برف روی کاج ها
نويسنده و کارگردان: پیمان معادی
بازيگران: مهناز افشار، ویشکا آسایش، صابر ابر، حسین پاکدل، حسن معجونی، آناهیتا افشار، الهام کردا و با حضور شیرین یزدانبخش
خلاصه داستان فيلم:
زندگی زناشویی رویا و علی بعد از 13 سال با بحران بزرگی مواجه می شود حالا رویا می بایست زندگی خود را با شرایطی جدید ادامه دهد در این مسیر به دریافت ها و شناخت جدیدتری از زندگی میرسد....
حداکثرنشان های زندگی غربی
بنت الهدی تاجیک در نقد فیلم برف روی کاج ها در سینما انقلاب نوشت:
خیانت، دروغ و هوسبازی بی حد و حصر شخصیتها تمامی فیلم را جهت میدهد بدون این که حداقل کوششی برای تقبیح این روابط انجام شود.
داستان فیلم درمورد زندگی زوجی است که ظاهرا زندگی آرامی را میگذارند. خانم خانه معلم پیانو است که بعد از مدتی از طریق دوست پسر نسیم، شاگرد پیانواش متوجه میشود که او حدود شش ماه است با همسر او رابطه دارد و هم اکنون به انگلیس رفته اند و البته همسر بعد از مدتی او را به طور غیابی طلاق میدهد. زن در همین حین با پسر جوانی آشنا شده و با او رابطه ای عاشقانه را آغاز میکند . مرد پس از مدتی پشیمان شده و قصد بازگشت را دارد اما زن دل در گرو عشق مرد جوان بسته است.
اولین نکتهای که از اول فیلم به طور ملموسی به چشم میخورد، نشان دادن زاویه جدی آن با مدل سبک زندگی اسلامی و حتی ایرانی است. کارگردان تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا از حداکثر المانهای زندگی غربی در فیلم بهره ببرد. اولین نکته شغل شخصیت زن فیلم است . مدرس پیانو .سازی که بیش از دیگر آلات موسیقی سبک زندگی اروپایی را به خاطر میآورد مخصوصاً که تعلیم آن توسط یک زن صورت میپذیرد. مدل خانه به سبکی کاملاً اروپایی است. پردههای همیشه کنار رفته که هر کس که از خیابان رد میشود ، میتواند تمامی خانه را مشاهده کند و این در حالی ست که تمامی دیوارها نیز شیشهای است. و در واقع هیچ چیز به غیر از اتاق خواب به عنوان حریم خصوصی زن در خانه وجود ندارد. رابطه زن با همسرش رابطهای سرد و معمولی است بدون این که محبت خاصی در برخوردهای آنان به یکدیگر قابل مشاهده باشد. نکته جالب این است که علیرغم این که چهارده سال از زندگی مشترک آنان گذشته است و اختلاف سنی قابل توجه ای میان این دو وجود دارد هنوز به فکر بچه دار شدن نیز نیفتادهاند. زن در پاسخ به انتقاد دوستش مبنی بر این قضیه دلیل میآورد که در اوایل زندگی این آمادگی را در خود نمیدیده و هم اکنون نیز میلی از طرف همسرش به این قضیه ندیده است. در واقع انگار این مسئله از اهمیت خاصی برخوردار نیست.
ارتباط تعریف نشده و بی چارچوب زن با پسر همسایه از همان اول فیلم مخاطب را متوجه این نکته میکند که باید منتظر یک عشق و یا به عبارت بهتر شروع یک رابطه هوس آلود باشد. جالب این بود که پسر عاشق پیشه همسایه با توجه به این که از طریق خواهرش مطلع است که با یک زن شوهردار ارتباط دارد و در هیچ کجای فیلم مشاهده نمیشود که زن از خیانت همسر یا از جدا شدنش به او خبری داده باشد، ارتباط خود را ادامه میدهد؛ امری که در بسیاری از فیلمهای غربی نیز تا اندازهای مورد تقبیح قرار میگیرد. زن فیلم برف روی کاجها ، زنی هوسباز است که خود برای ارتباط با پسر غریبهای که کوچکترین اطلاع و آشنایی با او و خانوادهاش نداشته است پیش قدم شده و به طرق مختلف سعی میکند خود را به او نزدیک کند.
