هفته گذشته از منشور حقوق بشر کوروش -که سالياني متمادي است از مامن خود در ايران ربوده شده و در موزه بريتانيا براي اروپائيان نمايش داده ميشود - در تهران رونمايي شد. در مراسم رونمايي از اين منشور که به همت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري برپا شده بود رييس جمهور اسلامي ايران نيز حضور داشت.
صرفنظر از برخي حواشي اين مراسم که در جاي خود بايد نسبت به آن تأمل نمود ذکر چند نکته لازم است:
1 - بنابر اخبار و گزارشها درخواست نمايش منشور کوروش در تهران از سوي کشورمان مدتها پيش از تحقق آن صورت گرفته بود ،بدين مطلب بايد حضور فعالانه و کاملا محسوس سفير دولت بدنام انگلستان را نيز ضميمه نمود. اينجا دقيقا نکتهاي است که شبهه دار بودن به نمايش درآمدن منشور کوروش را عيان ميسازد.
سؤال اينجاست که چه سلسله همکاريها و اقداماتي صورت گرفته تا از چهره به شدت سياه و آلوده دولت انگلستان که در طول قرنهاي متمادي، جنايتها و نامراديهاي فراواني عليه ملت ما و ملتهاي منطقه روا داشته، همواره در صدد استعمار و استثمار ملت ما و غارت ميراث فرهنگي، تاريخي، ملي و مذهبي ما بوده و هيچگاه نيز از اين سياستهاي خباثت آلود عذرخواهي نکرده و کوتاه نيامده، چهرهاي متمدن، فرهنگي، موافق با سياستهاي بشر دوستانه و آرمانگرايانه و دوست دار آداب و رسوم و حقوق بشر ايراني بسازد؟ تطهير چهره ناپاک و آلوده دولت استعمارگر انگلستان و فرهنگي معرفي کردن اين دولت آيا خود سياستي انگليسي و نامشروع نيست؟
قرار گرفتن سفر دولت خبيث و جنايت پيشه انگلستان در کنار رييس جمهور اسلامي ايران با هر نيت و قصد ميتواند توجيهي منطقي و عقلي داشته باشد؟
تجربه قرنهاي متمادي عداوت ،دشمني، استعمار و استثمار از سوي دولت انگلستان نسبت به ملت ما وملتهاي منطقه نشان داده که اين دولت هيچگاه در امري که منافع و اهداف عاليه خباثت آلود او - که اتفاقا هميشه نيز در تضاد با منافع ملي ملتها بوده - به طور کامل تضمين نشده، اقدامي را مرتکب نميشود. سوال اينجاست که حضور پررنگ سفر انگلستان در اين مراسم، چه اهداف و منافعي از دولت استعمار پير را تضمين نموده و چرا اين اهداف اينک بايد توسط دولت اصولگرا تضمين شود؟
نکته ديگر آنکه همانگونه که درصدر اين نوشتار نيز آمد از مدتها پيش درخواست نمايش منشور کوروش در تهران به دولت انگلستان ارسال شده بود. سوال ديگر اينست که چرا دولت انگلستان اينک - در حال حاضر و پس از گذشت فتنهانگيزي جريان فتنه - با اين درخواست موافقت کرده و حضور پررنگ در اين مراسم از خود نشان داده است. پر واضح است که اگر اين موافقت يکسال گذشته رخ ميداد، پيامها و پالسهاي منفي براي جريان فتنه - که دولت انگليس بارها رسما و علنا و نيز به صورت مخفيانه به حمايت از آنها پرداخته است - داشت و اين در آن بحبوحه به ضرر جريان فتنه به شمار ميرفت.
حال سؤال اينجاست که چه دستهايي در دستگاه برگزار کننده اين مراسم در صدد فرهنگي و مثبت نشان دادن چهره کاملا سياسي و خباثت آلود انگلستان در ايران هستند. اينان چه دستهايي است که حتي ميتوانند عاليترين مقام اجرايي کشور را نيز درکنار سفير بد سابقه انگلستان و در يک قاب تصوير بگنجاند؟
2 - نکته تاسفآور ديگر آنکه عليرغم اين تمهيدات، انتظار حقيقي و واقعي ملي از رييس جمهور ملت ايران آن بود که در اين مراسم حداقل به گوشهاي از جنايتها، خيانتها و دشمنيهاي دولت انگلستان در غارت ميراث ملي کشور از جمله ايران اسلامي اشاره ميکرد و بدين وسيله پازل طراحي شده انگليسي را بر هم ميزد.
