به گزارش مشرق، آیتالله سید محمدمهدی میرباقری، مدرس سطح خارج حوزه علمیه قم و رییس فرهنگستان علوم اسلامی در سومین سالگرد شهادت محمدرضا دهقان که به همت مجتمع آموزشی امام صادق (ع) برگزار شد، به بررسی کارنامه انقلاب اسلامی پرداخت و بعضی از دستاوردها و آسیبهای انقلاب را مورد اشاره قرار داد. مشروح سخنرانی آیتالله میرباقری به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی و سلم علی خاتم انبیائه و صلی الله علی اهل بیته المعصومین واللعنه علی اعدائهم اجمعین. ولا تهنوا فی ابتغاء القوم ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون وترجون من الله مالا یرجون.
بیشتر بخوانید:
«علامه» اهل دیالوگ بود نه مونولوگ
عملکرد مردم از نخبگان هوشمندانهتر است/ حوزه علمیه هیچوقت از متفکران معترض خالی نمیشود
در چهل سالگی انقلاب اسلامی هستیم و چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است. جا دارد هم دستاورهای این انقلاب را مورد محاسبه و توجه قرار دهیم و هم یک آسیبشناسی نسبت به این چهل سال داشته باشیم و ضعفها را بشناسیم و با یک برنامه روشن برای رفع ضعفها اقدام کنیم. در مجلس این شهید، که یکی از دستاورهای عظیم این انقلاب هستند، کوتاه به این مبحث اشاره میکنم.
*باید مواظب باشیم در دام جنگ روانی دشمن نیفتیم
اولین نکته که در این تحلیل و ارزیابی باید مورد توجه قرار دهیم این است که باید مواظب باشیم که به هیچ وجه در دام جنگ روانی دشمن نیفتیم. دشمن با تمام توان از طریق امپراطوری رسانهای و به وسیله شبکه غربگرایان تلاش میکند انقلاب اسلامی را شکست خورده و نافرجام معرفی کند؛ تلاش میکند دستاوردها را کوچک و آسیبها را بزرگنمایی کند. ما نباید در دام دشمن بیفتیم. باید داراییهای خود را خوب محاسبه کنیم، در عین اینکه آسیبها را هم به دقت بشناسیم. این نکته بسیار مهمی است. بسیاری از انقلابیون و طرفداران انقلاب در موجهای اجتماعی که پیش میآید و دشمن در آن نقش دارد و شبکه همراهان دشمن در داخل دنیای اسلام و در کشور ما که به آن دامن میزنند، دچار یک انفعال در این جنگ روانی میشوند. این نکته مهمی است که ما باید مواظب باشیم به هیچ وجه در نقشه دشمن قرار نگیریم.
بر همین اساس برای اینکه ببینیم انقلاب ما به مقاصدی که داشته رسیده است یا نه، و دستاوردهای عظیمی که داشته، فراهم شده یا نه، باید یک ارزیابی از هدف این انقلاب داشته باشیم. خب انقلاب ما، یک انقلاب ضد استعماری و ضد استبدادی بوده است. همه اینها محترم است و تردیدی نیست که به این مقاصد رسیده است. هرکدام از اینها یک گام بسیار بزرگ مبتنی بر تجربههای تاریخی، و حافظه تاریخی جامعه ایمانی ما شکل گرفته است. ما دهها سال تجربه داشتیم و در حافظه تاریخی ما جمع شده تا یک اتفاق بزرگ افتاده است. غلبه بر نظام استبدادی کار آسانی نیست. میدانید که برای همین مسیر پیشنهادات دیگری هم بود. پیشنهاد جنگ مسلحانه به روشهای مارکسیستی؛ یا مبارزات پارلمانتاریستی بود که خیلیها روی آن سرمایهگذاری کردند. اما امام یک طراحی جدیدی کردند و با این طراحی انقلاب را به پیروزی رساندند و یک راه جدیدی را باز کردند. همچنین در مبارزه با نظام استعماری که در یکی دو قرن اخیر، به ویژه در کشور ما نفوذ پیدا کرده بود، انقلاب اسلامی موفق بود و این یک کار بسیار بزرگی بود. کسانی که نحوه نفوذ دشمن را به خصوص در دوران استعمار مدرن میشناسند، میدانند که این یک پیروزی شگفت انگیز است. ولی به نظر من اینها در عین اینکه بزرگ هستند، هدف اصلی انقلاب اسلامی نیستند و واقعا این زحماتی که کشیده شده و سختیهایی که تحمل شده است، به ویژه شهدای بزرگواری که در این راه دادیم، جانبازی عزیزانی که بعضی ۳۰ سال است که ویلچر نشین هستند، اینها برای این اهداف نیست؛ گرچه این اهداف هم مهم هستند. هدف اصلی انقلاب اسلامی یک تصرف در مقیاس جامعه جهانی برای یک دگرگونی است. این یک کار بزرگ است و این همان چیزی است که امام بزرگوار ما در روزهای اول حرکتشان و در آخرین روزها آنرا گوشزد کردند. مرحوم آقای عسکراولادی رضوانالله تعالی علیه فرمودند اوایل انقلاب – حدود سال ۴۲- من از بازار پیامی برای امام برده بودم. در راه تحت تعقیب قرار گرفته بودم و وقتی خدمت امام رسیدم، امام احساس کرد من مضطرب هستم. به من فرمودند که برای شما اتفاقی پیش نمیآید، نگران نباشید، اما ما میخواهیم یک کار بزرگی انجام دهیم، اگر آمادگی ندارید، پا به میدان نگذارید، ما میخواهیم یک تصرفی در کشور و در دنیای اسلام و در جهان بکنیم و اینها مقدمه ظهور حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) است.
