به گزارش مشرق، «محمدحسن قدیریابیانه» سفیرسابق جمهوری اسلامی در مکزیک و استرالیا در یادداشت روزنامه «حمایت» به تحلیل چرایی حمله ترکیه به منطقه «عفرین» سوریه پرداخت. در ادامه متن یادداشت وی را می خوانید:
۱. حمله ترکیه به منطقه «عفرین»، واقع در شمال سوریه را باید یکی از مهمترین رویدادهای سرنوشتساز در آینده معادلات منطقه ارزیابی کرد؛ زیرا مداخله نظامی ترکیه در یک کشور مستقل و بدون اجازه مقامات سوریه، میتواند تحولات این دو کشور را دستخوش تغییر و تحولات شگرفی سازد. ماجرای اختلاف ترکیه با کردهای سوریه که اکنون با تجهیزات آمریکایی و غربی مسلحتر شدهاند، به چند دهه قبل باز میگردد و زمانی که بحران سوریه آغاز شد، این اختلافات عمق بیشتری پیدا کرد. با این حال، آمریکا برای اجرای برنامه های خود، احتیاج به یک بازیگر جاه طلب مثل ترکیه داشت، لذا با واگذاری یک نقش مهم به این کشور، آن را وارد یک بحران بی بازگشت کرد که هنوز هم تاوان آن را میدهد.
بیشتر بخوانیم:
چرا کُردها پیشنهاد روسیه را نپذیرفتند؟/ طمع برای کُردهای عفرین گران تمام شد
آمریکا وانمود کرد که در صورت همکاری ترکیه علیه تمامیت ارضی عراق و سوریه، این کشور قادر خواهد بود بخشی از گستره حکومت سابق را به سرزمینهای خود بیفزاید و تحت حاکمیت خود قرار دهد که این ترفند، موثر واقع شد، غافل از اینکه تجزیه ترکیه، جزو اهداف قطعی غرب و صهیونیسم بود، چراکه صهیونیستها «سلطه از نیل تا فرات» را مد نظر داشتند و فرات نیز از ترکیه سرچشمه میگیرد. این نکته بسیار حائز اهمیت است که ایران، ترکیه، عراق، سوریه، لبنان، عربستان، اردن، مصر، یمن و عمان، کشورهایی هستند که در قالب توطئه «خاور میانه جدید» باید تجزیه شوند تا از این طریق، جلوی اضمحلال صهیونیستها گرفته شود زیرا اصولاً شکل گیری این رژیم، با هدف تضعیف جهان اسلام، به منظور ممانعت از وحدت مسلمانان صورت گرفته است.
اگرچه کردها در این میان قربانی ماجرا به حساب میآیند، در عین حال، به نوعی مسئول این وقایع هم محسوب میشوند، زیرا توسل آنها به آمریکاییها و قدرتنمایی کاذب در مرزهای ملتهب ترکیه با سوریه، تجاوز ترکیه را درپی داشت.
مقامات ترکیه، بدون شناخت دقیق پازلی که برای آنان طراحی شده بودند، وارد این معرکه شدند و با خرید نفت قاچاق تروریستهای داعش در عراق، کسانی را تقویت کرد که درصدد اجرای برنامه آمریکا و اسرائیل بودند. کودتایی که علیه اردوغان صورت گرفت، تا حدودی چشم وی را به روی حقایق باز کرد. او با دستگیریهای گسترده و بازجویی از کودتاگران، پی برد که دوستان عبری- غربی وی که خود را حامی ترکیه نشان میدادند، صحنه گردانان براندازی حزب عدالت و توسعه بودند. این نقطه عطفی برای تغییر نگرش ترکیه بود و دریافت حداکثر نقشی که اروپا و آمریکا برای این کشور تدارک دیدهاند، نقش تفنگچی و پیاده نظام غرب است.
۲. اردوغان پس از این ماجرا و به واسطه پافشاری اروپا بر عدم عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، فهمید که در حال بازی خوردن است و از طرفی، تروریستهایی که در سوریه و عراق تحتالحمایه این قدرتها بودند، همگی دچار شکست سنگین شدند. ضمن اینکه ترکیه، بیش از هر کشور دیگری، در معرض تجزیه طلبی بخشی از اکراد قرار دارد و همین مسئله موجب شد تا همسویی با ایران و روسیه را مورد توجه بیشتر قرار دهد. این در حالی است که جبهه عربی، غربی، عبری در ساقط کردن حکومت مشروع بشار اسد ناموفق بود و آمریکا نیز در توطئه خود برای تجزیه عراق و سوریه – علیرغم حمایت همه جانبه از تروریستها – شکست خورد.
