به گزارش مشرق، از جمله تفاوتهای انقلاب اسلامی ایران با برخی دیگر از انقلابها، مثل انقلاب اکتبر روسیه، تکیۀ آن بر مردم انقلابی، به جای طبقۀ پیشرو یا احزاب آهنین است که در نگاه تحلیلگران انقلاب اسلامی، مردم در کنار اسلام و رهبری دینی، ارکان اصلی انقلاب را تشکیل میدهند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، بخشی از همین مردم که در انقلاب مشارکت عملی داشته و خصلت انقلابی بودن را درونی ساخته و دغدغۀ حفظ انقلاب، استقلال و آزادی خود را داشتند، در قالب نهادهای انقلابی چون جهاد سازندگی، بسیج و سپاه به پاسداشت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین دستاورد انقلاب، همت گماشته و در عرصۀ دفاع و سازندگی به صورت سازمان یافته، باقی ماندند. البته بسته به اولویت و نیاز اصلی انقلاب و نظام هم، کارکردها و نقشهای خود را تنظیم میکردند، به گونهای که در دوران دفاع مقدس، جهادگران جهاد سازندگی هم بیشترین ظرفیت و توان خود را به حضور در عرصۀ دفاعی و پشتیبانی از رزمندگان اسلام، به ویژه در بخش مهندسی رزمی اختصاص داده و لقب زیبا و پرمعنای سنگرسازان بیسنگر را از آنِ خود ساختند.
با پایان جنگ و شروع سازندگی ویرانیهای جنگ و عقبماندگیهای دوران طاغوت و مقابله با تحریمهای ظالمانۀ دشمن، این سپاه بود که به کمک دولت و سازمان ها و دستگاه های غیر نظامی آمد و ظرفیتها و توان سازمانی خود، به ویژه بخش مهندسی را که علاوه بر دانش مهندسی از تجربه و روحیۀ جهادی نهادینه شدۀ دوران دفاع مقدس هم برخوردار بود، به نفع سازندگی کشور و افزایش کارآمدی در عرصۀ غیر نظامی، وارد کرد؛ اقدامی که هم قانون اساسی اجازۀ کلی آن را داده و هم با انجام گردشکار و اخذ مجوز از فرماندۀ معظم کل قوا، کاملاً قانونی است و استمرار آن در دولت های مختلف پس از جنگ، از مرحوم هاشمی رفسنجانی آن روز تا حسن روحانی امروز، فارغ از هر گونه دلبستگی و وابستگی سیاسی ـ حزبی، تنها معطوف به نیاز نظام، کشور و مردم، خدمت و سازندگی به حساب میآید. از این رو این فعالیتها در قالب قرارگاه سازندگی سپاه، سازمان یافته و متمرکز است تا توان نظامی و انجام مأموریتهای اصلی سپاه را تحتالشعاع قرار ندهد و هم امکان برنامهریزی و اعمال نظارتهای لازم را فراهم کند.
برخورداری سپاه از توان علمی، تجربی و نگاه جهادی و غیر انتفاعی و فارغ از سودطلبی و سوداگرایی در عرصۀ سازندگی، آن را بازوی کارآمدی برای پاسخگویی به نیازها و گرهگشایی در این عرصه قرار داده است، به گونهای که طیفی از فعالیت و اقدامات از ساخت بزرگراه و سد تا حضور در صنایع پیشرفتهای چون نفت و گاز، را در پروندۀ پُر افتخار خویش ثبت کرده و با اثبات توان و کارآمدی انقلابی حتی در ابرپروژههای راهبردی چون جمعآوری و انتقال آبها به نفع آیندۀ حیاتی کشور، مشارکت داشته است که ارزش آن را نسل های آینده بهتر از امروزیها درک خواهند کرد.
ضمن اینکه قرارگاه سازندگی سپاه، به دور از انحصارطلبیهای معمول در بنگاه ها و مؤسسات اقتصادی، در بکارگیری شرکتها و نیروهای متخصص و آمادۀ همکاری، سخاوتمندانه عمل کرده و هیچگاه میدان کار و عمل را بر دیگران تنگ نکرده است و برعکس زمینهساز حضور هزار نفر جوان تحصیلکرده و انتقال تجربه به آنان و به همکاری گرفتن صدها شرکت و بنگاه خُرد و کلان تخصصی و مهندسی و فراهم کردن حضور آنان در ابرپروژههای ملی و کسب دانش و تجربه بوده است.
به عنوان مثال حضور سپاه در عرصۀ فناوری پیشرفتۀ نفت و گاز که دستاوردهایی چون احداث چند پالایشگاه گازی، کشیدن خطوط سراسری انتقال گاز و ساخت پالایشگاه بزرگ ستارۀ خلیج فارس داشت، به کسب باور و تجربۀ حدود ۱۶۵ هزار نیروی عمدتاً جوان تحصیلکردۀ کشور در این عرصه یاری رسانده و به مثابه یک دانشگاه بزرگ و علمی ـ کاربردی و البته مجانی هم عمل کرده است؛ نیروی کار تحصیلکردۀ عظیمی که پس از اتمام پروژهها، با برخورداری از رزومۀ کاری موفق و آبرومند، استعداد جذب و بکارگیری در شرکتهای بخش خصوصی کشور و حتی خارج از کشور را دارند، بخشی از سرمایۀ انسانی کشور است که میتواند در صادرات فکر به دیگر کشورها و تجارت علمی سازمان یابد.
