به گزارش مشرق، هفتمین سری از مجموعه تلویزیونی راز از شنبه شب به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت. راز پس از یک توقف سه ساله از نخستین شب ماه مبارک رمضان به همت بسیج سازمان صدا و سیما؛ با اجرای نادر طالبزاده و تهیهکنندگی محمدرضا محمدی نجات به جدیدترین مسائل و بحرانهای ایران و جهان از منظر انقلاب اسلامی میپردازد.
آنچه میخوانید متن کامل و مشروح سخنان نادر طالبزاده و دو مهمان نخستین شب برنامه راز، آقایان دکتر ابراهیم رزاقی (اقتصاددان) و تورج کلانتری (مستندساز) با موضوع «قدرت رسانه مستندساز در آسیبشناسی و مقابله با فساد» است.
مستندی با یک اسم غریب!
نادر طالبزاده: امشب در خدمت آقای دکتر ابراهیم رزاقی و آقای تورج کلانتری هستیم. امشب بحثی داریم در مورد حقوق مردم و کارگران معمولی و آقای تورج کلانتری مستندساز، کاری ساخته است به نام «خفهخون»! عجب اسم عجیب و غریبی! در عنوان دیویدی شما هم است که پردهبرداری از یک تخلفِ کوچک چندصد میلیاردی. آقا تورج در مورد مستند بگویید که این را چگونه شنیدید و چگونه به سمت این مستند رفتید؟ فکر بکری است و هنوز جایی نمایش ندادید؟
تورج کلانتری: یک مقدمه بگویم ما که یک مقدار در عرصۀ مستندسازی دغدغۀ انقلاب و نظام داریم بعضی جاها برمیخوریم به یکسری فسادها و تخلفات، خیلی افراد به راحتی از کنار آن میگذرند ولی من به شخصه به یک اعتقادی رسیدم که نظام اسلامی و انقلاب اسلامی را داعش تهدید نمیکند، آمریکا و اسرائیل تهدید نمیکنند چون آن طرف ما نیرو داریم، سردار سلیمانی داریم، سپاه و ارتش داریم که روبروی آن ایستادند. آن چیزی که امروز دارد ما را تهدید میکند بحث فساد در داخل کشور است که دارد نارضایتی ایجاد میکند و خیلی از چیزهایی که ما به آن اعتقاد داشتیم و برای آن انقلاب کردیم و دلبستگی ما هم بوده، دارد از بین میرود و به فراموشی سپرده میشود که مهمترین قسمت آن عدالت است.
کلانتری: نبود شفافیت در کشور فسادآور است
آن چیزی که باعث شد من سراغ این مستند بروم مظلومیت کارگران و بی پناهی آنها بود. ابتدا مستند من این نبود در رابطه با بخش خصوصی و خصوصیسازی ما یکسری تحقیقاتی انجام داده بودیم و اگر وقت شود در ادامه بحث میگویم. این نگاهی که در بین اقتصاددانان و خیلی از مردم هم جاافتاده که سیستم دولتی به ذات فاسد است، واقعاً این شکلی نیست. آن چیزی که فساد میآورد نبود شفافیت است، وجود رانت است. وجود دولتی رانتی وابسته به نفت است. اینها است که فساد میآورد نه آن چیزی که ما نامش را دولت گذاشتیم و نمونههای مختلفی هم دارد که ما کشورهای مختلف میبینیم در زمینۀ دولتی خیلی هم موفق هستند، ما خطوط هواپیمایی سنگاپور را داریم که جزء سه خطوط هوایی برتر دنیاست و در زمانی که دولتی بوده به این نقطه رسیده است، خیلی جاهای دیگر مانند فولاد کره را داشتیم، مثالهایش خیلی زیاد است. رنو بوده، آلکاتل بوده، در انگلستان بعد از جنگ جهانی دوم شرکتهای بزرگ و متوسطه آنها توسط دولت اداره شده و بعدها به بخش خصوصی واگذار شده است؛ این نمونهها را میبینیم و میبینیم دولتی بودن به ذات فسادزا نیست و آن چیزی که در کشور ما دارد فساد ایجاد میکند رانت است و نبود شفافیت.
حالا به همین بهانه آمده یک خصوصیسازی انجام شده است و آن چیزی که من را آزار داد نبودِ عدالت در این خصوصیسازی است یعنی ما میخواهیم یک کشوری را خصوصی کنیم حالا یک تصمیمی هم گرفته شده است با ضوابط و با همان ابلاغیهای که در اصل 44 آقا به آن تاکید دارند در همان چارچوب باید خصوصی شود متاسفانه این شکلی نشده است و ششصد و خردهای هزار کارگر دارند له میشوند به نام خصوصیسازی و یک عده مولتیمیلیاردر دوباره دارد به ثروت اولیهشان افزوده میشود! این انگیزۀ اولیه من برای شروع کار بود. وقتی رفتیم در بندرعباس و با این کارگران روبرو شدیم من احساس کردم دیگر باید این را کار بکنم.
نادر طالبزاده: آقای دکتر نظرتان را در ادامه این مطلب بفرمایید.
