه برای اینکه نظام با او لج کرده که تا خود را نشکنی من تو را راه نمیدهم. مسئله، همان گره تاریخی است.
سلیمینمین: این را کاملاً قبول دارم. اینها میخواهند با یک هزینه اندکی خودشان را به نظام برگردانند تا از موهبتهای آن استفاده کنند. باید هزینهای پرداخت کنند که امکان تکرار این قضیه به حداقل برسد.
یامینپور: ولی شما میگویید علنیکردن اشتباهات برای آنها سخت است.
سلیمینمین: بله، سختشان است. ما باید بگوییم که راه باز است، ولی این راه یکسری پیشنیازهایی دارد.
یامینپور: آیا مردم لیاقت این را ندارند که از آنها برای این همه فتنهانگیزی و تشنج عذرخواهی شود؟
سلیمینمین: قطعاً، به منافع ملی ضربه بزرگی زدند.
یامینپور: پس علنی عذرخواهی کنند.
سلیمینمین: من همین اعتقاد را دارم. در گفتوگویی با یکی از روزنامههای اصلاحطلب این را گفتم که شما دارید مجموعهای تناقضات را از خودتان نشان میدهید. در مجلس ششم شما بعضیها را آدمکش معرفی کردید، الان در لیست انتخاباتی خود میگذارید. این تناقض است. یا قبلاً برای قدرت تندروی کردید، یا الان برای قدرت پیوندهای نامشروعی را ایجاد میکنید؛ یکی از این دو درست است. یکموقع است که نظام میگوید در بسته است و یکموقع است که در را باز میگذارید.
یامینپور: آقای دکتر، یک قدر متیقنی بگویید. بنای برنامه این است که از کلیگوییها فاصله بگیرد و الحمدلله شما خیلی خوب و صریح فرمودید. دستکم و حداقل باید چکار کنند که نظام آنها را بپذیرد.
فتنهگران برای بازگشت باید توبه کنند
سلیمینمین: قطعاً از خطایی که انجام دادند باید توبه کنند، توبه را هم خیلی آشکار و علنی و نه در لایههای پنهانی باید ابراز کنند، چون اگر این کار را نکنند یعنی اینکه نظام هوشمندی خود را از دست داده است. باید سطح سیاستورزی او تنزل پیدا کند، یعنی مردم بفهمند به این سیاستمدار بهدلیل یک خطای فاحش خیلی نمیتوانند اطمینان کنند و با طناب او در چاه بروند. اگر فردا هم اعلام کرد که مردم این کار را کنید، مردم بدانند که این همان آدمی است که فلان خطا را انجام داده و این خطا برای نظام هزینه داشته است. کاهش سطح سیاستورزی یک نیروی فعال سیاسی جزو الزامات است.