علینقی

علینقی خاموشی که ۲۷ سال رییس اتاق بازرگانی ایران بود با تاکید بر اینکه برای در اختیار گرفتن اتاق بازرگانی از امام(ره) کسب تکلیف کرده، ریشه برخی مشکلات کنونی اتاق را در کم توجهی به قانون می داند.

به گزارش مشرق، در روزهای اخیر انتشار دو خبر بهانه ای برای مصاحبه ای جذاب با علینقی خاموشی شد، شخصی که 27 سال به طور مستمر رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران بود. اهدا جایزه امین الضرب از طرف اتاق بازرگانی تهران توسط محمد شریعتمداری وزیر صنعت، معدن و تجارت از یک سو و انتشار کتابی درباره اتاق بازرگانی بدون اینکه اسمی از علینقی خاموشی در آن ذکر شده باشد از سوی دیگر، به اندازه کافی مهم و چشمگیر بود تا هر خبرنگاری را وادار به پیگیری موضوع کند.

با اینکه علینقی خاموشی چند سالی است چنانچه خود می گوید به خاطر دلخوری ناشی از خلاف نویسی برخی رسانه ها در عرصه عمومی غایب است و کمتر اظهارنظر می کند؛ و در چند سال اخیر با هیچ رسانه ای مصاحبه نداشته؛ با خوشرویی دعوت برای مصاحبه را پذیرفت.

در یک روز زمستانی و به طور کم سابقه دارای هوای پاک؛ که کوه های تهران را می شد دید، ملاقاتی در دفتر کار ایشان در خیابان ولی عصر انجام شد. با اینکه گرد پیری بر سر و روی دارد، اما در به یاد آوردن جزئیات حوادث اشتباه نمی کند. بحث از جایزه امین الضرب آغاز شد و چنانچه انتظارش را داشتم به حوزه های زیادی از تاریخ اقتصادی و وضعیت کنونی اقتصاد کشور رسید.

جناب آقای مهندس خاموشی؛ ضمن عرض سلام و تشکر از اینکه باوجود مشغله زیاد دعوت را برای مصاحبه پذیرفتید، این روزها یک خبر و یک عدم خبر از حضرتعالی را در رسانه ها شاهد بودیم که نمی توان نادیده گرفت. از یک طرف وزیر صنعت به شما جایزه امین الضرب اهدا کرد و از طرف دیگر، در کتابی که درباره اتاق بازرگانی نوشته شده اسمی از طولانی ترین دوره ریاست؛ که به شما با 27 سال حضور ممتد در راس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تعلق دارد به میان نیامده. انتظار این است که در تاریخ نویسی ماده تاریخ رعایت شود و مولف منکر واقعیت روی داده، جدای از تحلیلی که از وقایع تاریخی دارد، نشود. اگر ممکن است برای شروع بحث توضیح بفرمایید که چرا دوره طولانی مدیریت شما در اتاق بازرگانی ایران نادیده گرفته شده است و موضوع جایزه امین الضرب چیست؟

بنده هم خدمت شما عرض سلام و خوشامد دارم. به هر حال عزیزان وزارت صنعت و اتاق بازرگانی تهران بنده را قابل دانستند، لطف کردند و لذا از آنها متشکرم.

و اتاق بازرگانی ایران؟

بنده ترجیح داده ام و می دهم که ما باید بر اصول قانونی تمرکز داشته باشیم و بحث های فراقانونی را نمی پسندم و آنها را برای اداره کشور آفت می دانم. چه درباره بنده باشد چه افراد دیگری. مساله اتاق بازرگانی هم با قید رعایت قانون برای من اهمیت دارد. در سال 1263 مجلس شورای ملی «وکلای تجار» را به عنوان اولین نهاد حامی تجار ایرانی ایجاد کرد که بعدها به اتاق بازرگانی تغییر نام داد. بسیاری از مورخین پایه تمامی فعالیت‌های صنفی و تخصصی بخش بازرگانی ایران را منبعث از اتاق می دانند.