حضور نسیم در فیلم اوج هوس بازی و بی قید و بندی یک زن را به تصویر میکشد. دختری که به مدت چهار سال با پسری به نام پرهام دوست است و بعد از آن در حین ارتباط با او، با علی همسر شخصیت اصلی فیلم آشنا میشود و ارتباط کثیف و بی چارچوبی را آغاز میکند به نحوی که حتی با آن مرد وارد خانه دوست او میشود.و این در حالی ست که ارتباط خود را با دوست پسر قبلی خود قطع نکرده است تا حداقل بتوان اندک توجیهی برای ارتباطش با مردی دو برابر سن خودش را پیدا کرد. خیانت، دروغ و هوسبازی بی حد و حصر شخصیتها تمامی فیلم را جهت میدهد بدون این که حداقل کوششی برای تقبیح این روابط انجام شود.
سکانسهای ترویج دهنده سبک زندگی غربی به وفور در فیلم دیده میشود.ارتباطهای خارج از چارچوب، صحنه آرایش کردن زن، ارتباط بی حساب پسر جوان با زن شوهردار در قالب شوخی و گفتوگوهای صمیمانه، دیدن ماهواره و..
********
بهت و بی خوابی مفرط
ابوالفضل اقبالی نیز با اشاره به شباهت فیلم معادی به سریالهای ماهواره ای در نقد فیلم نوشته است:
فیلم آقای پیمان معادی به مانند فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی، روایتگر سبک زندگی انسان مدرن و بی هویت امروز است که هیچ آرمانی در زندگی آن ها به جز عشق های سرکاری و روزمره گی متعفن به چشم نمی خورد.
شبکه GEM Classic سریالی را پخش می کند که عنوان آن «عشق ممنوع» است و موضوع داستان آن زندگی زن و مرد جوانی است که با وجود داشتن همسر و نامزد، به یکدیگر علاقه مند هستند و قس علیهذا...
جشنواره فیلم فجر امسال نیز فیلمی دارد تحت عنوان « برف روی کاج ها» که موضوع آن زندگی زن و مردی است که بعد از 14 سال زندگی مشترک، زن متوجه خیانت مرد به او شده و می فهمد که همسرش با شاگرد او که یک دختر جوان است و اتفاقا دوست پسر هم دارد، اصطلاحا ریخته اند روی هم! و در یک اقدام غافلگیرانه با یکدیگر رفته اند لندن برای ماه عسل(!) و بازماندگان خود را در بهت و بی خوابی مفرط قرار داده اند. داستان این گونه ادامه می یابد که زن پس از این که متوجه خیانت همسرش به خود می شود و در این خیانت هم دوست صمیمی خودش و همسرش را مقصر می یابد، تصمیم می گیرد به فکر تجدید عشق افتاده و برای تلافی از این کار زشت همسرش، خود نیز عجولانه اقدام به انجام کاری مشابه همسرش کند. از آنجا که معمولا در اکثر فیلم های روشنفکری، در و تخته با یکدیگر جور هستند، اتفاقا مرد جوانی در این فیلم وجود دارد که قابلیت تجدید فراش را برای این خانم عصبانی فراهم می کند. لذا با چند دیدار ساده و چند گفت وگوی همراه با مزه پراکنی های مرد جوان، دل در به در خانم عصبانی قصه پرواز می کند و گور پدر قیود و حدود شرعی و عرفی و قانونی! این اتفاق در حالی است که این خانم هنوز در عقد یک مرد دیگر است ولو این که این مرد به او خیانت کرده باشد اجازه چنین اقدامی را ندارد. البته در یک تکه کوتاه از فیلم که در حد چند ثانیه بیشتر نبود «رویا» با وکیل «علی» تماس گرفته و می گوید که می خواهد طلاق بگیرد (این تکه احتمالا برای این در فیلم گنجانده شده است که مجوز فیلم با مشکل رو به رو نشود) اما بلافاصله بعد از آن وقتی رویا به خانه دوستش مریم می رود تا بلیت کنسرت را بگیرد با همسرش علی مواجه می شود و علی از او تقاضای بخشش می کند. لذا معلوم است که هنوز طلاقی بین این دو صورت نگرفته است. در هر حال حتی اگر پیمان معادی با زیرکی توانسته باشد با بازنمایی چند ثانیه ای در دیالوگ ها، به نوعی مباحث حقوقی و مجوز فیلم را حل و فصل کند، قطعا و یقینا اتفاقات افتاده در فیلم او به هیچ وجه با موازین و حدود شرعی و عرفی جامعه اسلامی همخوانی ندارد.