*انقلاب اسلامی مقدمه است
در آخرین پیامی که شاید آخرین پیام مکتوب امام بود، در پیام دوم فروردین ۱۳۶۸، به مناسبت نیمه شعبان، پیامی به مهاجرین جنگ تحمیلی دادند. توصیه میکنم این پیام را بخوانید. در عین اینکه پیام مفصلی نیست، اما فوق العاده خواندنی است. اینها نباید فراموش شود. در آنجا امام حرفهای خیلی بلندی زدند. یکی از آنها این است که مسوولین باید به فکر ملت باشد و باید سعی کنند مشکلات را حل کنند، ولی از آن طرف به مردم بزرگوار توصیه میکنند مراقب باشید، مطالباتی نکنید که مسوولین را وادار کنید از آرمانهای بزرگ انقلاب برای دستیابی به این اهداف کوتاه مدت دست بردارند.
بعد در ادامه میگویند انقلاب ما مقدمه انقلاب جهانی حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) است که انشاءالله خدای متعالی ظهور ایشان را در دوران ما قرار بدهد، مقدمه جهانی اسلام به دست حضرت بقیة الله است.
قابل توجه برای کسانی که میگویند ما نمیتوانیم، نه، این مقدمه است و کار اساسی را حضرت انجام میدهند. مقدمه انقلاب جهانی اسلام به پرچمداری حضرت بقیة الله است. همان چیزی که ۱۲۴ هزار پیغمبر برای آن قیام کردند و به همه انبیا، علیالخصوص پیغمبران الوالعظم، ظهور امام زمان را بشارت میدادند.
خدای متعال این توفیق را به ما داده که یک گام در این مسیر برداریم و جامعه جهانی را آماده کنیم. بعد در آنجا میفرمایند در این مسیر گیرم که همه بسیجیهای دنیای اسلام را به چوبه دار بکشند، گیرم که همه زنان و نوامیس ما را به اسارت ببرند.
* چه آرمانی ارزش جان دادن دارد؟
این راه است که ارزش دارد همه را به چوبههای دار ببرند، نمیگویم خاک ارزش ندارد، اگر این آرمانهای بزرگ نباشد، چو ایران مباشد تن من مباد! نه آقا، من باشم ایران نباشد. نمیگویم ما نباید حب وطن داشته باشیم، اما باید دقت کنیم که هر آرمانی یک سقفی دارد. ما که نمیخواهیم مردم را فریب دهیم. ما که نمیخواهیم گفتار درمانی کنیم. واقعا هر آرمانی چقدر قیمت دارد؟ اگر بنا است ظهور یا آخرت یا تقرب به خدا نباشد و یک نگاه مادی باشد که یک روزی به دنیا میآییم و یک روزی هم تجزیه میشویم، چرا من کشته بشوم که دیگری بماند؟ این چه قیمتی دارد؟
بله، انسان میتواند به یک درجهای برسد که جانش را بدهد، هیچ چیزی هم از خدا نخواهد و خود را بدهکار بداند، عبدالله حباً، ولی آن حب خدای متعال است. حب الهی ارزش دارد انسان جان خود را هزار بار بدهد. ولی برای غیر از او که ارزش ندارد انسان جان بدهد.
حجیت این انقلاب به امام بزرگوار ما بر میگردد، حجیت عصر غیبت هم به ایشان بر میگردد، یک فقیه جامع الشرایط و عادلی که هیچ کس قبل از اینکه مباحث سیاسی پیش بیاید در عدالت و تقوا و فقاهت ایشان تردید نکرده است. این پایگاه حجیت این حرکت عظیم است. یک حرکت عظیم به سمت ظهور که پایگاهش هم فقاهت در عصر غیبت است که کانون حجیت در عصر غیبت است. بعضی نیایند برای ما حدیث بخوانند، حدیثها را فقیهانه باید معنا کرد و آن کسی که پرچمدار بوده، خود فقیه بوده است. ما خودمان باید برای احادیث بینهایت ارزش قائل هستیم، اما فهم فقیهانه از حدیث معتبر است.
