کد خبر 10944
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۲

دفاع جانانه يک مسيحي لبناني از حزب الله و دکتر احمدي نژاد رئيس جمهور اسلامي ايران، لج سايت صهيونيستي بالاترين و همکار ضدانقلاب اين سايت را درآورد.

به گزارش مشرق، کيهان نوشت: اين ضد انقلاب مقيم کانادا با اشاره به گفت وگوي اينترنتي خود با يک لبناني مسيحي، مي نويسد: نفهميدم چطور شرکت به گپ زدن کرديم؛ از دستمزد حل تمريني و مديران مهندسي محيط زيست نسبت به عمران و الخ. گفت که پارسال حل تمرينش بوده ام. دلم از شادي غنج زد. طبق معمول وسط حرف هايم گفتم که ايراني ام. گفت من هم لبناني ام. با اينکه صليب از لاي يقه اش پيدا بود، از دينش پرسيدم. گفت لبناني مسيحي است. گفتم مسيحي هاي لبنان خيلي خوبن و با فرهنگ هستن و اصلاً مثل مسلمونا نيستن و اينا. اما او در جواب گفت«آره، اتفاقاً من طرفدار سرسخت حزب الله هم هستم.» اي بابا، هر چيزي که مي گفتم انگار گند گسترده تر مي شد. عين اسب پيري توي باتلاق دست و پا مي زدم و هي پايين تر مي رفتم. ولي خوشبختانه نگاه سنگينش کمي عادي تر شده بود. گفت «واسه همين عاشق احمدي نژاد هستم. چون به حزب الله کمک مي کنه. خب مرد بزرگيه. تو دنيا اونه که جرات داره جلوي آمريکا وايسه» يکهويي ترس و باتلاق و همه چيز محو شد. حالا من از اون حالم به هم مي خورد حوصله بحث هم نداشتم.
نويسنده سرخورده و دمغ بالاترين که مشغول فحاشي به جمهوري اسلامي بوده، ادامه ماجرا را اين گونه تعريف مي کند: اون گفت«آمريکا فقط دنبال منافعشه کاري به درست و غلط نداره. واسه همين هم طرفدار عرفات بود. الان ايران قوي ترين کشور منطقه و قدرتي جهاني شده. اون رقيب احمدي نژاد... چي بود اسمش؟» گفتم موسوي. «آهان آره موسوي. خيلي طرفدار آمريکاس، مي فروشدتون».
اين ضد انقلاب کانادانشين با اشاره به اينکه «به خاطر مسيحي بودن طرف، به حمايتش از حزب الله شيعه اعتراض کردم»، مي نويسد: در جواب گفت «آره، اون بحثش جداست. بايد جلوي اسرائيل وايساد».... تا حالا کلي عرب و جهان سومي اين تيپي به پستم خورده که مي گن نمي دونين چي دارين و قدر شو نمي دونين. پارسال توي مهموني کريسمس، يک نيجريه اي بود که از همين حرف ها مي زد. مي گفت «احمدي نژاد مرد بزرگي است.» بمير بابا]![ يا همون فلسطينيه که ازش بليط هواپيما مي خرم. اون هم از طرفداران احمدي نژاد است و من نمي تونم چيزي بهش بگم و مجبورم اين طوري نشان دهم که علاقمند بحث هاي سياسي نيستم. من نمي فهمم چطور اين همه آدم چشمشان را بر واقعيت مي بندند و مثلا به خاطر حمايت ايران از حزب الله، اين طور سنگ رژيم را به سينه مي زنند.
وي که نوشته اش مملو از فحاشي و ناسزاگويي است، خود را «فردي بي اعتقاد به خدا و پيغمبر» معرفي مي کند و مي افزايد: خانواده ام سنتي و مذهبي هستند يا بهتر است بگويم شده اند. پدرم در 65 سالگي مومن شد و مادرم در 45 سالگي و دايي ام در 40 سالگي. من از مذهب بدم مي آيد و الان تسليم علمم(!)
اظهارات نويسنده بالاترين مبني بر اينکه «نمي فهمم چطور اين همه آدم چشمشان را بر واقعيت مي بندند»، تداعي کننده ماجراي ديوانه اي است که از تيمارستان گريخته بود و در خلاف جهت اتوبان، تخته گاز رانندگي مي کرد. در همان حال شنيد که راديو مي گويد «ديوانه اي فرار کرده و در اتوبان، خلاف جهت، مشغول رانندگي است». بلافاصله با تعجب گفت اوه! چه قدر ديوانه!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس