به گزارش مشرق، سعدالله زارعی تحلیلگر مسایل سیاسی در یادداشت روزنامه کیهان نوشت:
«آمریکای ترامپ» به احتمال زیاد انزوای بیشتری را تجربه خواهد کرد. این انزوا در منطقه ما به دلیل اینکه طی چندین دهه گذشته، ثقل مداخلات خارجی آمریکا بوده است، نمود برجستهتری خواهد داشت. درخصوص علائم و دلایل این انزوا و نیز پیامدهای آن نکات زیر وجود دارد:
1- آمریکا از سال آخر دوره دوم ریاستجمهوری بوش رسما تغییر سیاست نظامی امنیتی خود را در این منطقه اعلام کرد و حداقل از سال 2005 یعنی اواسط دوره دوم بوش به این نتیجه رسید که سیاست مداخله پرحجم و مستقیم نظامی در منطقه اسلامی که به طور طبیعی نسبت به غرب و برتریطلبی آن حساسیت دارند، اشتباه بوده است پس از آن آمریکا مداخله مستقیم در مسائل نظامی این منطقه را تا حد زیادی کنار گذاشت. عدم همراهی آمریکا با اروپا در حمله نظامی ناتو به لیبی، عدم حمله مستقیم نظامی به سوریه، عدم مداخله مستقیم نظامی در بحران یمن نمونههایی از این تغییر سیاست به حساب میآیند. هرچند آمریکا به دلیل تایید همه اقدامات نظامی که ذکر آن رفت و پشتیبانی نظامی از نیروهای عملکننده شریک جنایات و مسئول عواقب آن میباشد.
سیاست نظامی- امنیتی اوباما در طول دوران 8 ساله نیز بر همین مبنا استوار بود و میتوان گفت در واقع اوباما سیاست اواخر دوره بوش را تا آخر دنبال کرد. با توجه به اینکه تجربه آمریکا از مداخله در امور این منطقه طی سالهای اخیر دستخوش دگرگونی نشده است، سیاست آمریکا در دوره ترامپ درخصوص این منطقه تغییر پیدا نمیکند.
نیروهای نظامی آمریکا که تا پیش از شکستهای اخیر در افغانستان، پاکستان و عراق روی «پرستیژ نظامی» سازمان و عناصر خود تاکید زیادی داشت، در سالهای اخیر در مواجهه با نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیار محتاطانه عمل کرده است و حتی در آنجا که به پرستیژ سازمان و نیروهای آن صدمه جدی وارد شده، واکنش آنچنانی نداشته است.
این موضوع به خوبی نشان میدهد که دوره ترامپ دوره اقتدارطلبی نظامی آمریکا نیست چرا که در این فاصله چیزی به قدرت آمریکا اضافه نشده و جمعبندی آمریکاییها نیز از مسائل منطقه ما تغییر نکرده است. شاید ترامپ هم مثل اوباما گاه و بیگاه از گزینههایی روی میز سخن بگوید ولی واقعیت این است که آمریکا هیچ گزینهای روی میز ندارد.
2- آمریکا در صحنه داخلی با موضوعات زیادی مواجه خواهد شد. پیش از به قدرت رسیدن ترامپ درگیر انواعی از بحرانهای داخلی بود. برخورد پلیس با سیاهان در ایالتها و شهرهایی نظیر «فرگوسن» وضع بغرنجی را پدید آورده بود. ترامپ در این میان با صراحت بیشتری علیه سیاهان، هیسپانها، مهاجران و مسلمانان سخن میگوید این موضوع درگیریهای داخل ایالتهای جنوبی آمریکا را گسترش خواهد داد.
سیاست مهاجرستیزی که ترامپ در پیش گرفته است، صنایع آمریکا که طی دهه گذشته دچار کاهش اعتبار و تولید شدهاند را با دشواریهای بیشتری مواجه میکند. برخی آمار رسمی بیانگر آن است که لااقل 40 درصد از حدود 500 مرکز صنعتی روزآمد آمریکا توسط مهاجران - بخصوص مکزیکیها- تاسیس شده و مدیریت میگردند. خشونت کلامی و عملی ترامپ علیه مهاجران به تولید کالای آمریکایی صدمه میزند و از این رو میتوان گفت دلایل زیادی وجود دارد که میگوید آمریکا در دوره ترامپ با شدت بیشتری درگیر مسایل داخلی خود خواهد شد.
3- یکی از پیامدهای کاهش نقشآفرینی آمریکا در منطقه ما، تغییر در نقشها و رویکردهای بعضی از کشورهای منطقه خواهد بود. آمریکا در چند دهه گذشته با تکیه بر رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی دولت ترکیه و بعضی دیگر از دولتهای منطقه، سیاستهای خود را پیش برده و به پیشبرد سیاستهای این کشورها کمک کرده است. کاهش نقشآفرینی آمریکا، رژیم صهیونیستی را با شرایط پیچیدهای مواجه میکند. چرا که تضعیف ارتباط دولتهای غربی و به خصوص آمریکا با این رژیم، موجودیت آن را به خطر میاندازد و به موفقیت بیشتر سیاستهای ضدصهیونیستی میانجامد. بنابراین میتوانیم بگوئیم یکی از پیامدهای کاهش نقشآفرینی آمریکا در این منطقه تضعیف رژیم صهیونیستی است.
یکی دیگر از آثار سیاست انزوای آمریکا در منطقه، تاثیر جدی بر رژیم سعودی است. همه میدانند که از زمان تاسیس رژیم سعودی-وهابی عربستان، حمایتهای انگلیس و سپس آمریکا سبب بقاء این رژیم بوده است. این حمایتها به شکل سازمان یافتهای مثل ترغیب اعراب به پذیرش محوریت سیاسی عربستان صورت گرفته است. کاهش نقش آمریکا، وزن واقعی عربستان در تحولات منطقهای را نشان خواهد داد.
پیش از این بعضی تحلیلگران سیاسی گفته بودند رژیم سعودی در شرایط کاهش اقتدار آمریکا، با دست زدن به یک سلسله عملیات نظامی در محیط منطقهای و راهاندازی ائتلافهای منطقهای و راهاندازی گروههای پرقدرت تروریستی تلاش میکند تا موقعیت رو به ضعف خود را جبران نماید. عربستان در شرایط انزوای منطقهای آمریکا یا باید آنقدر گزینههای توانمندی داشته باشد که بتواند بدون آمریکا هم به یک قدرت موثر منطقهای تبدیل شود که این بعید است چرا که عربستان در عرصه قدرت، حرف ناگفتهای ندارد و یا باید با یک قدرت جدید منهای غرب پیوند بخورد و اردوگاه خود را دگرگون کند که طبعا در اینجا یک گزینه بیشتر وجود ندارد و آن روسیه است. اگر عربستان بپذیرد که با روسیه به «رابطه استراتژیک» برسد در واقع پذیرفته است که از استفاده از گروههای افراطی وهابی در منطقه و بخصوص در مناطق جنوبی روسیه و سایر مناطق متصل به مرزهای جنوبی روسیه دست بردارد در این صورت وزن آن کاهش مییابد و درون مرزهای خود نیز با واکنش افراطگرایان مواجه میگردد.
از سوی دیگر با توجه به رابطه نسبتا استراتژیک بین ایران و روسیه، مسکو عربستان را ترجیح نمیدهد بلکه از آن میخواهد در سیاستهای ضدایرانی خود تجدیدنظر کند که پذیرش چنین چیزی از سوی رژیم سعودی به معنای پایان قدرتنمایی منطقهای این رژیم است و از این رو باید گفت انتخاب مسکو به جای واشنگتن و لندن برای عربستان به غایت دشوار است.
در شرایط جدید ترکیه نیز به اندازه عربستان وضعیت پیچیدهای پیدا میکند. انزوای منطقهای آمریکا، ترکیه را به تجدیدنظر در روابط با ناتو ترغیب خواهد کرد. همین الان هم رابطه آنکارا با بروکسل مرکز فرماندهی ناتو چندان خوب نیست و ترکیه رفتار اروپا را در ماجرای کودتای ترکیه، دشمنانه ارزیابی میکند. با این وصف ترکیه ناچار است بین انزوا و تغییر اردوگاه یکی را برگزیند و تجربه میگوید اردوغان دومی را انتخاب میکند.
پیوستن ترکیه به روسیه ولو به صورت موردی و محدود باشد برای بحران سوریه تاثیر جدی برجای میگذارد. روسیه خروج ترکیه از ناتو را طلب میکند تا از این طریق ضربه اساسی به اقتدار ناتو - بخصوص در بخش شرقی اروپا - وارد کند و به دلیل اینکه چنین موضوعی برای مسکو خیلی اهمیت دارد، حاضر است برای آن امتیازاتی به ترکیه بدهد که طی یک ماه گذشته - بخصوص در ماجرای تصرف الباب توسط ارتش ترکیه - شاهد امتیازهایی در سوریه به ترکیه از سوی روسیه بودیم.
برخلاف ظاهر قضیه و رجزخوانیهای نظامی اردوغان، همکاری مشترک ترکیه و روسیه در پرونده سوریه در نهایت سبب کاهش نفوذ و دخالت ترکیه در سوریه میشود، چرا که عزم روسیه بر مبنای حل سیاسی بحران امنیتی سوریه با حفظ بشار اسد در قدرت استوار است و چنین سیاستی نمیتواند به موقعیتیابی نظامی ترکیه در سوریه بیانجامد. این در حالی است که به هر حال جبهه مقاومت هم دست روی دست نمیگذارد و برای هر نوع اقدامی که استقلال و تمامیت ارضی سوریه را مخدوش کند واکنش نشان خواهد داد.
علیهذا آنچه که در این میان گفتنی است کاهش قدرت عملیاتی آمریکا در منطقه ماست که منجر به کاهش قدرت بازیگری همپیمانان سنتی آمریکا در منطقه شامل رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و دولت ترکیه خواهد شد و به موازات آن بر میزان قدرت عملیاتی جبهه مقاومت و روسیه میافزاید.