*فروپاشی شوروی از برکت خون شهدای انقلاب اسلامی
آیا در مسیر این آرمان ما پیش رفتیم یا نرفتیم؟ من دو – سه دستاورد کوچکش را بیان میکنم. تحلیل حقیر این است که عامل اصلی فروپاشی مارکسیسم و پایان عمر تاریخی این مکتبی که با صدای بلند اعلام میکرد که دین افیون ملتها است، العیاذبالله انبیا در کنار صاحبان قدرت و ثروت در حال تزویر تودهها در طول تاریخ هستند؛ عامل شکست این مکتب و فروپاشی شوروی سابق که نقطه کانونی اقتدار جهانی این مکتب بود، انقلاب اسلامی است و در این زمینه تردید نکنید. گرچه تحلیلهای غلط میخواهد عامل اصلی را جنگ سرد معرفی کند. من نمیگویم آن مساله نقشی نداشت، اما عامل اصلی انقلاب اسلامی بود.
خدا حفظ کند، یکی از مجاهدان اهل افغانستان که از مجاهدین مبارزه با مارکسیستها بودند، که الان هم جانباز هستند و در یک دورهای آنجا وزیر کشاورزی بودند. ایشان نقل میکرد وزیر کشاورزی آلمان شرقی برای بازدید به افغانستان آمده بود، به آن وزیر گفتم شما باید به ما کمک کنید تا ما اقتصادمان را مکانیزه کنیم چرا که ما گردن شما حق داریم، چون ما دیوان برلین را بدون یک قطره خونریزی برداشتیم. ابتدا قبول نکرد و به نظرش سخنی واهی آمد. مدتی بعد من برای یک برنامهای به آلمان رفتم، ایشان با من ملاقات کرد و گفت من حرف شما را مطالعه کردم و دیدم درست میگویید. نردید نکنید فروپاشی شوروی یکی از کارهای مهمی بود که ثمره خون شهدای ما است. این مساله یکی از ماموریتهای امام بود که آن را به انجام رساندند و به رییس آن زمانشان هم این مساله را اعلام کردند که کار تمام است و او را به اسلام دعوت کردند. البته او دعوت امام را نفهمید و الان هم در حال تحمل پیامدهایش است. این یکی از برکات انقلاب اسلامی بود.
*غربگراهای داخلی اسلام را بیش از یک فرهنگ نمیدانند/ ترس غربگراها از حمله آمریکا
اثر دومی که جزو واضحات است و هیچکس نمیتواند آنرا انکار کند، حیات مجدد جامعه مسلمین و حیات مجدد اسلام که حضرت بقیة الله در آن میدمند، از برکات انقلاب اسلامی است، به طوری که اسلام در مقیاس یک تمدن جهانی تاثیرگذار شد. این سخن بسیار مهمی است. خیلی از آقایانی که غربگرا هستند و در طول ۴۰ سال در مسندهای قدرت بودند و الان هم خیلی از آنها حضور دارند، اسلام را بیش از یک فرهنگ نمیدانند و اصلا قائل نیستند اسلام نقش تمدنی ایفا میکند. ولی نقش تمدنی ایفا کرد. به طوری که بعد از فروپاشی شوروی و پایان عمر رسمی مارکسیسم در جهان، و پایان دوگانه لیبرالیسم و کمونیسم، دو نگاه در جهان سر برداشت. یکی نگاه نظریه پردازی که اخیرا مقام معظم رهبری هم در سخنانشان اشاره کردند، در آن دوره نظریه پایان تاریخ را مطرح کرد. گفت کمونیسم و سوسیالیسم حذف میشوند، ایدئولوژی برتر لیبرالیسم میشود و فراتر از این چیزی برای بشریت وجود ندارد و ما به پایان تاریخ رسیدیم. یعنی عالیترین نمونه بشری بر جهان ارائه شده و آن غالب شده و رقبای خود را حذف کرده است، که در صحبتهای اخیرش واضح است که از این حرف برگشته است. در آن زمان نظریه رقیبش نظریه برخورد تمدنها بود که مبنای عمل غرب قرار گرفت. آن نظریه این بود که تمدنها در حال احیا شدن هستند، تعدادی تمدن را نام میبرد و میگوید مهمترینشان تمدن غرب از جنس لیبرال دموکراسی به لیدری آمریکا و تمدن اسلامی به رهبری ایران است و این دو تمدن، دو رقیب و دوگانه اصلی جامعه جهانی بعد از فروپاشی مارکسیسم هستند. این حرف آنهاست و روی آن هم سرمایهگذاری کردند و اگر میخواهید ببینید چقدر برایشان مهم بوده، ببینید چقدر روی آن سرمایهگذاری کردهاند. بر اساس آن، یک جنگ تمام عیار نرم و سخت را بر علیه دنیای اسلام طراحی کردند که نمونهاش حمله به دنیای اسلام بر اساس حادثه ۱۱ سپتامبر بود که خودشان با کمک سلفیها طراحی کردند. این مساله خیلی واضح بود که طراحی خودشان است برای آمادگی فضای روانی جهان برای حمله نظامی به دنیای اسلام و برخورد خشن با دنیای اسلام، در کنار جنگ نرم. هنگامی که آمریکا حمله را آغاز کرد، همزمان با این حمله، ۶۰ نفر از متفکرین غربی، به خصوص آمریکا، که یکی از مهمترینشان همین هانگتینتون بود که نظریه برخوردها را داده بود، در نامهای از اقدامات بوش حمایت کردند و گفتند این جنگ کاملا یک جنگ اخلاقی برای توسعه و گسترش ایدئولوژی آمریکایی است. ولو در این جنگ از سلاح متعارف، یعنی سلاح کشتار جمعی، سلاح اتمی و سلاح شیمیایی استفاده بکنید. در آن زمان نیمی از نیروهای ناتو را وارد منطقه ما کردند. الان میگویند ما هفت هزار میلیارد هزینه کردیم.