ابراهیم رزاقی: من فکر میکنم بعد از فوت امام به جای توجه به قانون اساسی منشاء ما در وصیتنامهشان، ما اقتصاد سرمایهداریِ لیبرال صندوق بینالمللی پول را مورد توجه قرار دادیم و اجرا کردیم. در نخستین بند این سیاستها میگوید خصوصیسازی، چرا خصوصیسازی؟ به این دلیل نامش را گذاشتند تغییر ساختاری، میخواهند اقتصاد را تغییر بدهند. در شرایطی که شوروی به وجود آمده بود و یک مقدار ارتباط تنگاتنگ و در مقابله با سرمایهداری، بسیاری از کشورها بخشهای دولتی به وجود آورده بودند، بخشهای دولتی را هم به این دلیل به وجود آورده بودند که بخش خصوصی توانمند نداشتند یا اصلاً بخش خصوصی که بتواند این کار را انجام بدهد نداشتند، یا سودش کم بوده یا در یک شرایطی قرار گرفتند در برابر رقابتهای خارجی امکان نداشت آن بخشها به وجود بیاید، در کشورهای مختلفی صنایعی به وجود آمده بود حتی دوره شاه هم به وجود آمده بود اما صنایع پوشالی مثلاً مونتاژ، آمریکاییها میخواستند بحران شدیدی که از 40 سال پیش دوباره شروع شد و نمیتوانستند از آن بگذرند، این سیاستها را اِعمال کردند که بخش اولش سیاستهایی که خصوصیسازی را میگوید یعنی هر شما دست دولتی بدهید دست بخش خصوصی است، حالا کدام بخش خصوصی و با چه قمیتی و به چه ترتیبی؟ همه اینها به یک شرایطی برمیگردد که چه کسی دارد این کار را میکند؟ که معمولاً با فساد همراه است که حتی در انگلستان و در آمریکا هم اگر اجرا شد این فساد در آن بوده مثلاً آمدند یک چیزی را واگذار کردند بعد از 4 ماه توانسته است 70 درصد سود به یکی دیگر بفروشد یا اصلاً زمینهای آنها را مورد توجه قرار داده است.
این بعد از فوت امام مورد توجه قرار داده شده در این 28 سال ادامه پیدا کرده است؛ در ابتدا خیلی کار محسوس نبوده، فلسفۀ این کار هم این است که وقتی خصوصی میکنید آن فلسفه را مطرح میکنند، فلسفه آمریکایی است میگوید آدم عاقل کسی است که دنبال حداکثر سود، لذت و ثروت خودش برود، آزاد از هر محدودیتی به غیر از قانون، آن محدودیتها چیست؟ دین است، آئین است، اخلاق است، منافع ملی و منافع فردی و خانوادگی است، شبیه فلسفهای که 2030 از لحاظ آموزشی مسئولین انتخاب کردند در اجرا که رهبری توصیه کردند که احتمال دارد کنار بگذارند حتی به نظر من مجلس این را تصویب نکرده است، بعد تحلیل اقتصادی، یعنی به صورتی که موضوعی در شرایطی قرار بگیرد که تثبیت شود، تثبیت شدن یعنی فقر که الان بخش عمدهای از مردم ایران فقیر هستند، کارگر بیکار که مشخص است، بعد آزاد بگذاریم واردات و صادرات را، آزاد بگذاریم عرضه و تقاضای داخلی را، چیزی که اصلاً در کشور صنعتی اتفاق نمیافتد نتیجه چه؟ وقتی بالاترین سود در دلالی است در تولید نیست، شما میبینید همه میروند در فعالیتهای دلالی و غیرتولیدی و واردات.
مدیر جهادی هیچگاه ضررده نیست
حالا خصوصیسازی کردند که واگذار کردند بهانه این بوده که دولتی هر چه است ضرر میدهد چرا ضرر میدهد؟ شما وقتی آدمهای فاسدی را میگذارید سر کار مشخص است ضرر میدهد، آدمهای انقلابی را روی کار بگذارید همان کسانی که صنایع دفاع را به وجود آوردند افتخارآمیز است، او حاضر است جانش را هم بدهد، ضرر چیست؟! کاری انجام میدهد که در دنیا بینظیر است، از این مدیران بگذارید ببینید چه میکنند آن وقت نتیجه، شما یک کسی را گذاشتید خصوصی کردید، حساب و کتاب ندارد اگر رفت به خطی که نباید شما آن را مجازات نمیکنید و از او بازخواست هم نمیکنید این طبقه از مدیران رشد کردند، شرایطی به وجود آوردند که میبینیم بانکها و مجلس در اختیار آنهاست، قوه قضاییه و همه را تحت تاثیر قرار میدهند، کاری را انجام میدهند که اصلاً ربطی به جمهوری اسلامی ایران که در قانون اساسی نوشته است ندارد، آثاری به وجود آورده که آن کسی که آگاه نیست فکر میکند نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نمیتواند اقتصادی را ایجاد کند که یک نفر بیکار نباشد در صورتی که در اصل 43 قانون اساسی میگوید دولت موظف است برای همه مسکن، خوراک، پوشاک، کار، بیمه، درمان، بهداشت و آموزش فراهم کند حتی با یک بار کار کردن طرف بتواند زندگی کند، حالا شما ببینید به چه شرایطی رسیدیم!
