به گزارش مشرق، « زینب عامری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
دفاع مقدس مهمترین منشور فکری پس از انقلاب برای ترسیم اهداف و آرمانهای ایران اسلامی است. این مهم که جمهوری اسلامی چرا و از چه طریق توانست هشت سال در سختترین شرایط ممکن از بقا، امنیت و ماهیت خود در مقابل دشمنان پشت پرده و عاملان تطمیع شده منطقهای دفاع کند، نقش بسزایی در مسیر آینده برای دولتها و نسلهای بعد دارد. در این نوشتار به درسهای دفاع مقدس برای دولتها - که خود به مثابه یک مکتب فکری سازنده است- میپردازیم:
۱- مردمی بودن و اتکا به مردم: جنگ با رژیم بعث در شرایطی بر ایران اسلامی تحمیل شد که هنوز انقلاب اسلامی تثبیت نشده و کشور در شرایط مناسب و باثباتی از لحاظ نظامی، اقتصادی، سیاسی و ... قرار نداشت اما امام خمینی(ره) در همان سال آغازین جنگ با اشاره به عامل کلیدی در پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی مردم، تصویری امیدبخش پیشروی ملت ترسیم کردند. ایشان از همان ابتدا بر این مسئله تأکید کردند که با استفاده از ظرفیت مردمی و نیروی انقلابی که به فعلیت رسیدهاند، میتوان در مقابل متخاصم ایستادگی کرد و بر آن پیروز شد. تأکید و راهبری امام در بسیج کردن اقشار مختلف مردم از هر طبقه اجتماعی و فکری ظرفیتی را برای ایران اسلامی به ارمغان آورد که نقشه تصرف ۱۰ روزه ایران را توسط صدام نقش بر آب کرد. این «مردمباوری و اتکا به نیروی مردمی» میتواند به عنوان یک پتانسیل ارزشمند برای کشور، به دولتها در مسیر اجرایی کردن برنامهها و حراست از اهداف انقلاب اسلامی کمک شایان توجهی کند. چنانچه دولتها به جای قشریگرایی و اپوزیسیونزدگی، به مردم به عنوان مهمترین سرمایههای اجتماعی تکیه کنند و این ظرفیت را به نحو احسن در قدرت و مدیریت جامعه به کار گیرند و دخیل کنند، بدون شک گام مهمی به سمت پیشرفت، توسعه و عدالت به زیر چتر انقلاب خواهد بود.
۲- خودباوری و خودکفایی: ایران در حالی هشت سال جنگ تحمیلی را تاب آورده و استقامت ورزید که هیچ کشوری - به علت جو ارعابی که استکبار بر جامعه جهانی در مقابل کشور حاکم کرده بود - حاضر به فروش قطعات، ادوات نظامی یا تعمیر تسلیحات جنگی ایران نبود. در نتیجه ایران اسلامی با خودباوری تلاش کرد تا به دانش لازم در این حوزه دست یابد؛ دانشی که نه رهاورد آموزش غرب که ماحصل تلاش جوانان و متخصصان ایرانی در خلال سالهای سخت جنگ بود. این «خودباوری» ایران را در این زمینه به سمت یک «خودکفایی» نسبی برده و قدرت درونی انقلاب اسلامی و تفکر انقلابی را به رخ جامعه جهانی کشید. در حقیقت ایران اسلامی با اتکا بر ظرفیتهای داخلی خود، تهدید جنگ را به یک فرصت در مسیر خودکفایی تولید و تعمیر تسلیحاتی نظامی و دفاعی بدل کرد. این مسئله پیام مهمی برای دولتهای آتی به یادگار گذاشت که چنانچه به ظرفیتهای داخل کشور اعتماد و بر لزوم خودباوری و خودکفایی در تمامی زمینهها تأکید کنند، حرکتی درونداد و رو به جلو خواهند داشت که ایران را به سکوی قدرت اول اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... در جهان اسلام و فراتر از آن خواهد رساند، در جهت عکس، ناباوری و بیاعتمادی به ظرفیتهای داخلی، وابستگی و دستدرازی به سوی ممالک غربی - به جای خودکفایی – بیشک از ایران یک قطر دوم خواهد ساخت که تنها مظاهر پیشرفت را خریداری کرده اما هیچ گونه بنمایه ترقی و توسعه و عدالت اسلامی در آن وجود ندارد و عملاً به جای پیشرفت، عقبگرد داشته است.
۳- عزتطلبی و اقتدار: عاملی که ایران را در هشت سال جنگ همهجانبه در مقابل کشورها و جریانهای ضدانقلاب اسلامی، به رغم تمامی مشکلات و کمبودها سر پا نگه داشت و مانع از سقوط زودهنگام انقلاب اسلامی شد نرفتن به زیر بار زور و در مقابل، اقتدارخواهی و عزتطلبی بود. یکی از گزینههایی که استکبار را در خلال جنگ پیش روی جمهوری اسلامی قرار داد «عدول از انقلاب اسلامی و همگرا شدن با خواستههای غرب در منطقه و بخشیدن امتیازاتی برای پایان جنگ» بود که از جمله آن سخنان هلموت کوهل صدراعظم آلمان را میتوان یادآور شد که نخست اعلام بیطرفی کرده و سپس در یک چرخشی استراتژیک ادامه جنگ را ناشی از سیاستهای نادرست و غیرمنطقی جمهوری اسلامی دانست و کمکهای سیاسی و مالی فراوانی به حزب بعث کرد. لیک جمهوری اسلامی به زیر بار زورگویی و سیاستهای فرمایشی و ناعادلانه حامیان بعث نرفت و از اقتدار و عزت خود در میدان نبرد با تمام قوا دفاع کرد. این پیام مهمی را به دولتها رسانده و مسئولیت بسیار سنگینی را بر دوش آنان میگذارد. عزت و اقتدار ایران اسلامی امانتی از دوران هشت ساله دفاع مقدس است که برای حفظ آن جانها و رشادتها خرج شده است و هر دولتی با هر لول فکری مسئول پاسداری و حراست از آن و کمک به حفظ اقتدار و آبرو و عزت ایرانی است و چنانچه با اِعمال هر سیاستی عزت و اقتدار ایران را لکهدار کند، پشت به آرمانهای اصیل انقلاب و دفاع مقدس کرده است.
۴- وحدت و انسجام: دفاع مقدس یکی از آشکارترین جلوههای وحدت ملی - فارغ از دین، مذهب، قومیت و نژاد - بود. این مسئله نشانگر این است که «منافع ملی» خط قرمز و فصل مشترک میان تمام طبقات فکری، قومی و سیاسی در ایران است که میتواند به عنوان یک سرمایه فکری ارزشمند و تعیینکننده و اتحادساز در تصمیمات کشوری مطرح باشد. وحدت و انسجام ملی در هشت سال دفاع مقدس و همچنین پیش و پس از آن، برگی از یک تجربه ممکن و موفق پیش روی دولتهاست. دولتها میتوانند از نقاط مشترک میان طبقات مختلف جامعه برای تزریق بیشتر روحیه اتفاق و تعاون و همکاری فراجناحی بهره ببرند. سیاستزدگی و قشریگرایی دو آفت بزرگی است که برخی دولتها را پس از انقلاب اسلامی نیز گرفتار کرده است و از مسیر حقیقی آنها یعنی خدمت به آحاد ملت دور کرده است. ظرفیتهایی که از سالهای دفاع مقدس به مثابه یک منشور و الگوریتم فکری برای نسلها و دولتهای بعد باقی مانده است، میتواند درمانی برای اینگونه مسائل و مشکلات در بدنه مدیریت اجرایی کشور باشد. امروزه از وظایف دولتها اهتمام به مسائل تمام مردم و کاهش فاصله اجتماعی و حرکت به سمت یک اتفاق ملی است. تجربه دفاع مقدس میتواند بهترین راهنما و تضمین برای این هدف مهم باشد.
درسها و تجربیات ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس محصور به آن زمان تاریخی و دارای تاریخ انقضا نیست بلکه یک مکتب رفتاری با قابلیت بازتولید و استفاده در هر زمان و مکانی است. دولت دوازدهم یا هر دولت دیگری چنانچه این آموزهها و تجربیات تاریخی را چراغ راه خود کنند میتواند یک روند رو به جلو، توسعهمدار، پیشرفتخواه، رفاه و عدالتگستر همراه با پایبندی و وفاداری به مردم و اهداف انقلاب اسلامی را محقق سازد و در صورت بیتوجهی و عدول از آن روز به روز بیشتر از مردم و انقلاب فاصله خواهد گرفت.