به تغییرات آن در قبل از انقلاب فعلا کاری ندارم که خود بحث مفصل و جداگانه ای می طلبد و شما جوانها نمی توانید پا به پای ما پیرمردها بنشینید و ساعت ها بحث تاریخی کنید(با خنده). هنگامی که حضرت امام در پاریس حضور داشتند بنده نامه ای به ایشان رساندم و عرض کردم که می توانیم با در اختیار گرفتن اتاق بازرگانی قدم مهمی برای اداره وزارتخانه ها که هنوز در اختیار رژیم بود و به هرج و مرج دچار شده بود برداریم و افرادی را به ایشان معرفی کردیم. حضرت امام(ره) هم با نامه و افراد معرفی شده موافقت فرمودند و عملا کار شروع شد.

نباید خلاف قانون عمل کرد

چه افرادی را به امام معرفی کردید که قبول کردند؟

به دوستان عرض کردم که جایی به اسم اتاق بازرگانی در خیابان طالقانی هست که باید با در اختیار گرفتن آن در اداره وزارتخانه ها وارد شویم. در مشورت با مرحوم شهید بهشتی، مرحوم شهید مطهری و برخی دیگر از بزرگواران عده ای را به امام معرفی کردیم. تا آنجا که به خاطر دارم مرحوم عالی نسب، کرد احمدی و چند نفر دیگر بودند. در نهایت آقایان طرخانی، بنده، اسدالله عسگراولادی، میرمحمد صادقی، میرفندرسکی، محمد علی نوید و ابوالفضل احمدی بودند که توسط امام انتخاب شدند. ارتباط این عرایض بنده با نکته ای که اول تذکر دادم را اگر بخواهم عرض کنم به قانون باز می گردد. ما در جو انقلابی آن زمان که کشور غرق در اعتصاب بود کار سرخود انجام ندادیم و از نفر اول انقلاب یعنی حضرت امام به طور مکتوب کسب تکلیف کردیم. امام هم از طریق دکتر بهشتی و آقای موسوی اردبیلی موافقت کردند و ما شدیم اعضای کمیته منتخب امام در اتاق بازرگانی.

اعضای اتاق بازرگانی وقت شما را قبول کردند؟

ما بدون اسلحه به اتاق رفته و حساب ها را پلمب کردیم. یادم است که اعضای وقت اتاق می گفتند آیا می خواهید ما را دستگیر کنید؟ که به آنها گفتیم خیر چنین قصدی نداریم. وقتی به عقب نگاه می کنم واقعا کارهای سختی را با ضعفی که در خود می دیدیم و جوان و بی تجربه بودیم انجام دادیم. با کمک شهید رجایی و باقی بزرگواران قدم های بزرگی برداشته شد که همواره در راستای قانون و منطبق بر قانون بود.

امروز هم اگر مشکلی وجود دارد که متاسفانه وجود دارد و حال و روز اتاق خوب نیست و من را که سالها در آنجا کار کرده ام اذیت می کند، باید رد آن را در کوتاهی در اعمال قانون و خدای ناکرده در تخطی از قانون جستجو کرد.

از بانک مرکزی برای کارخانه ها وام گرفتیم

قبل از رسیدن به مساله مهم لزوم رعایت قانون و تشریح اوضاع فعلی؛ اگر ممکن است درباره شیوه آغاز به کار در اتاق در ابتدای انقلاب، مساله اعتصاب ها و هرج و مرج طبیعی آن روزها بیشتر توضیح دهید.

آن روزها شاهد اعتصاب های زیادی بودیم و کارگران دست از کار کشیده بودند. اینکار به صورت شمشیر دو لبه عمل می کرد. از یک طرف به نفع کشور بود و از طرف دیگر به ضرر وضع اقتصادی و معیشتی مردم. به هر حال وقتی کارخانه های تعطیل می شدند طبیعتا کارگران هم حقوق نمی گرفتند چون کارخانه ها فروشی نمی کردند که بتوانند با درآمد آن حقوق پرداخت کنند. بیش از 80 درصد از صنایع تعطیل بود. سراغ آقای مولوی رییس وقت بانک مرکزی رفتیم چون کار مملکت می خوابید تا برای کارخانه ها وام بگیریم. سیستم اعتبارات به هم خورده بود و نمی شد کاری نکرد و به تماشا نشست.

