به گزارش مشرق، در مهرماه 82 توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در تیرماه 94 نیز توافق برجام میان ایران و 1+5 امضاء شد. نکته قابل تأمل اینجاست که نفرات اصلی ایران در هر دو توافق، مشترک بودند. نکته دیگر اینکه این دو توافق- به اذعان اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی- به یک نتیجه مشترک ختم شد و آن «دستاورد تقریبا هیچ» برای ایران بود. در حقیقت تاریخ دوباره تکرار شد.
اردیبهشت 92 (یک ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری) آقای حسن روحانی در جمع دانشجویان صنعتی شریف گفت: «اروپاییها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحتتر است».
بیشتر بخوانید:
زمان اجرای اولین بسته تحریمی علیه ایران
اما این اولین بار نبود که روحانی درخصوص آقا اجازه بودن اروپاییها و اولویت مذاکره مستقیم با آمریکا سخن میگفت. وی در زمان تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی و در دوره مذاکرات با تروئیکای اروپایی (82 تا 84) نیز اظهارات مشابهی را بیان کرده بود.
حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» (خاطرات توافق سعدآباد) مینویسد: «یکی از مشکلات ما این بود که برخی از مسئولین کشور باور نمیکردند که اروپا به تنهایی قادر به حل کامل مسئله نیست. ما میگفتیم توان اروپا هم در آژانس و هم در شورای امنیت محدود است و حتی برای تضمین امنیت خودش نیز محتاج آمریکا است. اروپاییها حتی نتوانستند یک هواپیمای ایرباس را بدون هماهنگی با آمریکا به ما بفروشند. به عبارتی اروپایی که قادر نیست هواپیمای ساخت خودش را به ما بفروشد، چگونه میتواند تضمین امنیتی ارائه دهد؟! سیاست نظام هم بر اصل عدم مذاکره با آمریکا بود». (329-328)
روحانی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود تاکید میکند که اروپاییها قدرت دست دوم جهان هستند و توافق با آمریکاییها راحتتر است. روحانی مینویسد: «در مورد مذاکره با آمریکا در زمینه هستهای بحثهایی وجود داشت که در نهایت مورد موافقت قرار نگرفت. استدلال موافقان این بود که در ماجرای افغانستان و عراق، با آمریکا مذاکره کردهایم- درست است که با حضور نماینده سازمان ملل بود- پس سومین مورد آن هم میتواند موضوع هستهای باشد و از آنجا که اروپاییها قدرت دست دوم جهان هستند، لذا ممکن است راحتتر بتوانیم با آمریکاییها به توافق برسیم. استدلال مخالفان نیز این بود که به صداقت آمریکا نمیتوان اطمینانی داشت؛ چه اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره علیه نظام فعال بوده است. در جلسه سران هم این موضوع مورد بحث قرار گرفت، اما در نهایت گزینه اروپا تصویب شد». (160-159)
آقای روحانی در بخش دیگری کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» تاکید می کند که انتخاب اول برای مذاکره، آمریکا بود ولی نشد. روحانی مینویسد: «انتخاب اروپا به عنوان طرف مذاکره، این سوال را هم در پی داشت که آیا انتخاب محورِ اروپا، یک انتخاب بود یا اجبار؟ باید گفت در آن شرایط، راه بهتری وجود نداشت. گرچه انتخاب اول برخی، آمریکا بود ولی با توجه به اینکه انتخاب مزبور غیرممکن بود، راهی جز رفتن به سوی اروپا و غیرمتعهدها نداشتیم. (140)
روحانی در کتاب خاطرات خود تصریح می کند که برخی از اعضای تیم مذاکره کننده، نظرشان مذاکره با آمریکا بوده است. وی در این رابطه مینویسد: «در حوزۀ کلان، برخی اعضای تیم هستهای از ابتدا معتقد بودند مسئله هستهای بدون ورود آمریکا به حل و فصل نهایی نمیرسد و اروپاییها نمیتوانند به تنهایی آن را حل کنند. انگلیسیها هم از ابتدا میگفتند در نهایت امر، روزی که مسئله بخواهد به صورت نهایی حل و فصل شود، باید آمریکا هم وارد بحث شود. البرادعی هم میگفت باید آمریکا را وارد کنیم» (349)
آقای روحانی در بخش دیگری از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» تصریح میکند: «(پس از مذاکره با آقای شرودر صدراعظم وقت آلمان روحانی خطاب به هیئت همراه میگوید: "ظاهراً مذاکره با اینها فایدهای ندارد، باید با رئیس اینها مذاکره کنیم".» (406)
همانطور که ملاحظه کردید، روحانی در مذاکره با تروئیکای اروپایی در دولت اصلاحات تاکید داشت که اروپاییها قدرت دست دوم جهان هستند و توافق با آمریکاییها راحتتر است. یعنی دقیقا همان آقا اجازه بودنِ اروپا و کدخدا بودن آمریکا که در سال 92 به آن اشاره کرد.
