به گزارش مشرق،
متن زیر سخنرانی جناب آیت الله میرباقری در شب سوم ایام فاطمیه دوم سال 93
(ایام ابتدایی سال 94)
برگزار شده است .
آیت الله میرباقری در این جلسه بیان می کند: برای ذکر کثیر مصادیقی ذکر شده که یکی از آنها قرآن است.
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه در ادامه با بیان شئونی از قرآن و اینکه چه مراتب و مقاماتی با قرآن بدست می آید تصریح کرد: اگر کسی دنبال انس با قرآن است باید قرآن در وجود او محقق و جاری شود و نباید اکتفا به حفظ ظاهری آن بکند.
وی در ادامه توضیح داد که قرآن ما را به تسبیح مداوم متذکر شده است و از مهمترین تسبیحات مداوم و ذکر کثیر تسبیحات حضرت زهرا (س) است. ایشان در ادامه روایاتی را در فضائل و آثار این تسبیحات بیان میدارند که بیان شده این تسبیح موجب غفران و رحمت الهی است و بهترین هدیه از سوی پیامبر برای حضرت زهراست.
در انتها نیز به معنای این ذکر و مفاد آن می پردازد که از تکبیر و تحمید و تسبیح شکل گرفته است.
مقدمه
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين و اللعنة علي اعدائهم اجمعين. یکی از عباداتی که در قرآن و روایات اهل بیت (ع) بر آن تأکید فراوانی شده ذکر و یاد خدای متعال است. گاهی خدای متعال دستور به ذکر خاص داده است «
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ»(اعراف/205)، آثار خاصی برای این ذکر بیان شده است این ذکر خاص اثرش این است «
إِنَّ الَّذينَ عِنْدَ رَبِّک»، حجاب بین پروردگار و انسان برداشته می شود وقتی برداشته شد خاصیت ها و برکاتی دارد. «
لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُون»(اعراف/206)، گاهی به طور کلی دستور به ذکر داده است «
فَاذْكُرُونی»، نتیجه اش را هم «
أَذْكُرْكُم»(بقره/152) بیان کرده است که یعنی انسان مورد توجه خداوند قرار می گیرد. به تعبیر امام صادق (ع) گاهی دستور به ذکر داده است و حدی هم برایش معین نکرده است به کم هم قناعت نفرموده است، فرموده: «
اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا»(احزاب/46) و یا در جای دیگر فرموده است که: «
وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا»(احزاب/42).
نتیجه این ذکر بی حد هم این است که «
هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ»(احزاب/43)، اگر ما اهل ذکر کثیر شدیم خدای متعال و ملائکه او بر ما صلوات می فرستند. «
لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»، نتیجهاش این است که انسان با صلوات الهی از وادی ظلمات به سمت وادی نور هدایت میشود. اگر کسی اهل ذکر کثیر و اهل دوام ذکر شد پردهها کنار می رود و همه عالم برای او آیات خدا می شود و با خدای خود زندگی می کند.
قرآن مصداق ذکر الهی
این ذکر مصادیقی دارد، یکی از مصادیق ذکر کتاب خدا است که اگر انسان بخواهد اهل ذکر شود باید با او مأنوس باشد. در مواقف متعددی از قرآن از این کتاب تعبیر به ذکر شده است، «
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»(نحل/43)، اگر دنبال علم و معرفت هستید و می خواهید حقایق بر شما آشکار شود اهل سئوال باشید، سائل آنهایی که اهل ذکر هستند باشید. روایات ذیل این آیه متعدد است بعضی روایات، ذکر را به قرآن تفسیر کرده است فرمودند: ذکر قرآن است و ما ائمه اهل ذکر و اهل قرآن هستیم. قرآن در محضر ائمه (ع) است. «
بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»(عنکبوت/49)، قرآن سراسر آیات آشکار است،
اگر کسی می خواهد به این آیات آشکار راه پیدا کند و به قرآن برسد آیات قرآن برایش واضح شوند «
في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»، قرآن در سینه کسانی است که علم الهی دارند، خدای متعال علم قرآن را به آن ها عنایت کرده است؛ لذا امام باقر در کافی شریف وقتی این آیه را تلاوت کردند فرمودند: «
مَا قَالَ بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَف»(1)، خدای متعال نمی فرماید قرآن بین دو جلد است. فرمود: «
في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»،اگر کسی می خواهد به علم برسد باید به امام راه پیدا کند. علم قرآن در دست ائمه (ع) است و «
وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب»(رعد/43)، هستند. به تعبیر روایات اسرار قرآن نزد آنها است و هیچ سری از اسرار قرآن نیست که نزد امام(ع) نباشد؛ لذا امام صادق میفرمود: «
قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّه وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّه»(2)، من عالم به همه کتاب هستم «
وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»، خبر گذشته و آینده در قرآن است و من عالم هستم؛ لذا قرآن ذکر است و اگر کسی دنبال ذکر است دنبال انس با قرآن باشد، اگر کسی اهل انس با قرآن شد اهل ذکر الله می شود، اگر انوار قرآن در وجود انسان جاری شد انسان نورانی به نور ذکر الله می شود و این شدنی است.
حضرت فرمود: وقتی جوانی قرآن تلاوت می کند قرآن با گوشت و پوستش آمیخته میشود و انوار قرآن جسمش را نورانی می کند. در این زمینه روایات فراوان است. فرمود: خانهای که درآن قرآن تلاوت میشود این خانه برای آسمانیها میدرخشد آنچنان که ستارهها برای شما میدرخشند؛ یعنی این خانه به نور قرآن نورانی میشود و نور قرآن چراغ عالم ملائکه است، بنابراین کسی که قرآن تلاوت می کند اول خودش به نور قرآن نورانی می شود و نور قرآن در آن جاری می شود. یکی از ذکرهایی که مداومت و انس با آن تأکید شده قرآن است که اگر کسی اهل قرآن شد حقایق قرآن در قلب او حتی در جسم او جاری میشود؛ یعنی جسم اهل قرآن با دیگری متفاوت است. گلی که آب خورده با گلی که آب نخورده متفاوت است، گلی که خورشید به آن تابیده با گلی که خورشید به آن نتابیده متفاوت است. قرآن در وجود او جاری می شود؛ لذا درجات ما به اندازه درجات برخورداری از قرآن است. روز قیامت به انسان می گوید «
اقْرَأ و ارْق»(3)، قرآن را بخوان و متناسب با درجات قرآن که در تو محقق است بالا برو.
انسان هر قدر بیشتر از قرآن برخوردار باشد درجاتش بیشتر است؛ لذا در روایت ذکر شده که درجات قرآن به اندازه درجات بهشت و به اندازه آیات قرآن است. البته این نکته قالب توجه است که آن قرآنی که درجه ما می شود این قرآنی نیست که حفظ ظاهری می کنیم، حفظ ظاهری قرآن ثواب دارد، نگه داشتن قرآن در خانه ثواب دارد، نگاه کردن به قرآن و تلاوت آن فضیلت دارد، ولی آنچه که برای انسان درجه درست می کند این است که قرآن در انسان محقق و جاری شود والا این حفظ ظاهری ممکن است فراموش شود؛ یعنی انسان ممکن است با فشار قبر حتی قبل از فشار قبر با پیری و کهولت سن حافظه خود را از دست بدهد و آن حفظ از بین برود آنچه که با انسان می ماند و در قیامت به انسان می گویند «
اقْرَأ وارْق»،آن قرآنی است که در وجود انسان محقق شده است.
مرحوم کربلایی کاظم که حافظ کل قرآن شده بود از ایشان نقل می کردند که ایشان از غذای شبههناک اجتناب می کرد، می گفتند من وقتی غذای شبههناک می خورم بوی قرآنی که در دلم هست گرفته می شود، من قرآن را از روی قرآنی که در سینه خودم هست می خوانم، وقتی غذای شبههناک می خورم روی این قرآن پوشیده می شود.
درجات قرآن در انسان محقق شود و اگر قرآن در انسان محقق شد مقاماتی دارد و به اندازهای که مقامات قرآن در انسان محقق شده انسان درجه پیدا میکند. از امام صادق(ع) نقل شده قرآن «
حَبْلًا مُتَّصِلًا فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِك»(4)، بین امام یک رشتهای است تا محضر حضرت حق ادامه دارد به هر اندازه که انسان در قرآن سیر کرده باشد به همان اندازه اهل درجات است.
تلاوت قرآن بهرهمندی از ذکر الهی
لذا یکی از ذکرهای بسیار مهم تلاوت قرآن است که بر آن تأکید شده است. اگر می خواهید اهل ذکر باشید، اهل قرآن باشید و انس با قرآن داشته باشید. البته تلاوت حد و آداب ظاهری و آداب باطنی دارد که آنها را در روایات بزرگان بیان کردند ان شاء الله تعلم کنیم و با آن آداب قرآن را تلاوت کنیم و اهل انس باشیم.
اولین قدم برخورداری از قرآن کثرت تلاوت همراه با ادب حضور است؛ البته هر قدر انسان بیشتر بتواند با رعایت آداب قرآن را بخواند حد برایش معین نشده است. «
فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»(مزمل/20)، هر چه میسر قرآن خوانده شود، این یکی از دستورات به ذکر هست که دستور کلی است.
در روایات آمده بهترین حال قرآن خواندن حالت ایستاده و در نماز است که انسان قرآن را در نماز و ایستاده بخواند. در روایات دارد اگر در نماز هر حرف از حروف قرآن خوانده شود صد حسنه است؛ یعنی هر حرفی از حروف قرآن اگر ایستاده در نماز خوانده شد آثار صد حسنه دارد و اگر در نماز نشسته خوانده شود 50 حسنه دارد؛ لذا افضل حال تلاوت قرآن در نماز و در حال ایستاده است.
رابطه تسبیح و ذکر / حضرت زهرا مصداق ذکر کثیر
یکی دیگر از اذکاری که روی آن تأکید شده و در روایات ائمه (ع) ذکر کثیر به حساب آمده است تسبیح وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که خدای متعال این را ذکر کثیر به حساب آورده است؛ یعنی ظاهر ذکر زیاد نیست، ولی خدای متعال این را به عنوان ذکر کثیر پذیرفته است و آثار ذکر کثیر هم بر این تسبیحات مترتب است. من بعضی از روایاتی که در فضلیت این تسبیح است را عرض می کنم. این روایات در کتب معتبر ما است که ما کتابی معتبرتر از کافی و تهذیب و .... نداریم، اسنادش هم احتیاج به بحث ندارد، بعضی اسناد این روایات قطعی هستند و بعضی هم اسناد بسیار خوبی هستند.
یکی از روایاتی که در این باب آمده است روایت از امام صادق (ع) که فرمود:
اگر کسی تسبیح فاطمه زهرا را قبل از اینکه از آن حالتی که در نماز نشسته برگردد بگوید بعد از نمازهای فریضه قبل از آن که حالت تغییر او کند «
غَفَرَ اللَّهُ لَه»(5)، خدای متعال گناهان او را می آمرزد، یکی از آثار تسبیح حضرت زهرا مغفرت است.
در بعضی روایات ذکر شده است محمد بن مسلم از حضرت در باب تسبیحات حضرت زهرا سؤال کرد حضرت فرمودند: «
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ التَّسْبِيحِ فَقَالَ مَا عَلِمْتُ شَيْئاً مُوَظَّفاً غَيْرَ تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ ع وَ عَشْرِ مَرَّاتٍ بَعْدَ الْفَجْرِ»(6)، فرمودند بعد از اینکه نماز صبح خوانده شد دو چیز را حتما انجام دهید، البته این به معنی وجوب نیست، ولی به منزله واجب است.
این دو چیز را در تعقیبات صبح به آن مقید باشید یکی تسبیح حضرت زهرا و دیگر ده مرتبه ذکری است که قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب ذکر شده که به منزله تسبیح است.
در قرآن فرموده است که: «
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضی»(طه/130)، این هم یکی از دستورات ذکر خاص است که در قرآن آمده است. خدای متعال می گوید: پروردگار خودت را تسبیح به حمد کن، چون تسبیح اقسامی دارد که یکی از اقسام تسبیح کردن خدای متعال حمد خداست. حمد، خودش تسبیح است، اگر انسان در همه امور خدا را حمد کند مثل اینکه بیمار می شود بگوید الحمدلله! فقیر می شود بگوید الحمدلله! سالم بود بگوید الحمدلله! غنی بود بگوید الحمدلله! این حمد خودش تسبیح خداست و خدا را منزه کرده و عیب را گردن خدا نگذاشته است. «
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ»، این ذکر خاص است قبل از طلوع و قبل از غروب «
وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ» در لحظات شب و اطراف نهار و در کناره های روز خدا را تسبیح کند نتیجه این ذکر خاص چیست؟ «
لَعَلَّكَ تَرْضی» درک مقام رضاست که یکی از بالاترین مقامات مقام رضاست.
یکی از اذکاری که ما را به مقام رضا می رساند ذکر تسبیح است. اگر تسبیح کردیم آن هم به این کیفیت خاص خدای متعال در ما رضای نسبت به حضرت حق ایجاد می کند که جزو عالی ترین مقامات است که از طریق این ذکر حاصل می شود. در بعضی روایات این تسبیح قبل از طلوع و قبل از غروب به همین اذکار تفسیر شده است که ده مرتبه قبل از طلوع آفتاب و ده مرتبه قبل از غروب ذکر «
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ- لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي- وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»(7)، حتی دستور داده شده اگر یادتان رفت قضا کنید. حضرت فرمودند که آن چه وظیفه است بعد از نماز صبح دو چیز است:
یکی تسبیح حضرت زهراست و یکی هم این ده مرتبه ذکر است.