هيچکس تلاش بيوقفه انگلستان، BBC فارسي، شبکه امنيتي و اختاپوسي بهائيت و سرويس اطلاعاتي استعمار پير در قضاياي فتنه براي نامشروع جلوه دادن دولت قانوني و مشروع احمدينژاد و ابهام آفريني در روند برگزاري انتخابات دهم رياست جمهوري، التهاب آفريني در جامعه و حمايت از جريان فتنه، و ديکتاتور معرفي کردن رئيس جمهور ايران که مستظهر به آراي 25ميليوني ملت ايران است، بدنامسازي چهره و متقلب نشان دادن چهره مظلوم او و دهها و صدها عنوان ديگر نظير آن را از ياد نبرده است. انتظار از رييس جمهور قانوني و مشروع ملت ايران آن بود که حداقل در اين مراسم به گوشهاي از غارت اموال ملتها توسط انگليس و ريشههاي تاريخي اين خوي استعماري اشارهاي کرد و از به يغما رفتن ثروت ملتها توسط انگليس گلايه مينمود. بيراهه نبود اگر احمدي نژاد از پر شدن جيب موزههاي انگليس و فرانسه و آلمان و.... از آثار باستاني ايراني که اغلب نيز توسط سفرا و نمايندگان رسمي اين دول غربي در روز روشن دزديده شده و به يغما رفته است سخن ميگفت. چه دستهايي مانع از آن شد تا احمدينژاد هم به تقدير از اقدام انگلستان در اختيار گذاردن منشور ايراني کوروش پرداخته و سخني از «دزديده» شدن آن توسط انگليس به زبان بياورد؟ البته مردم منتظرند تا توبيخ قاطع احمدي نژاد از برگزار کنندگاني که خواستند از چهره محبوب و مشروع احمدي نژاد براي چهره کريه نماينده دولت استعمارگر انگليس وجههاي دست وپا کنند را ببينند.
3 - گزاره کلي پيرامون «انگلستان» و نقش پليد اين دولت ننگين در طول تاريخ در حافظه تاريخي ملت مسلمان ايران قرار گرفته است. هيچ ايراني بصير و آگاهي را نميتوان يافت که سابقه روشن و برجستهاي از انگليس در ذهن خود داشته و اتفاقا نابسامانيها و پيچيدگيها را از آن «انگليس» و زير سر او ميدانند. جا دارد که به عنوان پروژهاي «جامعهشناسانه» به اين ذهنيت در مجامع آکادميک پرداخته شود.
اما نکته آنجاست که هر کس و با هر تدبير و نقش و با هر هدف و ايده که بخواهد اين ذهنيت را به ذهنيتي مطلوب و روشن تبديل نمايد خدمتي به کشور نکرده و اتفاقا ملت آن دستها را همراه دستان استعمارگران خواهند شناخت.
طرح اين سؤال نيز جا دارد که چرا رسانههاي جمعي و صدا و سيما تاکنون نتوانستهاند ابعاد اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي امنيني و .... دولت انگليس که همان اهداف استعماري اين دولت در بعد سياسي را دنبال ميکنند را براي مردم عيان سازند؟ دستهاي انگليسي را بايد به خوبي شناخت و آنان را قطع نمود.
4-شکي در اين نيست که چندي است سلسله اقداماتي در فضاي فرهنگي کشور در حال شکلگيري است که در خوشبينانهترين حالتها داراي تضاد با انديشههاي انقلاب اسلامي و ارزشهاي رهبري کبير انقلاب اسلامي است.
ترويج مکتب ايراني، نگاه به باستانگرايي، ترويج کوروش، آرش، سياوش و .... در سخنرانيها و مجامع عمومي، ايراد نقد به مکتب انبياء عظام، ايراد نظرات شاذ در مورد حجاب و عفاف و ...- که با تلويح و تصريح و بکار بردن تعمدي برخي عبارات که بعدا مورد اصلاح و تأويل قرار ميگيرد - سلسله برنامههايي است که ريشه در فرهنگ ناب انقلاب اسلامي ندارد. علاوه بر آنکه ترويج اين نگاه چالشهاي دروني نيز - بالطبع- پديد خواهد آورد که موجب صرف هزينهها و اتلاف انرژيهاي متعددي است. بنظر ميرسد عقلاي قوم در ميان اصولگرايان بايد بدين پديده به مثابه يک پروژه نگريسته و براي مواجهه عاقلانه و مدبرانه با آن تدبير لازم اتخاذ نمايند.گرچه بديهي است که پردازش به اين پديده نيز خود ،اصلي کردن آن در جامعه و البته مورد پسند آناني است که در اين مقطع حتي بدنامي را براي خود بهتر از گمنامي برميشمرند اما برخورد مدبرانه با اين پروژه از سرخورده شدن پايگاههاي اجتماعي خواهد کاست. اين تدابير بايد از بعد رسانهاي تا ابعاد فکري و فرهنگي و تزريق آن در بدنه اجتماعي اصولگرا همچنين پيشبرد گفتمان اصولگرايي داراي برنامه باشد.
5 - نبرد تنگاتنگ انقلاب اسلامي با دشمن در بعد نرم ايجاب ميکند که دشمن ولو آنکه در ظاهري فرهنگي و بشر دوستانه خود را به نمايش گذاشته باشد را نيز شناخته و چهره اصلي او را عيان ساخت. دشمني انگليس با ملت ايران سابقه دارتر از دشمني شيطان بزرگ است. گرچه امروز رهبري اين دشمني از سوي صهيونيستها در ايالات متحده هدايت ميشود اما استعمار پير نيز وظيفه خود را به خوبي در جدول شيطان بزرگ اجرايي ميکند. چشمها بايد بيدار باشد.
يادداشت از: محمد سعيد ذاکري
چه دستهايي در دستگاه برگزارکننده اين مراسم درصدد مثبت نشاندادن چهره کاملا خباثتآلود انگلستان در ايران بوده و حتي ميتوانند عاليترين مقام اجرايي کشور را در کنار سفير بدسابقه انگلستان و در يک قاب تصوير بگنجاند؟ چه دستهايي مانع شد تا احمدينژاد سخني از