1500 میلیارد دلار بابت واردات کالا و خدمات از محل درآمد نفت، ما واردات داشتیم این است فضای اقتصادی که میبینید، 12 میلیون بیکار، لااقل 30 میلیون فقیر، ایشان آمار داده بود 20 میلیون مسکن بد زندگی میکنند، این از وزارت مسکن! آن کسی که مسکنش آنگونه است چطوری دارد زندگی میکند؟! 70 هزار روستا حداقل خالی شده است، صد هزار روستا بوده، 37 هزار روستا مانده است، این ثمرۀ اجرای سیاستهای تعویض سرمایهداریِ اقتصادی آمریکایی است که حتی آمریکاییها این کار را نمیکنند چون وقتی میبینند سود در تولید نیست، مالیات میگیرند از آن فعالیتهایی که سودش بالاست و در تولید نرفته است و آن به خاطر سود برود در تولید، ما این کار را نمیکنیم بالاخره جلوی فساد را میگیرند درست است آنجا یکسری اقتصاد قمارخانهای به وجود آمده است اما اگر قرار بود شغل ایجاد نمیشد، ما شرایطی به وجود آوردیم از آن سیاستی که آمریکاییها میخواهند بدتر جلو رفتیم. این شده که میبینیم درست برخلاف اندیشههایی که امام در وصیتنامهاش میگوید.
* ما چه کردیم با کسانی که انقلاب برای آنهاست!
به عنوان نمونه میگویند وقتی که ثروت اگر مشروع هم باشد باید برود در کارخانه و مزرعه الان ببینیم ثروت کجا میرود؟ نه کارخانه و نه مزرعه میرود چون سودش کم است، دولت هم اقدامی نمیکند چون به نظر میآید که بیخیالی یا بیتوجهی نسبت به مبانی اندیشهای که جمهوری اسلامی بر این اساس قانون اساسی را تبیین کرده است و آنچه که امام در وصیتنامهاش، همان اقتصاد مقاومتی که بعداً رهبری گفتند این مجموعه را نمیبینند چرا؟ سوال این است، از دید جمهوری اسلامی ایران دارند این کار را میکنند یا از دید یک طبقه خاصی که ثروتمند شدند و از به قول یکی از نامزدهای ریاست جمهوری گفت 4 درصد ایران که هر چقدر بخواهید ثروت دستش است و هر کاری هم اراده میکند و بعد تفکری که به وجود آمده تفکر خاصی است، تفکر ایرانی تفکری است که این اسلام انقلابی طبقانی در سر درِ خانقاهش نوشته است هر کس از این سرا درآمد نانش دهید دینش نپرسید آنکه به او جان داد همچنان خسی به او نان دهد، شما این تصور و فکر را نگاه کنید! هیچ کس نباید فقیر باشد حتی اگر دین ندارد، حتی اگر دیگری است از یک کشور دیگری است شما باید به او امکان بدهید بعد ما چه کردیم با کسانی که انقلاب برای آنهاست! پابرجایی انقلاب ما تاکنون به خاطر اینهاست، ما با اینها چه کردیم؟! برای یک درصدی که از لحاظ تعداد ناچیز هستند اما قدرت تصمیمگذاری دارند و فساد هم برای آنها یک وسیله است، مدیران فاسد هم همکاران آنها هستند، دو تایی با هم کمک میکنند.
نادر طالبزاده: آقای کلانتری شما مستندتان را با یک آهنگساز شروع میکنید و با یک آهنگساز هم تمام میکنید.
کلانتری: دغدغه ما کنسرت است، دوستانی که دغدغهشان کنسرت است بدانند که اتفاقاً دغدغه ما هم کنسرت است! بحث این است که فسادی که اتفاق افتاده است یک موزیسینی که الان باید کنسرت برگزار کند در یک کارخانهای دارد کار میکند با 700 هزار تومان. اما فساد اجازۀ این کار را هم به او نمیدهد الان دارد اخراج میشود و دغدغهاش این نیست که برود کنسرتش را برگزار کند، دغدغهاش این است که حالا زن و بچهام چه میشوند، اینها را باید بفرستم مدرسه. بعضی از دوستان میگویند شما گیرهای بیخود میدهید یعنی اینکه مثلاً عدالت نیست نه همه دنیا دارد این مسیر را میرود و ما هم باید این مسیر را برویم و یکسری هم باید له شوند زیر این چرخهایی که چرخهای توسعه است. ولی من میگویم شما اتفاقاً دارید مسیر را اشتباه میروید، دغدغه مردم امروز کنسرت نیست، امروز بیعدالتی است، امروز نداشتن حقوق و معوقات است شما اگر این مشکلات را حل کنید من از طرف همۀ عدالتخواهان و همۀ حزباللهی به شما قول میدهم همۀ این دوستان را میآورم جلوی وزارت اقتصاد عربی میرقصند، اگر این مشکلات عدالتخواهی و فساد را حل کنید، یعنی شما اتفاقاً دارید نگاهها را به جایی میبرید که فسادها دیده نشود و این بیعدالتیها متاسفانه فراموش شود.