۳. کاخ سفید پس از ناکامی در سوریه، با آموزش و تشکیل ارتشی جدید، به هر قیمتی تلاش دارد این کشور را به چهل تکه ای از کشورهای کوچک شامل قومیتهای کرد، ترکمان، دروزی و ... تبدیل کند که در این میان، تشکیل کشور کردی برای دسترسی آنها به دریای مدیترانه بیش از هر چیز، حائز اهمیت است. ترکیه به خوبی درک کرده است که تجزیه سوریه، مقدمه ای برای تجزیه ترکیه است، به همین دلیل با همه توان به مقابله با تجهیز و تسلیح کردها برخاسته است. آمریکا که نمیخواهد فرصت تجزیه سوریه را از دست بدهد، همه گونه حمایت از کردهای این کشور به عمل آورده است، به نحوی که رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد که فقط یک قلم از این حمایتها، ارسال ۴۵۰۰ کامیون سلاح برای کردهای مسلح بوده است. با اینکه اقدام دولت ترکیه بر اساس قوانین شناخته شده و مورد توافق میان کشورها، قطعاً مصداق «تجاوز» است و اجازه دخالت نظامی را از دولت سوریه دریافت نکرده، ولی ریسک این حمله را پذیرفته و برای برهم زدن معادله آمریکاییها، عزم خود را جزم کرده است.
۴. مقامات ترکیه از یک سو، حمایت اروپا از کردهای مسلح در مرزهای جنوبی و به خطر افتادن امنیت خود را میبینند، خاطره مخالفت برخی کشورهای قاره سبز با سخنرانی وزیر رفاه این کشور در ارتباط با رفراندوم حمایت از دولت ترکیه را به یاد میآورند و از سوی دیگر، شاهد کارشکنی قدرتهای بزرگ این قاره به اتحادیه اروپا هستند که این همخوانی و قرابت، نتیجه ای جز فاصله گرفتن تدریجی ترکیه از اروپا و آمریکا ندارد.
اینکه واشنگتن سعی میکند خشم ترکیه را نیفزاید و با اظهاراتی دو پهلو، جانب کردها و آنکارا را همزمان رعایت کند، به این دلیل است که کاخ سفید از پیوستن ترکیه به کشورهای همسو با ایران واهمه دارد. مقامات پنتاگون از ترکیه خواستهاند که مقیاس و زمان عملیات نظامی علیه کردها را محدود کند ولی رئیس جمهور این کشور اصرار دارد که این عملیات بدون مشخص کردن زمان و مکان، تا رسیدن به اهداف نهایی ادامه داشته باشد. تصمیم برای عملی کردن نفرین عفرین پس از آن گرفته شده است که آمریکا اعلام کرد به نیروهای دموکراتیک سوریه متشکل از مبارزان کرد و عرب برای ایجاد یک «نیروی امنیتی مرزی» متشکل از ۳۰ هزار سرباز کمک خواهد کرد. یگانهای مدافع خلق کرد (ی.پ.گ)، ستون فقرات «نیروهای دموکراتیک سوریه» به شمار میروند و از این رو، سکوت و تسامح آمریکا در خصوص درگیری دو متحد خود (کردها و ترکها) به درازا نخواهد کشید و آمریکا به طور حتم، از طرح بلند مدت خود با محوریت کردها حمایت خواهد کرد.
۵. اگرچه کردها در این میان قربانی ماجرا به حساب میآیند، در عین حال، به نوعی مسئول این وقایع هم محسوب میشوند، زیرا توسل آنها به آمریکاییها و قدرتنمایی کاذب در مرزهای ملتهب ترکیه با سوریه، تجاوز ترکیه را درپی داشت. درواقع کردها به دلیل کنار نیامدن با دولت مشروع سوریه، پای واشنگتن و آنکارا را به معادله شمال سوریه باز کردهاند و در عین حال، عملاً به چالش مشترک دولتهای سوریه، ترکیه و ایران تبدیل شدهاند. این اتفاق بی تردید به نفع کردها نیست چراکه آنها را در معرض فشارهای گازانبری قرار میدهد و باعث تضعیف هرچه بیشتر آنها میشود. باید منتظر بود و دید که چه کسی برنده این منازعه خواهد بود ولی نتیجه هر چه باشد، به روشنتر شدن فضا و پازل آمریکایی – غربی در منطقه و شناخت دوستان و دشمنان واقعی کشورهای غرب آسیا کمک خواهد کرد.