به گزارش مشرق، راست میگویند که؛ «حبّ الحسین (ع) یجمعنا». فقط حرارت همین عشق بیمنتهاست که میتواند سردی هر فاصله و تفاوتی را ذوب کند و همه را همدل و همداستان کند. اینجا در گوشه دنجی در جنوب شرقیترین نقطه تهران همگروهی از بانوان و دختران با جادوی همین عشق گرد هم آمدهاند، به پارچههای گلدار کوک عاشقی میزنند و به هیچچیز جز آن مسیر آسمانی نجف تا کربلا و حال خوب پرواز میان ستونهای بهشتیاش فکر نمیکنند.
حالا 5 سال از اولین روزی که چنین جمعی با نیت تقدیر از محبتهای خالصانه دختربچههای عراقی در مسیر پیادهروی اربعین و نشاندن گل لبخند بر لب کودکان حاضر در این قرار عاشقی دور هم جمع شدند و عروسکهای مهربانی را خلق کردند، میگذرد. گروه «کودکان اربعین» امسال هم در قالب پویش «عهد اربعین» و با حمایت خودجوش گروههای مختلف مردمی با تدارک عروسکهای زیبای «وُداد»، بهعنوان یک هدیه تمامایرانی، دستپر به استقبال رویداد باشکوه اربعین رفته است تا در دل و ذهن کودکان عراقی، خاطرهای زیبا و بهیادماندنی از ایرانیان مهربان و قدرشناس حک کند.
بیشتر بخوانید:
حضرت رقیه(س)؛ سفیر کوچک امام حسین(ع) در شام/ شهادت غمانگیز حضرت رقیه بر اساس سه منبع + شعر و صوت
از قلب تهران به قلب مسیر عاشقی
یکبار چشیدن شهد محبت خادم کوچولوهای اربعین کافی بود تا دختران دانشجویی که در پیادهروی اربعین شرکت کردهبودند، به فکر جبران بیفتند و آستینهایشان را برای یک قدرشناسی ماندگار بالا بزنند. «ایناس جمیلی» یکی از دستاندرکاران گروه کودکان اربعین با اشاره به این پیشینه، میگوید: «سال دوم هرکدام از آن دانشجویان هدایایی برای کودکان عراقی که در موکبها به زائران خدمت میکردند، تهیه کردند یا بهصورت موردی با هنر دست خود، هدایایی برای آنها درست کردند. اما در سال سوم، به این فکر افتادند با طراحی یک کار گروهی، یک هدیه واحد که نماد هدیه ایرانی باشد، برای بچههای عراقی تدارک ببینند و از این طریق به نام ایران از زحمات آنها قدردانی کنند. با توجه به علاقه دختربچهها به عروسک، همه دوستان بر سر دوخت عروسک برای دختران توافق کردند و تصمیم گرفتند برای پسربچهها هم سربند و پیکسل تدارک ببینند.» بهاینترتیب جرقه پویش «عهد اربعین» از سال 1393 زدهشد و با فراخوان عمومی از طریق فضای مجازی، علاقهمندان از گوشهوکنار تهران و حتی شهرهای دور و نزدیک به بانیان خوشذوق این طرح لبیک گفتند. ساخت عروسکهای اربعینی شروع شد و بهمرور هرکس با هنرش، به ارتقای زیبایی و کیفیت این هدیه خاص کمک کرد: «اول با دوخت عروسکهای نمدی شروع کردیم. اما با توجه به اینکه نمد، زود پُرز میشود و دوام کمی هم دارد، بعد از مدتی یک عروسک پارچهای طراحی کردیم تا ماندگاری بیشتری داشتهباشد و حتی قابل شستوشو باشد. روند تکمیل و ارتقای کیفیت عروسکها در تمام این 5 سال ادامهداشته و از هر ایده جدیدی که به زیبایی و دوام آنها کمک کند، استقبال میکنیم.»
برای همه، کار داریم حتی مبتدیها
«سال اول که عروسکها را به دختربچههای عراقی میدادیم، بعد از کلی ذوق و خوشحالی، میپرسیدند: چرا اینها پا ندارند؟ میگفتیم: چرا، پا دارند اما زیر دشداشههای بلندشان قایم شده. و آنها هم قانع میشدند. گرچه بعدها با یک خلاقیت ساده، این مسئله را رفع کردیم اما واقعیت این بود که ما میتوانستیم برای عروسکها دست و پای جداگانه بدوزیم اما آن وقت تبدیل به یک کار هنری حرفهای میشد که همه از عهده انجامش برنمیآمدند. درحالیکه تمام همّوغمّ ما این بوده الگویی طراحی کنیم که همه افراد بتوانند در آمادهسازیاش مشارکت کنند، حتی اگر هنر خاصی نداشتهباشند. اینطور است که وقتی خانمها تماس میگیرند و میگویند: دوست داریم در این کار سهیم باشیم اما هیچ کاری بلد نیستیم، در جوابشان میگوییم: شما بیایید، اینجا برای همه، کار داریم.» شاهد از غیب میرسد. درِ پایگاه باز میشود و خانمی با تردید داخل میآید. سلام ضعیفش را همه با صدای بلند جواب میدهند و بیآنکه نام و نشانش را بپرسند، با خوشامدگویی صمیمانهشان کاری میکنند که یخ غریبهگیاش زود آب شود. دور بساط دوخت عروسکها و کنار خانمها که مینشیند، خانم جمیلی میپرسد: «چه کاری بلدید؟» با لبخند در جواب میگوید: «نمیدانم. هر کاری بگویید، انجام میدهم.» جمیلی دوباره میپرسد: «بافت مو بلدید؟» سرش را که به نشانه تأیید تکان میدهد، خانم سرگروه میگوید: «پس موهای عروسکها را ببافید.» لبخند مهمان تازهوارد یعنی ماجرای مشارکت خانمها در آمادهسازی عروسکهای اربعین، همینقدر ساده و دلنشین است.
فرشتههای ایرانی برای فرشتههای عراقی
فعالیت گروه کودکان اربعین در دوخت عروسکها، یک کار منسجم و اصولی است که پشت تکتک اجزایش، فکر و ایدهای وجود دارد؛ حتی انتخاب طرح و رنگ پارچهها. سرگروه دوستداشتنی جمع دراینباره میگوید: «برای انتخاب طرح و رنگ پارچهها علاوه بر همفکری، یک کار میدانی هم انجام دادیم. خوب میدانستیم علاقه و انتخاب ما مهم نیست و باید عروسکها را مطابق سلیقه دختربچههای عراقی طراحی و آماده کنیم تا بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و دوستش داشتهباشند. اینطور بود که با مربیان مهدکودکهای عراقی مشورت کردم و از آنها شنیدم بچههای عراقی به پارچههای با طرحهای گلدُرشت و پررنگ و پرزرقوبرق علاقه دارند. حتی طرح بافت موی عروسکها را هم بر اساس آداب بافت موی دختر کوچولوهای عراقی درنظر گرفتیم.» جالب است بدانید حتی انتخاب اسم این عروسکهای نازنین هم برای خودش ماجرایی دارد: «از یکی از معلمهای مدرسه ابتدایی بچههای عراقی پرسیدم: اسم دخترک داستانهای کتاب کلاس اول مدارس شما چیست؟ در جواب گفت: «وُداد». و ادامه داد: وداد یعنی دوستی. بهاینترتیب ما هم اسم عروسکهای اربعینیمان را «وُداد» گذاشتیم تا نماد دوستی بچههای ایرانی و عراقی باشد.» ایناس جمیلی با اشاره به بالهای عروسکهای وداد، آنها را درواقع فرشتههایی میداند که سفیر محبت میان کودکان دو کشورند و لبخند بر لب ادامه میدهد: «ما تمام وسایل موردنیاز دوخت عروسکها ازجمله پارچه، الیاف، کاموا و... را از نوع ایرانیاش تهیه میکنیم. بنابراین وُداد، یک عروسک کاملاً ایرانی است اما متناسب با سلیقه کودکان عراقی.»
اما این، همه هدایای گروه کودکان اربعین برای خادم کوچولوها نیست: «شعبه دوم گروه ما در تهرانسر، تِل سر نمدی و پیکسل با طرح «یا رقیه» برای دختران 9 سال به بالا و پیکسل با طرح «یا حسین» برای پسران درست میکنند. ما امسال برای درج اسم رقیه (ع) و حسین (ع) از رسمالخط عربی استفاده کردیم چون پارسال متوجه شدیم بچههای عراقی نمیتوانند رسمالخط ایرانی را بخوانند و با این هدیهها ارتباط برقرار کنند.»
