گروه فرهنگي مشرق - شهريار بحراني، کارگردان سينمايي ملک سليمان نبي(ع) و مجموعه مريم مقدس(س) در اين يادداشت[شفاهي] به برخي ناگفتههاي محتوايي اين فيلم اشاره داشته است. تاريخ فراماسونري و نقش اجنه و جادوگران ماسون در زمان حضرت سليمان(ع) که با ماهيت شيطانپرستي فعال بودند جزئي از اشارات وي است. همينطور حقيقت ماجراي صخره و درگيري حضرت سليمان(ع) با يهوديان عصر خويش از مهمترين بخشهاي اين گزارش است.
بحراني در قسمتي از سخنان خود به سياسي نبودن اين فيلم اشاره داشته و ضمن سياسي ندانستن ملک سليمان(ع) آثار قرآني را طبيعتا داراي وجوه سياسي نيز دانسته است.اشارات بحراني به ماجراها و شکل گيري فراماسونري ردپايي در فيلم وي ندارند اما به هر حال مي توانند تصوير زمان شکل گيري ملک را براي مخاطب روشن مي کند.
مشرق يادآور مي شود اين مطالب نظرات کارگردان فيلم ملک سليمان نبي(ع) است و لزوما همه آنها منطبق بر ديدگاه تحريريه اين رسانه نيست.
***
براي فهميدن، بايد فيلم را چند بار ديد
يکي از اساتيد بزرگ و پيشکسوت سينما که براي ديدن فيلم آمده بود، گفت: تقريباً از بخش جلسه سران در اين فيلم که سليمان کاهنها را جمع ميکند تا انتها من داستان را از دست دادم. پرسيدم چرا؟ گفت: نتوانستم همراهي کنم. بعد چند بار برايش توضيح دادم تا فهميد. پس با يک بار ديدن سخت مبهوت است. چون مفاهيم قرآني سخت و پيچيده است. به خصوص بالاترين مفهومي که در قرآن است مفهوم ملک است.
ملک يعني چه؟
در روايات معصومين(ع) است که ميگفتند حکومت ما در آخرالزمان توسط حضرت قائم(عج) پياده ميشود؛ مبادا خلفاي دروغين فريبتان بدهند و يا پادشاهان مدعي شوند که ما در حال برپايي ملک الهي هستيم.
ملک اصلي زماني است که حکومت الله در زمين پياده و امنيت کامل برقرار شود. در آن زمان همه رشد خواهند کرد. تکتک ائمه رجعت ميکنند و حکومت خواهند کرد. ممکن است يک ميليون سال طول بکشد؛ شما اين يک ميليون سال را با 8 الي نهايتاً 10 هزار سال که از خلقت عالم ميگذرد مقايسه کنيد. آن بهشت و اتفاقات و تغيير قوانين و مفاهيم آن خيلي عظيم است که ماکت کوچکي از آن را در ملک سليمان(ع) ميبينيم.
موضوع اين اثر، سليمان(ع) نيست
حال مخاطب بايد اين ملک سليمان را در فيلم درک کند نه خود سليمان را. اصلاً اين فيلم موضوع سليمان(ع) نيست، نام فيلم هم سليمان نبي نيست. اين فيلم درباره ملک سليمان نبي است. حلقه زنجيرهاي فيلم فتنههاي ملک است. يعني بررسي ميشود که آيا چنين ملکي بر روي زمين با اين شيطنتها قابل برپايي است؟
دو اصل قرآني
خداوند نيز دو اصل قرآني را از زبان پيامبراني بيان ميکند که گاهي هزار سال با هم فاصله داشتند. «فاتقوا الله و اطيعون» يعني تقواي الهي پيشه کرده و از پيامبران اطاعت کنيد. يعني از من که دلسوز شما هستم اطاعت کنيد.
اين دو اصل را نوح(ع)، هود(ع)، صالح(ع)، ابراهيم(ع)، يوسف(ع)، موسي(ع)، داود(ع) و سليمان(ع) و در نهايت در سوي ديگر حضرت عيسي(ع) مطرح ميکنند. حتي گروه پژوهشي در طول تحقيق به اين نتيجه رسيدند که اين دو اصل در اسلام هم مطرح است. چون اين 2 اصل براي نجات بشر است. در اين فيلم نيز همين را ميبينيم. سليمان(ع) ميگويد که براي رسيدن به ملک فتنههايي برپا ميشود که راهکار آن همين دو اصل است.