بدیهی است حضور سپاه در عرصۀ سازندگی منافع و مواهبی برای سپاه نیز دارد که در رأس آن: ۱- کسب دانش و تجارب روز مهندسی؛ ۲- بازسازی و نوسازی تجهیزات و دستگاه های مهندسی؛ ۳- حضور در جغرافیای راهبردی کشور و اشراف بر این عرصۀ حیاتی؛ ۴- اثبات توان و کارآمدی در عرصۀ غیر نظامی و کسب اعتبار و افزایش منزلت سازمانی و ۵- تقویت تعامل و ارتباط با نیروهای مؤسسات و شرکتهای تخصصی و مراکز علمی به عنوان پشتوانه و ظرفیتی برای همکاری در شرایط لازم.
پیداست، ایفای چنین نقشی از سوی سپاه پاسداران به عنوان یک نهاد انقلابی، برای بانیان تحریمهای ظالمانه و دلالان سیاسی و عناصر دلدادۀ وابستگی و افراد بیهمت عرصۀ استقامت و استقلال و یا ضربهخورده از سایر بخشهای سپاه مثل گرفتاران عرصۀ فساد و رانتخواری و شاید هم تأثیرپذیران از خناسان و نفوذیهای حرفهای، گران آمده و هر از گاهی، بر کشیدن خود در عرصۀ قدرت را مستلزم تهمتپراکنی و سرکوفت زدن به عناصر انقلاب و مؤثرترین نیروهای عرصۀ کارآمدی، استقامت و استقلال میبینند.
البته این جفای تاریخی به اشخاص و جناح سیاسی خاصی محدود نبوده و طیفی از بازیگران سیاسی را شامل میشود که وجه اشتراک همۀ آنان، جستجوی کلید حل مشکلات در خارج و بیاعتمادی و بیاعتنایی به ظرفیتهای داخلی و گرفتاری به توهمِ وجودِ توهم توطئه در بین نیروهای انقلاب و همسویی با جریانات غربگرا و خودباخته علیه نیروهای انقلاب است که به زعم آنان از مسیر محدودسازی و پادگانی کردن سپاه و رقم زدن سرنوشتی مشابه جهاد سازندگی برای آن می گذرد، از این رو این مرعوبان قدرت و سلطۀ نظام لیبرال سرمایهداری یا نفوذپذیران نفوذ امپراطوری زر و زور و تزویر آمریکا، با تکیه بر ماهیت نظامی سپاه و اقتصادی معرفی کردن بخش سازندگی آن، سعی بر تحریک افکار عمومی علیه حضور سپاه در عرصۀ سازندگی و تبدیل آن به نیروی صرفاً نظامی و پادگانی داشتهاند که در دوقطبیسازیهای سیاسی بین خود و رهبری، هم تیغ ولایت را به زعم باطل خویش برای اعمال مدیریت به نفع مقاومت و استقلال کُند کنند و هم مسیر نرمالسازی کشور و عبور از انقلاب را فراهم سازند؛ سیاستی که در ابتدای انقلاب دغدغۀ جریان لیبرالی وابسته به نهضت آزادی بود و امروز وجه اشتراک برخی از جریانات سیاسی ریزش کرده از گفتمان انقلاب است، شده است.
لذا این قدرتطلبان شیفته سازش با آمریکا و غرب با بکارگیری تکنیکهای جنگ روانی و استفاده از ادبیات عاریتیِ اتاقهایِ فکر جریانات غربگرا، ابتدا سعی در القاء چهرهای تمامیتخواه و زورگو و قدرتمحور از سپاه با واژههایی چون تفنگدار و سرکوبگر و زدن ماسک مظلومنمایی برای خود دارند تا در دوقطبی تصنعی و مهندسی شدۀ حاکمیتی ـ غیر حاکمیتی از گرایش افکار عمومی جامعۀ ایرانی به مظلوم، چهرۀ حقستیز خویش را با گریم حرفهای، مظلوم جلوه داده و حق را پایمال کنند، لذا برای نیل به این هدف از آمیختن راست و دروغ، حق و باطل ابایی نداشته و در همان حال که سناتورهای آمریکایی به جبران شکستهای ناشی از حضور جهادی سپاه در منطقه، به دنبال اعمال تحریمهای موشکی و حقوق بشری و گنجاندن سپاه در لیست سیاه و حتی تروریست معرفی کردن آن هستند، این عده به طرح ادعاهایی علیه سپاه رو آوردهاند و احتمالاً واکنش سپاه یا گروه های حامی آن را نیز فرصتی برای حاشیهسازی و فرار از پاسخگویی به مسئولیتها و وظایف خود میدانند؛ حاشیهای که تا امروز القاء وجود ویرانیهای ناشی از عملکرد مسئولان و مدیران قبلی مولد آن بود، ولی این عده از امروز نگران پیوستن به گذشتگان و پاسخ دادن به آیندگان شده و جایگزینی برای آن جستجو میکنند که در عرصۀ ناکامیهای اقتصادی شاید حمله به سپاه از نگاه این جریان میتواند غرب و در رأس آن آمریکا را هم برای تعامل بر سر مهر بیاورد، اما غافل از آن که آمریکا و غرب هیچگاه کمک به دولتی در دل جمهوری اسلامی را به قیمت افزایش کارآمدی آن دنبال نکرده و نخواهد کرد و البته از حذف ظرفیتهای داخلی از جمله سپاه، استقبال میکند.
منبع: پایگاه بصیرت