گروه فرهنگ و هنر مشرق - سينما و هنر هفتم در كشور ما با فراز و نشيبهاي بسياري روبهرو بوده است. اما نكتهی مهم و اساسي فاصله گرفتن برخي از آثار سينماي ملي با مختصات ملي و بومي است كه از دههی هفتاد شدت بيشتري گرفته است. در اين ميان جشنوارهی فجر كه همهساله از چنتهی يكساله سينماي كشور رونمايي ميكند، با تمام مزيتها و فرصتسازيها، اخبار خوشايندي براي فرهنگ بومي و ملي در اكرانهاي يكساله يسينماي كشور ندارد. در مقابل جشنوارهاي مثل عمار با سن و سال كم، اما باانگيزهي قوي در بسياري از بخشها درسهاي سازندهاي براي جشنوارهی فجر به ارمغان آورده است. در گفتوگو با احمد نجفي، بازيگر شناختهشدهی سينما و تلويزيون به بررسي سينماي ملي و آوردههايي كه عمار ميتواند براي پردههاي نقرهاي داشته باشد، پرداختيم.
- از نگاه شما مختصات جشنوارهی عمار چيست و تفاوتهايي كه عمار ميتواند با جشنوارههايي مثل فجر و جشنوارههاي مشابه داشته باشد، چه مواردي است؟
- شما به بحث مردمي بودن جشنوارهی عمار اشاره كرديد، اما نكتهاي وجود دارد؛ به نظر ميرسد مخاطبان شاخصههاي ملي و بومي كشورمان را بهصورت خيلي ملموستر و پررنگتر در جشنوارهی عمار به نظاره مينشينند؛ شايد يكي از تفاوتهاي اين جشنواره با امثال جشنوارهی فجر همين نكته باشد. به اعتقاد شما چرا جشنوارههايي مثل فجر يا اساسا سينماي ملي ما از اين امتياز و شاخصههاي بومي، ملي و فرهنگ ايراني مقداري فاصله گرفته است؟
- ميدانيد كه جشنوارهی عمار مردمي است. مردمي بودن يك جشنواره به چه عواملي برميگردد؟
- چرا جشنوارهی فجر ما با چنين باورها و نگاههايي فاصله دارد؟
- آيا جشنوارهی فجر نميتواند از برخي شاخصههاي عمار درس بگيرد؟
- مثل اينكه دل پري از جشنوارهی فيلم فجر داريد...
من بههيچعنوان مخالف جشنوارهی فجر نيستم. اميدوارم تلفيقي شود از نگاه عماري و نگاه اجتماعي خودمان تا بتوانيم سينماي ملي را هم ارتقا دهيم و نمانيم روي موضوعات دست خوردهی فرانسوي و انگليسي. دستاندركاران بايد بيايند و برخي از آثار جشنوارهی عمار را در لابهلاي آثار فجر به نمايش بگذارند و ببينند بازخورد مردم چيست. ما موضوعات شگفتانگيزي در جامعه داريم، آيا در سينماي ملي به آنها دست ميزنيم و آن را معرفي ميكنيم؟ خير، اما عمار اين كار را كرده است.
* همشهری پایداری - شماره 169
- از نگاه شما مختصات جشنوارهی عمار چيست و تفاوتهايي كه عمار ميتواند با جشنوارههايي مثل فجر و جشنوارههاي مشابه داشته باشد، چه مواردي است؟
ما در ايران جشنوارههاي مختلفي داريم. از رشد گرفته تا فجر و عمار و....، بنابراين اين جشنوارهها هركدام خصوصياتي دارند و هركدام از توان و ظرفیت منحصربهفرد برخوردار هستند كه بايد اين توانایی هرروز خودش را بيشتر نشان دهد. يادم هست روزي كه جشنوارهی عمار كار خود را آغاز كرد، خيليها اين جشنواره را جدي نميگرفتند. سنگ بناي جشنوارهی عمار به دست چند جوان مستعد بنا شد و آنها با كمترين امكانات شروع به كار كردند. امروز جشنوارهی عمار به اعتقاد من يكي از جشنوارههاي معتبر كشورمان است.