در بعضی روایات زراره از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمودند: «
تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلَامُ مِنَ الذِّكْرِ الْكَثِيرِ، الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيرا»(8)، این که خدای متعال دستور داده به ذکر کثیر داده یک مصداقش از ذکر کثیر تسبیحات حضرت زهرا است.
در روایت دیگری باز از امام صادق (ع) هست که حضرت فرمودند: «
يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ ع كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاة»(9)،
می دانید که دستور این است از سن 7 سالگی فرزندانتان را دستور به نماز بدهید تا تمرین نماز کنند. فرمود: همین طور که ما به اطفال دستور به نماز می دهیم دستور به تسبیح حضرت زهرا هم می دهیم. بعد حضرت یک تعبیر خیلی عجیبی فرمودند که ملازم با این تسبیحات باش و از این تسبیحات جدا نشو. این قدر مهم است که ما به اطفالمان هم دستور می دهیم که این تسبیحات را بگویند، بعد فرمود: «
فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِي»، هیچ بنده ای نیست که ملازم این ذکر باشد و به شقاوت برسد.
عاقبت به خیری یکی از آثار ملازمت و مداومت بر تسبیح حضرت زهرا (س) است.
در روایتی محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل کرد: «
مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ع- ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَه»(10)، اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را بگوید و بعد هم از خدای متعال طلب مغفرت کند آمرزیده می شود «
وَ هِيَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِي الْمِيزَان
»، صد تا ذکر بیشتر نیست، ولی در ترازوی عمل هزار ذکر به حساب می آید الف هم علامت کثرت است. صد دانه است ولی ذکر کثیر و بی حد است. الف هم شاید کنایه از همان بی حدی باشد. «
وَ تَطْرُدُ الشَّيْطَان»، تسبیحات حضرت زهرا شیطان را از شما دور می کند «
وَ تُرْضِي الرَّحْمَنَ»، خدای رحمان را از شما راضی می کند، این آثار این تسبیح محدود است صد تا دانه بیشتر نیست؛ لذا
اگر کسی احساس کدورت کرد تسبیح وقت خاص هم ندارد هر وقت احساس کدورت کرد تسبیحات حضرت زهرا را با توجه بگوید بعد استغفار کند خدای متعال او را می آمرزد. این ناظر به تسبیحات بعد نماز هم نیست، بعد از نماز آثار خاص خودش را دارد.
در روایت دیگری حضرت فرمودند: «
مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ التَّحْمِيدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ(ع)»(11)، امام باقر(ع) فرمودند: خدای متعال عبادت نشده است به هیچ یک از اقسام که افضل از تسبیح حضرت زهرا(س) باشد، چون میدانید یکی از بهترین عبادات حمد کردن خداست و حامدین یکی از بهترین اهل عبادت هستند. بعد فرمودند: «
وَ لَوْ كَانَ شَيْءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ(ع)»،
اگر افضل از تسبیح حضرت زهرا (س) ذکر دیگری بود نبی اکرم او را به حضرت زهرا (س) هدیه می کردند، این حدیث ناظر به هدیه حضرت است. روایات متعدد است هم فریقین و هم اهل سنت نقل کردند در مجامع ما هم با کمی اختلاف در تعبیر آمده که وجود مقدس فاطمه زهرا (س) رفتند از نبی اکرم (ص) کمک کاری را درخواست کنند، نبی اکرم متوجه شدند آمدند خانه امیرالمؤمنین فرمودند چه درخواستی داشتید، امیرالمؤمنین فرمودند که ایشان آمده بودند از شما یک کمک کاری طلب کنند، حضرت فرمودند من چیزی بهتر از آن را به شما می دهم بعد این تسبیحات را به فاطمه زهرا (س) هدیه کردند؛ فرمودند قبل از خواب این تسبیحات را بگویید که ترتیبش هم در آن روایات مختلف است بعضی« 33 مرتبه» تسبیح، « 33 مرتبه» حمد، « 34 مرتبه»، الله اکبر، بعضی ها هم دارد « 34 مرتبه» الله اکبر «33 مرتبه» سبحان الله« 33 مرتبه حمد»، آنچه که در روایات بیشتر آمده و بزرگان از روایات استنباط کردند همان ترتیب اصلی تسبیحات حضرت هزار (س) است که بعد از نماز گفته می شود؛ لذا در روایاتی که ترتیب را ذکر کرده است
روایات معتبر همین ترتیب است «تکبیر، حمد، تسبیح، اما این که در بعضی روایات تسبیح قبل از حمد آمده یا حتی اول تسبیح است بعد حمد است بعد تکبیر فرمودند: آن روایات ناظر به ترتیب نیست بلکه اصل تسبیحات حضرت زهرا (س) را بیان می کند. اگر در جایی دستور خاص بود مثل تسبیحاتی که در زیارت حضرت معصومه است رعایت شود والا به طور طبیعی ترتیبش همین است که در بعد از نماز خوانده می شود. اگر کسی خواست به برکت برسد قبل از خواب هر سه جور را بگوید؛ لذا بعضی بزرگان تأکید کردند به خصوص برای آن بزرگوارانی که کارشان سنگین است و مأموریت های بزرگ دارند و احتیاج به برکت عمر دارند برای برکت عمر تسبیحات حضرت زهرا (س) را قبل از خواب به خصوص هر سه وجهش تأکید شده. حضرت زهرا (س) آمده بودند خادمی تقاضا کنند حضرت تسبیحات را به ایشان تعلیم کردند شاید معنای آن این است که آن آثار و برکات را دارد، نه فقط برکات معنوی برکات ظاهری هم هست.
امام باقر(ع) فرمودند: هیچ نوع عبادت با حق بهتر از تسبیحات حضرت زهرا نیست اگر بود خدای متعال همان را به نبی اکرم هدیه می کرد.
روایت دیگری از امام صادق (ع) است شاید سندش هم صحیح است حضرت فرمودند: «
تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ ع فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُ إِلَيَ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ»(12)،
مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا بعد از همه نمازهای واجب در نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز نافله در هر روز است، این را بیشتر دوست دارم.
روایاتی که در فضیلت تسبیح حضرت زهرا (س) است زیاد است، تسبیح حضرت زهرا (س) ذکر کثیر و مبدا برکت عمر و موجب مغفرت است. کسی که ملازم با این ذکر شد به شقاوت نمی رسد و عاقبت به خیری یکی از راههایش ملازمت با تسبیح حضرت زهرا (س) است. بعضی از بزرگان اهل ذکر می گویند ذکر اجازه می خواهد و اجازه ذکر باید از معصوم برسد.
آن اذکاری را که از معصومین می رسد انسان به اذن آن معصوم یعنی به عنوان اینکه این معصوم دستور داده اجازه دارد که این ذکر را بگوید، در توسل به آن معصوم آثار ذکر متفاوت می شود؛ لذا اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را مداومت کند باید در این تسبیح متوسل به وجود مقدس فاطمه زهرا باشد آن وقت آثار ذکر متفاوت می شود.
