به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، روز 14 مهر 1360 ، خالد اسلامبولی و سه همرزمش ، دست به اعدام « انور سادات »رییس جمهور خائن مصر ، زدند. این مجاهدان ، بلافاصله پس از اعدام فرعون مصر دستگیر شده و مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفتند و چند ماه بعد ، در بی دادگاه رژیم «مبارک» مورد محاکمه قرار گرفتند.
نظر به تحرکات اخیر بعضی جریان های سیاسی در کشور برای لکه دار کردن ساحت شهید خالد اسلامبولی و یارانش و زیر سوال بردن عملیات قهرمانانه آنان که موجب سرفرازی امت اسلام گردید، گروه جهاد و مقاومت مشرق ، اقدام به انتشار مستنداتی از عملیات و محاکمه ی این شهیدان نموده است. آن چه خواهید خواند ، متن دفاعیات شهید خالد اسلامبولی در بی دادگاه نظامی رژیم «مبارک» است :
متهمان حاضر در جلسه در قفسهاى فولادى نگاهدارى مىشدند . متهمان ردیف اول تا چهارم به ترتيب درجه اتهامعبارت بودند از:
1ـ خالد احمد شوقى اسلامبولى: ستوان ارتش.
2ـ عبدالحميد عبدالسلام عبدالعال، افسر سابق نيروى هوايى و كتابفروش.
3ـ عطا طايل حميده رحيل، مهندس و افسر ذخيره.
4ـ حسين عباس محمد، گروهبان عضو جيشالشعبى.
5ـ محمد عبدالسلام فرج عطيه، مهندس و عضو مجلس شوراى جماعت.
محاكمه متهمين با هياهوى فراوان خبرى آغاز شد؛ اما جريان كاملاً مشخص که بر جو دادگاه سايه افكنده بود، سعى داشت تا وانمود كند اعدام انقلابى سادات به عنوان يك حركت شخصى، محدود و بدون هيچگونه ماهيت فكرى و عقيدتى صورت گرفت؛ به همين لحاظ تمام دوربينهاى حاضر در دادگاه را فقط متوجه خالد اسلامبولى كردند؛ چون او با اقدام موفق خود توانسته بود نامش را بر سر زبانها بيندازد. هر چند كه خالد اسلامبولى با انگيزههاى خالص دينى و اعتقادى دست به چنين عملى زد، اما رژيم مصر ترجيح داد تا از وى چهره يك قهرمان ملى و مجرى اراده ملت در اعتراض به دستگيرىهاى سپتامبر 1981 ساخته شود، نه يك قهرمان دينى و اسطوره ايمانى.
با ورود متهمان به دادگاه، خالد فرياد كشيد:
«انا خالد اسلامبولى. انا قاتل السادات. انا قاتل الفرعون. انا قاتل الطاغوت. فى سبيل الله قمنا لتبغى رفع اللوا لاحزب عملنا نحن للدين فداء. الله اكبر. لااله الا الله. عليها نحيا و عليها نموت. فى سبيلها نجاهد عليها نلقى الله.»
متأسفانه چون دادگاه به عمد متهمان را ملزم كرده بود كه دفاعيات خود را از طريق وكلايشان ارائه نمايند، دفاعيات مفصلى از آنها به دست نيامده است.
رييس جلسه - محمد سمير فاضل رييس بی دادگاه عالى نظامى مصر - نام و سن و درجه خالد را جويا شد و به او توضيح داد كه حق حرف زدن ندراد و وكيل وى از او دفاع خواهد كرد؛ اما خالد قبول نكرد و گفتوگوى بين آنها ادامه يافت.
خالد گفت: «من مى خواهم در دادگاه صحبت كنم.»
رييس دادگاه پاسخ داد: «اى خالد! تو حق ندارى صحبت كنى. دادگاه براى تو وكيل مدافع انتخاب كرده و او مىتواند هر چه را كه مى خواهى، بازگو كند.»
خالد مخالفت خويش را اعلام داشت:
ـ من با انتخاب وكيل مدافع از طرف دادگاه مخالفم؛ چرا كه خداوند متعال خود از مؤمنان دفاع مىكند. وكيل مدافعى كه از طرف دادگاه انتخاب شده باشد، انگيزه قتل فرعون را نمىداند و براى من از شما طلب عفو مىكند، در صورتى كه من از هيچ كس طلب رحمت و بخشش ندارم، جز خداوند. او بخشنده و مهربان است و گناهان را مىآمرزد و مىبخشد.
ـ من از صحبتهاى تو به اين شكل جلوگيرى مىكنم و تو را از اهانت به حيثيت مرحوم سادات منع مىنمايم.
در اينجا وكيل مدافع وارد صحبت شد.
ـ از دادگاه خواهش مىكنم وضعيت متهم را درك كند. او براى ملاقات با من مخالفت مىكند و حاضر نيست آنچه را كه خود مىخواهد در دادگاه بگويد، با من در ميان بگذارد؛ پس من در شرايطى قرار دارم كه دادگاه بايد آن را در نظر بگيرد. چنانچه باز هم خالد از ملاقات با من مخالفت كند، من از شما خواهم خواست كه مرا از اين مأموريت كه قدرت انجام آن را به اين شكل ندارم، معذور داريد.
