-
در محضر مدافعان حرم/۴۸/ گفتگوی مشرق با همسر شهید سردار مرادعلی عباسیفر/ قسمت اول
داعشیها به تبلت حاج مراد هم رحم نکردند! + عکس
تبلتش را هم متاسفانه داعشیها بردند. همین اواخر که به مرخصی می آمد، تا نماز صبح می نشست و برای شناخت مناطق عملیاتی، نقشههای سوریه را دانلود می کرد.
-
در محضر مدافعان حرم/۴۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهیدان سیدمحمد و سیدناصر سجادی / قسمت سوم و آخر
شهادت برادر، «سیدناصر» را دگرگون کرد+ عکس
وقتی سیدناصر خبر شهادت سید محمد را شنید شب ها خوابش نمی برد. سر درد عجیبی سراغش آمده بود. با خودش می گفت ما برادرها یتیم بزرگ شدیم و حالا دوباره همان ماجرا برای بچه های سیدمحمد پیش آمد.
-
در محضر مدافعان حرم/۴۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهیدان سیدمحمد و سیدناصر سجادی / قسمت دوم
مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! + عکس
شهید دیگری را آوردند به نام سید ناصر که البته فامیلیاش فرق می کرد اما به ما گفتند که پیکر شهیدمان پیدا شده! برنامهریزی هم کردند که مراسم تشییع برگزار بشود، اما...
-
در محضر مدافعان حرم/۴۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، سیدمحمد سجادی / قسمت اول
این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه»+ عکس
اوایل که ما به ایران آمده بودیم، چون خانواده شهدا کم بودند، رسیدگی بهتری داشتند اما در طول زمان که شهدای فاطمیون بیشتر شدند و اوضاع اقتصادی ایران هم با سختیهایی روبرو شد، رسیدگیها هم کمتر شد.
-
در محضر مدافعان حرم/۴۳/ گفتگوی مشرق با دوست و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی / قسمت سوم و پایانی
هزینه ۱۰۰هزار تومانی «اسدالله» برای زن خیابانی!
از او می پرسد: معذرت می خواهم، برای چه این وقت شب کنار خیابان ایستاده اید؟! خطرناک است...
-
در محضر مدافعان حرم/۴۲/ گفتگوی مشرق با دوست و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی / قسمت دوم
نامه محرمانه کنار رختخواب آقای فرمانده!
اسدالله از لحظه ورود به محور دچار استرس و نگرانی عجیبی شده بود! می ترسید گردان احتیاط به منطقه اعزام شوند و او در محور بماند. از من خواست با حاج آقا صحبت کنم و اسدالله را مرخص کند تا...
-
در محضر مدافعان حرم/۴۱/ گفتگوی مشرق با دوست و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی / قسمت اول
ضرب و شتم بسیجیِ رزمنده به قصد کُشت + عکس
بر اثر یک اشتباه دو نفر از نیروهای اطلاعاتی لو می روند و فتنهگران به قصد کُشت آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. اسد می بیند اگر کاری نکند آن دو به شهادت می رسند و فوری بلوا به پا میکند....
-
در محضر مدافعان حرم/۴۰/ گفتگوی مشرق با برادر شهید اسدالله ابراهیمی
رتبه ۹۱۸ کنکور برای اسدالله قصاب! + عکس
وقتی از جبهه برگشت دیپلم انسانیاش را در مجتمع رزمندگان گرفت. مدتی با دوستانش به پارک و کتابخانه می رفتند و برای کنکور درس می خواندند. رتبه کنکور اسدالله ۹۱۸ شد و...
-
شهید مدافع حرم حسن عبداللهزاده و سعید مجیدی قبل و بعد از شهادت؛
آقازادهای که به «حاج قاسم» پیوست +فیلم وعکس
شهید حسن عبداللهزاده روز پنجشنبه در سوریه به شهادت رسید؛ تصاویری از این شهید والامقام را قبل و بعد از شهادت را ببینید.
-
درخواست شهید مدافع حرم از مسؤولان +فیلم
مرتضی مسیبزاده، شهید مدافع حرم در دیدار با نماینده سابق ولیفقیه در سوریه با اشاره به رشادتهای مدافعان حرم، درخواستی از مسؤولان کشور کرد.