متأسفانه اين سخن شما كاملا درست است. متأسفانه جشنوارهی فجر به ويترين تبديل شده است، البته فيلمهاي خوب هم گاهي در آن پيدا ميشود، اما بايد نگاه كنيم كه در درون جامعهی ما چه ميگذرد و چقدر اين رخدادها و باورهاي مردم در فيلمها جا دارد. بايد به نگاه مردم در قالب ساخت و توليد فيلم احترام بگذاريم و بپذيريم. جشنوارهی عمار خودش را نشان داده و اين كار را سامان داده است. من هميشه گفتهام، اميدوارم جشنوارهی فجر با مستندات خوب و با فيلمهاي كوتاه به اين نكته احترام بگذارد.
وقتي ميگوييم مردمي، يعني اينكه همه هستند. از شهرستانها و روستاها همه ميآيند و فيلم ميسازند يا جايگاهي در فيلمهاي ساخته شده دارند. سازندگان بر اساس باورها، نيازها و بر اساس مسائل اجتماعياي كه با آن روبهرو هستند، فيلم خود را ميسازند. فقط ساخت فيلم و اثر بر مبناي معضلات نيست، بلكه ساخت اثر بر مبناي باورها و اعتقادات است كه اهميتي دوچندان پيدا ميكند. مثلا يادم هست دو سال پيش فيلمي كوتاه ديدم كه خيلي تأثيرگذار بود. فيلم دو دقيقه بيشتر نبود، ولي كلي حرف داشت. در آن يك روحاني دستش سه تا كيسه بود و آن را حمل ميكرد. بعد بچههاي محل آمدند و گفتند حاجآقا، امشب مهماني است؟ ما رو هم دعوت كن. بعد ميديديم روحاني با وسايل ميرسد در خانهاي و پيرزني از راه دور آمد. او تشكر كرد و وسايل را از دست روحاني گرفت و رفت. اين روحاني كمك كرد تا بار را به منزل اين پيرزن برساند و نگاه مخاطب در ابتدا اين بود كه او وسايل را براي منزل خود خریده است؛ اين يعني خيلي از ما برداشت و شناخت غلطي از روحانيت در جامعه داريم.
متأسفانه بخش اعظمي از توليدات جشنوارهی فجر متعلق به شمال شهر و ونك به بالاست. آثاري كه توليد ميشود، مال خيلي جاهاي ديگر نيست، يعني كساني هستند كه هدفشان از ساخت فيلم رفتن به جشنوارههاي خارجي است. احساس ميكنند اگر قرار باشد براي همهی مردم ايران فيلم بسازند و در دل اين موضوعات بروند، شايد جايگاهي پيدا نكنند. اين مرا خيلي اذيت ميكند.
حتما ميتواند. متأسفانه بايد يك مقداري در سياستگذاريها تغييراتي ايجاد شود، البته اين نبايد بهمنزلهی دخالت در كار فيلمساز باشد. ميطلبد كه بعضي از اين فيلمهاي به نمايش درآمده در جشنوارهی عمار را به انتخاب عزيزاني كه در جشنوارهی فجر هستند، در لابهلاي اين فيلمها ـ نه براي دريافت جايزه ـ نشان بدهند، ببينيد كه چه تأثيري دارد. خود فيلمساز وقتي ببيند اين نگاه هم ديدبان و عاشق دارد و اين نگاه هم مشتاق دارد، شايد در كارش تأثير بگذارد و در نگاه فيلمساز اثرگذار باشد. متأسفانه رستم دستان سينماي ما فيلمهاي آپارتماني و دختر و دعوا و... است. جشنوارهی عمار به اين چيزها نميپردازد، بلكه به خصوصيات انساني و انقلابي و نگاه باز ميپردازد. متأسفانه جشنوارهی فجر بهمرور زمان دستخوش تغيير شد تا اينكه به مرحلهي کنونی رسيد.
من بههيچعنوان مخالف جشنوارهی فجر نيستم. اميدوارم تلفيقي شود از نگاه عماري و نگاه اجتماعي خودمان تا بتوانيم سينماي ملي را هم ارتقا دهيم و نمانيم روي موضوعات دست خوردهی فرانسوي و انگليسي. دستاندركاران بايد بيايند و برخي از آثار جشنوارهی عمار را در لابهلاي آثار فجر به نمايش بگذارند و ببينند بازخورد مردم چيست. ما موضوعات شگفتانگيزي در جامعه داريم، آيا در سينماي ملي به آنها دست ميزنيم و آن را معرفي ميكنيم؟ خير، اما عمار اين كار را كرده است.
* همشهری پایداری - شماره 169