این تسبیحات حضرت زهرا (س) که نبی اکرم به حضرت زهرا هدیه کردند در واقع هدیه به امت است والا اگر هدیه خاص بود اجازه نمی دادند ما بگوییم و دستورش داده نمی شد. اهتمام به این تسبیح بیشتر در مورد اهل بیت است در دیگران شما این اهتمام را نمی بینید و محروم هستند و این هدیه حضرت زهرا (س) به محبین است.
معنای تسبیحات حضرت زهرا(س)
یکی از مهم ترین اذکاری که در روایات بر آن تأکید شده است و معانی متعددی هم دارد تکبیر است. اگر کسی اهل این ذکر شد آرام آرام کبریا الهی بر دل او می نشیند و یک قوایی از کبریا تجلی می شود اگر تجلی شد، انسان «
عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُم»(13)، می شود. وقتی عظمت الهی در قلب انسان آمد همه عوامل این دنیا و منظومه شمسی و کیهان و کهکشان در نظر انسان کمرنگ می شود، این تعبیر امیرالمؤمنین در وصف متقین است. حضرت در یک بیان دیگر می فرمایند: «
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّه»(14)، من در گذشته یک برادری داشتم که اخوت ما اخوت ایمانی بود، «
وَ كَانَ يُعَظِّمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا»، حضرت می فرماید: این اوصاف و خصوصیاتی داشت که اگر این خصوصیات در کسی محقق شود امید است که به اخوت امیرالمؤمنین راه پیدا کند؛ البته این مال ما نیست؛ لذا بعضی گفتند ناظر به نبی اکرم است، ولی اینطور نیست. «
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّه»، من یک برادری داشتم که در راه خدا با او اخوت می کردم، حضرت اول صفتی که برایش ذکر می کنند این است که می فرمایند: «
وَ كَانَ يُعَظِّمُهُ فِي عَيْنِي »،آنچه او را در چشم من بزرگ می کرد «
وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه»،کوچکی دنیا در نظر او بود.
اگر کسی اهل مداومت بر تکبیر شد و توجه کرد آرام آرام دنیا با همه بزرگی اش در نظر او کوچک می شود، «
الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِن»(15)، لذا دنیا برایش سجن می شود و نمی تواند تحمل کند. دیگران خیلی آرزوهای دست نیافته در دنیا دارند و دنیا برایشان وسیع و گشاد است، ولی برای کسی که اهل تکبیر است در دنیا احساس تنگی می کند، وقتی عظمت الهی در دل آمد و بقیه کوچک شدند به زور باید در دنیا آنها را نگه داشت. «
لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْن»(16)، اهل ذکر وتکبیر اینطور می شوند.
یک معنایی که در روایت برای تکبیر آمده این است، «
اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف»(17)، خدای متعال بزرگتر از آن است که در وصف ما بگنجد، این تکبیر انسان را به جایی می رساند که بداند خدا با توصیف های ما توصیف شدنی نیست، هر چه خدا را به عظمت توصیف کنید باز باید خدای متعال را تسبیح کنید. حضرت فرمودند: الله اکبر یعنی چه؟ گفت: یعنی خدا از همه چیز بزرگتر هست. فرمودند تو خدا را مقایسه کردی خدا قابل مقایسه نیست. الله اکبر یعنی؛ «
اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف»، البته در بعضی روایات معانی دیگری هم ذکر شده است.
روایت لطیفی در معانی الاخبار مرحوم صدوق است که از بهترین کتب روایی ما و از بهترین کتب روایی مرحوم صدوق است: «
قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: كُنَّا جُلُوساً فِي الْمَسْجِدِ إِذْ صَعِدَ الْمُؤَذِّنُ الْمَنَارَةَ»(18) موذن بالای مناره رفت و «
فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَبَكَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع»، حضرت گریستند «
وَ بَكَيْنَا لِبُكَائِه»، ما با گریه حضرت گریستیم، «
فَلَمَّا فَرَغَ الْمُؤَذِّن»، وقتی مؤذن اذان را تمام کرد «
قَالَ أَ تَدْرُون»، فرمود می دانید موذن چه می گوید؟ سپس حضرت کلمات اذان را معنا کردند، یکی از جملاتی که معنا کردند تکبیر است «
قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَصِيُّهُ أَعْلَمُ» حضرت فرمود: «
قَالَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا يَقُولُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً»،
اگر معانی اذان را می فهمیدید غفلت و خنده هایی که از سر غفلت است در وجودتتان کم می شد و بکا در ما زیاد می شود. «
وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً»، بعد حضرت شروع به معنا کردن اذان کردند وچند معنا برای الله اکبر ذکرفرمودند که هر کدام آن یک معنای رفیعی است، فرمودند: «
فَلِقَوْلِهِ اللَّهُ أَكْبَرُ مَعَانٍ كَثِيرَةٌ مِنْهَا أَنَّ قَوْلَ الْمُؤَذِّنِ اللَّهُ أَكْبَرُ يَقَعُ عَلَى قِدَمِهِ وَ أَزَلِيَّتِهِ وَ أَبَدِيَّتِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ قُدْرَتِهِ وَ حِلْمِهِ وَ كَرَمِهِ وَ جُودِهِ وَ عَطَائِهِ وَ كِبْرِيَائِه»، تکبیر اشاره به صفات جلال و جمال الهی است که فقط یک صفت نیست همه این ها در تکبیر نهفته است. اگر کسی به معنای الله اکبر توجه کند گویا بر همه این صفات توجه کرده است.
قدیم بودن خدای متعال ازلیتش، ابدیتش، علمش، قدرتش، حلمش، کرمش، جودش، کبیریایش فقط دلالت بر کبریا نمی کند بلکه بر همه این اوصاف دلالت می کند و اگر کسی به درک الله اکبر برسد همه این معانی در دل و در قلبش محقق می شود. حضرت تقریبا 7-8 معنا را در این حدیث نورانی برای تکبیر بیان کردند، برای بهره برداری بیشتر حدیث 67 از معانی الاخبار مرحوم صدوق است را ملاحظه بفرمایید.
یکی از برکات وجود مقدس حضرت زهرا (س) همین تسبیح وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که می تواند انسان را بیمه کند، اگر کسی آن را ترک نکند و ملازم آن باشد عاقبت به خیر می شود، آثار ذکر کثیر در این تسبیح وجود دارد؛ لذا در احوالات بعضی بزرگان است که گاهی تسبیح حضرت زهرا یک ساعت طول می کشید.
پی نوشت ها:
(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 214
(2) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 197
(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 606
(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج95، ص: 5
(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 342
(6) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج83، ص: 191
(7) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج79، ص: 328
(8) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 500
(9) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج82، ص: 328
(10) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 163
(11) الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 343
(12) الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 343
(13) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج64، ص: 315
(14) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج64، ص: 314
(15) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 250
(16) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج64، ص: 315
(17) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 117
(18) معاني الأخبار، النص، ص: 38
به گزارش مشرق،
متن زیر سخنرانی جناب آیت الله میرباقری در شب سوم ایام فاطمیه دوم سال 93
(ایام ابتدایی سال 94)
برگزار شده است .