* چگونه یک مسئول تبدیل به انسانی خونخوار میشود
رزاقی: سوالی که مطرح است این است که چطور شخص میتواند در برابر بینوایی دیگران سکوت کند در حالی که خودش هم عاملِ بینوایی آنهاست؟ ابتدای انقلاب رژیم شاه مشخص است در چه شرایطی است، 90 درصد آدمها به نوعی بیمه بودند حالا از ترس یا چیز دیگری بیمه میکرد. یعنی سرمایهداران جرات نمیکردند از انقلاب کارگران ناراحت میشدند، از انقلاب فقرا ناراحت میشدند، چه شکلی شده در جمهوری اسلامی ایران که به قول امام برای کوخنشنیان، انقلاب برای اینها شده است؟ این دارد الگوی جهانی میشود؛ ببینید چطور شده یک عده اینها را به فقر دچار میکنند ناراحت هم نمیشوند؟ نه بیمهای نه چیزی! وجداناً چرا؟ به نظر من بحث سرمایهداری است، بحث سرمایهداری القا میکند به انسان که یکسری از مسئولین هم میگویند، سرمایه است که کشور را اداره میکند، آدم پولدار است که سرمایهگذاری میکند ولی سرمایهگذاری در کجا؟ بعد آن کسی که دارد کارگری میکند او هیچ حقی ندارد؟ بستگی به دید شخص دارد این دید، وقتی انگلیسها رفتند داخل آمریکا کشور آمریکا را تسخیر کردند، زمینها برای خودشان تسخیر کردند بردهداری را برپا کردند، 60، 70 میلیون سرخپوست را در 300 سال کشتند که صاحب زمینها شوند! لااقل 20میلیون سیاهپوست را برده کردند، بردهداری جدید که سه هزار سال پیش بوده دوباره به وجود آمده.
ما سرمایه داریم حق انسانی واقعی داریم، کسی که سرمایه ندارد و کارگر است مانند برده میماند میتواند بمیرد حتی یکی از استادان دانشگاه گفت این عزیزانی که میرفتند جبهه برمیگشتند رفتند به او گفتند آقا حقوق شما چند برابر ماست، ما الان در فقر داریم زندگی میکنیم، بعد او گفته است بچههای شما مریض شود میتوانید تحمل کنید ولی استادها نمیتوانند! نگاه کنید چه زمانی؟ هنوز جنگ تحمیلی تمام نشده بود یعنی یک نگاهی به وجود آمده از بیرون که این نگاه ضدطبقات فقیر است، ضد بیکاران است، ضد فقرا است، اصلاً فکر میکند اگر او بیکار و فقیر باشد با حقوق کم رضایت میدهد حالا بیمهاش نمیکنیم چیزی نمیگوید یک کارت دست من میدهد میگوید هر کاری خواستی بکن و هر وقت خواستی بیرون کن، بعد هم اتفاقی برای او بیفتد تحمل میکند، این نگاه شرایطی به وجود میآورد که خودش را عمومیت میدهد.
مسئولینی در جمهوری اسلامی ایران به وجود آمدند که ابتدای کار کم بوده ولی رشد کرده است، طرف انقلابی بوده، جهادی بوده به خاطر سابقهاش رفته مسئول شده است آرام آرام خودش میگوید من تحت تاثیر شرایط قرار گرفتم یعنی چه؟ من اگر ثروت جمع کنم سرمایهگذاری میکنم کار ایجاد میکنم، هنر را میبینید؟ ولی چطوری؟ وقتی حداکثر سود در تولید نیست میبرد در فعالیتهای دیگر و بعد آرام آرام این شخص به کسی تبدیل میشود که یک آدم خونخوار است نسبت به آدمهای دیگر، بله سابقه جهادی و انقلابی هم دارد! حتی ممکن است جانباز باشد اما به گونهای عمل میکند که تا جایی که دلش بخواهد و بتواند و خیلی هم میتواند، هزار آدم را تحت تاثیر خودش قرار میدهد با این مسائل اینگونه آدم میگوید خدایا اینها چه کسانی هستند؟! مغولها این رفتار را نمیکردند در چارچوب جمهوری اسلامی ایران، چون مجازات نشدند، حالا این اجازه را به خودش میدهد که من رشد کردم، بعضیها میگویند اینها اجازه دارند چون سرمایه جامعه هستند! اینها قاتلانی هستند که باید مجازات شوند این ثروت را از کجا آوردند و چگونه جمع کردند؟ حالا دارند فضاسازی میکنند و فرهنگی را به وجود آوردند که میگویند این فرهنگ درست است همه جا اینطوری است، همه جا باشد ایران جمهوری اسلامی است، اسلامی انقلابی است آن سرمایهداری آدمخوار است، چگونه مقایسه میکنید؟ شما میآیید از این اعتبار و حیثیت استفاده میکنید به ظاهر و در پوشش این نظام شما منافع خودتان را تامین میکنید علیه اکثریت افراد جامعه، 30 میلیون فقیر! 12 میلیون بیکار، 60، 70 درصد حقوقبگیران زیر خط فقر هستند، بیمه هم نیست، این یعنی چه؟! کجای دنیا اینطوری است؟ و وقتی فضا این است اشتغال کجا رشد کرده است؟ خانهسازی کجا رشد کرده است؟
