به گزارش مشرق، «محمدابراهیم کریمی» در سرمقاله روزنامه «وطنامروز» در خصوص "همراهی مقامات اروپایی با واشنگتن و تلآویو برای «تغییر برجام»" نوشت:
همراهی مقامات اروپایی با واشنگتن و تلآویو برای «تغییر برجام» ادامه دارد. هر اندازه به خردادماه سال آینده نزدیک شویم، این همگامی رنگ و بوی عینیتری به خود میگیرد. آنچه تروئیکای اروپایی و کاخ سفید هنوز بر سر آن به توافق نرسیدهاند، «حدود و ثغور تغییرات»، «صورتبندی حقوقی توافق جدید» و «نحوه اعمال تغییرات ماهوی» در برجام است. با این حال شواهد و مستندات موجود، گویای آن است که بر سر «کلیت و لزوم تغییر توافق هستهای» میان واشنگتن و تلآویو و همپیمانان اروپایی آنها توافق حاصل شده است.
در جریان برگزاری نشست سالانه اقتصاد جهانی در «داووس» سوییس، مقامات آلمانی و فرانسوی دیدارهای صریحی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس درباره برجام داشتهاند. با این حال چنین صراحتی نه در خدمت «حفظ همهجانبه برجام» بلکه در راستای «شیوه دفرمه کردن توافق هستهای» تعریف شده است. بر اساس گزارش روزنامه صهیونیستی «هاآرتص»، نتانیاهو در دیدار با «امانوئل مکرون» مدعی شد: «توافق هستهای ایران نباید بدون تغییر به حال خود رها شود، چرا که این توافق طی چند سال منجر به اتمی شدن ایران میشود».
بیشتر بخوانید:
فداکاری به سبک تروئیکای اروپایی!
همچنین نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان از کشورهای اروپایی خواست در توافق هستهای ایران و گروه 1+5، «تغییرات واقعی و نه صوری» اعمال کنند.
آنچه در این میان موضوعیت دارد، موضعگیری سلبی نتانیاهو در قبال توافق هستهای نیست، زیرا این موضعگیری در طول سالهای اخیر مسبوق به سابقه بوده است. با این حال آنچه باید زیر ذرهبین دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما قرار گیرد، نحوه مواجهه یا همراهی تروئیکای اروپایی با مواضع نخستوزیر رژیم صهیونیستی است. اگرچه برخی رسانهها در داخل و خارج از کشور بیان «تعهدپذیری اروپا در قبال برجام» را به مثابه پاسخی محکم(!) به ترامپ و نتانیاهو قلمداد کرده و از این مواضع تمجید میکنند اما در دنیای دیپلماسی، نوع «رفتار» بازیگران در بسیاری موارد، از «رویکرد واقعی» آنها در قبال پدیدههای جاری در نظام بینالملل رونمایی میکند. این قاعده درباره رفتار تروئیکای اروپایی نیز صادق است.
1- همواره میان «کنش» و «واکنش» بازیگران اروپایی در قبال اظهارات ضدبرجامی نتانیاهو و ترامپ ارتباطی معنادار وجود داشته است. بر این اساس، هیچگاه مقامات اروپایی در جایگاه یک «کنشگر» در قبال توافق هستهای، ایفای نقش نکردهاند. آنها همواره در مقام یک «پاسخگو» صرفا بر لزوم «حفظ توافق هستهای» تاکید کردهاند. در جریان دیدارهای نتانیاهو با مرکل و مکرون در حاشیه اجلاس داووس نیز این موضوع کاملا به چشم میخورد.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در این دیدارها در کسوت یک «کنشگر» و «بازخواستکننده» و تروئیکای اروپایی در این معادله به مانند بازیگرانی منفعل و پاسخگو برخورد میکنند. به عبارت بهتر، در این دیدارها نتانیاهو نقش «بازیگر فعال» و سیاستمداران ارشد اروپایی حکم «بازیگران منفعل» را ایفا کردهاند. تروئیکای اروپایی هماکنون به جای اعلام مواضع صریح و محکم درباره «غیرقابل تغییر بودن برجام» و «استمرار توافق هستهای به شکل فعلی»، در صدد بر طرف کردن نگرانیهای ترامپ و نتانیاهو در قبال توافق مذکور هستند! آیا در چنین شرایطی میتوان مدعی «حمایت واقعی اروپا از برجام» شد؟
2- تاکید بر کلیتی به نام حفظ توافق هستهای با ایران- که از آن به اشتباه به عنوان نشانهای دال بر تعهدپذیری اروپاییان درباره برجام یاد میشود- در راستای گستردهتر کردن قدرت مانور آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی در تقابل با «سند فعلی برجام» بوده و هدف از آن، تثبیت گزارههای نادرست در ذهن مسؤولان دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان است. متاسفانه محصول القای این گزارههای نادرست، خوشبینی نسبت به بازی اروپا در قبال برجام است. در این میان، اظهارات نتانیاهو در دیدار با مرکل بسیار قابل تامل بوده و نشانهای دال بر اشتراک نظر مقامات غربی بر سر «تغییر توافق هستهای» است.
بر این اساس نتانیاهو حتی به «اعمال تغییرات صوری» در برجام راضی نشده و خواستار اعمال تغییرات واقعی و ماهوی در توافق هستهای شده است. در این معادله، نتانیاهو مانند ترامپ، صراحتا بر مفاد توافق هستهای متمرکز میشود و در مقابل، طرف اروپایی، بر تعهدپذیری کلی خود نسبت به حفظ توافق هستهای تاکید میکند. آن «جزئینگری» و این «کلیگرایی» ترکیبی نامتجانس شکل داده که مسلما محصول و خروجی نهایی آن حفظ توافق هستهای [حداقل به شیوه کنونی] نیست.
3- هماکنون زمان آن رسیده است که تروئیکای اروپایی به بازی چندگانه و پارادوکسیکال خود در قبال توافق هستهای پایان دهد. سوال اصلی اینجاست: چرا دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان ضمن «توصیف رفتار برجامی اروپا»، از 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در این باره توضیحی نمیخواهد؟ چرا مقامات اروپایی در این معادله صرفا خود را در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی پاسخگو میدانند؟ آیا زمان آن نرسیده است وزارت امور خارجه کشورمان، پایان رسمی تاریخ مصرف اعتماد برجامی به اروپا را اعلام کرده و تروئیکای اروپایی را وادار به «اتخاذ مواضع صریح» در این باره کند؟ آیا استمرار مماشات فعلی با اتحادیه اروپایی منتج به «ایجاد شوک برجامی» بر اثر همراهی 3 کشور آلمان، انگلیس و فرانسه با خواستههای ترامپ و نتانیاهو نخواهد شد؟
در نهایت اینکه «شرم برجامی اروپا» از نتانیاهو که تنها یک نمونه از آن را در اجلاس داووس شاهد بودیم، قاعدتا باید زنگ خطر را برای دستگاه سیاست خارجی کشورمان به صدا درآورد. نباید این حقیقت را فراموش کرد که زمان «بازخواست از اروپا» پس از نقض عهد علنی آنها در همراهی با تلآویو و واشنگتن نیست، بل در همین بازه زمانی باقیمانده تا ضربالاجل هستهای رئیسجمهور ایالات متحده است. بر این اساس آنگلا مرکل و امانوئل مکرون باید میان «حفظ واقعی برجام» و «خروج کامل از توافق هستهای» یک گزینه را انتخاب کنند؛ گزینه سومی وجود ندارد.