فیلم آقای پیمان معادی به مانند فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی، روایتگر سبک زندگی انسان مدرن و بی هویت امروز است که هیچ آرمانی در زندگی آن ها به جز عشق های سرکاری و روزمره گی متعفن به چشم نمی خورد. البته یقینا پیمان معادی نیز به تبعیت از استادش اصغر فرهادی، از بازنمایی سبک زندگی مدرن و بی اخلاق در جامعه قصد و نیتی دارد و دال های موجود در این فیلم همه نشانگر تعمد کارگردان از بازنمایی نوعی از سبک زندگی است که هیچ نسبتی با دین و اخلاق و عرف ندارد. دال هایی چون «شامپاین» که برای اولین بار در سینمای ایران مشاهده می شد، روابط دوست دختر و دوست پسری، بازنمایی حجاب برای پیرزن همسایه و بدپوشی و بدحجابی به عنوان پوشش غالب زنان جامعه، تعامل آزاد و بدون قید زن و مرد نامحرم، عادی جلوه کردن طلاق، خیانت زن و شوهر به یکدیگر، تاکید بر موسیقی گرایی و مواردی از این قبیل همگی دلالت بر زندگی انسان مدرن بی آرمان دارد.
این که پیمان معادی چنین فیلمی را می سازد به نظر جای تعجب ندارد؛ زیرا در این دنیا هر کسی رسالتی برای خودش تعریف کرده است و پیمان معادی فیلمساز نیز این گونه با خودش تا کرده است. اما چیزی که بسیار جای تعجب و تاسف دارد این است که در جشنواره فیلم فجری که به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی برگزار می شود، ورود چنین فیلم هایی چه موضوعیتی دارد؟ آیا مساله ای که فیلم «برف...» به آن می پردازد از اولویت های انقلاب و نظام اسلامی است؟ و در صورت پذیرفتن طرح مساله این فیلم، آیا پاسخ فیلم به مساله طرح شده اش از منظر دیدگاه انقلابی و اسلامی صورت گرفته است؟
گویا جشنواره فیلم فجر به نام انقلاب است و به کام...
********
خاطره ای از فیلم فرهادی
امیر فرض الهی در سینما پرس با شبیه دانستن فیلم برف روی کاج ها به جدایی نادر از سیمین نوشت:
1-بالاخره بازیگر اول «جدایی نادر از سیمین» به شغل قبلی خود فیلمنامه نویسی و البته این بار کارگردانی بازگشت و نسخه بدلی برای آن فیلم ساخت.
واقعیت این است که برف روی کاج ها فیلمی آرام است که بدون ادعا قصه یک زن را روایت می کند که معلم پیانوست و شوهرش به او خیانت می کند و توقع دارد او ببخشدش و در این اثنا کیفیت این اتفاق را بیننده شاهد است.
پس پیمان معادی از بس که بابت فیلم آخر فرهادی خاطره خوب دارد اینبار خود چیزی شبیه آن نوشته و ساخته است فیلمی که البته مضمون آن خیانت شوهر به زن است. زنی که سر در لاک خویشتن فرو برده و به سلامت زندگی می کند اما شوهرش شور عاشقانه ای درباره یکی از شاگردان پیانوزنش دارد و بدین شیوه پیمان معادی مراسم آشنایی و ازدواج نریمان {برادر خواهر همسایه اش} را با رویا به وجود می آورد.
2-حرفی درباره نقص داشتن یا نداشتن برف روی کاج ها نیست که بیشتر ازدواج رویابا نریمان است. حرف این است که اعتباری که جدایی نادر از سیمین آورده است خود آگاه و ناخودآگاه بیشتر اهالی سینمای ایران را راغب بدین موضوع ساخته است که سراغ قصه هایی شبیه به آن بروند و در نتیجه بیشتر فیلم های جشنواره سی ام درباره رابطه زناشویی است.