ایدهای که با فضای مجازی به تمام ایران رسید
«5 سال قبل، ما اولین گروهی بودیم که به فکر دوخت عروسک برای دختربچههای عراقی در پیادهروی اربعین افتادیم و بعد از آن، گروههای متعددی از کار ما ایده گرفتند.» جمیلی ادامه میدهد: «خانمها فراخوان ما را در فضای مجازی دیدند و از تمام نقاط تهران و حتی شهرهای اطراف مثل کرج و پرند به اینجا در محدوده خیابان 17 شهریور شمالی آمدند و در آمادهسازی عروسکها کمک کردند. بعضی عزیزان پارچهها را به منزلشان بردند و لباس عروسکها را دوختند و بعضی دیگر در منزلشان آنها را با الیاف پر کردند. حتی بعضی از دوستان هم که به دلیل بُعد مسافت نتوانستند در کنار ما باشند، توفیق همراهی با این کار زیبا را از دست ندادند. برای یکی از دوستان که ساکن کرج بود، الگوی عروسکها را ارسال کردیم و او خودش پارچه خرید و براساس آن الگو، 130 عروسک دوخت و برای ما ارسال کرد. حتی یک خانم شیرازی در تماس با ما گفت: من نمیتوانم به تهران بیایم. آیا میتوانم از طرح و ایده عروسکهای شما استفاده کنم؟ ما موافقتمان را اعلام کردیم و او عروسکهایی شبیه وداد دوخت و با خودش به پیادهروی اربعین برد.»
وقتی عروسک بر بمب غلبه کرد
شعارشان این است که؛ «ما ماموریم به نشاندن لبخند بر لب کودکان اربعین». و برای انجام این مأموریت، هر سختی را به جان میخرند. جمیلی با اشاره به اینکه در هدیه دادن عروسکها، اولویت با دختربچههای عراقی است که در موکبها خدمت میکنند اما این هدیه فقط مختص آنها نیست و عروسک وداد به همه دختربچههای حاضر در مسیر اهدا میشود تا خستگیشان در این مسیر طولانی در برود و خاطره خوشی از این سفر در ذهنشان باقی بماند. او با اشاره به یکی از پرماجراترین سالهای برگزاری پیادهروی اربعین میگوید: «یک سال با هر زحمتی بود عروسکها را آماده کردیم و راهی پیادهروی شدیم. اما تا به مرز برسیم، آنقدر حرفوحدیث شنیدیم که خستگی به تنمان ماند. میگفتند: امسال جو، بسیار امنیتی است و آنقدر تهدیدها برای بمبگذاری در مسیر، زیاد است که اجازه نخواهند داد این عروسکها را از مرز رد کنید. حتی اگر آنها را داخل خاک عراق ببرید هم، بچههای عراقی آنها را از شما نخواهند گرفت چون میترسند داخل عروسکها بمب باشد. ما با نگرانی و ناراحتی به مرز رسیدیم اما برخلاف آن شایعات، خیلی راحت عروسکها را از مرز رد کردیم و به لطف خدا موقع اهدای آنها به کودکان عراقی هم هیچ مشکلی پیش نیامد. جالب است بدانید بچههای عراقی خیلی راحت و با اشتیاق عروسکها را میگرفتند و این کودکان ایرانی بودند که در گرفتن آنها تردید داشتند.»
موقع دوخت عروسکها انگار در هیئت هستم
گاهی بساط عشق خودش جور میشود. این، حکایت بسیاری از افرادی است که فرصت و توفیق مشارکت در آمادهسازی عروسکهای اربعین نصیبشان شده است؛ بهویژه آنهایی که در صف جاماندهها قرار گرفتهاند. «سیده زهرا موسوی» که یکی از همین عاشقان است، میگوید: «از طریق فضای مجازی با این گروه آشنا شدم، آدرس محل کارشان را گرفتم و همراه زینب، دختر 5 سالهام به اینجا آمدم. آنقدر جمعشان گرم و صمیمی است، که خیلی زود جذبشان شدم. خدا حفظشان کند؛ خودشان هم مثل عروسکهایشان، مهربان و خوشقلب هستند.» سیده زهرا که خودش هم هنرمند است و عروسکهای بافتنیاش را از طریق فضای مجازی عرضه میکند، ادامه میدهد: «خَلق کردن، خیلی لذتبخش است. من در پایان بافت عروسکهای خودم، حال خیلی خوبی دارم. اما دوخت این عروسکهای اربعینی، لذت مضاعفی دارد چون داری به عشق و برای امام حسین (ع) کار میکنی. راستش من امسال امکان حضور در پیادهروی اربعین را ندارم و دلم میخواست حداقل با کمک به درست کردن این عروسکها، در این خیر بزرگ سهیم باشم. من هر روز که به اینجا میآیم، حس میکنم دارم به هیئت میآیم و به دوخت این عروسکها بهعنوان یک کار هیئتی نگاه میکنم. میدانید، پیادهروی اربعین، یکجور تکلیف است و ما هم از این طریق میخواهیم وظیفهمان را در این مسیر انجام دهیم. انشاالله خدا قبول کند.»
