سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
** همنوایی اصلاح طلبان با ترامپ؛ عملکرد ایران در منطقه عامل فشار اقتصادی به مردم است
در روزهای گذشته، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در اقدامی مداخلهجویانه از تجمعهای اعتراضی در برخی شهرهای ایران حمایت کرد. ترامپ مدعی شد که «ثروت ایران برای تأمین منابع مالی تروریسم در خارج این کشور هدر میرود».
«پال رایان» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نیز از تجمع اعتراضی در برخی شهرهای ایران حمایت کرد و در توییترش با تکرار ادعاهای اثباتنشده علیه ایران نوشت: «مهم است که ما از معترضان غیرخشن در ایران حمایت کنیم. این، نتیجه اقدامات رژیمی است که تمرکزش بیشتر معطوف حمایت از سازمانهای تروریستی بوده تا گرفتاریهای شهروندان خودش».
مقامات آمریکایی در پیامهای جداگانه تلاش کردند تا اعتراضات مردمی درخصوص معیشت را به اقدامات منطقهای ایران گره بزنند.
مردم در روزهای گذشته خواستار برخورد با مفسدان اقتصادی و نیز رفع مشکلات مربوط به سپردهگذاران مؤسسات مالی شده و همچنین نسبت به وضعیت نابسامان معیشتی اعتراض کردند. اما همزمان، رسانههای مزدور و نیابتی به طمع افتاده سعی در رادیکال کردن فضا کردند. به طراحی شعار و خطدهی تجمع پرداختند و همزمان، کاخ سفید ومقامات ارشد آمریکا، حمایت همهجانبه خود را از هرگونه آشوب و ناآرامی در ایران اعلام کردند! این درحالی بود که اساساً مطالبه مردم، مطالبه اقتصادی برای بهبود اوضاع معیشتی بود!
در روزهای اخیر بر همگان مشخص شد که آشوبگران هیچ نسبتی با تجمعات اعتراض آمیز مردم درخصوص معیشت و رسیدگی به وضعیت مؤسسات مالی و فساد اقتصادی ندارند و در حقیقت پیاده نظام دشمنان مردم ایران در خیابانها هستند. نکته قابل توجه اینجاست که این جماعت شعارهایی همچون «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» و...سر میدهند.
دشمنان ایران قصد دارند تا با بزرگنمایی اقدامات آشوبگران و نسبت دادن اعتراضات به اقدامات منطقهای ایران، برجام منطقهای را کلید بزنند. دشمن به خیال خام خود در پی امتیازگیری از ایران است و نکته تأسف انگیز اینکه اصلاح طلبان نیز در این پازل نقش دارند.
در همین رابطه روزنامه آرمان در مطلبی به قلم «احمد شیرزاد» نوشت:
«جامعه میداند که عملکرد ایران در منطقه هزینههایی بر اقتصاد ملی تحمیل میکند. ممکن است احساس عمومی این باشد که ایران برای سیاستهای برون مرزی خود حدودی در نظر گرفته که برای کشور و جامعه هزینهساز است و بر آنها فشار وارد میکند. در این صورت میتوان تصور کرد که تعبیرهای مذکور در بروز اعتراضات مؤثر بوده است. اما با کمال تأسف جناح اصولگرا میخواهد همه این مسائل را انکار کند و همه مشکلات را به گردن دولت بیندازد».
همچنین روزنامه شرق نیز در یادداشتی نوشت:
«رقابت بوئینگ و ایرباس، دو غول هواپیمایی جهان، برای گرفتن بازار ایران بر کسی پوشیده نیست. اما چرا این مهم محقق نشد؟ پرسشی که پاسخ درست به آن میتواند کمکی در درک دلایل شرایطی باشد که در چند روز گذشته کشور را گرفتار و علاقهمندان به انقلاب و نظام اسلامی را نگران کرده است.