* سبقت سرعت رشد بیکاری از سرعت کارآفرینی
نمونههایش فضایی به وجود آوردند که طرف پول بخواهد خانه میخرد اجاره میدهد، سال به سال هم گران میشود، مالیات هم نمیدهند مجلس تصویب میکند درآمد مسکن را مازاد بگیرید، دولت نمیگیرد و مالیات نمیگیرند یعنی چه؟ یعنی به نظر میآید اینها کلمات مختلفی دارد، امام میگوید کوخنشینها، مستضعفان، اینها حق دارند زندگی کنند یا نه؟ حق دارند از حداقلها استفاده کنند یا نه؟ اصل 43، وظیفه دولت چیست؟ اصلا 49، اصل 44 میگوید خصوصیسازیها باید حسابشده باشد دلیلی ندارد ما دولت را منحل کنیم و بدهیم بخش خصوصی که دنبال حداکثر سود است نه دنبال صنعتی شدن ایران با الگوی صنایع دفاع، وقتی فضا اینطوری شد حق و باطل جابجا میشوند و باطل امکاناتی به وجود میآورد که خودش را توجیه میکند. همه فکر بکنند این درست است و مردم عادی هم قربانی شوند، خدا نکند آن روز پیش بیاید مردم عادی فکر کنند ظرفیت جمهوری اسلامی ایران از لحاظ اقتصادی این است، این همه فقر و بینوایی بعد همه بگویند ما سرمایه نداریم، چه کسی میگوید ما سرمایه نداریم؟ ما 1500 میلیارد واردات کالا و خدمات داریم همین 4 سالی که گذشت 200میلیارد واردات کالا و خدمات داشتیم، چه کردیم؟ 500 هزار شغل هم از دست دادیم، درست است مشاغلی ایجاد شده است اما سرعت بیکاری زیاد بود، طبق ضوابط بینالمللی باید 20 میلیون شغل ایجاد میشده.
اینها واقعیتهای تلخ است، چرا مدیران پاکیزه نمیگذاریم؟ انقلابی نیستند! اصل قضیه به نظرم برمیگردد به این، مدیران درست و انقلابی بگذارید نظارت هم بکنید ایرانی صنعتی میشود، کشاورزی ما به صورتی میشود که یک دقیقه هم خالی نشود، 70 هزار ده خالی شده است.
نادر طالبزاده: ما دو برنامه ویژه داشتیم یکی انحلال جهاد سازندگی بود بعد از رحلت امام بلافاصله منحلش کردند، وقتی اینها را کنار هم میگذاریم میفهمیم که یک برنامهای بوده است که امکان داشت اصلاً روستاها خالی شود اگر جهاد سازندگی بود، چون خیلی از افراد جهاد برای روستاها بودند و یک لابی بسیار قوی در مجلس بودند، برای مجلس هر کسی را انتخاب میکردند همان نماینده میشد، یک علتی هم که منحلش کردند کل جهاد را، چون من چند سالی در آن دوران خدمت کردم با روحیۀ بچههای جهاد آشنا هستم آنها مانند بچههای سپاه بودند از خودگذشته و از جانگذشته بودند در بحث سازندگی کشور، این انحلالش خیلی عجیب بود! یک برنامه دیگری داشتیم با دکتر رزاقی بحث مالیات پیش آمد که پولدارها در ایران مالیات نمیدهند که بعدها گفتمان شد ولی اثری گذاشته نشد، بعد از 6 سال، اگر برنامه 6 سال پیش راز اگر بیاوریم برای اولین بار دارد مطرح میشود که شما جملههای جالبی گفتید که در ذهن ما ماند که ایران یکی از مالیاتگریزترین کشورهای دنیاست یعنی پولدار فرار میکنند، از فقرا و کارمندان خوب مالیات میگیرند، از حقوق 800 و 900 تومان، یک بحثی که ما داریم این است که رسانه واقعا یک قوه است.
رزاقی: شمشیر دو دم میتواند باشد.
نادر طالبزاده: یک قدرتی است واقعاً اگر رسانه میتوانست در این سالها کارش را خوب و مدام انجام بدهد، خیلی از نظارتها که نبود چون رسانه فعال نبود، هیچ وقت نباید جلوی رسانه که صالحین دارند تلاش میکنند گرفته شود و اگر کارشان را بکنند خیلی بحثها باز میشود یعنی مسئولین میبینند و میشنوند. یعنی وجدان دارند با خدا عهد و پیمان دارند. منتها الان این توجه به اینکه رسانه یک قوه است، چراغقوه نیست باید استفاده کرد.
ابراهیم رزاقی: نیرویی به وجود بیاورد که اصلاً فکر جان خودش هم نیست، پول پول، فقط پول که همه چیز را درست نمیکند، این انسان است الان جمهوری اسلامی ایران دارد الگو میشود، حالا ناتوی عربی هم علیه ایران درست کردند، چرا؟
نادر طالبزاده: ایران یک بیس ایدئولوژیک دارد. یعنی یک پایۀ عقیدتی دارد که برای آنها ترسناک است از مطالب و مقالاتشان میفهمیم و خیلی جاها هم کارشان تمام است یعنی در شمارش معکوس هستند ولی اینجا چون به لحاظ ایمانی و حس و حالی یک عقبۀ بسیار پرقدرتی دارد مشکلات هم باید حل شود که من میگویم وظیفۀ ما در رسانه است.