آیت الله میرباقری در این جلسه بیان می کند: برای ذکر کثیر مصادیقی ذکر شده که یکی از آنها قرآن است.
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه در ادامه با بیان شئونی از قرآن و اینکه چه مراتب و مقاماتی با قرآن بدست می آید تصریح کرد: اگر کسی دنبال انس با قرآن است باید قرآن در وجود او محقق و جاری شود و نباید اکتفا به حفظ ظاهری آن بکند.
وی در ادامه توضیح داد که قرآن ما را به تسبیح مداوم متذکر شده است و از مهمترین تسبیحات مداوم و ذکر کثیر تسبیحات حضرت زهرا (س) است. ایشان در ادامه روایاتی را در فضائل و آثار این تسبیحات بیان میدارند که بیان شده این تسبیح موجب غفران و رحمت الهی است و بهترین هدیه از سوی پیامبر برای حضرت زهراست.
در انتها نیز به معنای این ذکر و مفاد آن می پردازد که از تکبیر و تحمید و تسبیح شکل گرفته است.
مقدمه
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين و اللعنة علي اعدائهم اجمعين. یکی از عباداتی که در قرآن و روایات اهل بیت (ع) بر آن تأکید فراوانی شده ذکر و یاد خدای متعال است. گاهی خدای متعال دستور به ذکر خاص داده است «
وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ»(اعراف/205)، آثار خاصی برای این ذکر بیان شده است این ذکر خاص اثرش این است «
إِنَّ الَّذينَ عِنْدَ رَبِّک»، حجاب بین پروردگار و انسان برداشته می شود وقتی برداشته شد خاصیت ها و برکاتی دارد. «
لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُون»(اعراف/206)، گاهی به طور کلی دستور به ذکر داده است «
فَاذْكُرُونی»، نتیجه اش را هم «
أَذْكُرْكُم»(بقره/152) بیان کرده است که یعنی انسان مورد توجه خداوند قرار می گیرد. به تعبیر امام صادق (ع) گاهی دستور به ذکر داده است و حدی هم برایش معین نکرده است به کم هم قناعت نفرموده است، فرموده: «
اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا»(احزاب/46) و یا در جای دیگر فرموده است که: «
وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا»(احزاب/42).
نتیجه این ذکر بی حد هم این است که «
هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ»(احزاب/43)، اگر ما اهل ذکر کثیر شدیم خدای متعال و ملائکه او بر ما صلوات می فرستند. «
لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»، نتیجهاش این است که انسان با صلوات الهی از وادی ظلمات به سمت وادی نور هدایت میشود. اگر کسی اهل ذکر کثیر و اهل دوام ذکر شد پردهها کنار می رود و همه عالم برای او آیات خدا می شود و با خدای خود زندگی می کند.
قرآن مصداق ذکر الهی
این ذکر مصادیقی دارد، یکی از مصادیق ذکر کتاب خدا است که اگر انسان بخواهد اهل ذکر شود باید با او مأنوس باشد. در مواقف متعددی از قرآن از این کتاب تعبیر به ذکر شده است، «
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»(نحل/43)، اگر دنبال علم و معرفت هستید و می خواهید حقایق بر شما آشکار شود اهل سئوال باشید، سائل آنهایی که اهل ذکر هستند باشید. روایات ذیل این آیه متعدد است بعضی روایات، ذکر را به قرآن تفسیر کرده است فرمودند: ذکر قرآن است و ما ائمه اهل ذکر و اهل قرآن هستیم. قرآن در محضر ائمه (ع) است. «
بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»(عنکبوت/49)، قرآن سراسر آیات آشکار است،
اگر کسی می خواهد به این آیات آشکار راه پیدا کند و به قرآن برسد آیات قرآن برایش واضح شوند «
في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»، قرآن در سینه کسانی است که علم الهی دارند، خدای متعال علم قرآن را به آن ها عنایت کرده است؛ لذا امام باقر در کافی شریف وقتی این آیه را تلاوت کردند فرمودند: «
مَا قَالَ بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَف»(1)، خدای متعال نمی فرماید قرآن بین دو جلد است. فرمود: «
في صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم»،اگر کسی می خواهد به علم برسد باید به امام راه پیدا کند. علم قرآن در دست ائمه (ع) است و «
وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب»(رعد/43)، هستند. به تعبیر روایات اسرار قرآن نزد آنها است و هیچ سری از اسرار قرآن نیست که نزد امام(ع) نباشد؛ لذا امام صادق میفرمود: «
قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّه وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّه»(2)، من عالم به همه کتاب هستم «
وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»، خبر گذشته و آینده در قرآن است و من عالم هستم؛ لذا قرآن ذکر است و اگر کسی دنبال ذکر است دنبال انس با قرآن باشد، اگر کسی اهل انس با قرآن شد اهل ذکر الله می شود، اگر انوار قرآن در وجود انسان جاری شد انسان نورانی به نور ذکر الله می شود و این شدنی است.
حضرت فرمود: وقتی جوانی قرآن تلاوت می کند قرآن با گوشت و پوستش آمیخته میشود و انوار قرآن جسمش را نورانی می کند. در این زمینه روایات فراوان است. فرمود: خانهای که درآن قرآن تلاوت میشود این خانه برای آسمانیها میدرخشد آنچنان که ستارهها برای شما میدرخشند؛ یعنی این خانه به نور قرآن نورانی میشود و نور قرآن چراغ عالم ملائکه است، بنابراین کسی که قرآن تلاوت می کند اول خودش به نور قرآن نورانی می شود و نور قرآن در آن جاری می شود. یکی از ذکرهایی که مداومت و انس با آن تأکید شده قرآن است که اگر کسی اهل قرآن شد حقایق قرآن در قلب او حتی در جسم او جاری میشود؛ یعنی جسم اهل قرآن با دیگری متفاوت است. گلی که آب خورده با گلی که آب نخورده متفاوت است، گلی که خورشید به آن تابیده با گلی که خورشید به آن نتابیده متفاوت است. قرآن در وجود او جاری می شود؛ لذا درجات ما به اندازه درجات برخورداری از قرآن است. روز قیامت به انسان می گوید «
اقْرَأ و ارْق»(3)، قرآن را بخوان و متناسب با درجات قرآن که در تو محقق است بالا برو.
انسان هر قدر بیشتر از قرآن برخوردار باشد درجاتش بیشتر است؛ لذا در روایت ذکر شده که درجات قرآن به اندازه درجات بهشت و به اندازه آیات قرآن است. البته این نکته قالب توجه است که آن قرآنی که درجه ما می شود این قرآنی نیست که حفظ ظاهری می کنیم، حفظ ظاهری قرآن ثواب دارد، نگه داشتن قرآن در خانه ثواب دارد، نگاه کردن به قرآن و تلاوت آن فضیلت دارد، ولی آنچه که برای انسان درجه درست می کند این است که قرآن در انسان محقق و جاری شود والا این حفظ ظاهری ممکن است فراموش شود؛ یعنی انسان ممکن است با فشار قبر حتی قبل از فشار قبر با پیری و کهولت سن حافظه خود را از دست بدهد و آن حفظ از بین برود آنچه که با انسان می ماند و در قیامت به انسان می گویند «
اقْرَأ وارْق»،آن قرآنی است که در وجود انسان محقق شده است.
مرحوم کربلایی کاظم که حافظ کل قرآن شده بود از ایشان نقل می کردند که ایشان از غذای شبههناک اجتناب می کرد، می گفتند من وقتی غذای شبههناک می خورم بوی قرآنی که در دلم هست گرفته می شود، من قرآن را از روی قرآنی که در سینه خودم هست می خوانم، وقتی غذای شبههناک می خورم روی این قرآن پوشیده می شود.
درجات قرآن در انسان محقق شود و اگر قرآن در انسان محقق شد مقاماتی دارد و به اندازهای که مقامات قرآن در انسان محقق شده انسان درجه پیدا میکند. از امام صادق(ع) نقل شده قرآن «
حَبْلًا مُتَّصِلًا فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِك»(4)، بین امام یک رشتهای است تا محضر حضرت حق ادامه دارد به هر اندازه که انسان در قرآن سیر کرده باشد به همان اندازه اهل درجات است.
تلاوت قرآن بهرهمندی از ذکر الهی
لذا یکی از ذکرهای بسیار مهم تلاوت قرآن است که بر آن تأکید شده است. اگر می خواهید اهل ذکر باشید، اهل قرآن باشید و انس با قرآن داشته باشید. البته تلاوت حد و آداب ظاهری و آداب باطنی دارد که آنها را در روایات بزرگان بیان کردند ان شاء الله تعلم کنیم و با آن آداب قرآن را تلاوت کنیم و اهل انس باشیم.
اولین قدم برخورداری از قرآن کثرت تلاوت همراه با ادب حضور است؛ البته هر قدر انسان بیشتر بتواند با رعایت آداب قرآن را بخواند حد برایش معین نشده است. «
فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»(مزمل/20)، هر چه میسر قرآن خوانده شود، این یکی از دستورات به ذکر هست که دستور کلی است.
در روایات آمده بهترین حال قرآن خواندن حالت ایستاده و در نماز است که انسان قرآن را در نماز و ایستاده بخواند. در روایات دارد اگر در نماز هر حرف از حروف قرآن خوانده شود صد حسنه است؛ یعنی هر حرفی از حروف قرآن اگر ایستاده در نماز خوانده شد آثار صد حسنه دارد و اگر در نماز نشسته خوانده شود 50 حسنه دارد؛ لذا افضل حال تلاوت قرآن در نماز و در حال ایستاده است.
رابطه تسبیح و ذکر / حضرت زهرا مصداق ذکر کثیر
یکی دیگر از اذکاری که روی آن تأکید شده و در روایات ائمه (ع) ذکر کثیر به حساب آمده است تسبیح وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که خدای متعال این را ذکر کثیر به حساب آورده است؛ یعنی ظاهر ذکر زیاد نیست، ولی خدای متعال این را به عنوان ذکر کثیر پذیرفته است و آثار ذکر کثیر هم بر این تسبیحات مترتب است. من بعضی از روایاتی که در فضلیت این تسبیح است را عرض می کنم. این روایات در کتب معتبر ما است که ما کتابی معتبرتر از کافی و تهذیب و .... نداریم، اسنادش هم احتیاج به بحث ندارد، بعضی اسناد این روایات قطعی هستند و بعضی هم اسناد بسیار خوبی هستند.
یکی از روایاتی که در این باب آمده است روایت از امام صادق (ع) که فرمود:
اگر کسی تسبیح فاطمه زهرا را قبل از اینکه از آن حالتی که در نماز نشسته برگردد بگوید بعد از نمازهای فریضه قبل از آن که حالت تغییر او کند «
غَفَرَ اللَّهُ لَه»(5)، خدای متعال گناهان او را می آمرزد، یکی از آثار تسبیح حضرت زهرا مغفرت است.
در بعضی روایات ذکر شده است محمد بن مسلم از حضرت در باب تسبیحات حضرت زهرا سؤال کرد حضرت فرمودند: «
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ التَّسْبِيحِ فَقَالَ مَا عَلِمْتُ شَيْئاً مُوَظَّفاً غَيْرَ تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ ع وَ عَشْرِ مَرَّاتٍ بَعْدَ الْفَجْرِ»(6)، فرمودند بعد از اینکه نماز صبح خوانده شد دو چیز را حتما انجام دهید، البته این به معنی وجوب نیست، ولی به منزله واجب است.
این دو چیز را در تعقیبات صبح به آن مقید باشید یکی تسبیح حضرت زهرا و دیگر ده مرتبه ذکری است که قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب ذکر شده که به منزله تسبیح است.
در قرآن فرموده است که: «
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضی»(طه/130)، این هم یکی از دستورات ذکر خاص است که در قرآن آمده است. خدای متعال می گوید: پروردگار خودت را تسبیح به حمد کن، چون تسبیح اقسامی دارد که یکی از اقسام تسبیح کردن خدای متعال حمد خداست. حمد، خودش تسبیح است، اگر انسان در همه امور خدا را حمد کند مثل اینکه بیمار می شود بگوید الحمدلله! فقیر می شود بگوید الحمدلله! سالم بود بگوید الحمدلله! غنی بود بگوید الحمدلله! این حمد خودش تسبیح خداست و خدا را منزه کرده و عیب را گردن خدا نگذاشته است. «
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ»، این ذکر خاص است قبل از طلوع و قبل از غروب «
وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ» در لحظات شب و اطراف نهار و در کناره های روز خدا را تسبیح کند نتیجه این ذکر خاص چیست؟ «
لَعَلَّكَ تَرْضی» درک مقام رضاست که یکی از بالاترین مقامات مقام رضاست.
یکی از اذکاری که ما را به مقام رضا می رساند ذکر تسبیح است. اگر تسبیح کردیم آن هم به این کیفیت خاص خدای متعال در ما رضای نسبت به حضرت حق ایجاد می کند که جزو عالی ترین مقامات است که از طریق این ذکر حاصل می شود. در بعضی روایات این تسبیح قبل از طلوع و قبل از غروب به همین اذکار تفسیر شده است که ده مرتبه قبل از طلوع آفتاب و ده مرتبه قبل از غروب ذکر «
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ- لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي- وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»(7)، حتی دستور داده شده اگر یادتان رفت قضا کنید. حضرت فرمودند که آن چه وظیفه است بعد از نماز صبح دو چیز است:
یکی تسبیح حضرت زهراست و یکی هم این ده مرتبه ذکر است.