-
عکس/ شهادت دو مدافع حرم در سوریه
مدافعان حرم حسن عبداللهزاده و محسن عباسی در مسیر دیرالزور به تدمر سوریه در کمین نیروهای داعش به فیض شهادت نائل شدند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید اسدالله ابراهیمی/ قسمت دوم و پایانی
نقشه عجیب برای عدم اعزام یک مدافع حرم!
چیزی تا طلوع آفتاب نمانده بود، چشمانم سنگینی میکرد و کمکم خوابم برد. نمیدانم چه شد که تعدادی کتاب از قفسه بالای کتابخانه با شدت بر روی میز عسلی افتاد و شیشهاش را خُرد کرد!
-
در محضر مدافعان حرم/۳۸/ گفتگوی مشرق با همسر شهید اسدالله ابراهیمی/ قسمت اول
فیلمبرداری آقا اسدالله؛ راهگشای نیروهای امنیتی + عکس
هر کاری از دستش بر میآمد برای شناسایی عوامل فتنهگر خیابان ها انجام میداد. گاهی نیاز به کمک داشت و از دوستانش درخواست کمک میکرد اما آنها جواب سربالا میدادند و میگفتند...
-
در محضر مدافعان حرم/۳۷/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت هشتم و پایانی
«آقانوید» بعد از شهادت هم زائر حرم رضوی شد
بعد که پیکرشان را خواستند از حرم بیرون ببرند، یک بنده خدایی گفت اگر می شود، بگذارید همسرش چند دقیقه با پیکر، تنها باشد...
-
در محضر مدافعان حرم/۳۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت هفتم
«مدافع حرم» همسرش را به تنهایی روانه تهران کرد! + عکس
وقتی مادرشوهرم من را دید، همینطور گریه میکرد و ناراحت بود که چرا تنها آمدهام؟ می گفت: آخر نوید چطور دلش آمد که تو را تنهایی بفرستند... هم دلتنگ آقانوید بودند و هم برای من ناراحتی میکردند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۵/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت ششم
نگرانی «مدافع حرم» از انتشار یک ویدئو + عکس
می گفت: اگر بفهمند من زنده ام و من را شناسایی کنند، دیگر نمی توانم به منطقه بروم. خیلی منقلب و ناراحت بود و چقدر توسل کرد که این ویدئو برایش مشکلساز نشود.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۴/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت پنجم
«روح شهید» واسطه ازدواج دو جوان شد + عکس
بعد از جلسه اول، بقیه صحبتهایمان در گلزار شهدای بهشت زهرا بود. سر مزار شهدا می نشستیم به صحبت. جلسه دوم چون قبل از سالگرد شهید خلیلی بود، در مقبره الشهدای شهرک شهید محلاتی قرار گذاشتیم.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت چهارم
جوان ۳۱ساله همه معصومین را زیارت کرد+عکس
این ظاهر دنیایی ارتباط ما بود. سهشنبه مصادف با عید غدیر بود و برای دوشنبه ساعت ۷ عصر قرار گذاشتند که به منزل ما بیایند. ما هم پذیرفتیم و آمدند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت سوم
شهید صفری با لباس عزای حسینی به عملیات رفت
آقانوید وصیت کرده بود که من را با لباس پاسداری دفن کنید، یکی از لباسهای پاسداری آقانوید را از خانه گرفتند و در معراج شهدا تنش کردند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت دوم
بهتزدگی همسر شهید از سهروردی تا هفتتیر / سرنوشت عجیب جهیزیه + عکس
من تا آن جمله را گفتم، تلفن قطع شد. همیشه به این فکر میکنم که چرا باید تلفن دقیقا همان لحظه قطع بشود و نه چند دقیقه و ثانیه قبل و بعدش. این برایم خیلی عجیب است...!