هرکس اين دو اصل را رعايت کند در امان ميماند و اگر نه به مشکل برخورده و در دستانداز ميافتد. آيا مردم ميتوانند اين دو اصل را رعايت کنند؟ مثلاً آيا مردم ميتوانند ربا را ترک کنند. ميبينيم که يهود و بنياسرائيل که الگوي قبيلهاي دارند، نميتوانند بر خلاف رئيس قبيله عمل کرده و ربا را ترک گويند.
آرمانگرايي، واقعگرايي
دنياي غرب هم به اين نتيجه رسيد که با واقعگرايي و نمايش کشت و کشتار و فساد راه به جايي نميبرد. به همين خاطر در سالهاي اخير به آرمانگرايي روي آوردهاند. از طرفي ما هم نبايد از آنها تقليد کنيم.
شخصيتها و داستان
خانم منتقدي از من پرسيد که چرا به خانمها نميپردازيد. مثلاً چرا صحنه صحبتهاي سليمان با همسرش اين قدر کم است. من پاسخ دادم که اصلاً در داستان ما نميگنجد. فيلم ملک سليمان داستان خانواده او نيست. بايد در حد نياز، همسر و برادران سليمان را معرفي کرد. داستان ما داستان ملک است. يعني دنيايي از بدي و شرارت قصد دارد تا مردم شهرها را آلوده کند.
سليمان همسري دارد که حامله است و تا به حال فرزندي هم نداشته. همينطور برادراني دارد که از قضا برادر بزرگترش به رسول بودن سليمان واقف است و تابع پيامبر خودش است. آل داود(ع) در قرآن خيلي محترم شمرده شدهاند.
ريش سفيدهاي حسود، هم در عصر سليمان، هم سقيفه و هم امروز
سليمان(ع) در 9سالگي به جايگزيني برگزيده و در 13 سالگي به پيامبري ميرسد. در حالي که ريشسفيدهايي هستند که برگزيده نميشوند. همچون اين قضيه را در کشور خودمان و همينطور در ماجراي سقيفه مشاهده ميکنيم که پيرمردها ميگويند که براي ما سخت است که با يک جوان بيعت کنيم و از او حرفشنوي داشته باشيم.
برخورد با فتنهها
ماجراي اصلي فيلم ملک سليمان، روش سليمان(ع) در برخورد با فتنههاست. سليمان در شهر اول با دعا از خدا ميخواهد که فتنه را برطرف کند اما در شهر دوم که ماجرا سختتر و هولناکتر است، ديگر اين کار را نميکند و پيش رئيس کاهنان که دستانش بسته است رفته و به او ميگويد که خودت خدا را بخوان و خودت با خودت مبارزه کن. سليمان به او ميگويد که اين جن را از درون خودت خارج کن و در واقع به او توصيه ميکند که جهاد اکبر کن که اگر اين کار را بکني هم خود نجات پيدا ميکني و هم مردمت.
شخصيت سليمان اينجاست که آشکار ميشود. يعني با زور به دنبال اصلاح نيست و ميخواهد که مردم خودشان طلب صلاح کنند.
سليمان حاکم عادلي است و حتي در برخي موقعيتها با پهناي شمشير و نه با تيزي آن مبارزه ميکند. سليمان(ع) ميگويد که دست و پاي آنها را ببنديد و آنها را نکشيد تا من با آنها صحبت کنم و هدايتشان کنم.
تعجب چينيها از شخصيت سليمان(ع)
همکاران هنگکنگي ما ميپرسيدند که چرا اين قدر اين شخصيت خوب است؟ ميگفتند که ما مذهبي نيستيم ولي از اين شخصيت خيلي خوشمان ميآيد. گفتم به خاطر اين که شخصيتهاي اصلي شما ديگرآزادند و مدام قهرمانهاي فيلم شما ديگران را ميکشند؛ در فيلمهاي جنگي شما دائماً قهرمانها بايد آدم بکشند تا قهرمانتر به نظر برسند. ولي در تفکر مذهبي ما قهرمان کسي است که به دنبال نجات است و فطرتاً نميتواند آدم بکشد و دنبال نجات انسانهاست.