در بعضی روایات زراره از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمودند: «
تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ عَلَيْهَا السَّلَامُ مِنَ الذِّكْرِ الْكَثِيرِ، الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيرا»(8)، این که خدای متعال دستور داده به ذکر کثیر داده یک مصداقش از ذکر کثیر تسبیحات حضرت زهرا است.
در روایت دیگری باز از امام صادق (ع) هست که حضرت فرمودند: «
يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ ع كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاة»(9)،
می دانید که دستور این است از سن 7 سالگی فرزندانتان را دستور به نماز بدهید تا تمرین نماز کنند. فرمود: همین طور که ما به اطفال دستور به نماز می دهیم دستور به تسبیح حضرت زهرا هم می دهیم. بعد حضرت یک تعبیر خیلی عجیبی فرمودند که ملازم با این تسبیحات باش و از این تسبیحات جدا نشو. این قدر مهم است که ما به اطفالمان هم دستور می دهیم که این تسبیحات را بگویند، بعد فرمود: «
فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِي»، هیچ بنده ای نیست که ملازم این ذکر باشد و به شقاوت برسد.
عاقبت به خیری یکی از آثار ملازمت و مداومت بر تسبیح حضرت زهرا (س) است.
در روایتی محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل کرد: «
مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ع- ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَه»(10)، اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را بگوید و بعد هم از خدای متعال طلب مغفرت کند آمرزیده می شود «
وَ هِيَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِي الْمِيزَان
»، صد تا ذکر بیشتر نیست، ولی در ترازوی عمل هزار ذکر به حساب می آید الف هم علامت کثرت است. صد دانه است ولی ذکر کثیر و بی حد است. الف هم شاید کنایه از همان بی حدی باشد. «
وَ تَطْرُدُ الشَّيْطَان»، تسبیحات حضرت زهرا شیطان را از شما دور می کند «
وَ تُرْضِي الرَّحْمَنَ»، خدای رحمان را از شما راضی می کند، این آثار این تسبیح محدود است صد تا دانه بیشتر نیست؛ لذا
اگر کسی احساس کدورت کرد تسبیح وقت خاص هم ندارد هر وقت احساس کدورت کرد تسبیحات حضرت زهرا را با توجه بگوید بعد استغفار کند خدای متعال او را می آمرزد. این ناظر به تسبیحات بعد نماز هم نیست، بعد از نماز آثار خاص خودش را دارد.
در روایت دیگری حضرت فرمودند: «
مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ التَّحْمِيدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ(ع)»(11)، امام باقر(ع) فرمودند: خدای متعال عبادت نشده است به هیچ یک از اقسام که افضل از تسبیح حضرت زهرا(س) باشد، چون میدانید یکی از بهترین عبادات حمد کردن خداست و حامدین یکی از بهترین اهل عبادت هستند. بعد فرمودند: «
وَ لَوْ كَانَ شَيْءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ(ع)»،
اگر افضل از تسبیح حضرت زهرا (س) ذکر دیگری بود نبی اکرم او را به حضرت زهرا (س) هدیه می کردند، این حدیث ناظر به هدیه حضرت است. روایات متعدد است هم فریقین و هم اهل سنت نقل کردند در مجامع ما هم با کمی اختلاف در تعبیر آمده که وجود مقدس فاطمه زهرا (س) رفتند از نبی اکرم (ص) کمک کاری را درخواست کنند، نبی اکرم متوجه شدند آمدند خانه امیرالمؤمنین فرمودند چه درخواستی داشتید، امیرالمؤمنین فرمودند که ایشان آمده بودند از شما یک کمک کاری طلب کنند، حضرت فرمودند من چیزی بهتر از آن را به شما می دهم بعد این تسبیحات را به فاطمه زهرا (س) هدیه کردند؛ فرمودند قبل از خواب این تسبیحات را بگویید که ترتیبش هم در آن روایات مختلف است بعضی« 33 مرتبه» تسبیح، « 33 مرتبه» حمد، « 34 مرتبه»، الله اکبر، بعضی ها هم دارد « 34 مرتبه» الله اکبر «33 مرتبه» سبحان الله« 33 مرتبه حمد»، آنچه که در روایات بیشتر آمده و بزرگان از روایات استنباط کردند همان ترتیب اصلی تسبیحات حضرت هزار (س) است که بعد از نماز گفته می شود؛ لذا در روایاتی که ترتیب را ذکر کرده است
روایات معتبر همین ترتیب است «تکبیر، حمد، تسبیح، اما این که در بعضی روایات تسبیح قبل از حمد آمده یا حتی اول تسبیح است بعد حمد است بعد تکبیر فرمودند: آن روایات ناظر به ترتیب نیست بلکه اصل تسبیحات حضرت زهرا (س) را بیان می کند. اگر در جایی دستور خاص بود مثل تسبیحاتی که در زیارت حضرت معصومه است رعایت شود والا به طور طبیعی ترتیبش همین است که در بعد از نماز خوانده می شود. اگر کسی خواست به برکت برسد قبل از خواب هر سه جور را بگوید؛ لذا بعضی بزرگان تأکید کردند به خصوص برای آن بزرگوارانی که کارشان سنگین است و مأموریت های بزرگ دارند و احتیاج به برکت عمر دارند برای برکت عمر تسبیحات حضرت زهرا (س) را قبل از خواب به خصوص هر سه وجهش تأکید شده. حضرت زهرا (س) آمده بودند خادمی تقاضا کنند حضرت تسبیحات را به ایشان تعلیم کردند شاید معنای آن این است که آن آثار و برکات را دارد، نه فقط برکات معنوی برکات ظاهری هم هست.
امام باقر(ع) فرمودند: هیچ نوع عبادت با حق بهتر از تسبیحات حضرت زهرا نیست اگر بود خدای متعال همان را به نبی اکرم هدیه می کرد.
روایت دیگری از امام صادق (ع) است شاید سندش هم صحیح است حضرت فرمودند: «
تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ ع فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُ إِلَيَ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ»(12)،
مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا بعد از همه نمازهای واجب در نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز نافله در هر روز است، این را بیشتر دوست دارم.
روایاتی که در فضیلت تسبیح حضرت زهرا (س) است زیاد است، تسبیح حضرت زهرا (س) ذکر کثیر و مبدا برکت عمر و موجب مغفرت است. کسی که ملازم با این ذکر شد به شقاوت نمی رسد و عاقبت به خیری یکی از راههایش ملازمت با تسبیح حضرت زهرا (س) است. بعضی از بزرگان اهل ذکر می گویند ذکر اجازه می خواهد و اجازه ذکر باید از معصوم برسد.
آن اذکاری را که از معصومین می رسد انسان به اذن آن معصوم یعنی به عنوان اینکه این معصوم دستور داده اجازه دارد که این ذکر را بگوید، در توسل به آن معصوم آثار ذکر متفاوت می شود؛ لذا اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را مداومت کند باید در این تسبیح متوسل به وجود مقدس فاطمه زهرا باشد آن وقت آثار ذکر متفاوت می شود.