حال چه برسد به اینکه بازیگر اول جدایی.... حق آب و گل دارد در این موجی که ایجاد شده است در کپی سازی از روی جدایی..... و در این محل اصلا اعتراضی به ساخته شدن برف روی کاج ها نیست در حین اکران به قدر کافی درباره کم و کیف این فیلم به تعلق خواهیم پرداخت و کوتاه اینکه این فیلم نسبتا خوش ساخت است و ارتباط خوبی با هر نوع مخاطبی برقرار می کند در اکران موفق خواهد بود.... که یا علیه چیزی یا کسی نیست به هیچ کس بر نمی خورد و هیچ کس از ساخته شدن یا اکران آن ناراضی نخواهد بود اما به نظر می رسد معادی اگر مجال آنرا یابد همین ذوق را خواهد داست که در فیلم های بعدی اش دوربین اش را بیرون از خانه ببرد و به موضوعی اجتماعی بپردازد.....
******************
تهیه کننده:سیدمسعود اطیابی
بازیگران: امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، امین زندگانی، نیلوفر خوشخلق، نادر سلیمانی،علی اوسیوند، هومن حاجیعبدالهی، امیر غفارمنش و ترلان پروانه (آهوی پیشونی سفید)
خلاصه داستان:داستان فیلم به گونهای طراحی شده که در آن شخصیتهای فولکلور، قدیمی و معروف ایرانی از جمله خاله سوسکه و آقا موشه، آهوی پیشونی سفید، عفریته، عجوزه، سالار، گرگ، روباه، خرس پلیس و . . . نیز حضور دارند
زحمات بر باد رفته برای داستانی کلیشه ای
داود زادمهر داستان فیلم سیدجواد هاشمی را کلیشه ای دانسته و نوشته است:
سینمای کودک بخش مهمی از سینمای ماست که به رغم این اهمیت و نیز علی رغم اینکه مسئولان سینمایی به استفاده آموزشی از سینما تاکید دارند، کمتر بدان پرداخته شده است و کمبود آن به شدت حس میشود. «پیشونی سفید» از فیلمهایی است که همین که در این مسیر ساخته شده، واجد ارزش و احترام است. اما این فیلم که دقت در تمامی مراحل ساخت آن به وضوح از دغدغه سازندهاش حکایت دارد، به علت بعضی کم کاریها به اثر مطلوبی تبدیل نشده است.
فیلم مملو از جلوههای ویژه است و برای ساخت این جلوههای ویژه که اغلب نیز میدانی هستند تا کامپیوتری، زمان و انرژی و هزینه بسیاری صرف شده است. گریمهای سنگینی روی چهره بازیگران انجام شده و تقریبا تمام فیلم در دکورهای ساخته شده میگذرد تا جایی که حتی صحنههای جنگل را نیز به دلیل استفاده از تزئینات غیر طبیعی در گیاهان مثل افزودن گلهای مختلف برای رنگینتر کردن تصاویر میتوان جزو همین گروه به حساب آورد. اما به رغم این تلاشها، آنچه برایش زحمت کافی کشیده نشده فیلمنامه است و این قصور جواد هاشمی که کارگردان فیلم نیز هست باعث شده تمامی آن زحمات به باد برود.
داستان فیلم کلیشهای تکراری است با ترکیبی از شخصیتهای شناخته شده؛ عجوزه و عفریته آهوی پیشونی سفید را میدزدند و آقا موشه به کمک پدر آهو او و بقیه آهوهای اسیر را نجات میدهند.
داستان ابدا پرداخت ویژهای ندارد و فیلم همین داستان سر راست و ساده را بدون هیچ پیچ و خم یا فرم بصری خاص بیان میکند و بزرگترین مشکلش نیز همین است. فیلم مخاطب امروز خودش را نمیشناسد. اگر چه که مخاطب این فیلم کودک است، اما کودکی که از سالهای اولیه با بازیهای کامپیوتری و انبوه روایتهای پر پیچ و خم روبرو شده، هرگز به وسیله این داستان جذب نمیشود و صرف موزیک و رنگ برای ایجاد جذابیت کافی نیست و البته باید گفت بر خلاف ادعای کارگردان، پیامهای فیلم به شکلی گل درشت ارائه میشوند و در نتیجه تاثیر چندانی ندارند.
