مشرق- زماني كه استقلال در آستانه ديدار با سه تيم فولاد، تراكتور و پرسپوليس قرار داشت و با توجه به رنگ قرمز پيراهن هر سه حريف از منظر ژورناليستها، سهگانه يا «تريلوژي» اين تيم فرا رسيد، در همين دوران بود كه مصاحبههاي تخريبي كادر فني باشگاه آغاز شد. آنها از ادبيات ناشايستي استفاده كردند كه نشانهاي بود از غروري بيجا و استوار بر انديشههايي كه با ذات و ماهيت فوتبال، به هيچوجه همخواني نداشت. تحقير حريف سنتي و پرآوازه خود كه در شرايط بسيار بدي قرار داشت، جايگزين تفاسير فني و تاكتيكي شد و در اين هنگام احترام به حريفان بازنده به نسيان و فراموشي سپرده شد و البته آقاي «كيروش» هم از اين نگاه آبيها بينصيب نماند و سرانجام اشتباه فاجعهآميز داوري در ديدار با تراكتورسازي كه منجر به يك پيروزي پر حرف و حديث شد؛ با وجود اينكه جامعه داوري كشور و در رأس آن «كميته داوران» تصميمات اشتباه داور مسابقه را آشكارا تاييد كردند.
اما اين سرمربي استقلال بود كه آن پنالتي را كه خودش هم به آن اعتقادي نداشت، رسما سالم و درست دانست. اما فوتبال معلم بزرگي است و در راستاي رسالت خود طي 10 دقيقه درسي به استقلال داد كه در تاريخ رقابتهاي دو تيم ماندگار خواهد ماند.
اينبار جشن پيروزي پنجگانه استقلال به مرثيهاي تبديل شد كه روياهاي اين تيم را به كابوس تبديل كرد كه در پيش چشم ميليونها بيننده رخ داد، اما باورش بسيار دشوار مينمود. اما تقابل رويا با واقعيت، سرخوشي كودكانه با درايت، پاياني را رقم زد كه به باخت دراماتيك استقلال منجر شد. از منظر فني زورآزمايي دنيزلي با مظلومي از 15 دقيقه پنجم مسابقه آغاز شد. مصطفي پاشا تعويضهاي خود را شروع كرد و در واقع او اينبار سهگانه خود را آغاز كرد. «مهدويكيا»، «ايمون زايد» و «بادامكي» به نوبت به بازي آمدند. يك ضربه از عمق، يك ضربه از راست و سه شليك از زايد، كات كه باعث شد قلعه استقلاليها فرو ريزد و اين فرجام تراژيك مردي بود كه تلاش كرد با زباني غيرمعمول برتري خود و درماندگي حريف ديرينه را به تصوير بكشاند. آن زماني كه تيم خودش را «بارسلونا» و حريف را «رئال مادريد» قلمداد كرد كه از هر چه بردنش سير نخواهد شد، گام بزرگي را در راه سقوط خود برداشت. آقاي مظلومي نيك ميداند كه به هيچ كدام از دو تيم پايتخت علاقهاي ندارم و بازي هم هنوز تمام نشده است. 10هفته ديگر در راه است. آنها كماكان از شانسهاي بالايي براي قهرماني برخوردارند. در مطلب حاضر، تعمدا و خودخواسته از ورود به مباحث فني خودداري كردم. اين نوشته را با احترام تمام براي آقاي مظلومي و آينده مربيگري او به نگارش در آوردهام. جريان بازي ديروز نام سهگانه معروف كيشلوفسكي فقيد را در ذهن متبادر ميكند: «آبي. سفيد. قرمز»