به گزارش مشرق، توافقنامه ای که اردیبهشت ۹۵ به امضای نمایندگان ۱۷۱ کشور از متعاهدین کنوانسیون تغییر اقلیم (COP۲۱) در فرانسه از جمله خانم «معصومه ابتکار» از ایران رسید به توافقنامه پاریس مشهور شد اما به آن برجام نفتی بگوییم مناسب تر است.
چرا توافقنامه پاریس «برجام نفتی» است و ابهامات جدّی آن چیست؟
ایران در مجموع ذخایر نفت و گاز رتبه نخست جهان را داراست و لذا تولید صیانتی و استفاده صحیح از این منابع، موتور محرک اقتصاد ملی ماست، بنابراین هرگونه محدود کردن کشور در استفاده درست از این منابع بهمعنای آسیبزدن به اقتصاد ایران خواهد بود؛ به همین دلیل هم بود که یکی از مهمترین و مؤثرترین تحریمهایی که غربیها خصوصاً آمریکا بهبهانه پرونده هستهای علیه کشورمان اعمال نمودند، تحریم نفتی بود.
برگزارکنندگان نشست پاریس اعتقاد دارند که تغییرات اقلیمی نامناسب در جهان، ازدیاد آلایندههای محیط زیست، افزایش گرمای زمین و در نتیجه کاهش یخهای قطبی بهدلیل افزایش انتشار گازهای گلخانهای و خصوصاً دیاکسید کربن حاصل از مصرف منابع فسیلی مانند «نفت، گاز و زغالسنگ» است و لذا باید مصرف سوختهای فسیلی محدود و با متخلفان برخورد شود. اما چند ابهام جدّی در این زمینه مطرح است:
۱) کشورهای پیگیر تثبیت توافقنامه پاریس، عمدتا اروپایی هستند که فاقد منابع جدی نفت و گاز بوده و پیشران اقتصادی شان مصرف سوختهای فسیلی در فناوری های بالاتر است. نتیجه قهری اجرایی شدن این قانون چنین خواهد شد که کشورهای تولیدکننده نفت و گاز که ایجاد اشتغال در آنها وابسته به تولید و مصرف بیشتر سوخت فسیلی است این مزیت خود را از دست بدهند.
۲) همچنین کشورهایی که فناوریهای قدیمیتر در استفاده از سوختهای فسیلی دارند و طبیعتاً دیاکسید کربن بیشتری تولید می کنند، برای پرهیز از پرداخت جرائم آینده مجبور خواهند شد اکثر برداشت از منابع فسیلی خود را بهصورت خام و با قیمت پایین به کشورهای صنعتی صادر کرده، محصولات نهایی باکیفیت و البته گرانقیمت آنها را خریداری نمایند یا اینکه مجبور خواهند شد با هزینههای گزاف فناوریهای نوین تولید انرژی (تجدیدپذیر یا هستهای) را بدون دخالت در کسب دانش فنی وارد کنند و دلارهای حاصل از فروش نفت و گاز را دوباره به آنها بازگردانند.
۳) با فرض آنکه ادعاها درباره سهم دیاکسید کربن ناشی از سوختهای فسیلی ۱۰۰% قابل پذیرش باشد ـ که برخی دانشمندان و محققان مطرح در جهان سهم انتشار صنعتی این گاز را چیزی در حدود ۲ درصد از کل گازهای مخرب جو زمین میدانند ـ آیا ایران اسلامی برای عمل به تعهد انسانی و اسلامیاش نسبت به حفظ حقوق انسانها در برابر آلودگیهای محیطزیستی ـ که ابتدا برای مردم خودش ضرررسان است ـ نیازمند آن است که دیگران بر او چیزی تحمیل کنند؟ آیا دولت نمی توانست لایحه ای براساس شرایط بومی و نیازهای داخلی و نیز خط سیر پیشرفت فناوریهای جایگزین در کشور، تهیه کند تا بتوان بدون دخالت خارجی به حفظ محیطزیست کمک نمود؟
۴) تجربه پیوستن ایران به معاهدات بینالمللی ـ خصوصاً آن دسته از آنها نظیر NPT که به ابتکار قدرتهای جهانی ایجاد شده است ـ برای ملت ایران تجربه تلخی بوده است و عمدتاً مانع پیشرفت بوده به جای اینکه برای ارتقای دانش و فناوری صنعتی کشور عامل تسریع و کمک کننده باشد و نهایتا کشور را در یک برجام هسته ای مقید کرد و از سرعت پیشرفت صنعت هسته ای ما به شدت کاست.
اکنون دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا ـ که با افشاگری علیه اوضاع نابسامان اقتصادی کشورش پیروز شد ـ رسما اعلام کرد به دلیل اولویتدار بودن توسعه صنایع فسیلی و اشتغال زدا بودن تعهدات مندرج در پیمان پاریس، آمریکا را از آن خارج می کند؛ تصمیمی که با واکنش منفی کشورهای اروپایی و دبیرکل سازمان ملل متحد مواجه شده است؛ البته مباحث سیاسی خصوصا رقابت بین آمریکا و اتحادیه اروپا را نباید از این مساله جدا دانست.
در نتیجه اجرایی شدن معاهده پاریس در ایران، عملاً نحوه استفاده از منابع نفت و گاز کشور را که بزرگترین فرصت توسعه اقتصادی ایران است، تابع مقررات بین المللی نامشخصی خواهد کرد که بعدها براساس این امضای غیرضروری دست و پای ملت ایران را همچون برجام هسته ای خواهد بست و ما را برای همیشه از کشورهای صنعتی و توسعه یافته عقب نگاه خواهد داشت.