-
در محضر مدافعان حرم/۳۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت اول
اصرار شهید بر مسافرت تکنفره همسر به خارج! + عکس
گفت تصمیم نداری به پیادهروی اربعین بروی؟ گفتم: قرار بود با هم برویم اما حالا که نیامدهای من هم تصمیمی ندارم برای رفتن. من اگر بخواهم تنهایی بروم، برایم سخت است ضمن این که مرخصی و ویزا هم نگرفتهام.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید جانمحمد علیپور/ قسمت سوم و پایانی
چرا خدا به «سردار محمد» دختر نداد؟! + عکس فرزندان
میگفت: «مگه من چی به تو میگم؟ من از گل نازکتر به تو نمیگم ولی طاقت ندارم کسی چیزی به دخترم بگه. این برام سنگینه.» بعد خدا هم خواستهاش را قبول کرد و...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۷/ گفتگوی مشرق با همسر شهید جانمحمد علیپور/ قسمت اول
مهریه ۲۰۰هزار تومانی همسر شهید!
اصلاً ما دوتا همدیگر را ندیده بودیم. آقا جانمحمد زمان جنگ هشت سال همهاش توی جبهه بود. خانواده میخواستند از جنگ یک کم فاصله بگیرد؛ بعد بهش میگویند: «بیا و ازدواج کن!» میگوید: «نه...»
-
در محضر مدافعان حرم/۲۶/ گفتگوی مشرق با رزمنده فاطمیون، دانیال فاطمی/ قسمت چهارم و پایانی
عاقبت تویوتای صفر«فاطمیون» در حوالی حلب +عکس
ابوحامد آمد بیمارستان. آنقدر ازش شرمنده بودم که نگو و نپرس. ما کلا دو ماشین در حلب داشتیم؛ یکی این لندکروز و دیگری یک چیپ که عقبش چهار نفر مینشستند.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴/ گفتگوی مشرق با رزمنده فاطمیون، دانیال فاطمی/ قسمت دوم
پشیمانیِ مادری که مقر مخفی فاطمیون را پیدا کرد!
می گفت: کاش قلم پایم میشکست و نمیآمدم. کاش پسرم را ثبت نام میکردی!... همه بهتزده نگاه می کردیم. نه به آن هفته و نه به این هفته. وقتی کمی آرام شد پرسیدیم چه شده؟ گفت:...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت هفتم و پایانی
روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
دوست دارم فضا و خاطرات خوبی از این روزها یادشان بماند و فضای سیاه و غم و اندوه نباشد. ما هر دفعه که میرویم به رسم محمدآقا که همیشه با گل به خانه میآمد باید حتما برایشان گل بگیریم.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید محمد پورهنگ/ قسمت ششم
جشن عروسی حاجآقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس
برخی اقوام و آشنایان به من میگفتند بعدا هر کس را ببینی که لباس عروس پوشیده، حسرت میخوری! جالب این که حالا هر کسی لباس عروس پوشید این حس را دارد و میگوید کاش لباس من فلان شکلی بود اما من، نه!
-
در محضر مدافعان حرم/۲۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت چهارم و پایانی
آرزوی شهادت همسر برای شوهر مدافع حرم!
وقتی داعشی ازش می پرسید که اگر رهایت کنیم، باز هم به سوریه میآیی؟ آقاعنایت هم میگفت: بله، دوباره میآیم!... خون از گلویش میچکید و عکس این حالت را در اینترنت گذاشته بودند.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت سوم
نگرانیهای همسر مدافع حرم بعد از عملیات «بصریالحریر»
یکی از دوستان آقاخادم گفت: خواهر! خیلی نگران نباش اما برایش خیلی دعا کن چون همین چند روز پیش عملیاتی داشتند و در آن اصلا موفق نبوده اند. عملیاتشان لو رفته و شرایط خیلی بد و وخیم شده.
-
معلم ریاضی که دو دو تای زندگیاش بیشتر از ۴ تا شد
معلم ریاضی بود و سالها به دانش آموزانش آموخته بود اگر چه دو دو تا میشود چهارتا، اما حتی این قانون ثابت شده در ریاضی هم گاهی استثنا دارد و میشود کاری کرد بعضی جاها دو دو تا خیلی بیشتر از چهارتا شود!