کلانتری: ما خیلی انقلابی صحبت کردیم بعضی از دوستان ما را ببینند ممکن است بگویند اینها خارج از چارچوب قانون صحبت میکنند دارند یک آرمانهایی را دنبال میکنند که برای دهه 60بوده، ما میآییم در لیبرالیست همین قانونهایی که خودشان گذاشتند و چیزهایی که خودشان به آن اعتقاد دارند، من یک متن قانون را میخوانم بعد اشاره میکنم: «گفتند اطلاعرسانی شفاف، ایجاد فرصتهای برابر برای همه، بهرهگیری از عرضۀ تدریجی سهام شرکتهای بزرگ در بورس به منظور دستیابی به قیمت پایه» این کارخانه ابتدائاً قیمتگذاری شده، چند ماه بعد کارشناس رفته است 300 میلیارد تخلف دیده است، 300 میلیارد قیمت آمده است روی آن، چند ماه بعد یک کارشناس دیگری رفته است 600 میلیارد آمده روی قیمت، کارشناسان امروز میگویند 1500 میلیارد، این مفتفروشی است اینها بیتالمال را تبدیل کردند به بیتالحال، بعد دوباره یک جای دیگری قانون میگوید: «ذینفع بودن دستاندکاران واگذاری و تصمیمگیران دولتی در واگذاریها» من یک مثالی میزنم و دیگر چیزی نمیگویم رئیس سابق بازرسی یکی از استانهای جنوبی امروز مدیرعامل یک شرکت است. سال 93 رئیس سازمان بازرسی استان بوده، مامور امنیتی است، مامور بازرسی است اصلاً مامور تخلفات آن استان بوده، مامور بوده به آن کارخانه سر بزند و تخلفات را پیگیری بکند، اطلاعات محرمانه شرکت را داشته است سال بعد میشود مدیرعامل آن شرکت! حراست آنجا نیروی امنیتی است، قبلاً جزء نیروهای امنیتی استان بوده است، این فساد سیستماتیک است ما داریم خودمان را گول میزنیم یعنی اولگاروس چگونه تشکیل شدند؟ تا دو دهه روسیه درگیر این قضیه بود، یعنی مافیایی که قدرت، مافیایی که نیروی امنیتی به آنها توجه نمیشود، 70 درصد شرکتهای دولتی را آمدند خصوصی کنند به چه اسمی؟ غرب اگر پیشرفت کرده است خصوصیسازی بوده، امروز دارند تبعاتش را میبینند، یعنی دو دهه با آن درگیر بودند، میگوید: «تعداد کارکنان هر شرکت قابل وگذاری را در سند واگذاری ثبت و این ثبت را در شرایط واگذاری بگنجانند» این قانونی است که خودشان نوشتند «که مدیران شرکتهای واگذار شده تا 5 سال حق کاهش تعداد کارکنان را ندارند» آمده 600 کارگر را اخراج کرده است، چون اگر همه حقوق این کارگران را حساب کنید در این 20 سالی که هستند هر کدام 10، 15 سال سابقه دارند، کل حقوق این 20 سالشان با تورم 20 درصد حساب کردیم 300 میلیارد میشود بله حق دارد 600 میلیارد ارزانتر گرفته است اینها را میکند وجهالمصالحه، آنها را میکند اهرم از آدمها به عنوان اهرم استفاده میکند که دولتیها فراموش کنند فسادی که انجام شده است حالا بیاییم در بحث کارگری، مساله امنیت ملی میشود میروند دم استانداری، دم نماز جمعه، خب رها کنیم آن 600 میلیارد را ما به شما بخشیدیم این کارگرها را نگه دارید، این به نام انقلاب اسلامی به نام جمهوری اسلامی آدم خجالت میکشد!
کارگر 3 ماه حقوق نگرفته است ما خودمان را بگذاریم جای کارگر، تحت فشار همه جا هم رفته است، استانداری رفته، فرمانداری رفته، به همه مسئولان سر زده است امیدش نماز جمعه است، میرود نماز جمعه، من نمیگویم شاید امام جمعه قدرت نداشته باشد، امام جمعه بگوید من پیگیری میکنم، حل میشود، امام جمعه چه میگوید؟ این خیلی در جمهوری اسلامی برای من جالب است حق با هر کسی است به من چه ربطی دارد؟! ما جمله را در فیلم گذاشتیم این یعنی حق با هر کسی است به من ربطی ندارد، یعنی حق با یزید است یا حسین است به من ربطی ندارد؟!