ماجراي صخره در قدس و ادعاي فراماسونرهاي صهيونيست
صخره همان جايي است که امروز صهيونيستها مدعي آن هستند و زير آن غاري است و در حال حفاري و پيدا کردن چيزهايي هستند و محل آن در قبهالصخره امروزي است که روبروي مسجدالاقصي است و فراماسونرها مدعي آنند.
ماجراي فراماسونري امتداد شيطانپرستي و آئينهاي قديم است. اين افراد در ماجراي صليبيون و شواليههاي معبد دست داشتند و قتل عام کردند. اين افراد علومي را از يهوديها فرا گرفتند و در قرون وسطي فرقههاي فراماسونري را بنياد نهادند. البته پادشاهان فرانسه و اروپا که اين قضيه را ميفهمند آنها را دستگير و اعدام ميکنند. ولي آنها اولين لژ فراماسونري را در اسکاتلند احداث ميکنند که الان کليساي آنها موجود است. تفکر شيطان «بافومت» که از اورشليم آوردند را در آنجا رواج دادند. سرکردگان فراماسونري شيطانپرست هستند ولي بسياري از ماسونها در ردههاي پايينتر اين را نميدانند.
در دهههاي اخير (60 و 70) از دل فراماسونري، شيطانپرستي خارج شده و توسط اساتيد فراماسونري که خود را آشکار کردند، عملاً کليساي شيطانپرستي و بينش پرستش شياطيني که از مصر باستان آوردند را راه انداختند و به دنبال گسترش آن هستند.
فراماسونري و مجامع مخفي هنوز هستند ولي بروز عيني آن به صورت شيطانپرستي است. چه کسي را ميپرستند؟ همين شيطاني که در اورشليم و ملک سليمان تحت عنوان خداي خود تلقي کردند. ماجراي صخره و خود ماجراي حضرت سيمان چنين سابقهاي دارد.
در قرون وسطي فراماسونرها کتابهايي تحت عنوان علوم غريبه مينويسند و اسم آنها را کليد سليماني و گنجهاي سليمان مينهند. در اين کتابها، ابزار آلات و خدايان شياطين که آنها را ميپرستند و از آنها طلب کمک و نيرو ميکنند را آوردهاند.
در فيلم ملک سليمان(ع) اين صخره به دست نيروهاي پليدي ميافتد؛ البته ما خيلي روي آن تمرکز نکرده و خلاصه از آن گذشتيم. چون نميخواستيم فيلم خيلي سياسي باشد. در سريال مريم مقدس(ع) هم نگاه ما قرآني بود و خيلي مورد استقبال مسيحيان و کشيشها و روحانيون مسيحي قرار گرفت؛ تا جايي که از ما خواستند که کرسي مريمشناسي برايشان راه بياندازيم. چون نگاه قدسي ما به حضرت مريم(ع) بيشتر از آنهاست و آنها ميخواستند که ما برايشان صحبت کنيم و دانستههايمان درباره حضرت مريم(ع) را بيان کنيم. اما صهيونيستها چون ميدانستند که اين فيلم پايههاي اصلي تفکرشان را ميزند جلوي پخش آن را گرفتند.
چهره جن و شيطان مهم نيست؛ سيرتشان اهميت دارد
در سکانس آخر که اجنه و شياطين مادي ميشوند، نميخواستم به شکلي باشد که مخاطب براي ديدن چهره اجنه و شياطين به ديدن فيلم بيايد؛ يعني چهره آنها اهميتي براي ما ندارد. مهم اين است که چه اثراتي بر ما دارند و چگونه بايد واکنش نشان دهيم. براي اينکه چهره اجنه و شياطين ديده نشوند خيلي از سکانسها را قيچي کردم. در پلان آخر هم نمايش چهره شيطان را محو کرديم؛ به گونهاي که کار معناييتر شود. يعني خواستم مثل کارهاي فانتزي نباشد که يک گوش و چشم و صورتي به نمايش در آيد. چون رفتار و تفکر و اثر منفي آن موجود مهم است.
بحراني در قسمتي از سخنان خود به سياسي نبودن اين فيلم اشاره داشته و ضمن سياسي ندانستن ملک سليمان(ع) تاکيد مي کند که آثار قرآني طبيعتا وجوه سياسي نيز پيدا مي کنند.