امروز حدود ۱۷ سال از آن زمان میگذرد. در آن زمان غر بگراها همه ترسیده بودند. احدیشان نمیتواند بگوید ما نترسیدیم. خیزی که او برداشت که یا با ما یا بر علیه ما، همه غربگراها ترسیدند و اگر یکی از آنها میتواند، ادعا کند که من نترسیدم. اگر یکی از آنها یک کلمه حرفی زده که علامت رشادت و شجاعت و مقاومت او است، بیاید بگوید. همه آنها یا تصدیق کردند، یا سکوت کردند. آن زمان، دولت اصلاحات بر سرکار بود.
امروز ۱۷ سال از آن میگذرد. طرح آنها این بود که بیایند ما را محاصره کنند و انقلاب اسلامی را در همان نقطه کانونی که میگفتند تمدن اسلامی به لیدری و رهبری ایران است، سرکوب کنند. صریحا هم اعلام کردند که محور شرارت ایران است. شرارت یعنی چی؟ یعنی جلوی هجوم یک جانبه تمدن غرب به جهان را گرفته است. یعنی آن جاده یک طرفهای که غرب درست کرده بود و آن این بود که راه سعادت بشر، عرفی کردن حیات بشر و کنار گذاشتن آموزههای دینی و زمینی شدن و کنار گذاشتن وحی است، آن راه را امام کور کردند و مقابل بشریت یک لاین دیگری باز کردند و گفتند میشود دنبال عدالت و آزادی و کرامت بود، دیندار هم بود.
*پس از اشغال لانه جاسوسی، دعوت انقلاب اسلامی جهان شد
اتفاقا این دعوت جهانی شد و به ویژه بعد از اشغال لانه جاسوسی گذشت و به یک رقیب تمدنی برای غرب تبدیل شد. خب بعد از این ۱۷ سال شما بررسی کنید، خواهید دید که آنها هزینه کردند، ولی ما، یعنی جبهه اسلام و جبهه مقاومت در منطقه قویتر شدند و هم غرب ضعیف شد و هم جریان غربگرا. ما دو جریان غربگرا در جهان اسلام داریم، یکی جریان سلفی و دیگری جریان توسعهگرا؛ که غرب اسلام توسعهگرا با مدل ترکیه را ترجیح میدهد. ایدهشان هم قبلا مالزی بود، حالا چند سالی است ایدهشان ترکیه است که این هم به برکت مقاومت ما، تشتش از بام افتاد. دیدید که محافل روشنفکری در نشریاتشان اعلام میکردند که ترکیه مدل خوبی است.
هم غرب تضعیف شده است و هم غربگرا به تعبیر امام راحل، اسلام آمریکایی، تضعیف شده است. هم اسلام ترکیه، آمریکایی است، هم اسلام عربستان.
یکی از طرحهایی که غرب، به خصوص آمریکا، در یکی دو دهه اخیر دنبال کرده است، این بود که ما باید دنیای اسلام را بین دوگانه خشونت و سازش مخیر کنیم؛ که آقایان اسم سازش را اعتدال میگذارند. بنده اعتدال را چیزی جز سازشی که غرب دنبال میکرد نمیدانم. یعنی یک اسلام سازشکار، اسلامی که هیچ ادعایی ندارد و با جهان غرب میسازد. ما دنبال جنگ نیستیم، ولی دنبال سازش با جهان هم نیستیم. ما حرف حق را میگوییم، حرف حق هم طبیعتا دعوا درست میکند. ما نمیخواهیم دعوا کنیم، اما آنها میگویند حرف حق را نزنید، ما هم قبول نمیکنیم. ما حرفمان را میزنیم و حرف حق هم نزاع درست میکند.
