به گزارش مشرق، کارشناسان مرکز آمار ایران گزارشی درباره ضابطه یک ساعت کار در تعریف اشتغال منتشر و تصریح کردند: هدف اصلی طرح نیروی کار، اندازه گیری میزان کار انجام شده در تولید ملی است، سنجش تعیین معیشت هدف این طرح نیست.
در این گزارش آمده است: از حیث موضوعی و بهطور سنتی بیکاری را پدیدهای اقتصادی و متناظر با آن نرخ بیکاری را شاخصی اقتصادی قلمداد میکنند. این گفتار فقط با این پیشفرض که بیکاری از حیث علل و پیامدها از دیگر ابعاد زندگی اجتماعی جدا است، میتواند درست باشد. در حالی که واقعیت این است که هم در نظر و هم در عمل این مقوله از نظر تاثیرپذیری و تاثیرگذاری به شدت از عوامل غیراقتصادی متاثر است.
بیشتر بخوانید:
خط سیر تکوین و پختگی این تفکر و بحثهای متناظر با آن علاوه بر اینکه در مباحث اقتصاد نهادی، جامعهشناسی اقتصادی و .... نمایان است، در عمل نیز در توسعه و تکامل شاخصهای کمی و کیفی سنجش بازار کار آشکار است. بهگونهای که فهم جامع و باورپذیری افکار عمومی در ارتباط با آمارهای بازار کار فقط با ملاحظهی همزمان نرخ بیکاری و سایر شاخصها مکمل میسر است.
در نتیجه این گزارش تصریح شد: نرخ بیکاری شاخصی از یک پدیده اقتصادی با حواشی اجتماعی بسیار است. به تعبیری، این نرخ علاوه بر کاربردهای اقتصادی، متاثر از و موثر بر شرایط غیراقتصادی جامعه نیز هست. از سال ۱۹۸۲ مصوبه سازمان بینالملل کار برای تعیین رمز اشتغال و بیکاری و در نتیجه نرخهای متناظر با آن یک ساعت کار در زمان مرجع است. هرچند از آن زمان تاکنون کشورها متاثر از افکار عمومی این معیار را بارها به چالش کشیدهاند، لیکن هر بار بعد از بررسیها و نشستهای لازم مجددا معیار یک ساعت کار مورد تاکید قرار گرفته است. این تاکید از آن رو است:
- این پدیده اقتصادی را باید با معیار مشخص سنجید و نمیتوان به صورت سلیقهای عمل کرد.
- با تغییر این معیار یکی از پایههای محاسبات ملی به هم خواهد ریخت، چرا که برای محاسبات اقتصاد کلان حداقل کار انجام شده بایستی احصا شود.
- بدون معیار یک ساعت کار، سنجش بیکاری نیز ممکن نیست.
در نتیجه براساس آنچه که گفته شد:
- تعیین حداقل یک ساعت کار برای برآورد میزان اشتغال میباشد و ارتباطی با معیشت خانوار ندارد.
- نتایج آمارگیری نیروی کار برای تامین نیازهای اقتصاد کلان و برنامه ریزان است و دغدغه معیشت خانوارها وظیفه سازمانهای خاص و مرتبط با آنان است.
- از سویی دیگر، این سازمان تاکید میکند به منظور اقناع افکار عمومی از شاخصهای مکمل از جمله سهم اشتغال ناقص زمانی، نرخ بیکاری جوانان ... استفاده شود که ضمن پایبندی به بنیانهای اقتصادی، سنجش اشتغال و بیکاری همراهی افکار عمومی را نیز به همراه داشته باشد.