چه طرحی برای جلوگیری از خوابیدن کارخانه ها و کلیت اقتصاد داشتید؟

گفتیم که باید پولی از بانک مرکزی بگیریم و به کارخانه ها بدهیم. فکرش را بکیند که عده ای جوان چنین طرحی داشته باشند که برای کارخانه ها با این روش تامین اعتبار کنیم. بچه های بی ادب(با خنده). حدود 20 میلیارد تومان برای کارخانه ها گرفتیم. آمار بانک مرکزی نشان می داد که تنها وامی بود که تا ریال آخر آن به بانک مرکزی برگشت.

همواره در خدمت دولت بودیم

فقط همین کار انجام شد؟

البته که خیر. یادم است که به یک باره خبر آوردند که گفتند سرمایه های کشور دارد به خارج قاچاق می شود. رفتیم و سیستم پیمان سپاری ارزی را احیا کردیم. من اون موقع تقریبا سی سال سن داشتم و جوانترین عضو بودم. دوستان همه کارهای اجرایی اتاق را به من واگذار کرده بودند که همه کارها را سریعا در مجاری قانونی تعریف کردیم. مدیریت اتاق باید هر دو سال تجدید انتخابات می شد که بنده به طور موقت برای چند هفته وارد شدم که این دوره موقت 27 سال به درازا انجامید و همواره با رای اعضا بود.

کار دیگری در دولت عهده دار نشدید؟

ما همواره محل رجوع کارهای اجرایی کشور بودیم. یادم است که اوایل انقلاب که بنیاد مستضعفان ایجاد شد مرحوم شهید بهشتی بنده را کاندیدا کرد، و مدتی به طور توامان مسئول اتاق و بنیاد مستضعفان بودم. البته زمان زیادی طول نکشید و فقط برای سامان داده فوری به اوضاع بنیاد بود که به آنجا رفتم.

ارتباط با دنیای خارج به چه وضعی در آمده بود؟ به هر حال با تغییرات اساسی در حکومت معمولا زنجیره ای از روابط تجاری و به طور کلی روابط با خارج به هم می خورد.

همین جوری است که اشاره کردید. روابط با خارج کلا به هم خورده بود و تجار نیاز به روابط خوب و تعریف شده با دنیای خارج داشتند. دولت آقای موسوی از بنده خواستند که فکری برای این کار بکنیم و عملا قسمتی از کار دولت وقت را به بنده و همکاران در اتاق واگذار کردند. به سرعت دست به کار شدیم و سیستمی طراحی کردیم که ارزی که باید به تجار و مسافران تخصیص می یافت را تعریف کرده بودیم و کارها دوباره آغاز شد.  

نزدیک بود گروگان گرفته شوم

مشکلات اقتصادی داخلی هم که به وفور باید وجود داشته باشد.

یکی دو تا نبود. به یک باره دولت گفت که مصالح ساختمانی در بازار پیدا نمی شود و دولت از ما به عنوان شخص بنده و اتاق بازرگانی درخواست کمک کرد. کلی کار شد تا بتوانیم نظام حواله ها را طراحی کنیم تا به طوریکه فسادزا نباشد یا با توجه به وضع کشور فساد کمتری داشته باشد به کسانی که نیاز داشتند مصالح برسانیم تا کار کشور نخوابد. مشکلات فقط اقتصادی نبود. فکر می کنم که آقای رضا صدر وزیر بازرگانی دولت موقت زنگ زد که من وزیر بازرگانی هستم و من را در دفترم گروگان گرفته اند به دادم برسید. رفتیم و دو چک با مبلغ اندکی دادیم تا مشکل حل شود. راننده ها وزیر را عملا گروگان گرفته بودند. یک بار هم کامیون دارها اعتصاب کرده بودند. اینها ساربان ها بودند که شرکت حمل و نقل درست کرده بودند. دولت اعلام کرد که کمک کنید و آنها راهی اتاق شدند. شبانه آمدند تا ما را گروگان بگیرند. به یک باره ریختند داخل ساختمان؛ ناگزیر از در پشتی زدم بیرون تا گرفتار نشوم. یکی از دوستان که خیلی خوش فکر و خوش صحبت بود رفت و با صحبت آنها را قانع کرد و با تواضع رفتند.

چه کسی با کامیون داران صحبت کرد؟

خدابیامرز اقای حاج طرخانی بود که خیلی خوب صحبت می کرد. ما کسی که خوشنام نبود و یا اهل کار نبود را راه نمی دادیم. قانون را دقیق اعمال می کردیم.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس