به گزارش مشرق، ایوب آقاخانی این روزها در حال کار روی آخرین اثر خود است که به گفته او آخرین تکه از پازل پرترهنگاری جنگ اوست. آقاخانی پیشتر شخصیت شهیدان کشوری و چمران را دستمایه آثارش قرار داده بود و تأکید کرده بود میخواهد پس از یک سهگانه عرصه دفاعمقدس را به دیگران بسپارد. آنچه میخوانید اطلاعاتی است درباره آخرین اثر ایوب آقاخانی.
***
گفته بودید میخواهید سهگانه داشته باشید در حوزه دفاع مقدس که با «کابوسهای نیمه شب آذر» شروع شد و بعد «تکههای سنگین سرب» و «اروند خون». حالا دارید روی شهید جهان آرا کار میکنید. چه شد. آیا این نمایش در راستای همان سهگانه است؟ آیا «اروندخون» از سهگانه بیرون است؛ نمایش جدید چون شخصیت مرکزی دارد که میشناسیم یا نه سهگانه جدیدی میخواهید شروع کنید؟
آقاخانی: اولاً که من تمام تلاشم را دارم میکنم. تمام تلاشم را میکنم که در ارزیابیهای جدی تئاتر در دهههای بعد یا در همین دهه دوستانم را ناگزیر کنم که به کارهای من رجوع کنند. برای رسیدن به نوعی نگاه در حوزه دفاع مقدس که پیش از این نبود؛ بنابراین در این تلاش هر چه قدر احساس کنم لازم است، تلاش میکنم. من اصرار دارم کسی اگر میخواهد فردا روز درباره تئاتر جنگ تحقیق کند نتواند آثار ایوب آقاخانی را منها کند. روی این بخشش اصرار دارد گر چه یک عده آرتیست و هنرمندان هست؛ ولی ادعای من است. نظر من این است که این آثار را متفاوت از همه کسانی دیدم که پیش از این پرداختند و باز اصرار من در آثارم معلوم است. میتوانید آنها را ارزیابی کنید. نکته پایانی که میخواهم دربارهاش حرف بزنم این است که من آن تریلوژی جنگم را نوشتم.
صادقانهاش این است من قبلاً «فصل خون» را نوشته بودم. «آسمان و زمین» را هم نوشته بودم. «فصل خون» به کارگردانی خودم و «آسمان و زمین» به کارگردانی امیر دژاکام روی صحنه رفته بود و «اروند خون» را هم بعداً نوشتم. یک چیزی را در محاسبات پژوهشگرانه خودم دچار گرفتاریهایی کرد. مثلاً اینکه احساس کردم «تکههای سنگین سرب» و «کابوس شب نیمه آذر» جنسشان شبیهتر است به هم و «اروند خون» جدا از اینهاست. در همه اینها به جنگ میپردازند مثل «فصل خون» و «آسمان و زمین»؛ اما در واقع من روی چهره هایی از جنگ، چهرههای مستندی از جنگ در «کابوس شب نیمه آذر» و «تکههای سنگین سرب» مکث کردم؛ اما در «فصل خون» و «اروند خون» روی وقایع مکث کردم. روی چهرهها. صددرصد استنادی برخورد نکردم؛ بنابراین گفتم بگذار نمایشنامههای جنگی من یک زمینهای داشته باشند برای خودشان. میتوانم این جوری بگویم که یک تریلوژی جنگ دارم. فصل خون آسمان و زمین و اروند خون است و یک تریلوژی پرتره نگاری جنگ دارم. در پرترهنگاری من یک حلقهام کم بود. در واقع کابوس شب نیمه آذر با احمد کشوری تکههای سنگین سرب با مصطفی چمران و این حلقه سوم که به نظر من یکی از شاخصترین آدمهایی است که حتی فکر کردن به او گاهی من را گرفتار چالشهای شخصیتی و فردی میکند. یعنی آقای محمد جهانآرا الان احساس کردم با پرداختن به او این تریلوژی چهره نگاری یا پرترهنگاری که این نام را خودم گذاشتم، پرترهنگاری جنگ من کامل خواهد شد. عملاً اصرار دارم بگویم من دو تریلوژی برای جنگ نوشتم. یکیش در بحر جنگ با نگاه خاص خودم است و یکی درباره شخصیت جنگ است که یک حلقه کم دارد و بهترین حلقه از نظر خودم که با باور به آن نزدیک شوم و دوستش داشته باشم و برایم کاراکتر قابل بحثی باشد، جهان آرا است که برای خیلی از ایرانیها عزیز است.