بعد از گذشت ۱۷ سال، بررسی کنید و ببینید که آمریکا موفق بوده یا ما موفق بودیم؟ اروپایی که اینقدر هزینه کرد موفق بوده یا ما موفق بودیم؟ امروز جبهه مقاومت از مدیترانه تا باب المندب حضور دارد و این همان چیزی است که آنها نمیتوانند تحمل کنند. اینها خودشان را مدیر جهان میدانند. نه غربگراها این را تحمل میکنند، نه سلفیون، نه اسلامگراها با قرائت غربی. اتفاقا یکی از برکات انقلاب ما این بوده که دوگانه جهان اسلام آشکار شده است. یعنی اگر در ابتدای انقلاب اسلامی کسانی مسلمان شدند، اصلا نمیدانستند در درون انقلاب اسلامی چنین قرائتهایی وجود دارد. اما امروز قرائتها کاملا شفاف است. هیچ دورانی به این اندازه، جریان اسلام سلفی و اسلام غربگرا، اینقدر بر ملا و شناخته شده نبوده است. در واقع یک غلبه فرهنگی هم در درون دنیای اسلام به وجود آمده است. نگاه من این است که امام که فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، همین را میخواستند بگویند. نه اینکه آمریکا حمله نظامی یا محاصره نمیتواند بکند، چطور نمیتواند بکند؟ در عالم اختیار، خدای متعال به آنها هم اختیار داده است. اما اگر شما مقاومت بکنید، شما پیروز خواهید شد. هیچ غلطی نمیتواند بکند یعنی همین. او با همه وجود سرمایهگذاری میکند، اما شما پیروز میشوید و صحنه به نفع شما تمام میشود.
*هدف جدید آمریکا، تغییر مفهوم قدرت و احیای ابر قدرتی آمریکا
در دوران اخیر ما وارد یک مذاکره شدیم، که البته این هم باید تحلیل شود، آمریکا، به خصوص در دوره آقای ترامپ، مسیر جدیدی را در جهان دنبال میکند. هدفشان احیای مجدد ابرقدرتی آمریکا و فروکاستن ما به یک همکار منطقهای یا شرور منطقهای است. اگر همکار بشویم، یک کارگزار منطقهای باشیم. غربگراها این را میخواهند و میگویند کارگزار منطقهای بشویم. آمریکا امروز به شدت ضربه پذیر شده است. خدا رحمت کند امام بزرگوار ما را، بعد از یک سال که میخواستند جاسوسها را آزاد کنند، سر و صدایی شد، خیلی از همین آقایانی که آن موقع هم بودند، میگفتند خب برای چه یک سال نگه داشتید؟ اگر میخواستید مجازات کنید، خب مجازات میکردید. اگر میخواستید آزاد کنید، خب یک سال قبل آزاد میکردید، همه مناسبات ما را در جهان به هم زدید. امام برای گروههای جوان یک صحبتی کردند و فرمودند که غرب آنقدری که ادعا میکند قدرت ندارد. ما میخواستیم ابهت غرب را بشکنیم، که شکستیم. اینها یک زمانی کشتی حرکت میدادند و با حرکت دادن کشتی، دولتی را ساقط میکردند. سفیرشان، نخستوزیر عوض میکرد. ما میخواستیم این را بشکنیم، که شکستیم، این ۵۰ نفر که به درد ما نمیخورند. ما میخواستیم یک اتفاقی بیفتد، که افتاد. ملتهای جهان آزاد شدند. انقلابهای عدالتخواهانه زیر چتر اسلام گسترش پیدا کرد. دنیای اسلام به یک آمادگی برای یک حرکت عظیم، برای ایفای نقش خود رسید. جبهه مقاومت شکل گرفت. پس بنابراین، تلقی بنده این است که ما کاملا به مقصد خود نزدیک میشویم. منتهی حرکتهای بزرگ تاریخی، زمان خود را نیاز دارد.
اگر امروز انقلاب متوقف شود، ما به خیلی از مقاصد رسیدهایم
من معتقدم اگر امروز در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، انقلاب کاملا متوقف بشود، ما به خیلی از مقاصدی که میخواستیم، رسیدیم. ما خسارت نکردیم. مارکسیستها میلیونها کشته در جهان دادند. ما با دهها هزار شهید خودمان آن را محو کردیم. غرب میلیون، برای ایجاد ابرقدرتی خود، میلیونها کشته از جهان گرفته است. در جنگ جهانی اول، فقط در ایران بین چهار تا هفت میلیون نفر تلفات نفوس داشتیم و در این حالی است که ما در جنگ نبودیم. کشورهای برنده جنگ، با فضایی که در کشور ما ایجاد کردند، که بعضی از آنها را هنرمندان ما به تصویر کشیدهاند، حداقل چهار میلیون تلفات داشتیم. کشورهای دیگر هم به همین صورت بودند و میلیونها کشته دادند. صاحبان سلاح اتمی به عنوان برندگان جنگ جهانی دوم، نقشه تقسیم جهان را کشیدند. یکی از آنها این بود که در تهران آمدند و پهلوی را اصلا به حساب نیاوردند و برای ایران و جهان نقشه کشیدند. اینها مفهوم قدرت را به عنوان اقتدار مادی تفسیر کردند، سپس برتری قدرت را به برتری تکنولوژی تعریف کردند، و بعد هم همینهایی که مدعی دموکراسی هستند، جهان را از طریق رعب و خشونت تحت استیلای خودشان در آوردند. من نمیدانم، آیا غربگراها خجالت نمیکشند که از دموکراسی غربی دفاع میکنند؟ نمیبینند ایجاد رعب در جهان و برای بستن نفسها، دو جنگ جهانی راه انداختند و دهها میلیون کشته از بشریت گرفتند؟ آیا غربگراها خجالت نمیکشند هنوز از اروپا و آمریکا اسم میبرند؟ اینها همان جانیان عالم هستند، عوض نشدهاند. این همان انگلیس و همان آمریکا است. در کشور ما اقلا چهار میلیون نفوس تلاف در جنگ جهانی اول داشتیم. قحطی مصنوعی ایجاد کردند. در یک جاهایی هم متهماند بیماریهای فراگیر درست کردند. اینها همان آدمها هستند.