رویکرد مذاکره مستقیم با آمریکا در دولت یازدهم و در موضوع هستهای اجرا شد. «علی اکبر صالحی» (فروردین 97) گفت: «ما در مذاکرات هستهای دولت یازدهم، با آمریکا مذاکره میکردیم نه مجموعه 1+5». تعداد دیدارهای دوطرفه «محمد جواد ظریف» -وزیر خارجه ایران- و «جان کری» -وزیر خارجه وقت آمریکا- در مذاکرات هستهای به حدی زیاد بود که تعجب رسانههای خارجی را در پی داشت. مذاکره مستقیم با آمریکا تا جایی پیش رفت که پیاده روی 15 دقیقهای ظریف و کری در ژنو، مکالمه تلفنی 15 دقیقهای روحانی با اوباما و دست دادن ظریف و اوباما در صحن سازمان ملل نیز به آن اضافه شد.
روحانی پس از مکالمه تلفنی با رئیس جمهور وقت آمریکا در اظهارنظری عجیب گفت که اوباما را فردی مودب و باهوش میبیند.
پس از این ارتباطات ویژه، روحانی «حمید ابوطالبی»- معاون سیاسی دفتر خود- را به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل (نیویورک) معرفی کرد. اما پاسخ دولت اوبامای باهوش! و مودب! بسیار دردناک بود. در حالی که روحانی در انتخابات مدعی شده بود که اعتبار پاسپورت ایرانی را باز خواهد گرداند، دولت اوباما در اقدامی گستاخانه سفیر ویژه و مخصوص روحانی را تروریست نامید و با وجود همه تلاشها حاضر نشد برای ابوطالبی ویزا صادر کند!
اما گستاخی اوبامای دموکرات به همین جا ختم نشد. وی قانون تحریمی آیسا (ISA) را تمدید کرد؛ اقدامی که دولتمردان از آن با عنوان «نقض فاحش برجام» نام بردند. اوباما قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را نیز تمدید کرد و قانون محدودیت ویزا را نیز امضا کرد و در نهایت 2 میلیارد دلار از اموال مردم ایران را نیز غارت کرد.
در همان مقطع آسوشیتدپرس در گزارشی نوشت: «شرکتها و بانکهای بینالمللی از وزارت خزانهداری آمریکا خواستهاند با صدور یک دستورالعمل مکتوب به تشریح قواعد و قوانین تعامل با ایران بپردازد ولیکن دولت آمریکا به عمد از صدور هرگونه سند مکتوب در این باره امتناع کرده است بنابراین شرکتهایی که قصد ورود به ایران را دارند فعلاً در این باره دست نگه داشتهاند».
بیشتر بخوانید: عبرتهای دو توافق؛ از سعدآباد تا وین-2| روحانی در سال 83: اروپاییها بدون چراغ سبز آمریکا، قادر به انجام هیچ کار مهمی نیستند
باراک اوباما (دی ماه 95) در سخنرانی خداحافظی خود در شیکاگو با افتخار اعلام کرد که برنامه هستهای ایران را بدون شلیک یک گلوله متوقف کرده است.
جان کری (دی ماه 95) در یادداشتی که به مناسبت نزدیک شدن به روزهای پایانی حضور در کابینه آمریکا نوشته بود، تاکید کرد: «مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از توان هستهای، به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند».
پیش از آن نیز اوباما (فروردین 95) در کنفرانس خبری نشست امنیت هستهای در واشنگتن گفته بود: «روح توافق هستهای و شرط برخورداری ایران از امتیازات اقتصادی، کنار گذاشتن توانایی موشکی و قطع کمک به جبهه مقاومت در منطقه از سوی تهران است».
پس از اوبامای دموکرات، ترامپ جمهوری خواه بر سر کار آمد. او از همان روح برجامی سخن گفت که اوباما به آن اشاره کرده بود. ترامپ همان تحریم ویزایی را علیه ایران به اجرا گذاشت که زیرساخت قانونی آن را دولت اوباما مهیا کرده بود. دونالد ترامپ در ادامه قانون تحریمی آیسا در دولت اوباما، قانون کاتسا 2017 (مشهور به سیاه چاله تحریمها) را امضا کرد.
