گروه جهاد و مقاومت مشرق - دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۰، مصادف با سالروز آغاز غیبت کبرای امام زمان (عج) در روستای شوهان از توابع شهرستان دزفول، میان خانواده ای مذهبی، کودکی به دنیا آمد که پدرش، مشهدی صفر، به سبب عشق و علاقه ی وافر به پیامبر اعظم (ص) او را محمّد نام نهاد . محمّد در دوران کودکی، مادر خود را از دست داد و در آغوش پُر مهر پدر پرورش یافت و سپس جهت تحصیل و یادگیری حرفه برای اشتغال، به شهر دزفول مهاجرت کرد و نزد خانه ی دایی اش در منطقه ی غرب پل جدید، کوی حضرت مسلم بن عقیل (ع) رفت و در آنجا سکونت گزید. محمّد همزمان با تحصیل در تهیه ی مخارج و هزینه های زندگی به پدرکمک می کرد.
با شروع تظاهرت مردمی علیه رژیم ستم شاهی، محمّد به همراه پسردایی های خود به خیل انقلابیون پیوست. او در مراسمات و سخنرانی هایی که در مسجد جامع دزفول برگزار می گردید حضوری فعال داشت . و اعلامیه های حضرت امام خمینی را به روستای خود می برد و در سطح فامیل و دوستان به روشنگری می پرداخت و به این علت مورد تعقیب ماموران ساواک قرار گرفت، که چندین بار برای دستگیری او اقدام کرده بودند، لیکن با زیرکی تمام از دست مامورین فرار کرده بود.
با شروع حرکات علنی مردمی بر علیه رژیم ستم شاهی، محمّد به همراه تعدادی از دوستانش (همچون شهید مجید فرزام فام و شهید محمّد حسین اسماعیل بخش) گروهی از جوانان محل را، تحت فرمان و رهنمودهای حضرت آیت الله سید مجد الدین قاضی دزفولی، تشکیل دادند و پل جدید را که نقطه ای استراتژیک بود بر روی نظامیان و ماموران ساواک بستند . و با آتش زدن لاستیک ماشین ها در جاده، پرتاب کُکتُل مُلُتُف و قرار دادن موانع متعدد، تقریباً پل جدید را مسدود نمودند تا تانک های نیروی زمینی ارتش که جهت سرکوب راهپیمایی کنندگان علیه رژیم ستم شاهی، از سمت پادگان زرهی می آمدند، نتوانند از پل جدید عبور کنند و به مسجد جامع، محل تجمع نیروهای انقلابی و راهپیمایی کنندگان بر علیه رژیم شاه برسند . که با این کار خود، از به خاک و خون کشیده شدن راهپیمایی کنندگان علیه رژیم شاه، توسط مزدوران رژیم پهلوی جلوگیری می کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمّد در شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه مشغول به کار شد.
سپس در فروردین ماه سال 1359 محمّد به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید . دوران سربازی را در لشگر 21 حمزه سیدالشهداء (ع) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، مشغول به خدمت گردید. در شهریورماه سال 1359 با آغاز جنگ تحمیلی در لباس مقدس سربازی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در آذرماه سال 1360 پس از انجام موفق عملیات طریق القدس در منطقه ی بستان، از سوی فرماندهی نیروی زمینی ارتش، امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به عنوان سرباز نمونه معرفی و مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.
پس از اتمام خدمت سربازی در اسفند ماه 1360 با ثبت نام در بسیج به عنوان نیروی داوطلب جهت عملیات فتح المبین اعزام شد . به علت تخصص او در دوران سربازی در این عملیات، به عنوان آرپی جی زن بکار گرفته شد و او توانست خوش بدرخشد، بنحوی که پس از اتمام عملیات فتح المبین، تعداد زیادی از تانک های دشمن بعثی را به آتش کشیده بود .
با تشکیل تیپ 15 امام حسن مجتبی (ع) توسط سردار شهید حسن درویشی، محمّد نیز به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و لباس مقدس پاسداری را به تن نمود، سردار درویشی نیز محمّد را به عنوان یکی از فرماندهان گروهان در تیپ 15 امام حسن مجتبی (ع) بکار گرفت.
محمّد به علت خوش رفتاری و محبتش نسبت به نیروها، توانست عده ی زیادی از مجاهدین عراقی را که به عشق امام خمینی در زمره ی صفوف نیروهای رزمنده، قرار گرفته بودند را با خود همراه نموده و در گروهان، جهت حضور در عملیات الی بیت المقدس ثبت نام و سازماندهی نماید.
پس از عملیات الی بیت المقدس، محمّد زهرابی در عملیات های رمضان و محرم نیز شرکت کرد و همچنین در عملیات والفجر مقدماتی با سمت فرماندهی گردان شهید دانش، در هفدهم بهمن ماه سال 1361 شرکت نمود که پس از پیشروی در شب اول این عملیات ، سرانجام در روز هیجدهم بهمن ماه سال 1361، منطقه ی پاسگاه شیب از استان میسان عراق محمّد زهرابی از ناحیه ی پهلوی راست مورد اصابت تیر مستقیم تیربار دشمن بعثی قرار گرفت و به ندای هَل مِن ناصرِ یَنصُرُنی، حسینِ زمان ، رهبر و مُرادش، حضرت امام خمینی لبیک گفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد . پیکر مطهرش نیز به علت ابلاغ دستور عقب نشینی به نیروهای رزمنده و طبق درخواست و توصیه ی خودش، در همان محل جا ماند، و پس از گذشت 11 سال، در تاریخ 26 اردیبهشت ماه سال 1372 مصادف با 23 ماه ذی القعده، روز زیارتی مخصوص امام رضا (ع) توسط نیروهای تفحص شهداء که با رمز یا علی بن موسی الرضا (ع) مشغول بکار تفحص شده بودند، شناسایی گردید و در تاریخ 28 تیرماه سال 1372 تشیع و در گلزار شهداء به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیت نامه ی سردار شهید محمّد زهرابی
از خداوند متعال می خواهم که رئیس جمهور، حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای و تمام علمای اسلام را که مخلصانه در راه اسلام عزیز فداکاری می کنند را در پناه خود حفظ نماید. و از همه شما می خواهم که در راه اسلام عزیز فداکاری کنید و فریاد مظلومان عالم را ازجهانخوران بگیرید . از خداوند می خواهم که حضرت امام خمینی، امام امت را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدارد.
شما ای امت حزب الله ! همیشه پوینده و جوینده ی راه پاک انبیاء (ع) که همان خط امام خمینی است باشید و با وحدت و یکپارچگی و حضور در صحنه ی خود و شرکت مستمر در نمازجمعه، میعادگاه عاشقان الله، مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و این منافقینِ کور صفت بزنید و توطئه های آنان را در نطفه خفه کنید.
پروردگارا ! اگر می دانستم با هر باری که خونم ریخته می شود، بی حجابی، آغوش حجاب در بر می گیرد و چادر بر سر می زند، حاضر بودم هزاران هزار بار شهید شوم .
دنیا را برای دنیا دوستان بگذارید ! تقوا، صبر، توکل و یاد خدا را زینت قلب و روح خود نمایید.