این تسبیحات حضرت زهرا (س) که نبی اکرم به حضرت زهرا هدیه کردند در واقع هدیه به امت است والا اگر هدیه خاص بود اجازه نمی دادند ما بگوییم و دستورش داده نمی شد. اهتمام به این تسبیح بیشتر در مورد اهل بیت است در دیگران شما این اهتمام را نمی بینید و محروم هستند و این هدیه حضرت زهرا (س) به محبین است.
معنای تسبیحات حضرت زهرا(س)
یکی از مهم ترین اذکاری که در روایات بر آن تأکید شده است و معانی متعددی هم دارد تکبیر است. اگر کسی اهل این ذکر شد آرام آرام کبریا الهی بر دل او می نشیند و یک قوایی از کبریا تجلی می شود اگر تجلی شد، انسان «
عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُم»(13)، می شود. وقتی عظمت الهی در قلب انسان آمد همه عوامل این دنیا و منظومه شمسی و کیهان و کهکشان در نظر انسان کمرنگ می شود، این تعبیر امیرالمؤمنین در وصف متقین است. حضرت در یک بیان دیگر می فرمایند: «
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّه»(14)، من در گذشته یک برادری داشتم که اخوت ما اخوت ایمانی بود، «
وَ كَانَ يُعَظِّمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا»، حضرت می فرماید: این اوصاف و خصوصیاتی داشت که اگر این خصوصیات در کسی محقق شود امید است که به اخوت امیرالمؤمنین راه پیدا کند؛ البته این مال ما نیست؛ لذا بعضی گفتند ناظر به نبی اکرم است، ولی اینطور نیست. «
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّه»، من یک برادری داشتم که در راه خدا با او اخوت می کردم، حضرت اول صفتی که برایش ذکر می کنند این است که می فرمایند: «
وَ كَانَ يُعَظِّمُهُ فِي عَيْنِي »،آنچه او را در چشم من بزرگ می کرد «
وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه»،کوچکی دنیا در نظر او بود.
اگر کسی اهل مداومت بر تکبیر شد و توجه کرد آرام آرام دنیا با همه بزرگی اش در نظر او کوچک می شود، «
الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِن»(15)، لذا دنیا برایش سجن می شود و نمی تواند تحمل کند. دیگران خیلی آرزوهای دست نیافته در دنیا دارند و دنیا برایشان وسیع و گشاد است، ولی برای کسی که اهل تکبیر است در دنیا احساس تنگی می کند، وقتی عظمت الهی در دل آمد و بقیه کوچک شدند به زور باید در دنیا آنها را نگه داشت. «
لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْن»(16)، اهل ذکر وتکبیر اینطور می شوند.
یک معنایی که در روایت برای تکبیر آمده این است، «
اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف»(17)، خدای متعال بزرگتر از آن است که در وصف ما بگنجد، این تکبیر انسان را به جایی می رساند که بداند خدا با توصیف های ما توصیف شدنی نیست، هر چه خدا را به عظمت توصیف کنید باز باید خدای متعال را تسبیح کنید. حضرت فرمودند: الله اکبر یعنی چه؟ گفت: یعنی خدا از همه چیز بزرگتر هست. فرمودند تو خدا را مقایسه کردی خدا قابل مقایسه نیست. الله اکبر یعنی؛ «
اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف»، البته در بعضی روایات معانی دیگری هم ذکر شده است.
روایت لطیفی در معانی الاخبار مرحوم صدوق است که از بهترین کتب روایی ما و از بهترین کتب روایی مرحوم صدوق است: «
قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: كُنَّا جُلُوساً فِي الْمَسْجِدِ إِذْ صَعِدَ الْمُؤَذِّنُ الْمَنَارَةَ»(18) موذن بالای مناره رفت و «
فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَبَكَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع»، حضرت گریستند «
وَ بَكَيْنَا لِبُكَائِه»، ما با گریه حضرت گریستیم، «
فَلَمَّا فَرَغَ الْمُؤَذِّن»، وقتی مؤذن اذان را تمام کرد «
قَالَ أَ تَدْرُون»، فرمود می دانید موذن چه می گوید؟ سپس حضرت کلمات اذان را معنا کردند، یکی از جملاتی که معنا کردند تکبیر است «
قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَصِيُّهُ أَعْلَمُ» حضرت فرمود: «
قَالَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا يَقُولُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً»،
اگر معانی اذان را می فهمیدید غفلت و خنده هایی که از سر غفلت است در وجودتتان کم می شد و بکا در ما زیاد می شود. «
وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً»، بعد حضرت شروع به معنا کردن اذان کردند وچند معنا برای الله اکبر ذکرفرمودند که هر کدام آن یک معنای رفیعی است، فرمودند: «
فَلِقَوْلِهِ اللَّهُ أَكْبَرُ مَعَانٍ كَثِيرَةٌ مِنْهَا أَنَّ قَوْلَ الْمُؤَذِّنِ اللَّهُ أَكْبَرُ يَقَعُ عَلَى قِدَمِهِ وَ أَزَلِيَّتِهِ وَ أَبَدِيَّتِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ قُدْرَتِهِ وَ حِلْمِهِ وَ كَرَمِهِ وَ جُودِهِ وَ عَطَائِهِ وَ كِبْرِيَائِه»، تکبیر اشاره به صفات جلال و جمال الهی است که فقط یک صفت نیست همه این ها در تکبیر نهفته است. اگر کسی به معنای الله اکبر توجه کند گویا بر همه این صفات توجه کرده است.
قدیم بودن خدای متعال ازلیتش، ابدیتش، علمش، قدرتش، حلمش، کرمش، جودش، کبیریایش فقط دلالت بر کبریا نمی کند بلکه بر همه این اوصاف دلالت می کند و اگر کسی به درک الله اکبر برسد همه این معانی در دل و در قلبش محقق می شود. حضرت تقریبا 7-8 معنا را در این حدیث نورانی برای تکبیر بیان کردند، برای بهره برداری بیشتر حدیث 67 از معانی الاخبار مرحوم صدوق است را ملاحظه بفرمایید.
یکی از برکات وجود مقدس حضرت زهرا (س) همین تسبیح وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است که می تواند انسان را بیمه کند، اگر کسی آن را ترک نکند و ملازم آن باشد عاقبت به خیر می شود، آثار ذکر کثیر در این تسبیح وجود دارد؛ لذا در احوالات بعضی بزرگان است که گاهی تسبیح حضرت زهرا یک ساعت طول می کشید.
پی نوشت ها:
(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 214
(2) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 197
(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 606
(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج95، ص: 5
(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 342
(6) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج83، ص: 191
(7) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج79، ص: 328
(8) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 500
(9) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج82، ص: 328
(10) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 163
(11) الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 343
(12) الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 343
(13) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج64، ص: 315
(14) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج64، ص: 314
(15) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 250
(16) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج64، ص: 315
(17) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 117
(18) معاني الأخبار، النص، ص: 38