به گزارش مشرق، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا چندی پیش در جریان کنفرانس خبری خود با نخست وزیر ایتالیا از آمادگیاش برای گفتگوهای بدون پیش شرط با ایران خبر داد و بعد از آن در توئیت دیگری تهدیدات قبلی خود علیه ایران را تکرار کرد.
از سوی دیگر تنها چند ساعت پس از اظهارات ترامپ در مورد گفتگوی بدون پیش شرط با ایران، مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت او در اظهاراتی تناقض آمیز به طرح پیش شرطهایی برای گفتگو با ایران پرداخت و بعد از این سخنان، ترامپ باردیگر از امیدواریاش برای گفتگو با مقامات ایرانی خبر داد.
این جهتگیریها در آمریکا در ارتباط با ایران بسیار متناقض به نظر میرسید و در طرف دیگر در ایران نیز با توجه به تداوم تهدید و تحریم و از سوی دیگر نقض تعهدات قبلی از سوی ترامپ و خروج واشنگتن از توافق برجام، استقبالی از گفتگو با آمریکا به عمل نیامد.
در این ارتباط، گفتگویی را با پروفسور «فیلیپ کواسویچ»، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه سان فرانسیسکو داشته که این گفتگو به شرح ذیل است.
*اظهارات متناقض مقامات آمریکایی در خصوص مذاکره با ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
این موضوع را به نظرم به سادگی میتوان در قالب رفتار روانشناسانه پلیس خوب-پلیس بد ارزیابی کرد. رفتاری که در آن یکی از پلیسها با مهربانی و لبخند خود را نشان میدهد و پلیس دیگر همزمان با خشونت و با رفتاری تهاجمی برخورد میکند.
هدف هم این است که طرف مقابل و در این جا یک کشور مثل ایران فکر کند که پلیس خوب با آن پلیس بد فرق دارد و میشود با پلیس خوب مصالحه و سازش کرد، در حالی که هر دو پلیس در یک تیم قرار دارند و با هم کار میکنند و فرقی بین آنها و هدفی که هر دوی آنها دنبال میکنند، نیست که در اینجا تغییر حکومت در ایران هدف ترامپ و همه افرادی است که در دولت او درباره ایران کار میکنند.
به طور کلی هدف استراتژیک و بلند مدت دولت ترامپ در آسیای مرکزی بسیار گسترده است و آنها بدنبال مانع سازی و در نهایت متوقف کردن چین میباشند که وجود حکومتی همسو و دارای روابط نزدیک با آمریکا در ایران یکی از پیش شرطهای لازم برای دستیابی به این هدف است.
*آیا به نظر شما گفتگو و مذاکره همراه با تهدید، تحریم و نقض تعهدات بینالمللی امکان پذیر است؟
این روش عملکرد نخبگان سیاست خارجی آمریکاست. باید توجه داشت که تحریمها با هدف تضعیف و سپس کشاندن طرف مقابل به سازش و مصالحه است.
با این حال براساس ارزیابیهای دانشگاهی، تحریمها فقط در 35 درصد موارد تاثیرگذار و کارآمد بودهاند. این بدین معناست که آمریکا فشار خود را بر ایران افزایش خواهد داد تا گزینه سوم را مطرح و برجسته کند.
گزینه سوم در واقع راهی میان دیپلماسی و عملیات نظامی است که بر اقدامات امنیتی مخفیانه در داخل و خارج متکی است و این وضعیتی است که ما این روزها در مورد ایران شاهد هستیم.
ترامپ توافقنامه دوران اوباما را نقض کرد و از برجام خارج شد، چون فکر میکرد که میتواند توافقی پرسودتر را برای آمریکا ترتیب دهد. به طور کلی قدرتهای بزرگ به عهدشکنی و نقض تعهدات خود، وقتی که نفعی نداشته باشند، معروف میباشند که این حقیقتی تلخ در سیاست بینالملل است.
برای شکل دادن به ائتلافی بینالمللی در برابر خواستههای آمریکا، زمان زیادی لازم داریم. در این ارتباط همکاری نزدیکتر روسیه و چین لازم است، اگرچه این کشورها در ازای این نزدیکی درخواستهایی را هم خواهند داشت.
باید توجه کنیم که از طرف دیگر فرانسه غیرقابل اعتماد و دوستی با این کشور مسیری اشتباه خواهد بود.
*ترامپ برای نشان دادن اراده و حسن نیتش در مورد آمادگی برای گفتگو با ایران، چه کاری میتواند انجام دهد؟
ترامپ برای انتخابات پیش رو در ماه نوامبر به یک پیروزی دیپلماتیک در برابر ایران نیاز دارد و در واقع احتیاجی به آغاز جنگ جدید در خاورمیانه ندارد.
او معمولا با سخنرانیهای آتشین و پرهیجان برای تحکیم موقعیت و نفوذ خودش استفاده میکند و ما نمونههایی از این دست را هم در ارتباط با دوستان و هم دشمنان ترامپ دیدهایم. او هم ناتو و هم «کیم جونگ اون» را تهدید کرد و به ظاهر آن چیزی را که از آنها میخواست بدست آورد.
اما در حقیقت این پیروزیها بسیار نمادین و شکننده هستند و طرفهای مقابل میتوانند هر وقت که خواستند به مواضع قبلی خودشان برگردند. این موضوع، مسئله بسیار مهم و درس بزرگی برای ایران است.