به گزارش مشرق، آلفرد ماهان افسر نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و نظریهپرداز نظامی در کتاب خود با نام «نفوذ و تاثیرقدرت دریایی» زمانی که به دنبال اثبات اهمیت نیروی دریایی به عنوان یک شاخص مهم در قدرت راهبردی یک کشور است، به سرگذشت انگلستان به عنوان ملتی که توانسته از ظرفیت جغرافیایی خود برای تبدیل شدن به یک قدرت بین المللی استفاده کند، میپردازد.
انگلستان به عنوان یک جزیره در غرب اروپا که دورتادور آن را دریا فراگرفته است، عملاً از هر گونه پدافند زمینی بینیاز بوده و تمام توان خود را بر توسعه ناوگان دریایی و بازرگانی این کشور متمرکز کرده است.
بیشتر بخوانید:
گاردین: انگلیس طعمه شد؛ ایران قدرت برتر خلیج فارس
با تکیه بر همین توان بود که انگلستان توانست در مسابقه استعماری قرن هفدهم و شانزدهم به سرعت سرزمینهای فراوانی را به زیر سلطه خود در آورده و تا 200 سال به عنوان تنها ابرقدرت دنیا عرض اندام کند. با این حال و علی رغم تجربیات بیشمار توان دریایی بریتانیا به تبعیت از توان اقتصادی این کشور در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم با روندی فرسایشی روبه رو بوده و دیگر خبری از شکوه و قدرت سابق آن نیست.
مساله ای که به خوبی خود را در ماجرای کشمکش ایران و برتانیا بر سر مناقشه توقیف نفتکشها نشان داد.
روند نزولی نیروی دریایی بریتانیا از جنگ جهانی اول تا فالکلند
برای درک این روند نزولی کافی است، بدانید که نیروی دریایی بریتانیا تا یکصد سال پیش یعنی تا زمان شروع جنگ جهانی دوم راهبردی را دنبال میکرد که به 2=1 موسوم بود. بر اساس این راهبرد توان نیروی دریایی برتانیا باید برابر با دو قدرت بعد از خود باشد.
علی رغم این که توان اقتصادی بریتانیا در جنگ جهانی اول با فرسایشی گسترده روبه رو شد، اما نیروی دریایی این کشور به لطف تغییر سوخت کشتیهای جنگی خود از ذغال سنگ به نفت که از پالایشگاه آبادان تأمین میشد، نه تنها این نبرد را پشت سر بگذارد بلکه سیادت دریایی خود تا زمان جنگ جهانی دوم حفظ کند.
در زمان جنگ جهانی دوم تنها نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و ژاپن بودند که توان هماوردی با نیروی دریایی برتانیا را داشتند. با این حال جنگ جهانی دوم همه چیز را تغییر داد. ضربات کوبنده زیردریاییهای آلمان نازی و بمباران مداوم بندرگاههای بریتانیا 40 درصد توان نیروی دریایی این کشور را از بین برد و اقتصاد جنگ زده بریتانیا نیز به هیچ عنوان توان جبران این ضربه را نمیداد.
از سوی دیگر نیروی دریایی آمریکا به عنوان یک متحد و در عین حال رقیب غول آسا آنچنان رشد کرده بود که نیروی دریایی برتانیا در سایه آن قرار گرفت. اگرچه برتانیا تلاش کرد تا از برخی جنبهها همچنان خود را در ردیف اول حفظ کند، اما عقب نشینی همچنان ادامه داشت.
ضعف نیروی دریایی تا به آنجا رسید که در ژانویه سال 1968 نخست وزیر بریتانیا از آغاز تخلیه مناطق شرق کانال سوئز خبر داد.
یکی از معروفترین طرفداران خروج بریتانیا از شرق سوئز «کریستوفر می هیو» لرد اول نیروی دریایی برتانیا در آن زمان بود که بودجه 3 میلیارد پوندی آن زمان انگلستان برای نیروهای نظامی این کشور را برای ادامه حضور در شرق کانال سوئز ناکافی میدانست.
علی رغم مخالفت برخی محافظهکاران انگلیسی نیروی دریایی برتانیا به تدریج از خلیج فارس و دریای عمان، جزیره مصیره در باب المندب، جزیره سنگاپور، جزایر مالدیو، مالزی، برونئی عب کشید. پایگاه نیروی دریایی در جزیره دیگو گارسیا به ایالات متحده آمریکا سپرده شد که هم اکنون راهبردیترین پایگاه این کشور در اقیانوس هند است.