«وُداد» مرا به کربلا رساند، من هم جبران میکنم
دوخت نمونه اولیه عروسک وداد، کار او بوده و مهارتش در کارهای هنری باعث شده در نقش مربی یاران تازهوارد عمل کند و خوشحال است که این جمع باصفا برای بعضی از بانوان و دختران بهمنزله کارگاه آموزشی بوده و آنها حالا میتوانند با دوخت عروسک به درآمدزایی برسند. «زهره شریفی» که رابطه عاطفی خاصی هم با این عروسکهای زیبا دارد، میگوید: «من معجزه را با وداد تجربه کردم. تا قبل از همکاری برای دوخت این عروسکها هیچوقت پیادهروی اربعین نرفته بودم اما همان سال که این کار را شروع کردیم، واقعاً معجزهوار قسمتم شد در این همایش باشکوه شرکت کنم. و به لطف خدا از آن موقع، این رزق هر سالهام شده و معتقدم پیادهروی اربعین هر سال را از برکت این عروسکها دارم.» رسم گروه کاروان اربعین این است که بعد از پایان کار، به هرکدام از عاشقانی که بهصورت نقدی یا یدی در آمادهشدن عروسکها مشارکت کردهاند، تعدادی عروسک میدهند تا با خود به پیادهروی اربعین ببرند و در مسیر، به کودکان عراقی و سایر کودکان هدیه کنند. در این میان، بعضیها مانند زهره شریفی، اهدای عروسکها را حسابی مدیریت میکنند: «پارسال با اینکه کولهپشتیام خیلی سنگین بود، نهایت تلاشم را کردم که برای عمودهای آخر هم عروسک نگهدارم. اینطور بود که تا نزدیکیهای کربلا هم عروسک داشتم. وقتی در آخرهای مسیر که بچهها خیلی خسته و بهانهگیر شدهبودند، یک عروسک به آنها میدادم، خیلی خوشحال میشدند و خستگی را فراموش میکردند.»
اربعین سراسر عشق است؛ عشق بدون کلام
سینی دمنوشهای خوشرنگ که از آشپزخانه میرسد و دور بساط دوخت عروسکها دستبهدست میشود، گل از گل خانمها میشکفد و انگار برای ادامه کار، انرژی مضاعف میگیرند. اما فقط این نیست و هر روز سفره ناهار مختصر اما باصفایی هم در پایگاه بسیج شهید «شهید کارگری» -که به لطف اهالی مسجد بابالحوائج (ع) از 3 سال قبل محل آمادهکردن عروسکهای اربعین است- پهن میشود و دلهای عاشقان اهل بیت (ع) را بیشتر به هم نزدیک میکند. برای «فاطمه غلامی» که مشغول آمادهکردن تلهای نمدی است هم اصل ماجرا همین نزدیکشدن دلهاست: «پارسال همسرم گفت: در فضای مجازی یک گروه را معرفی کردهاند که عروسک درست میکنند. با بیمیلی گفتم: خب بعدش چه کار میکنند؟ گفت: میبرند به بچههای عراقی در مسیر پیادهروی اربعین هدیه میدهند. این را که شنیدم، با خودم گفتم: چه کار خوبی. باعث میشود در میان اینهمه تبلیغات منفی، بچههای عراقی بدانند مردم ایران با آنها دوست هستند. اینطور بود که برای مشارکت در این کار زیبا به اینجا آمدم.» او تجربههای شیرینی از برقراری ارتباط با کودکان عراقی بهواسطه عروسک وداد دارد: «اولین بار که میخواستم به دختران عراقی عروسک هدیه بدهم، نگران بودم. با خودم میگفتم: چطور باید عروسک را به آنها بدهم؟ من که عربی بلد نیستم. اصلاً آیا از من میگیرند؟ خلاصه به یک دختربچه تقریباً 5 ساله که با یک جعبه دستمال کاغذی در مسیر حرکت زائران ایستادهبود، اشاره کردم که: بیا! با تردید جلو آمد. وقتی عروسک را نشانش دادم، خیلی ذوق کرد. از خوشحالی بالا پرید. عروسک را گرفت، مرا بوسید و پیش مادرش دوید. حالا نوبت مادرش بود. به طرفم آمد، تشکر کرد، دستم را گرفت و به موکبشان برد. خیلی قشنگ بود؛ محبت بین ما منتقل شد، بدون اینکه کلامی به زبان بیاوریم.»