در کابوس راوی پسر کشوری است و در تکه های سنگین سرب راوی همسر چمران است، در جهان آرا راوی کیست؟
آقاخانی: اجازه میخواهم این را نگویم. خیلی سؤال هوشمندانهای است.
اولی انتقادی است و دومی به نظرم زنانگی دارد، یعنی آنیما دارد. سومی چه جوری میشود؟
آقاخانی: من خیلی دوست دارم این سؤالهای ریشهای شما را در قالب علامت سؤال باقی بماند. جوابش را ندهم. دوست دارم که مردم با کنجکاوی بیان برای کار جهانآرا مخاطب ما باشند.
کی؟
آقاخانی: آرزوم این است جدیدترین کار گروه تئاتر پوشه مثل «تکه های سنگین سرب» با مناسبت تقویمی روی صحنه برود، یعنی نیمه دوم شهریور ماه. حداقل دورخیز اولیه من این است و تاکنون آقای مهدی شفیعی و پیمان شریعتی صددرصد استقبال عملی کردند.
در تئاتر شهر اجرا میشود؟
آقاخانی: صددرصد، اصلاً هدف دیگری نداریم.
روی بازیگر نقش جهان آرا فکر کردید؟
آقاخانی: بله، فکر کردم و مذاکره کردم. ان شا الله در آینده به نتایجی هم داریم میرسیم
به نظرم به سبب تشابه چهره باید خود مهدی شفیعی بازی کند.
آقاخانی: من این بار تمام تلاشم را میکنم که تمام توانم را به لحاظ اجرایی به کار بگیرم و دوستانی را به این پروژه دعوت کنم که کنجکاوی مخاطب در کنار توان بازیگران و میل شخصی خودم بتوانند پروژه را به پیش برد و دارم به نتیجه هم میرسم. خوشبختانه با چند بازیگر مذاکره کردم. روی بازیگر نقش جهان آرا فقط با یک بازیگر اصرار دارم که من در موردش گپ هم زدم؛ ولی در مورد نقشهای دیگر که چهرههایی از جنگ ما هستند مذاکراتی کردم. همه منوط کردند به اواخر فروردین که جواب قعطیتری بدهند؛ ولی اجرای پر سروصدایی را پیشبینی میکنم و آرزویم این است که بتواند کیفیت دو کار پیشین را تکرار کنم و حتی جلوتر بروم. وظیفه خودمان را در قبال جنگ ایران به درستی به عنوان یک درامنویس و تئاتری انجام بدهم و بعد از آن این چیزی که شما گفتید را عملی کنم، یعنی این عرصه و میدان را واگذار کنم به کسانی که بهتر کار کنند.
کابوس هم قرار است اجرا شود؟
آقاخانی: من خیلی آرزو دارم و اعتقاد دارم «کابوس شب نیمه آذر» دوباره اجرا شود؛ چون یکی از بهترین متنهایی است که من توانستم معدل بگیرم بین ارزشهای زیباییشناسانه با یک نگاه ایدئولوژیک و موضوعی و خیلی خودم دوستش دارم. جزء سوگلیهایم است. معمولاً در مورد آثاری که بیشتر این اتفاق توسط کارگردان دیگری افتاده این کار را نمیکنیم؛ ولی اصراری روی این سلیقه ندارم. شاید این کار را کردم.