به گزارش مشرق، پس از انقلاب بهدلیل رویکردی که بر توجه به ابعاد ناگفته و ناشنیده فرهنگ فاطمی تأکید داشته است، بسیاری از شعرای متعهد ما سعی کردند، قرائت حماسی و ارزشی از فرهنگ فاطمی داشته باشند، در نتیجه آثاری در پیشنیه تاریخی شعر فاطمی آفریده شده است که اگر نگوییم بیسابقه، کمسابقه است، البته از این طرف هم متأسفانه آثاری داریم که شعر فاطمی را با آسیب، تنش و افت مواجه کرده است. به گونهای که شاید شعر فاطمی پر آسیبترین نوع شعر ولایی در زبان فارسی باشد. بهمنظور بررسی شعر فاطمی با آقای قاسم صرافان، شاعر آیینی گفتوگو کردیم.
صرافان درباره ویژگیها و مشخصات شعر فاطمی گفت: شعرگفتن درباره هر شخصیتی تابع ویژگیهای آن شخصیت است. شعری که درباره حضرت زهراست با توجه به ویژگی زن و خود حضرت و همان تعبیر و تفسیری که ما از لیلهالقدر میبینیم گفته میشود. اشاراتی که درباره ایشان آمده است حکایت از رازآلودگی و مستور بودن آن حضرت دارد و این تفاوت اصلی شعر فاطمی با شعر حوزههای دیگر است. در حوزه شعر فاطمی، شاعر باید حساستر و با وسواس بیشتر قلم بزند و آداب شعر اهل بیت را بیشتر رعایت بکند.
وی با بیان اینکه وجود حضرت دارای ابعادی است افزود: وجود ایشان بعدهایی دارد که در وجود سایر معصومین ظهور ندارد. مانند بعد مادرانه حضرت که ویژگی عاطفی خاصی به شعر فاطمیه اضافه کرده است. عاشقانههایی که در زندگی ایشان وجود دارد و ولایتمداریشان نسبت به امیرالمؤمنین (ع) مضامینی هستند که میتوانند مایه سرودن شعرهای متفاوتی در حوزه شعر فاطمی قرار بگیرند. حضرت زهرا (سها) ترکیبی هستند از حماسه و مظلومیت که حاوی نکات ویژهای است.
صرافان درباره وجه حماسی شعر فاطمی افزود: وقتی وارد حوزه حماسه میشویم آنجا جولانگاه شور و مبالغه است و بنابر این میتوان آشناییزدایی کرد و از وجود زن که حالت جمال الهی را دارد و لطافت همراهش دارد، میتوان شعر حماسی گفت. این کار در حوزه بانوان شهید حوزه دفاع مقدس انجام شد و بسیار هم موفق بود. در حوزه شعر فاطمی هم از وجه همراهی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (سها) میتوان استفاده کرد برای گفتن شعر حماسی. بهصورت مطلق هم حضور حضرت زهرا بهعنوان تنها حامی حضرت علی و خواندن خطبه در مسجد در حمایت از ایشان به خودی خود یک حماسه است و لزوماً حماسه به معنی غلبه نیست. مانند عاشورا که غلبه خون بر شمشیر بود. حضرت زهرا (سها) با صبر و مجاهدت حماسه آفریدند.
غزلی منتشر نشده از قاسم صرافان
غزلی منتشر نشده از قاسم صرافان
از غمت بسیار و کم گفتیم از بیداریت
کوثری؛ اما نمیبینیم، جز بیماریت
اشک باریدیم اما چشم ما در پرده ماند
دور ماندیم از دلِ از حبّ دنیا عاریت
ماه بانویی! که حُسنت در حیا پیچیده است
همسری! که عاشقی تابیده از دینداریت
چادرت خاکی شد اما سربلندی، فاطمه!
بر زمین خوردی، ولی چشمی ندیده خواریت
در سپاه غربت مولا، رجزخوان تاختی
جای سیلی، مُهر تأیید است بر سرداریت
مهر تاییدی که حتی همسرت آن را ندید
راز را گفتی فقط، با آینه دیواریت
تیرِ اشکت هم گرفته، لات و عزا را هدف
تیغِ بیزاری است از تزویر، حتی زاریت
بیوفاییهای مردم، بیصفاییهای شهر
کم نکرده ذرهای، از شوقِ مردمداریت
روزها، سیل است سوی ظلم، رویِ خطبهات
نیمهشب در حق همسایهست، اشک جاریت
لقمه میگیرد برای زینب، این شبها، حسن
«هل آتی» جای تو میخواند، حسینِ قاریت
یاعلی وقت زمین خوردن نمیگویی چرا؟
جای یار آمد، چرا فضه برای یاریت؟
آه از دیوار و در، فریاد از آتش، ولی
درد تنهاییِ حیدر بود، زخم کاریت
تا نگردد بیش از این، تنها علی، تنها نرو
بیشتر آید به کار، این روزها دلداریت
منبع: صبح نو