همچنین جزیره هنگ کنگ نیز به عنوان یک کشور مستقل زیر چتر دفاعی ارتش آزدایبخش چین قرار گرفت. حمله به جزایر فالکند و نبرد دریایی با آرژانیتن در زمان نخست وزیر مارگارت تاچر آخرین لشگرکشی دریایی این کشور به تنهایی و در یک نبرد متعارف بود.
بی رزمناو، بیناو هواپیمابر
هم اکنون نیروی دریایی بریتانیا فاقد ناو هواپیما بر و فعلاً نمیتواند از نیروهای دریایی خود پشتیبانی هوایی داشته باشد. در رده بعدی این نیرو دارای 6 ناو شکن و 13 ناوچه محافظ است. تمام رزمناوها نیز از سال 1971 از خدمت خارج شدهاند.
در کنار این بریتانیا دارای یک نیروی زیر دریایی اتمی است که شامل 4 زیر دریایی پرتاب موشکهای بالستیک از کلاس ونگار با قابلیت شلیک موشکهای بالستیک ترایندت و 6 زیر دریایی تهاجمی از کلاس استیوت است.
برنامه به روز رسانی موشکهای اتمی ترایندت به کلاس D و حفظ توان اتمی بریتانیا هم اکنون پرخرج ترین برنامه دفاعی بریتانیا محسوب میشود. اگرچه نیروی دریایی این کشور همچنان از بسیاری کشورها همچنان بالاتر است، اما از ظرفیتهای نیروهای دریایی کشورهای رده اول نظامی دنیا که هیچ حتی پایینتر از کشورهایی همچون کره جنوبی و هند قرار میگیرد. شمار پرسنل نیروی دریایی بریتانیا در سال 2018 نزدیک به 30 هزار نفر است و این در حالی است که شمار پرسنل نیروی دریایی روسیه نزدیک به 100 هزار نفر و نیروی دریایی آمریکا بیش از 315 هزار نفر است.
جالب اینجاست که هم اکنون تناژ نیروی دریایی چین بیش از 12 برابر نیروی دریایی برتانیا است. به این ترتیب نیروی دریایی بریتانیا تنها سایهای از شکوه گذشته خود را دارد.
آبروریزی نشتی ناو هواپیمابر
البته بریتانیا برای جبران عقب ماندگی خود برخی نوسازیهای جدی را آغاز کردهاند. از جمله این برنامهها ساخت دو ناو هواپیما بر اتمی با نام ملکه الیزابت و پرنس ولز است که از هواپیماهای عمود پرواز اف 35 استفاده خواهند کرد. برنامه ساخت این دو ناو هواپیما بر از حدود 8 سال پیش آغاز و نزدیک به 8 میلیارد پوند هزینه داشته است.
با وجود این به نظر نمیرسد که تا سال 2020 این دو ناو هواپیما بر وارد خدمت شوند و اشکالات متعدد سبب شده تا عملیاتی شدن این دو ناو به تأخیر بیفتد. به عنوان مثال ناو هواپیما بر ملکه الیزابت دو ماه پیش زمانی که برای یک دوره آزمایشی پنج هفتهای عازم بندر همشایر شد به دلیل نشت بدنه مجبور به بازگشت به بندر پرتموث شده است.
در سال 2017 در اولین ورود خود به آب دچار شکستگی میل پروانه کشتی شد و نزدیک به 6 ماه در بندرگاه مادر خود زمینگیر شد. جالب اینجاست که نیروی دریایی بریتانیا حتی به تعداد کافی جنگنده اف-35 را سفارش نداده است تا این دو ناو هواپیمابر را تجهیز کند. نیروی دریایی بریتانیا نزدیک به 48 فروند اف-35 سفارش داده است و این تعداد تنها برای تجیهز ناو هواپیمابر ملکه الیزابت کافی است.
برای حل این مشکل قرار شده است تا نیروی دریایی قرار است تا 30 فروند جنگنده اف-35 را از نیروی هوایی این کشور قرار بگیرد. در این میان تصمیم ناگهانی نیروی هوایی برتانیا از تغییر سفارش خود سبب شده تا تمام این برنامهریزیها بهم بریزد.