محمد جواد ظریف-وزیر امور خارجه- تیرماه 97 گفت: «آمریکا از ابتدا با انقلاب، نظام و ملت ما دشمنی داشته، دارد و خواهد داشت، جمهوری خواه و دموکرات هم ندارد، بلکه روشهای آنها متفاوت است».
همانطور که جان کری گفته بود و اوباما نیز تاکید کرده بود، ماموریت ترامپ بر مبنای مقابله با قدرت موشکی و توان منطقهای ایران طراحی شد. ترامپ از عدم تغییر رفتار منطقهای و کوتاه نیامدن ایران از توان موشکی عصبانی شد و در نهایت به دلیل ناکام ماندن در امتیازگیری بیشتر، ژست طلبکار به خود گرفته و از برجام خارج شد.
اما خروج ترامپ از برجام در حالی صورت گرفت که پیش از آن- به اذعان رسانههای منطقهای- از اروپا برای فشار به ایران تضمین گرفته بود و از سوی دیگر، موگرینی نیز برای ماندن ایران در برجام از روحانی تضمین گرفته بود -مسئلهای که عراقچی نیز آن را تایید کرد- و با جمع بندی این موارد، آمریکا از برجام خارج شد.
اما نکته قابل تأمل در اینجا، واکنش روحانی به خروج آمریکا از برجام است. انتظار افکار عمومی این بود که تجربه توافق سعدآباد (درخصوص مذاکره با اروپاییها) و تجربه برجام (درخصوص مذاکره با آمریکا) دولت آقای روحانی را به یک تصمیم مهم و بزرگ برساند، اما در کمال تعجب آقای روحانی اعلام کرد که «یک موجود مزاحم از برجام رفت» و سپس تصریح کرد که «برجام منهای آمریکا» را با دیگر اعضای 1+5 و از جمله اروپا ادامه میدهیم.
یعنی در صنعت هستهای بتن ریخته شد و حدود 5 سال زمان و سرمایههای عظیم کشور هزینه شد تا از «اروپا آقا اجازه است و بستن با کدخدا راحتتر است» برسیم به «آمریکا موجود مزاحم است و با اروپا ادامه میدهیم»! و این یعنی میخواهیم، بدون توجه به عبرتهای برجام، دوباره به سراغ تکرار تجربه شکست خورده توافق سعدآباد برویم!
کارشناسان در واکنش به این اقدام آقای روحانی تاکید کردند که سیاستی که یک روز با اروپا مذاکره شود برای مقابله با آمریکا و روز دیگر آمریکا را بزک کنند برای اینکه مذاکره با وی را شروع و برجام راه بیندازند و روز دیگر کدخدا را مزاحم تلقی کرده و مجدداً مذاکره با اروپا را در دستور قرار دهند، ناشی از یک دیپلماسی متزلزل و ضعیف است و راه به جائی نمیبرد و تضمین کننده منافع ملی نیست.
روحانی در مذاکرات ایران با تروئیکای اروپایی در دولت اصلاحات تاکید داشت که اروپاییها قدرت دست دوم جهان هستند و توافق با آمریکاییها راحتتر است. وی در ابتدای مذاکرات برجام نیز تاکید داشت کهاروپاییها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست و بستن با کدخدا راحتتر است.
در هفتههای اخیر، فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا صراحتا اعلام کرد که درخصوص تعهدات برجامی خود به ایران تضمین نمیدهیم. سران فرانسه، انگلیس و آلمان نیز صراحتا اعلام کردهاند که بخاطر ایران مقابل آمریکا نمیایستند و عزمشان برای حفظ توافق هستهای، در راستای منافع آمریکاست و درباره برنامه موشکی ایران و موضوعات منطقه، اختلافی با آمریکا ندارند.
همان جماعتی که دیروز - همزمان با عهدشکنیهای گسترده آمریکا در برجام- تاکید داشتند که «امضای کری تضمین است» و «آمریکا به واسطه یک توافق اعتبار بینالمللی خود را خدشهدار نمیکند» و «اروپاییها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحتتر است» و «ما به مذاکره با آمریکا خوشبین هستیم» پس از ناکامی در خوشبینی به آمریکا، حالا به اروپای آقا اجازه - به تعبیر مقامات ارشد دولت آقای روحانی- دل خوش کردهاند.
امید بستن به اروپاییها برای در امان ماندن از تهدید آمریکا، افتادن از چاله به چاه و به عبارتی در دام شغال افتادن از هراس چنگ و دندان نشان دادن گرگ است.