بررسی چند نمونه درخشان از خصوصیسازی
ما میگوییم واگذار میکنیم به بخش خصوصی که کارآمد بوده است همین آدمی که امروز آمده کارخانۀ آلومینیوم هرمزگان را خریده است 10 سال پیش معدن فاریاب را گرفته است، ما پیگیری کردیم یعنی تمام حرفهایی که گفتیم با سند بوده است یعنی جایی که فکر میکردیم تخلف است گفتیم تخلف و نیامدیم از واژهها استفاده کنیم که همه جا بگوییم فساد، واژهها را با دقت استفاده کردیم و همه مدارک دقیق است، این آدم 10 سال پیش معدن فاریاب را دستش گرفته است ما رفتیم ببینیم در معدن فاریاب چه کرده؟ امروز معدن آلومینیوم را اینطور اداره میکند، 600 کارگر را بیرون میکند و حق دولت و بیتالمال را نمیدهد، رفتیم معدن فاریاب در جنوب کرمان، آدم بوده آنجا که پدرش خودکشی کرده است به خاطر اینکه ده ماه حقوق ندادند، پدر مرده است فرزندش را بردند سر کار، فرزند او را هم اخراج کردند، از آن طرف یک پیرمردی مانده است زیر کوه به او دستور دادند برود بماند، معدنکار بوده، رفته و زیر کوه مانده، آمده بیرون حق درمانش را که دادند از حق درمانش یک چیزی برداشتند به عنوان ضرر و زیان، من واقعاً تعجب میکنم از این آدمها! این آدمهایی هستند که اگر دو قطره خون روی آستینشان ببینند غش میکنند از خون میترسند ولی خون هزاران نفر را داخل شیشه کردند و نمیترسند و خیلی هم راحت اگر جلسات هیات مدیرهشان را هم ببینید با قرآن شروع میکنند و با صلوات تمام میکنند در فیلم وجود دارد.
یک نکتهای بگویم کارخانه آلومینیوم المهدی را به بهانۀ زیانده بودن فروختند، کارشناس سازمان صنایع این گزارش را آماده کرده است در سال 92: «خریدِ گرانتر مواد اولیه (در زمان مدیریت زمان دوره آقای احمدینژاد فساد شده است دوره آقای روحانی فساد شده است اینطوری واگذار کردند) به ویژه دو برابر گرانتر از نرم جهانی (در دوره دولتی مواد خریدند و این وسط دلال خورده است) 35 درصد بالاتر از قیمت خرید ایرانکو، خرید نابجای مواد اولیه به ویژه خارجی» چقدر ضرر وارد کرده است، حداقل 140میلیارد تومان هزینه اضافی وارد کرده است. جای دیگری گفتند اینها به خاطر توجه نکردن به بحث تولید 270 میلیارد تومان ضررده بوده، بعد در ادامه گفته است این خیلی جالب است: «شرکت فلان در سال گذشته 50 میلیارد تومان سود خالص داشته است» یعنی در همین دورهای که اینها میگویند ضررده بودند با 500 میلیارد زیان 50 میلیارد سود کرده است.
خدا نکند مردم در این انقلاب تجدیدنظر کنند
نادر طالبزاده: آقای دکتر چقدر مهم است که یک مستند و یک مستندساز جوان کار 10 تا وزیر را امروز میتواند انجام بدهد؟ شاید خوششان نیاید ولی مملکت و خون شهدا الکی نیست، یک اتفاقی افتاده است اتفاقی که ما در عملیم یعنی انقلاب اسلامی در عمل است و ما عکسالعملیم یعنی کسی که میپیوندد به خط باز میافتد در عمل و باقی در عکسالعملاند، چقدر نقش مهمی مستندساز و بعد رسانه دارد؟ ایشان یک فیلمی ساخته است اگر یک جایی نیاید البته خوشبختانه ما شبکه مستند داریم، شبکه افق داریم، شبکههای دیگر واقعاً مستندسازان جوان را تحویل میگیرند در جشنوارهها به آنها جایزه میدهند، در 45 دقیقه با 50 60 نفر مصاحبه میکنید کنار هم میگذارید و بعد من که به موضوع وارد نیستم و نمیدانم اصل 44 چه مشکلاتی ایجاد کرده است، کجای آن اشتباه بوده بعد میآیم میخوانم ولی مستندساز، رسانه که پخش میکند، چون مخاطبین هم مردم ایران هستند اگر این فرهنگ نشان دادن واقعیات و مسائل و بعد اصلاحش این باشد کسی جای دیگری هم نمیرود این وظیفۀ رسانه است که تیز و تندیاش را هم حفظ بکند اینقدر اگر بخواهد مسامحه دیگر رسانه نیست و بعد مردم فرار میکنند و میخواهند حرفهای راست را از دشمن بشنوند و این درست نیست این عقل نیست.