در مجموع میتوان گفت پرداخت درست داستان در کنار فرم مناسب، حتی اثر را از مرز زمان خود نیز میتواند فراتر ببرد. مقایسهای بین این فیلم و «دزد عروسکها» که از مضمونی مشابه برخوردار است موید این مطلب است که به رغم اینکه بیش از بیست سال از ساخت «دزد عروسکها» میگذرد، اما همچنان این فیلم از «پیشونی سفید» جذابتر و تازهتر است و علت اصلی نیز نه جلوههای ویژه، که در پرداخت داستانی آن نهفته است.
پیشونی سفید
کارگردان:سیدجواد هاشمی
تهیه کننده:سیدمسعود اطیابی
بازیگران: امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، امین زندگانی، نیلوفر خوشخلق، نادر سلیمانی،علی اوسیوند، هومن حاجیعبدالهی، امیر غفارمنش و ترلان پروانه (آهوی پیشونی سفید)
خلاصه داستان:داستان فیلم به گونهای طراحی شده که در آن شخصیتهای فولکلور، قدیمی و معروف ایرانی از جمله خاله سوسکه و آقا موشه، آهوی پیشونی سفید، عفریته، عجوزه، سالار، گرگ، روباه، خرس پلیس و . . . نیز حضور دارند
زحمات بر باد رفته برای داستانی کلیشه ای
داود زادمهر داستان فیلم سیدجواد هاشمی را کلیشه ای دانسته و نوشته است:
سینمای کودک بخش مهمی از سینمای ماست که به رغم این اهمیت و نیز علی رغم اینکه مسئولان سینمایی به استفاده آموزشی از سینما تاکید دارند، کمتر بدان پرداخته شده است و کمبود آن به شدت حس میشود. «پیشونی سفید» از فیلمهایی است که همین که در این مسیر ساخته شده، واجد ارزش و احترام است. اما این فیلم که دقت در تمامی مراحل ساخت آن به وضوح از دغدغه سازندهاش حکایت دارد، به علت بعضی کم کاریها به اثر مطلوبی تبدیل نشده است.
فیلم مملو از جلوههای ویژه است و برای ساخت این جلوههای ویژه که اغلب نیز میدانی هستند تا کامپیوتری، زمان و انرژی و هزینه بسیاری صرف شده است. گریمهای سنگینی روی چهره بازیگران انجام شده و تقریبا تمام فیلم در دکورهای ساخته شده میگذرد تا جایی که حتی صحنههای جنگل را نیز به دلیل استفاده از تزئینات غیر طبیعی در گیاهان مثل افزودن گلهای مختلف برای رنگینتر کردن تصاویر میتوان جزو همین گروه به حساب آورد. اما به رغم این تلاشها، آنچه برایش زحمت کافی کشیده نشده فیلمنامه است و این قصور جواد هاشمی که کارگردان فیلم نیز هست باعث شده تمامی آن زحمات به باد برود.
داستان فیلم کلیشهای تکراری است با ترکیبی از شخصیتهای شناخته شده؛ عجوزه و عفریته آهوی پیشونی سفید را میدزدند و آقا موشه به کمک پدر آهو او و بقیه آهوهای اسیر را نجات میدهند.
داستان ابدا پرداخت ویژهای ندارد و فیلم همین داستان سر راست و ساده را بدون هیچ پیچ و خم یا فرم بصری خاص بیان میکند و بزرگترین مشکلش نیز همین است. فیلم مخاطب امروز خودش را نمیشناسد. اگر چه که مخاطب این فیلم کودک است، اما کودکی که از سالهای اولیه با بازیهای کامپیوتری و انبوه روایتهای پر پیچ و خم روبرو شده، هرگز به وسیله این داستان جذب نمیشود و صرف موزیک و رنگ برای ایجاد جذابیت کافی نیست و البته باید گفت بر خلاف ادعای کارگردان، پیامهای فیلم به شکلی گل درشت ارائه میشوند و در نتیجه تاثیر چندانی ندارند.
در مجموع میتوان گفت پرداخت درست داستان در کنار فرم مناسب، حتی اثر را از مرز زمان خود نیز میتواند فراتر ببرد. مقایسهای بین این فیلم و «دزد عروسکها» که از مضمونی مشابه برخوردار است موید این مطلب است که به رغم اینکه بیش از بیست سال از ساخت «دزد عروسکها» میگذرد، اما همچنان این فیلم از «پیشونی سفید» جذابتر و تازهتر است و علت اصلی نیز نه جلوههای ویژه، که در پرداخت داستانی آن نهفته است.
***************