«نرگس صادقی» که کنار فاطمه نشسته هم میگوید: «اربعین همین است؛ سراسر عشق است. همه چشمها دارند با هم حرف میزنند، بدون اینکه کلامی رد و بدل شود. خیلی فضای قشنگی است.»
«لیلا ممتحن» هم صحبت دوستانش را تأیید میکند: «میدانید، خانمها این عروسکها را با عشق درست میکنند و انگار روحشان در این عروسکها دمیده میشود. ما مطمئن هستیم این عشق حتماً به گیرنده عروسکها منتقل میشود.»
وقتی پدر خانواده عروسک میدوزد!
جدا از جمع، در گوشه دنجی نشستهاند و بیصدا مشغول کارند. علت را که میپرسم، با لحن بامزهای میگویند: «ما گروه چک و کنترل و بستهبندی هستیم؛ یعنی ایستگاه آخر. کارمان خیلی حساس است و دقت میخواهد. برای همین، دور از جمع نشستهایم.» «مریم سادات جمالی» همانطور که عروسکها را برانداز میکند، با لبخند میگوید: «برگشتی هم داریم ها! با وسواس عروسکها را بررسی میکنیم. اگر احساس کنیم عروسکی چشمش، موهایش یا لبش دلنشین نیست، از خط تولید کنار میگذاریمش! باید برود تعمیر و ایرادش اصلاح شود.» «ملیکا علیرضایی» هم برایمان از یک اتفاق جالب خانوادگی میگوید: «برای سرعت کار، گاهی تلها را به خانه میبرم و سر فرصت گلهایش را میچسبانم. همه خانواده هم با اشتیاق کمکم میکنند، حتی پدرم! او حتی در بافت موهای عروسکها هم به ما کمک میکند. جالب است که یکبار پدرم میگفت: ببینید! این عروسکها انگار روح دارند. به همین خاطر است که هیچکدامشان شبیه آن یکی نیست.» ملیکا همه این کارها را تشکری میداند درمقابل خدمت بیریای کودکان عراقی: «نمیدانید بچههای عراقی چطور خودشان را به زائران میچسبانند. میخواهند به هر طریقی شده، یک کاری برایت بکنند؛ حتی با جفت کردن کفشهایت. به همین دلیل است که زائران هم دلشان میخواهد دستخالی به دیدار آنها نروند.»
به عشق بچههای اربعین، گرانی را دور زدیم
طرح دوخت عروسکهای اربعین هم از تبعات گرانیهای اخیر، بینصیب نماند و افزایش قیمتها، اعضای این گروه را هم به دردسر انداخت. «مهدیس جعفرزاده» دراینباره میگوید: «امسال برای تهیه وسایل کار، حسابی به مشکل برخوردیم. تمام قیمتها به نسبت پارسال، 3،4 برابر شد و این شرایط، کار را برای این طرح که جز کمکهای مردمی، هیچ منبع مالی ندارد، سخت کرد. اما ما هم کار خودمان را کردیم و به عشق خدمت به خادمان کوچولوی پیادهروی اربعین، به لطف خدا هرطور بود گرانیها را دور زدیم.» کار گروه کودکان اربعین، در طی سال هم تعطیلی ندارد: «ما در طی سال هم به تولید عروسکها ادامه میدهیم و آنها را از طریق فضای مجازی به فروش میرسانیم. تمام عواید حاصل از این کار هم پسانداز میشود برای اربعین سال آینده. البته تصمیم داریم از همین حالا شروع به خرید وسایل کنیم تا مثل امسال با گرانی غافلگیر نشویم.»