رييس بی دادگاه به خالد هشدار داد و گفت: « خالد! تو با اين روش خود را از حق دفاع محروم مىكنى؛ چون دادگاه به تو اجازه نخواهد داد شخصا از خود دفاع كنى.»
خالد پاسخ داد: «من آنچه را كه به ادعاى تو «دفاع از من» نام دارد، نمىخواهم و علاقه ندارم كه هيچ وكيلى از من دفاع كند؛ چون خود من از يك امت 44 ميليون نفرى دفاع مىكنم. من ملت مصر را سربلند و سرافراز نمودم و با كمك و يارى خداوند متعال، احكام خدا و قرآن مجيد را زنده كردم. من امضاى آن معاهده ذلتبار و ننگآور و خيانتآميز (كمپ ديويد) را پاك كردم!
ـ منظورت كدام معاهده است؟
ـ منظور من معاهده صلح با رژيم اشغالگر قدس است كه در مارس 1979 به امضا رسيد و به دنبال آن دشمن صهيونيستى اصرار دارد سرزمين مقدس را به اشغال خود در آورد. همچنين اصرار دارد سرزمين مقدس را به اشغال خود در آورد. همچنين دو قرار داد خيانتآميز و ننگين ديگر كه در سال 1987 در همان كمپديويد امضا شدند.
ـ من پيش از اين بارها تو را از اهانت به رهبران سياسى - كه معاهدات و قراردادها را امضا كردند - بر حذر داشتم. تو با اين صحبتها مرا مجبور مىكنى كه تو را در يك اتاق خارج از دادگاه نگهدارى كنم تا وكيل مدافعت بتواند از تو دفاع نمايد.
تو فراموش كردهاى كه ملت طى يك همهپرسى، موافقت خود را با اين معاهده و آن دو قرارداد اعلام كرد و مجلس خلق در اين مورد قانونى را به تصويب رسانيد كه به موجب آن هر كسى ك هبه قرارداد يا معاهدهاى كه توسط ملت تأييد شد، توهين كند، مجازات مى گردد. اگر تو به خاطر جنايت بزرگترى محاكمه نمىشدى، دستور مىدادم تو را به خاطر توهين به اين قرارداد مجازات كنند.
ـ كاش اين كار را مىكردى! در اين صورت من بازرسان را به فتواى علماى بزرگ مصر كه در ژانويه 1958 صادر شد ارجاع مىدادم. در اين فتوا آمده است كه هر كس معاهده صلح با رژيم اشغالگر قدس را - كه سرزمين مسلمانان را اشغال كرده است، امضا كند، حكمش حكم كسى است كه با غاصبين سرزمينهاى ما موافقت كرده باشد؛ پس چه كسى خائن است، من يا سادات؟
ـ من نمىدانم ما تو را محاكمه مىكنيم يا تو ما را محاكمه مىكنى و قصد دارى ارادهات را به ما تحميل كنى؟ آيا هنوز اصرار دارى كه به وكيل مدافعت اجازه دفاع از خودت را ندهى؟
ـ حاكم خداست و من سادات را به دليل زير به قتل رسانيدم:
1ـ براى اينكه او مانع اجراى احكام اسلام بود و با شعارها و قوانين ساختگى مردم را سرگرم مىكرد.
2ـ او با ادعاى اينكه دين از سياست جداست، به دين خداوند دروغ بست.
3ـ او دعوتكنندگان به راه خداوند را مورد هجوم قرار داد و آنها را بىهيچ گناهى به ناحق بازداشت كرد.
4ـ او با امضاى معاهدات و دادن تسهيلات به آمريكايىها، مصر را دو دستى تقديم يهوديان و آمريكايىها نمود.
5ـ او نمونه بدى براى خود و خانوادهاش بود و اجازه داد فساد و تباهى از طريق تلويزيون، سينما و كابارهها شيوع پيدا كند. او مروج فساد بود و به مفسدين پاداش مى داد.
ـ بس است خالد! حالا بنشين و سكوت كن و به آن چه در اينجا مىگذرد، توجه داشته باش. تو آن چه را كه مىخواستى بگويى، گفتى و اگر از اين پس حرف بزنى، دستور مىدهم فورا تو را از دادگاه بيرون كنند و در اين مورد هيچ ترديد به خود راه نخواهم داد.
ـ متشكرم. من به آن چه گفتم، اكتفا مىكنم و اميدوارم حرفهايم در دادگاه ثبت شود. آن چه من گفتم، نشانه ايست از خروج قانونى من از اطاعت حاكم ظالم، و ميان من و شما كتاب خدا حاكم است.
ـ خالد! من متأسفم كه نمى توانم حتى يك كلمه از حرف هايت را در محضر دادگاه ثبت كنم؛ چون گفتههايت مخالف نظام دادگاه است.
ـ اگر دادگاه حرفهايم را به ثبت نرساند، خداوند سبحانه و تعالى باقى است و مىتواند حرف هاى مرا به امت مسلمان و مؤمن برساند.
از این مرحله ، وکیل مدافع خالد اسلامبولی دفاع از او را بر عهده گرفت که در بخشی دیگر به آن خواهیم پرداخت.