*امام مفهوم قدرت را تغییر داد
امام مفهوم قدرت را در جهان به هم زدند. یک جنس جدیدی از مفهوم قدرت نرم ایجاد کردند، که بر اساس این قدرت نرم، ملتهایی هم که فاقد قدرت نظامی هستند، صاحب قدرت هستند و همین با تمدن غرب رقابت کرده است. غرب این مساله را نمیتواند تحمل کند. امروز آمریکا میخواهد مفهوم قدرت را به دوران سابق برگرداند و دوباره خودشان قدرت بلارغیب بشوند.
اما شیوه امام متفاوت بود. امام حتی در جنگ پهلوی هم اینکار را نکردند. هیچ وقت رو به جنگ مسلحانه نیاوردند و مفهوم جدیدی از قدرت را ایجاد کردند و تمام قدرت پهلوی را به نفع خودشان مصادره کردند. ارتش و امکانات او را مصادره کردند. امام در تسخیر جهان هم همینکار را میکنند. آمریکا امروز میخواهد قدرت خود را از طریق تغییر مفهوم قدرت به ما قبل انقلاب اسلامی، احیا کند. عدهای هم این را قبول کردند. متاسفانه از وقتی هم که ما پای میز مذاکره با آمریکا نشستیم و او را به حساب آوردیم، امپراطوری خبریشان را به راه انداختند که جمهوری اسلامی تسلیم شد و سلاح اتمی خود را زمین گذاشت. بعد هم برای ما رقیب تراشی کردند. از زمانی که جنگ کریمه را راه انداختند، من به دوستان گفتم که این احیای جنگ سرد است. بعد دیدید که مردک در گزارشش در سازمان ملل گفت رقیب ما در این سال، روسیه و چین هستند و ایران و کرهشمالی دو یاغی منطقهای هستند. میخواهند این را به جهان القا کنند و دوگانه اسلام و غرب را بشکنند. یعنی میگویند قدرت، قدرت مادی است و ایران فاقد این قدرت است. البته مقاومت ما همه چیز را بر خواهد گرداند و میبینیم که در حال بازگشت است. پس ببینید، اینها دستاوردهای ما است. اگر همینجا تمام شود، ما کارمان را انجام دادیم. یک قطره خون شهدا، پای هرچیزی ریخته شود ارزش ندارد، مگر پای اسلام و ظهور امام زمان. چیز دیگری ارزش ندارد. اما این همه زحمت مادران و پدران شهدا، همسران و فرزندان شهدا، اقوام نزدیک، خود شهدایی که هرکدام یک جهان میارزیدند، اگر الان انقلاب متوقف شود، من میگویم میارزید. ما فقط برای حذف مارکسیسم از جهان میارزید اینقدر هزینه کنیم. به هر عالم دینی بگویید این را تصدیق میکند و میگوید میارزید که ما با مارکسیستها بجنگیم، صدها هزار کشته دهیم و اینها را ازجهان حذف کنیم. مارکسیستها مدعی بودند که دین افیون ملتها و برساخته روابط تولیدی و اقتصادی است. خیلی از جوانها را هم جذب کرده بودند. در همین کشور هر نهضت و گروه مبارزی را میدیدید که سر از آن طرف در آورده و مبتلا به تفکرات التقاطی شده است.
ما خیلی دستاورد داشتیم. حال غرب هرچه میخواهد بگوید و در دنیا تبلیغ کند که اینها دستاورد نداشتند. یکی از دستاوردهای مهم ما همین نسل جدید فرهیختهای است که بسیار توانا هستند؛ هم بر علوم و تکنولوژی روز مسلط هستند، هم به شدت متعلق به ارزشهای دینی هستند، من یقین دارم آینده در اختیار اینها است؛ غربگراها هیچ طرفی در این کشور نخواهند بست. بیخودی هم تلاش نکنند، چون آیندهای ندارند.
همینطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، من هم این نکته را بگویم برکت بعدی انقلاب اسلامی حرکت به سمت فروپاشی لیبرال دموکراسی است. لیبرال دموکراسی به برکت انقلاب اسلامی و به خاطر مقاومت ما، مجبور شد چهره نفاق خود را کنار بزند و آن روی خشن خود را به جهان نشان دهد. این جنگهای منطقهای، زندانهایی مثل زندان گوانتانامو و ...، بر اساس لیبرال دموکراسی است؟ شما میخواهید لیبرال دموکراسی را با اسلحه اتمی به جهان صادر کنید؟ چرا مجبور میشوند دموکراسی را سر ببرند و به استعمار یکی دو قرن گذشته خود بازگردند. چرا؟ به خاطر مقاومت است. چرا مجبورند تروریستهایی مثل داعش را احیا و پشتیبانی بکنند؟ مگر این اقدامات همیشه پشت پرده میماند؟ مگر وجدان بشر اینها را نمیفهمد؟ مجبور و ناچار هستند در مقابل ما این کارها را بکنند. روزی که دستگاه نفاق، تزویر را کنار بگذارد، پرده را کنار بزند و آشکار در میدان بیاید، روز فروپاشی او است. روز نابودی قدرت نرم او است.
پس من معتقدم ما خیلی دستاورد داشتیم. یکی از بزرگترین دستاوردهای ما این است که ما امروز نسلی آماده شهادت داریم. با قاطعیت میگویم، هیچ دورهای در دوران غیبت، اگر حضرت ظهور میکردند، اینقدر نیرو پای رکاب و آماده شهادت وجود نداشت. شهدایی که امروز به فرمان نائب امام زمان هزاران کیلومتر آن طرفتر میروند و شهید میشوند، اگر خود حضرت ظهور کنند چه میکنند؟ هیچ دورانی حضرت اینقدر آدم پا به رکاب و آماده شهادت نداشته است.
*مدعیان ظهور امام زمان (عج) چند نفر مثل شهید حججی تربیت کردهاند؟
به کسانی که مدعی هستند میگویم آیا شما این کارها را میکنید؟ اعم از مدعیان غربگرا و متحجرین. به متحجرین خودمان هم میگویم، آنهایی که مدام صحبت از ظهور حضرت میکنند، آیا شما اینقدر آدم پا به رکاب برای حضرت تربیت کردید؟ اگر دارید رو کنید. در همه دستگاهتان چند نفر اینطوری دارید؟ چند نفر مثل شهید دهقان دارید، که در عنفوان جوانی، زمانی که همه چیز برایش مهیا است، از مادرش تقاضا میکند که اجازه دهید من شهید شوم، لطفا مانع من نشوید. چند نفر مثل شهید حججی دارید؟ ما منکر شما نیستیم، شما آدمهای خوبی هستید، تلاش میکنید، برای ظهور حضرت کار میکنید، ما منکر این نیستیم، شما هم با جریانهای انحرافی مبارزه کردید و میکنید و دستتان هم درد نکند، ولی شما چند آدم پابه رکاب اینطوری دارید؟ نشانمان دهید. چند نفر دارید که برای ظهور حضرت روی مین برود، هر دو دست و پایش قطع بشود، و ۳۰ سال همینطور زندگی کند؟ پس عنایت کنید که ما در هدفی که امام برایمان معین کردند، چقدر پیروز بودیم. یک نسل عظیم. از یمن تا شام، یک جبهه مقاومت، آماده و پا به رکاب، جانش را کف دست گرفته به وجود آمده است.
*اصلیترین آسیب انقلاب اسلامی احساس تحقیر در برابر غرب توسط غربزدگان است
یک نکته هم راجع به آسیبشناسی بگویم. اتفاقا در آسیبشناسی انقلاب اسلامی اگر به من بگویند آسیبشناسی کن، میگویم آسیب اصلی انقلاب اسلامی تحقیر شدگی در مقابل غرب است. همین غربگراهایی سمت نیویورک میخوابند، اگر هم نماز بخوانند دلشان سمت نیویورک است، چون که قبلهشان آنجا است و با صدای بلند هم این را اعلام میکنند و میگویند ما فقط یک آبگوشت بزپاش میتوانیم درست کنیم، هرچه هست آن طرف عالم است، ما چه کاره هستیم وقتی آنها با زدن یک دکمه عالم را ویران میکنند، همینها اصلیترین آسیب جامعه اسلامی هستند. اصلیترین آسیب جامعه اسلامی همین تحقیر شدگان هستند. همینهایی هستند که خیابانها و نظم خیابانی نیویورک دلشان را برده است. همینها هستند که قطار برقی و دموکراسی و...، هرکدام در یک سطحی دلشان را برده است. اینها اصلیترین آسیب دنیای اسلام هستند. اصلیترین سرمایه ما هم همین نسل جدید انقلابی اسلام که جهان را میفهمد، دنیای مدرن را میفهمد، ولی زیر بای دنیای مدرن نمیرود. احساس حقارت نمیکند. خوب جهان غرب را میشناسد، از مبانی ایدئولوژیک تا فلسفی، تا انقلاب علمی و انقلاب صنعتی، تا ساختارهای پیچیده جهانیاش، تا اسناد فرادستی و اسناد بینالمللی، همه را میشناسد، ولی تواضع نمیکند، و میداند اینها همه ابزار بتپرستی مدرن هستند. اینها بزرگترین سرمایه اجتماعی ما هستند. این نسل است که دنیا را به هم خواهد ریخت. یکی از آنها میتواند کارهای بزرگ بکند و ما از این جمعیت فراوان داریم.