سه عامل مانع پیشبرد راهبرد تعامل با جهان و اجرای کامل برجام بود؛ نخست، دوگانگی در سیاست خارجی کشور که نتیجه آن ارسال دو پیام ناهمسو و شاید متضاد به جهان بود. هیچکس نمیدانست حرفهای آقای روحانی و مذاکرات دکترظریف، رئیس دستگاه دیپلماسی کشور، جهتگیری مجموعه نظام در روابط خارجی است یا اقداماتی عملی از سوی دیگر نهادها؟ کشورهای جهان و بهویژه شرکتهای بزرگ که باید حلقه نهایی منتج از برجام را رقم میزدند، در درک شرایط کشورمان عاجز بودند...دوم، تغییر رویکردهای آمریکا به عنوان بازیگر نخست برجام (البته در کنار ایران) با پایان دوره باراک اوباما... سوم، تأثیرات تحولات منطقه، جنگهای نیابتی و رویارویی سیاسی عربستان سعودی با ایران که متأسفانه با رویکارآمدن ترامپ و همبستگی این دو درباره ضدیت با کشورمان شدت یافت...ضروری است مسیرهای ورود سرمایهگذاری به کشور پاکسازی شود. این کار جز از طریق رویکرد تعامل با منطقه و جهان امکانپذیر نخواهد شد. نمیتوان در یکسو منافع دیگر کشورها را به چالش کشید و از سوی دیگر دستگاه دیپلماسی کشور را برای جذب سرمایهگذاران خارجی تحت فشار قرار داد».
** اگر برجام نبود باید شیرهای نفت را میبستیم
روزنامه شرق در سرمقاله امروز نوشت:
«اگر برجام نبود امروز در سایه سیاستهای ماجراجویانه دولت قبل باید شیرهای نفت را میبستیم؛ چون بنای جهان توقف کامل صادرات نفت کشور بود».
حامیان برجام تاکنون بارها مدعی شدهاند که اگر برجام نبود، حتی یک بشکه نفت را هم نمیتوانستیم صادر کنیم و صادرات نفت کشور به صفر میرسید.
گفتنی است گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا در ابتدای سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با عنوان «چشم انداز کوتاه مدت انرژی» نشان میدهد که اثر گذاری تحریمها بر «تولید» نفت خام در سال ۲۰۱۳ (در شرایطی که تحریمهای نفتی تشدید شده بود) نسبت به سال قبل از آن یک چهارم شده است و میزان تولید نفت خام ایران در سال ۲۰۱۳ تنها ۵ درصد نسبت به سال ۲۰۱۲ کاهش دارد. در واقع پیش از توافق ژنو (که در سال ۲۰۱۴ اجرایی شد) تحریم فروش نفت ایران شکست خورده بود.
در حقیقت از ابتدای سال ۲۰۱۲ که آمریکا و اتحادیه اروپا قوانین تحریم فروش نفت ایران را تصویب میکنند تا ۶ ماه پس از آن یعنی نیمه سال ۲۰۱۲ (تیر ۹۱)، فروش نفت خام ایران به صورت میانگین به حدود ۱.۲ میلیون بشکه در روز میرسد؛ اما پس از آن تا زمان اجرای توافق ژنو (دی ۹۲) به مدت یک سال و نیم میانگین فروش نفت ایران کاهش نمییابد و در بازهٔ ۱.۱ تا ۱.۲ میلیون بشکه در روز ثابت باقی میماند.
آمریکاییها حتی در قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال ۲۰۱۲ مصوب کرده بودند که فروش نفت ایران به صفر برسد اما در عمل نتوانستند حتی فروش نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برسانند.
علت این ناکامی امریکا نیز مشخص است و آن اینکه اساساً تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان ۱.۱ تا ۱.۲ بود.
** طرح ترافیک جدید، به کام پولدارها
روزنامه قانون در گزارشی با عنوان «طرح ترافیک ۴ درصدیها» نوشت:
«از مجموع ۹۸ هزار مجوز طرح ترافیک سالانه که سال گذشته شهرداری تهران به افراد مختلف داد، چند صدتایی از آن سهم بیماران خاص است که هزینههای درمان بیماری، کمر خانوادههایشان را شکسته است. آنها برای پیگیری امور درمانی و توانبخشی، به دفعات در ایام هفته نیاز به مراجعه به مراکز درمانی دولتی و خصوصی که انبوهشان در مرکز شهر واقع شده، دارند و مجوز طرح ترافیک سالانه، یکی از صدها مشکل آنها را در ترددهای شهری حل میکند. با این حال، مسئولان شهری با نگاه درآمدزایی به ترددهای شهری، حق مسلم این گروه از شهروندان تهرانی را نادیده میگیرند و مجوز سالانه طرح ترافیک را «رانت» این افراد میدانند. بیماران ام.اس، هموفیلی، تالاسمی، بیماری نارسایی کلیه و ... افرادی بودند که سهمیهای ناچیز از مجوز سالانه طرح ترافیک به آنها داده میشد تا بتوانند مشکلات ترددی کمتری در شهر داشته باشند که گویا این حق از ابتدای سال آینده از آنها گرفته میشود.... بعد از بیماران خاص که دامنه بی مهریهای مسئولان مختلف به شرایط زندگیشان، به مدیران شهرداری با حذف سهمیه طرح ترافیک رسیده است، خانوادههای معظم شهدا و جانبازان دیگر افرادی هستند که «رانت» مجوز طرح ترافیکشان قطع میشود! به خصوص آنها که به دلایل مختلف از جمله درمان جانبازان شیمیایی نیاز به مجوز طرح ترافیک دارند، از سال آینده باید متحمل مشکلات عدیده نداشتن مجوز ورود به محدوده مرکزی شهر و هزینههای سنگین آن شوند.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:
«نگاه عجیب مدیریت شهری به حذف مجوزهای طرح ترافیک سالانه، که قطعاً حذف سهمیههای نمایندگان مجلس، سازمانهای دولتی، مدیران شهری، وزارت خانهها و...به کسی برنمی خورد و آنها به راحتی از محل بودجههای بیت المال، مشکلشان را در خرید مجوز روزانه حل میکنند، این روزها دغدغه زیادی را برای گروههای خاص ایجاد کرده است. نگاه مدیریت شهری در حذف مجوز سالانه طرح ترافیک، امکان دسترسی برابر همه شهروندان به مجوز ورود به مرکز شهر است که در این شیوه، آن کسی که سود اصلی را میبرد، سرمایه دارانی هستند که با خودروهای چند صد میلیونی، همه روزه طرح میخرند و به مرکز شهر میآیند تا هوا آلودهتر از قبل شود. سود دیگر را نیز مدیریت شهر میبرد که چند صد میلیارد تومان به درآمدهای نقدیاش از محل فروش روزانه طرح ترافیک افزوده میشود بی آنکه دغدغهای از افزایش ترافیک و آلودگی هوای شهر با حذف مجوز سالانه طرح ترافیک باشد».
به نظر میآید این طرح که چند ماهی است در دستور کار مدیریت جدید شهر تهران قرار گرفته، هنوز دارای ابهامات جدی از جمله نحوه کنترل ورود خودروها به محدوده طرح ترافیک و همکاری پلیس با طرح جدید است.
برخی کارشناسان معتقدند که در صورت اجرایی شدن این طرح، با افزایش افسارگسیخته موتورسیکلتها به محدوده مرکزی شهر روبرو خواهیم بود در حالی که می دانیم هر موتورسیکلت معادل ۶ الی ۸ خودرو آلودگی تولید میکند با حضور این میزان موتورسیکلت به میزان نزدیک به یک میلیون آلودگی در محدوده مرکزی اضافه میشود.