به گزارش مشرق، ماجرای انتقاد و حمله لفظی سعید معروف به خبرنگاران قصه تازه ای نیست. هرگاه نقدی بر نسل طلایی والیبال ایران صورت گرفت کاپیتان تیم ملی در قامت یک فرمانده شمشیرش را برای این عرصه از رو بست و به جای پاسخگو بودن تنها با تهدید تلاش کرد تا این انتقادات را که در بسیاری موارد صحیح نیز بود از یارانش دور کند.
معروف بعد از اتفاقات چند روزپیش اردوی تیم ملی و درگیری و قهر غلامی که به اخراج او از تیم ملی انجامید بار دیگر خبرنگاران را مقصر حواشی و ناکامی والیبال دانست و آن ها را به دلیل رسیدن به جایگاهی ترسو و ناکارشناس خطاب کرد.
کاپیتان تیم ملی که نماینده بازیکنان است و باید پاسخگوی عملکرد بازیکنان در نتایج کسب شده باشد مدتهاست خبرنگاران را تحریم کرده و با این ترفند که «قصد ندارم با این قشر مصاحبه کنم» از زیر بسیاری از انتقادات که گاهی شامل خود او نیز بود فرار کرده و در چند سال اخیر هیچگاه حاضر نشد رودرروی خبرنگاران قرار گیرد و پاسخگو باشد.
بهترین پاسور چند سال اخیر آسیا، روز سه شنبه خبرنگاران حوزه والیبال را ترسو خطاب کرد و از آنها خواسته که رو دررو صحبت کنند در حالی که خودش در این چند سال اخیر همیشه از این قشر دوری کرده است. آیا در این حالت هم باز خبرنگاران ترسو هستند؟
حتما به خیال معروف باخت به ژاپن در جام واگنر، رژه نرفتن در المپیک، عملکرد ضعیف در لیگ جهانی، دعوای غلامی و موسوی و قهر عادل غلامی از تیم ملی نیز به خاطر کار بلد نبودن خبرنگاران و ناکارشناسان این عرصه است.
کاپیتان تیم ملی بودن تنها تهدید کردن و البته حامی بودن تیم در زمین نیست. او همیشه یک طرفه فقط خبرنگاران را دشمن دانست و سعی کرد با بازی دادن احساسات هوادارانی که در روزهای بد یا خوب برای این نسل هورا کشیدند خود و تیمش را تبرئه کند.
اما شاید خود او هم می داند که خبرنگار از روی دشمنی ایراد نمی گیرد و حق با خبرنگار هم هست. همانطور که دویدن، تلاش کردن، پاس دادن و پیروز شدن وظیفه او و یارانش است، دیدن ضعف ها و عنوان کردن آن نیز وظیفه اصحاب رسانه بوده و خواهد بود.
معروف شاید روزهایی که این چند خبرنگار ناکارشناس او و یارانش را حمایت کردند و در تحسین این نسل طلایی قلم زدند فراموش کرده است، روزی که قصد داشت در میانه راه همشهریانش را رها کرده و به لیگ روسیه برود همین خبرنگاران بودند که با حمایت همه جانبه کمک کردند که مسئولان شهرداری قانع شوند تا رضایت نامه او را برای زنیت صادر کنند.
سعید معروف می داند بهتر است شمشیرش را غلاف کرده و بنشیند رو در روی همین بزدلان و حرف های این ناکارشناسان را بشنود. بله درست است آن موقع مردم بهترین قاضی هستند اما به شرطی که شما هم یک طرف میز نشسته باشید «آقای کاپیتان» نه اینکه تنها در فضای مجازی بتازید.