به گزارش مشرق، بسیاری، از علت سخنرانی اخیر «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله میپرسند خصوصا اینکه بخش زیادی از این سخنرانی به علمیات مقاومت (در قلمون غربی) و سازوکارهای آن اختصاص داشت که فرماندهان حزبالله یا اتاق عملیات مقاومت هم میتوانستند آن را اعلام کنند.
روزنامه «الاخبار» در گزارشی در این باره نوشت: باید بر دو نقطه اساسی در نظر شخصی سید متمرکز شویم:
اول: اعلام «عید تحریر» (عید آزادسازی) جدید در لبنان که بار دیگر از سهگانه «ارتش، ملت و مقاومت» به علاوه ارتش سوریه صحبت شد. ارتش سوریه اقدام به عملیات نظامی در مرز خود کرد که نتایج عملیای که لبنان به دنبال آن بود نیز محقق شد و داعش از اراضی و مرزهای لبنان بیرون رانده شد. ارتش سوریه همچنین مسیر را در برابر نیروهای مقاومت برای اجرای طرح نظامی خود بر اساس هماهنگی با ارتش لبنان باز گذاشت تا اهداف عملیات «فجرالجرود» محقق شود.
اما نکته مهم در این نیست که نصرالله، ارتش سوریه را ضلع چهارم قرار داد بلکه نکته مهم آن است که شرکای دیگر نقشی در این پیروزی نداشتهاند؛ مقصود در اینجا آمریکاییهایی است که میخواهند طوری وانمود کنند که گویا آنها در پشت پرده تصمیم ارتش لبنان برای این عملیات هستند و گویا آنها نیازهای ارتش را برای این عملیات فراهم کردهاند و سید حسننصرالله در مقابل این ادعاها ایستاد.
دوم: سید حسن نصرالله میخواهد بحث و صحبتها درباره مرحله آینده تا حد ممکن واقعی باشد؛ او خوب میداند چرا ارتش فعلا از آغاز مرحله چهارم دست نگه داشته و همچنین نیازهای لجستیک ، امنیتی و نظامی ارتش لبنان، ارتش سوریه و مقاومت برای انجام مرحله آخر عملیات را خوب میداند خصوصا اینکه بسیار سخت خواهد بود و نیازمند کار نظامی دقیق است.تحمل این مسئولیتها خواه در زمینه خسارتهایی است که نیروها خواهند دید یا احتمال کشته شدن تعدادی از خانوادههایی که در بین افراد مسلح در ارتفاعات هستند.
زمانی که نصرالله از گفتوگوهایی میان نیروهای مقاومت با ارتش سوریه درباره مرحله اخیر خبر داد میخواست دری در برابر گزینه منطقی و معقول باز کند تا شیوهای پیدا شود که این ماموریت با فشار آتشبار بر افراد مسلح به قصد تسلیم شدن آنها انجام شود؛ به تبع آن هر توافقی که با افراد مسلح حاصل شود نیازمند ایجاد محل عبوری امن برای انتقال آنها به مناطق مورد تسلط گروهکشان در سوریه است و این یعنی نیاز به هماهنگی مستقیم با دمشق.
در ادامه این گزارش آمده است: درست است که ارتش لبنان تا کنون وارد نبردی به این سختی نشده است اما ارتش به خوبی میداند که افراد مسلح ممکن است بار دیگر به مساحتی حدود 20 کیلومتر (در لبنان) بازمیگردند ؛ منطقهای که چسپیده به مرز سوریه هستند و ویژگی جغرافیایی، «تعامل با افراد مسلح» در مسیرهای تحرکشان یعنی خط انتقال میان مرزهای دو طرف را میطلبد و نیازمند هماهنگی میان مقاومت و ارتش سوریه است اما نادیده گرفتن این موضوع و یک طرفه شدن نبرد به نتایج برعکس منجر خواهد شد در صورتی که ارتش نتواند دامنه محاصره را تنگتر کند.
علاوه اینکه برآوردهای موجود نزد اطلاعات ارتش حاکی از آن است که 250 فرد مسلح با خانوادههایشان در مناطق لبنانی هستند و عملیاتی خشن و بمباران شدید منجر به کشته شدن غیرنظامیان بسیاری خواهد شد، این موضوعی است که ارتش لبنان نمیخواهد برعکش آمریکاییها که بر نهایی شدن سریع موضوع اصرار دارند و به سرنوشت غیرنظامیان اهمتیتی نمیدهند همانگونه که اکنون در عراق و سوریه عمل میکنند.
الاخبار نوشت: معضل دیگر در این موضوع آن است که اگر ارتش به موضوع خود برای عدم انجام عملیات نظامی دیگری ادامه دهد در حالی که مقاومت و ارتش سوریه نبرد خود را در منطقه مقابل انجام دادند و ارتفاعات سوریه را پاکسازی کردند ؛ ارتش (لبنان) در حالی که تعدادی از افراد مسلح در ارتفاعات لبنان هستند، چه موضعی خواهد داشت؟ آیا وارد نبردی خواهد شد که هم نظامیان و هم غیرنظامیان را از بین ببرد؟ یا اینکه گزینههای دیگری مانند اخراج افرد مسلح و کشف سرنوشت نظامیان بدون هماهنگی با دمشق دارد؟ چه بسا ارتش در اینجا به حمایت خاص «المستقبل» و «القوات اللبنانیه» دارد تا پرونده افراد مسلح و نیز نظامیان ربوده شده، روشن شود.