*غربگراها ۴۰ سال است از مردم طلبکار هستند
من آسیبها را قبول دارم، فراوان هستند و میشود آنها را شمرد. ولی اولا در مقابل دستاوردها کوچک هستند. البته جامعه مومنین یک آسیب هم داشته باشد زیاد است. مومن یک گناه هم بکند، بد است. مومن که نباید گناه کند. نمیشود بگویید من نماز میخوانم پس حق دارم غیبت کنم. مومن یک گناه هم نباید بکند. جامعه مومنین یک آسیب هم نباید داشته باشد و من قبول دارم که ما آسیب داریم. آسیبهای اخلاقی و اجتماعی داریم که در بعضی جاها گسترش پیدا کرده است. اما ریشه این آسیبها غربگراها هستند که پشت صحنه چهار دهه است بر این کشور حکومت میکنند و طلبکار خدا و ملت و ولایت فقیه و دین و انقلابیون و غیر انقلابیون هم هستند. هنگامی هم که بعد از دوران اصلاحات رای نیاوردند، گفتند ما فکر میکردیم مردم آزادی میخواهند اما نان میخواهند. همه را جز خودشان تحقیر میکنند. خب بگویید مدلهایتان جواب نداده است. من با قاطعیت میگویم مدل نئوکینزی اقتصاد که شما آن را دنبال میکنید، در ایران نه جواب داده و نه جواب خواهد داد. سال ۱۳۲۷ مدیریت توسعه در ایران آغاز شده است. به نتیجه نرسید و نخواهد رسید. نه به خاطر اینکه ظرفیتهای ملی ما به اندازه کره جنوبی نیست. شهردار سئول به ایران آمد و آرزو میکرد که سئول مانند تهران بشود. قرارداد نوشتند یک خیابان به نام سئول در تهران و یک خیابان به نام تهران در سئول. او به آنجا رسید اما ما نرفتیم. این نشان عظمت ملت ما است که در مقابل غرب تحقیر نشد. آنها به سرعت تحقیر شدند. آنها به سرعت فرهنگ خودشان را باختند، اما ما فرهنگ خود را نمیبازیم. وقتی فرهنگ خود را نبازیم، الگوهای آنها هم قابل تحقق نخواهد بود. الگوهای آنها در بستر فرهنگی خود پاسخ میدهد. غربگراها در دوره اصلاحات با صدای بلند میگفتند که برای تحقق مدرنیته، قرائت دینی مردم را اصلاح کنید. این را با صدای بلند گفتند و در این زمینه تلاش کردند.
شما جوانان بروید ببینید که در دو دهه قبل برای گسترش تفکر مدرن و تغییر قرائت دینی مردم جهت هماهنگی با جریانهای نوگرا، چه تلاشهایی انجام دادند. البته پیدا است که کسی با اصلاحات مخالف نیست، اما اصلاحاتی مبتنی بر مبانی دینی. رهبر بزرگوار ما در همان موقع گفتند که هم اصلاح طلب هستیم و هم اصولگرا. اصلاحطلبی بر مبنای اصول دینی خودمان را میخواهیم.
اگر از حقیر سوال کنند، میگویم ما الحمدالله در مسیر پیشبرد آرمانهای انقلاب اسلامی پیش رفتیم، آسیبهایی هم داشتیم که بنیان اصلی آسیبها تحقیر شدگی در مقابل غرب است که این را باید جبران کرد. در مقابل این آسیب، ما یک نسل فرهیخته و با سواد، بصیر به روز و زمان شناس و اتفاقا از آنها با سوادتر و کارآمدتر داریم که در مقابل غرب احساس حقارت نمیکنند. ما شهدای عزیزی داریم که در جوانی همه چیزشان را دادند. حاضر شدند فرزندانشان یتیم شوند. پدر و مادرهایشان در داغشان نشستند، اینها سرمایههای ما هستند.
امام یک جا تعبیرهایی که بعضی آقایان میکنند، نگفتند. یکبار هم نگفتند این جنگ خانمانسوز است. در پیامی که برای پذیرش قطعنامه و اعلام پایان جنگ تحمیلی دادند، آنجا میفرمایند که خدایا ملت ما هنوز در آغاز راه است، این راه شهادت را بر ما مبند. خب اینها دو نگاه است.
خودشان را هم طرفدار امام و خط امام معرفی میکنند. به حرف نیست، کمر بسته میخواهد. همت و نترسیدن از غرب، شجاعت روحی، عدم احساس حقارت در مقابل تکنولوژی و تمدن غرب میخواهد. ما باید به قله این علم سوار شویم و آنرا مسخر خودمان کنیم و در دستگاه خودمان استحالهاش کنیم. مثل کودی که شما پای یک درخت سیب میریزید، استحاله میشود و به سیب تبدیل میشود. تمدن غرب را باید اینگونه در جهاز هاضمه فرهنگ اسلام هضم کنیم. فرهنگ اسلام ظرفیت این هضم را دارد. برکات خون شهدای ما اینها است. السلام علیک یا اباعبدالله.