رزاقی: اگر بگوییم آن 4 درصد یا 10 درصد فرقی نمیکند. ثروتمندان، چگونه خودشان را توجیه میکنند؟ رسانه دستشان است حتی نام نیاوردند، چند کارخانه با چه قیمتی واگذار کردند؟ هزار کارخانه بوده 900 تا را وارد کردند، هیچی منعکس نکردند الان در چه شرایطی کارخانهها را واگذار کردند؟ چرا فاش نمیکنند؟ حتی گاهی هم مجازات میکنند زمانی مجازات میشود که زمانی که از آن گذشته است و دیگر بحث شماره 1 نیست، آدمهای فاسد را دیگر دیدیم یعنی آن زمان باید نام میبردند و این در واقع ناپاکی را از دامن نظام کنار میگذاشتند، قدرت برای نظام به وجود بیاید ناپاکی را نشان میدهد و خودش را پاکیزه میکند چون آنها دارند از ذخیره نظام استفاده میکنند، من فکر میکنم رسانه، رهبری چند بار گفته است مطالبه کنید، این مطالبه کردن به چه معناست؟ یکسری کارگرهای کارخانه مانند همینها مطالبه کردند، البته اینجا نشان نمیدهد که اینها را مجازات میکنند و رئیس کارخانه میگوید شما را بیرون میکنیم و فلان، بعضی جاها بوده که رفتند اعتراض کردند اینها را گرفتند مجازات کردند، تازیانه زدند کارگرانی که 8 ماه حقوق نگرفته بودند، شما ببینید! آنها را زندانی کردند، چه را نشان میدهد؟ الان دستگاه اداری ما، دستگاه قضایی ما، نمایندگان مجلس به نظر من نمایندگان مجلس باید بیشتر از سایرین نسبت به وضع موجود حساسیت داشته باشند چون آنها هستند که میتوانند دولت را تحت تاثیر قرار بدهند، استیضاح کنند که نمیکنند، آدمهای انقلابی هم همه جا هستند ولی عملاً میگویم مردم باید قربانیان اقتصاد موجود را، سرمایهداری را متشکل کنند، آن کسی که خانه ندارد نمیتواند اجاره بدهد، کسی که بازنشسته میشود هر سالی که میگذرد قدرت خریدش کم میشود، پیر هم میشود و انواع بیماریها را دارد، نمیتواند خودش را معالجه کند، حرفش را کجا باید بگوید؟ اگر رسانه نگوید باید یک نیرویی به وجود بیاید آن نیروی رسانه را مجبور کند که حرف ما را بگو، هزینههایش را هم بدهد اگر این شد به نظر من این اتفاق میافتد.
تمام کسانی که میلیونها نفر محروم هستند، نمیتوانند زندگی کنند احیاناً ممکن است در ذهن آنها تردید به وجود بیاید نسبت به این نظام آرام آرام فکر به وجود میآید، مشارکت کنیم در تغییر وضع اقتصادی، آن وقت شما یک نیرویی به وجود میآورید که این نیرو در عرصه اقتصادی به سادگی به کمترین هزینه بدون ارزی که مسئولین میگویند درمان میکند تمام فضای ایران را و آن وقت این نیرو دفاع میکند نه آن درصد اندکی که هر چه هم دارد میگوید کم است و آن وقت عملاً چون به نوعی ثروتمند شده است که مشروع نبوده است ناپاک بودند، در ایران هم سرمایهگذاری تولید نمیکند که ریشه در ایران داشته باشد، خصوصیسازی هم شده آنها را هم میتواند واگذار کند برود، اینها از منافع ملی نمیخواهند دفاع کنند، اصلاً نمیدانند منافع ملی چیست، اینها منافعشان با بیرونی در ارتباط قرار میگیرد، بعد بخش دوم پیش میآید، بیرونی نگاه میکند، دشمنان ایران نگاه میکنند در ایران نیروی دارند که این نیرو به درد آنها میخورد و بعد باید از آن حفاظت و حمایت کنند، درست خلاف آن چیزی که به نظر میآید، ملت ایران رای دادند اینها رفتند بالا، اینها رفتند مجلس منافع ملت را تامین نمیکنند منافع عده خاصی را تامین میکنند، یک عده طبقه اشراف مشخص است چه اتفاقی میافتد.
حالا بیرون هم به قول ما هیچ غلطی نمیتواند بکند ولی اینکه درون است نه، این شرایطی دارد به وجود میآورد که مردم تجدیدنظر کنند نسبت به این انقلاب که خدا نکند چنین چیزی پیش بیاید. پس این نیرو میتواند کاملاً رهاییبخش باشد و کاملاً ضدفساد باشد، ضدبیکاری و ضدفقر باشد با حداقل هزینه، چون به پول فکر نمیکند پول حداقل است، معیشتش تامین شود کافیست، برای دیگران نه برای خود به قول سعدی درویش در گلیمی بخسبند دو سلطان در اقلیمی نگنجند، شما نگاه کنید یک واقعیت که روحش به سمت منیت به قول امام رفت، او دیگر به این چیزها قانع نمیشود اما مردم عادی این فرهنگ را دارند و اینها باید حمایت شوند و تشکلی به وجود بیاید و از اینها دفاع کند، رسانه در اختیار اینها قرار بگیرد آن رسانهای که میگوید ما رسانه ایران هستیم در خدمت اینها قرار بگیرد در خدمت پولدارها که قرار میگیرد همه تبلیغات است، تصور کنند ذهن را برای چه؟ نیاز برای آن به وجود میآورند، این نیاز ذهنش را تصرف میکند، سعی میکند از هر جا شده درآمد به دست بیاورد و همه را بخرد. به نظر میآید ما مجبور هستیم برویم به این سمت.
رزاقی: کل نظام مسائل مربوط به بنیان است، تداومش با اینهاست در شرایطی که آن عزیزان دارند خودشان را فدا میکنند
کلانتری: انشاءالله قاسم سلیمانیهای مبارزه با فساد را پیدا کنیم، نیستند.