به این ترتیب روشن است که افزایش توان این نیروها مدتها به طول خواهد انجامید و انگلیسیها باید با این ضعف راهبردی خود که از زمان جنگهای ناپلئون بی سابقه است، کنار بیایند.
نیروی هوایی و دریایی بریتانیا در چاه ویل کمبود بودجه
این ضعف تنها گریبان نیروی دریایی بریتانیا نگرفته بلکه نیروی هوایی این کشور نیز با مشکلات مشابهی روبه رو است. نیروی هوایی بریتانیا در طول جنگ سرد به عنوان بخشی از نیروی پشتیبانی ناتو از کشورهای خط جلویی نبرد را بر عهده داشت. در پایان جنگ سرد استعداد نیروی هوایی برتانیا 850 جنگده بود که هم اکنون این تعداد به 200 فروند کاهش یافته است. اوضاع به گونهای طنز آمیز شده است که هم اکنون نیروی هوایی عربستان بیش از نیروی هوایی این کشور جنگنده یوروفایتر تایفون در اختیار داشت.
جنگنده پاناویا تورنادو که به عنوان ستون فقرات این نیرو عمل میکرد، تقریباً به صورت کامل از خدمت خارج شده و قرار است تا جنگنده اف-35 جای آن را بگیرد. اگرچه تحویل این جنگنده به نیروی هوایی آغاز شده اما تا زمان تحویل کامل جنگنده نزدیک به دو سال باقی مانده است.
نیروی زمینی بریتانیا نیز با مشکلات مشابهی در خصوص نفرات و تجهیزات روبه رو است. بر اساس برنامه کلان نیروی زمینی بریتانیا نفرات این ارتش به 80 هزار نفر خواهد رسید. این تعداد سبب شده تا واحدهای تشکیل دهنده نیروی زمینی بریتانیا برای فعالیت در قالب یک واحد کامل دچار مشکل باشند و برخی پیشنهاد دهند تا نیروی زمینی بریتانیا تحت فرماندهی واحدهای آمریکایی بجنگند.
کاهش توانمندی ارتش بریتانیا شاید ناشی از تکیه بیش از اندازه به ناتو باشد. سازمانی که به محوریت آمریکا تاکنون حمایت از بسیاری از همپیمانان خود داشته اما با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ دیگر به دنبال ادامه دادن روند قبلی نیست.
انگلیس به لطف حمایت آمریکا توانسته بودجه نظامی خود را به شدت کاهش داده و آن را صرف سایر چالشهای خود کند، اما حالا که ترامپ حاضر نیست هزینهای برای متحد قدیمی خود بپردازد افول نیروهای نظامی گریبان این کشور را گرفته است.
هم اکنون بودجه نظامی بریتانیا زیر دو درصد تولید ناخالص ملی است و در هیاهوی برگزیت و بحرانهای ناشی پیدا کردن مبلغ جدیدی برای حمایت از نیروهای نظامی بسیار سخت خواهد بود.
روباه بیدندان در خلیج فارس
آمریکاییها حرف خود را در خصوص بحران نفتکشها بین ایران و بریتانیا به صراحت زدهاند. مایک پمپئو در گفتوگوی تلویزیونی با فاکس نیوز به صراحت گفت که انگلیسیها باید کشتیها خود محافظت کنند.
شاید رسانههای فضاسازیهای گستردهای در خصوص اعزام یک زیر دریایی هستهای به خلیج فارس کنند، اما بریتانیا به هیچ عنوان توان بازگرداندن تعادل در تنگه هرمز در مقابل ایران را ندارد.
ایران توانسته با تکیه بر نبرد نامتقارن و استفاده از قایقهای تندرو، موشکهای کروز ضد کشتی و همچنین زیر دریاییهای کوچک ناوگان پنجم آمریکا را به چالش بکشد و به این ترتیب ناوگان کوچک بریتانیا دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
انگلیسیها با وضعیت فعلی نیروهای نظامی خود به خصوص در بخش دریایی تبدیل به یک روباه بی دندان شدهاند. سخنان مقامات این کشور نیز نشان میدهد که به غیر از تعدادی تحریم نمادین کار بیشتری از انگلیسیها برنخواهد آمد. حال سئوال اینجاست که لندن چگونه خفت توقیف نفتکش خود را حل و فصل خواهد کرد و آیا به زودی شاهد آزادی گریس یک از جبل الطارق خواهیم بود.